" گزارش کنسرت هنری سیدنی، شجریان حاضرم بخاطر مردم زندان هم بروم "

به نظر می رسد که اهل سیاست وهنر و مسائل اجتماعی و حقوق بشری فعال اشراف کامل دارند که در 31 سال گذشته در ایران چه گذشته است؟ یعنی اینکه نه شعار روسری تا توسری یا حمله به مطبوعات و نشریات خیابانی سازمان های سیاسی و انقلابی و روزنامه ی آیندگان و برپاکردن جشن کتاب سوزان و حرام کردن موسیقی و اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران و تهاجم به دانشگاه ها و 3 سال به تعطیلی کشاندن شان در اردیبهشت 59 را از یاد نبرده اند و هم به خاطر دارند که چگونه جنگ در پایان شهریور 59 آغاز شد و نعمت الهی نامیده شد . سپس چگونه تظاهرات مسالمت آمیز 30 خرداد سال 60 سرکوب شد و ماشین کشتار راه افتاد. پس از آن چگونه در تابستان خونین سال 67 زندانیان سیاسی در سیاه چال ها قتل عام شدند که ناشی از شکست جنگ ایران و عراق بود. زیرا که منتهی به سرکشی جام زهر از سوی خمینی شیاد و وقایع پس از آن شد . خلاصه آگاهی دارند که چگونه ادامه ی اینگونه وقایع زنجیره ای تا 22 خرداد 88 و مطرح شدن جنبش سبز ادامه داشت و هر گز هم فراموش ن کرده اند که سلسله وقایع مرتبط بهم نشان دهنده ی این واقعیت است که ساختارحکومت و ماهیت عملکرد رهبران و دولت مردان حاکم چگونه است؟ حال اگر برخی دچار فراموشی شده اند و تلاش می کنند سرفصل تاریخ 31 ساله ی حاکمان را در 22 خرداد و جنبش سبز خلاصه کنند و بنای مخالفت خودشان را از این تاریخ به بعد مبنا قرار دهند تا که سکوت قبل از آن را توجیه کنند .این دیگر مشکل فراموشکاری خود شان و نه دیگران است.

اما پیش گفتارفوق مرتبط با تنظیم چند مقالات گذشته است که پیرامون کنسرت هنری آقای شجریان در 4 شهر استرالیامی باشد که کنسرتت پایانش در سیدنی بود که می توان گفت از جنبه های گوناگون روشنگری های اشاره شده در مقالات قبلی که همراه با سئوال و پرسش بود بی تأثیر در موضع گیری های بعدی آقای شجریان نبوده است . زیرا تا نوبت به اجرای کنسرت ایشان در سیدنی در 16 می استرالیا رسید . موج تبلیغات محور گفتگو ها ی همراه کنسرت آقای شجریان در استرالیا به خصوص در سیدنی هم شروع شد. آنگونه که سایت های خبر رسانی اینترنتی همچون دیدگاه و شبکه ماهواره ای فارسی بی بی سی و رادیو صبح یکشنبه با شما که صبح های یکشنبه از ساعت ده و نیم صبح تا ساعت 12 ظهر در هفته در سیدنی استرالیا بر نامه دارد بطور منسجم وهمآهنگ پوشش خبری تبلیغاتی شان در ابطه با کنسرت گروه شهناز در سیدنی داده شد . در صورتیکه معلوم نبود که چرا رادیو فارسی زبان صبح یکشنبه با شما در سیدنی تا روز کنسرت سکوت و تبلیغ نکرده بود . چه شد که نا گهان در روزکنسرت این رادیو فعال شد ومجری رادیو تأخیر تبلیغات قبلی را جبران نمود . طوریکه اشعار تبلیغاتی خیر مقدم برای آقای شجر یان از کسانی پخش شد که برخی سابقه ی حضور پای صندوق زمان رأی گیری انتخابات در سفارت رادرکارنامه ی خود دارند.

