دروغ نامه کیهان ۱۱ آذر ۱۴۰۴
در گفتوگوی رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با اوین نامه کیهان مطرح شد
واکسینه کردن
نوجوانان در برابر آسیبهای اجتماعی با آموزش مهارتهای زندگی
مکمل ستون هجو گویی ستون گفت وشنود اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری با گفت وگویی که با رئیس انجمن روانشناسی تربیتی کرده است و سپس عنوانی این چنین "واکسینه کردن نوجوانان دربرابرآسیب های اجتماعی تاآموزش مهارت های زندگی" برای تیتر خبری صفحه اول اوین نامه کیهانش کرده است. آنهم در شرایطی که تجربه آزمون شده ۴۷ ساله خلاف ادعاهاو توصیه های این گفت وگو در مورد نوجوانان و جوانان مدارس ودانشگاه ها عمل شده است . زیرا ازبدو انقلاب موازی پاکسازی درمدارس و اخراج برخی از معلمان طرح تلاش از میان دانش آموزان برای جذب سپاه وزائده اش بسیج برای سرکوبگری واعزام اجباری به جبهه های جنگ خانمانسوز۸ ساله باعراق شد . سپس جوانان درخیان ها به دلیل فعالیت های سیاسی و تجمعات اعتراضی خیابانی باشدت بطور وحشیانه موردسرکوب و بازداشت وشکنجه وسپس اعدام قرار گرفتند . یا آنکه جوانان دردرگیری های اعتراضی خیابانی جان شان را ازدست دادند . دردانشگاه ها که بیشتر ازسوی نیروهای حراست و امنیتی زیر پیگرد بودند وستاره دار واخراج شدند. ازسوی دیگر زیرچتر مبارزه با موادمخدر موجب ایجاد فضای انحرافی رایج کردن توزیع انواع واقسام مواد مصرفی مواد مخدر حتی درمدارس نسل جوان را آلوده به مصرف آن شده است ومدام آمار اعتیاد افزایش می یابد . زیرا جوانان دچار پوچی وسرگردانی وبی آیندگی شده اند . برای همین آمار ترک تحصیل کردن دانش آموزان مدارس در حال افزایش شده است .البته یک دلیل هم فقر ومحرومیت است که موجب پدیده کودکان کار خیابانی شده است . ناگفته نماند ابزاری کردن دین وحضور معلمان بسیجی وطلبه های حوزوی درمدارس کشور عامل مهم دیگر بی انگیزه کردن دانش آموزان وموج دین گریزی شان شده است . به خصوص تبعیض وخودی وغیر خودی ومدارس انتفاعی ودولتی همراه با تحمیل فضای خفقانی وسانسور تحمیلی موجب شده است تا نسل جوان بیشتر گرایش به فضای مجازی بیاورند و ازرژیم عوامفریب ودین فروش و عوامفریب ودروغ گوی ولایت فقیه فاصله بگیرند. در چنین شرایطی معلوم نیست که رئیس انجمن روانشناسی تربیتی قرار است چه نسخه کارسازی برای واکسینه کردن نوجوانان دربرابرآسیب های اجتماعی باآموزش مهارت های زندگی تجویز کند؟ به خصوص درحالی که نسخه روضه خوانی تکراری برای آموزش مهارتهای زندگی به نوجوانان به عنوان ، پایهای برای سلامت روان و رفتارهای سالم در بزرگسالی بسته بندی شده است که میتواند نقش مهمی در کاهش آسیبهای اجتماعی داشته باشد ولی تجربه ۴۷ ساله خلاف این ادعادرعمل آزمون شده است چون بدون اشاره که تجربه عملی ۴۷ ساله این آموزش چگونه بوده است؟ بطور تئوری طوطی وار تکرارشده استدوره «نوجوانی» یکی از حساسترین دورههای زندگی انسان است که با شکلگیری هویت، درک احساسات تازه و افزایش تمایل بروز هیجانات همراه است و میتواند به صورت سالم یا ناسالم از سوی نوجوان ابراز شود. نوجوان به آینده میاندیشد و بیشتر از دوران کودکی با سختی و محدودیتهای زندگی آشنا میشود. گرفتن مسئولیتهای مهم و جدید در زندگی خانوادگی و اجتماعی، ارتباط با همسالان، آمادگی برای تشکیل خانواده، ارتباط مسالمتآمیز با اطرفیان، همگی شخصیت نوجوان را تحت تاثیر قرار داده و او را برای پذیرفتن نقشهای مهم و جدید در زندگی آماده میکند.از سوی دیگر افزایش انرژی و تمایل بروز هیجانات در نوجوانی، علاوه بر محاسن و نکات مثبت، ممکن است موجبات یکسری مشکلات را نیز فراهم کند، ازجمله فشار همسالان برای گرایش به رفتارهای نامناسب و پرخطر مثل استعمال دخانیات و بعضاً رفتارهایی که مخالف عرف جامعه است. در این نقطه است که یادگیری «مهارتهای زندگی» میتواند به عنوان یک سپر، محافظ نوجوان در برابر فشارهای محیطی و زیست شناختی باشد و تا حد زیادی شناخت و رفتار او را مدیریت کند.اگرچه امروز اهمیت «مهارتهای زندگی» در نزد همگان شناخته شده است و نهادهای مختلف آموزشی و تربیتی و کارشناسان این حوزهها بر یادگیری آن تاکید میکنند، اما جای خالی اجرای قوی و کاربردی آن در نهادهای اثرگذار همچون مدرسه و خانواده همچنان احساس میشود.علاوهبر مواردی که گفته شد، مهارتهای زندگی میتواند در تمام طول عمر مانند ابزاری کاربردی و مهم در اختیار افراد قرار بگیرد و در بزنگاههای مختلف مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان نمونه مهارت «مدیریت استرس و اضطراب» در مواقع حساس میتواند کارآمدی رفتار ما را بالا ببرد و یا فراگیری مهارتی مثل «کنترل خشم» میتواند در بسیاری از اختلافات یا حتی دعواهای کوچک و بزرگ که موجبات پشیمانی انسان را فراهم میآورد مؤثر باشد، علاوه بر این، مهارتی مثل «ارتباط مؤثر» میتواند در زندگی خانوادگی، زناشویی و دوستانه و کاری تاثیرات مفید و مؤثری بگذارد.اهمیت فراگیری «مهارتهای زندگی» به ویژه در سنین نوجوانی که به نوعی از حساسترین دورههای زندگی انسان به شمار میرود، بهانه گفتوگوی ما با دکتر «فریبرز درتاج»، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران شد. درادامه تئوری پرداز اعتراف کرده است که وضعیت کنونی آموزش مهارتهای زندگی در کشور را میتوان در چارچوب یک شکاف ساختاری عمیق تحلیل کرد. اگرچه در اسناد بالادستی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر این امر تأکید شده، اما در عمل، سیستم آموزشی ما هنوز به طور غالب بر «حافظه محوری» و «ارزشیابی کمی» متمرکز است و جایگاه روشنی برای آموزش مهارتهای زندگی به عنوان یک ماده درسی اساسی و کاربردی تعریف نکرده است. این امر منجر به ارائه پراکنده، غیرسیستمی و غالباً نمادین این مهارتها شده است. علاوه بر این، یکی از موانع اصلی «نبود آموزش و توانمندسازی معلمان» به عنوان مجریان این برنامه است. یک معلم که خود در زمینه مدیریت خشم یا ارتباط مؤثر آموزش ندیده باشد، نمیتواند این مهارتها را به شکل مؤثری به دانشآموز انتقال دهد. در نهایت، میتوان گفت که اگرچه حساسیت نسبت به موضوع افزایش یافته و گامهای اولیه برداشته شده است، اما این آموزشها هنوز نتوانستهاند از حاشیه به متن برنامه درسی ملی نقل مکان کنند و از شعار به الگوهای عملیاتی کارآمد تبدیل شوند....