همچنین شنیده شده است که قبل از اجرای کنسرت گروه شهناز در سیدنی نشستی در منزل مسئول و مجری رادیو صبح یکشنبه با شما و مدیر مسئول سالن غذا خوری آناهیتا وجود داشته است که بیش از 30 نفر حضور داشتند. یکی در این جمع نظر شخصی خودش را بیان کرده بود که خوشآیند برخی از جمله همسر ناصر اطمینان واقع نشد .طوریکه در دفاع از استاد شجریان با حالت خود زنی واکنش نشان داده بود که منتقد گفته بود اینقدر جوش نزن و عصبی نشو چون من نظر شخصی خودم را بیان کردم.

اما گذشته از اینکه گزارشگر سایت سحام نیوز از سیدنی استرالیا که باید همان حامی کروبی مدیر مسئول هفته نامه ی فارسی زبان در سیدنی باشد موقع گزارش دادن زیادی ذوق زده یا اینکه بیش از حد دستپاچه شده بودآنگونه که زود تر از پایان اجرای کنسرت گروه شهناز در سیدنی در گزارش خود آقای شجریان را راهی سفر برای اجرای کنسرت به آمریکا کرد . همچنین جای سئوال دارد که چرا سر و کله گزارشگران ماهواره ای دستگاه خبر پراکنی دولت فخیمه ی انگلیس همچون صادق صباح که در آذرماه سال گذشته در قونیه ی ترکیه پیدا شد تا که گزارشی از تاریخچه ی هنری آقای شجریان از زمان فعالیت 5 سالگی تا حضور ایشان در مراسم جشن فرهنگ و هنر شیراز زمان شاه و حضورش در قونیه ترکیه در آذر ماه سال گذشته فیلم و گزارش تهیه نماید . البته نیاز به توضیح ندارد تا که گفته شود این گزارش در راستای چه اهدافی از سوی شبکه ی خبر پراکنی بی بی سی تهیه شد و چرا هم زمان با اجرای کنسرت سیدنی از این شبکه قسمت اول آن پخش گردید؟ چونکه نقش این نهاد خبر پراکنی شبکه ی بی بی سی دولت فخیمه هیچگونه ابهامی در حامی حاکمان تهران بودنش وجود ندارد . همانگونه که شکی هم در دشمنی و مخالفت با مخالفان بر انداز هم وجود ندارد . برای اینکه پیوسته حد اقل از جناحی از حکومت دفاع نموده است . یعنی اینکه هدف دور زدن اپوزیسیون بر انداز و اپوزیسیون سازی از درون رژیم و منحرف کردن اذهان عمومی یا منفعل کردن شان بوده است . بنابراین آنجا که صادق صبا مهره تابلو وشناخته شده ی اعزامی از ایران و کار مند رسمی دستگاه خبر پراکنی بی ی سی خودش را به قونیه ی ترکیه می رساند و با آقای شجریان مصاحبه یا گفتگو و فیلم تهیه می نماید که با چند ماه تأخیر درست 26 اردیبهشت یا 16 می همزمان با کنسرت گروه شهناز در سیدنی استرالیا پخش شود و نقل قول از آقای شجریان کند که ایشان گفته که برای مردم می خواند و حاضر است که به خاطر مردم زندان هم برود . باز همچون مقالات قبلی سئوال است که چگونه آقای شجریان در کنسرت و گفتگوهای خود در شهرهای مختلف استرالیا حاضر نشد به خاطر مردم کلامی در روز معلم و کار گر بگوید و یا سخنی در مورد اعدام های اخیر در ایران بگوید و ابراز همدردی با خانواده های داغدار داخل ایران و تسلیت گفتن به خانواه های اعدام شد شان بعنوان یک هنرمند مردمی محکوم کند .به خصوص اینکه بیان این چند کلمه یا دو سه جمله که موجب می شد براعتبار ایشان در اذهان عممومی اافززوده شود و مردمی بودنش نیز بهتر اثبات گردد. ضمن اینکه سئوال است که چگونه است که ایشان طبق اعتراف خودش حاضر است به خاطر مردم بخواند وزندان برود و یا بقول خودش در صحنه ی هنگام اجرای برنامه ی تولد آثارهنری اش همچون خانم بار دار برای زبان وبیان هنرش برای مردم درد متحمل شود . اما چگونه تا قبل از 22 خرداد 88 و به وجود آمدن جنبش سبز خبری از اینگونه از تحمل این چنین درد کشیدن وموضع گیری ها نبود؟ البته مشخص است که انتظار از ایشان نیست که به استقبال زندان و شکنجه و مرگ برود یا دست به خود کشی بزند. ولی توقع می باشداین هنر مند مردمی با برنامه ریزانی همکاری کند که لا اقل اگر علیه ی رژیم نیستد پرونده شان سفید ونه آلوده و حامی رژیم باشد . یا اینکه یک پای شان درایران نباشد.

جالب اینکه در این گزارش قید شده است که ایشان پس از بازگشت از کنسرت اروپا در سال قبل از طریق بازجویان بد نام وزارت اطلاعات چند ساعت مورد بازجوئی واقع شد . ولی پس از آن در حساس ترین شرایط با گروه 17 نفره ی شهناز راهی تور کنسرت های اروپا و استرالیا و آمریکا و کا نادا و حتی کردستان عراق می شود؟ بهر حال پس از تنظیم 3 مقاله و مطرح کردن اینگونه سئوالات من هنوز جواب قانع کننده ای نتوانستم حد اقل از مجریان بر نامه ریزان پشت صحنه ی ایشان دریافت کنم. جالب تر اینکه هنرمندی که مدعی است به خاطر مردم می خواند نمی تواند که نا گهان آنگونه مردم را فراموش کند که تور هنری اش تبدیل به فال و قهوه شود . یعنی روز قبل از اجرای کنسرت همراه با برنامه ریز تور کنسرت استرالیا و تبلیغ گرش به منزل یک ایرانی مایه دار در سیدنی برود و به اتفاق ایشان به ویلای ایشان در اطراف سیدنی بروند که شنیده شده است موضوع خریدن یک ویلای 2تا 3 میلیون دلاری مطرح بوده است البته نوعی تلاش برای ترغیب کشانیدن ایشان به رفتن ایران هم هست ولی علاقه ای به برفتن ندارد . آخر این چگونه پیوند زدن هنر تجاری با هنر مدعی مردمی بودن وبرای مردم خواندنی می باشد که برنامه ریزان کنسرت هنری تاجر پیشه و دلال کاسب هستند ؟ زیرا که گفته می شود از اینگونه تبلیغات مبلغ 50 هزار دلار برای مبلغ برنامه ی کنسرت ها و واسطه گری و دلالی کردنش ها عایدی داشته است. حال بماند هر جا که امکانی حتی مینی بوس توریستی و یا جمع متخصص و دکتر برای حمل اعضای گروه شهناز و دعوت به ضیاف شام غذای دریائی در رستوان فراهم شده ازرفتن و چتر انداختن مضایقه نشده است که بدلایل خاص نام اسامی برده نمی شود. بهر حال اهداف تجاری و تبلغاتی برنامه ریزان پشت پرده زیر پوشش علاقمندی به اجرای کنسرت موسیقی اصیل دنبال شده است . من نمی دانم که اینگونه اقدامات چگونه می تواند تناقض با گفته ی آقای شجریان در پاسخ به مصاحبه گر کانال تلویزیون استرالیا نداشته باشد که مورخ 26 ار دیبهشت – 89 پخش شد که ایشان گفت هنگامی که حرفی برای گفتن برای مردم داشته باشد، روی صحنه می رود و آنچه را که دردلش انباشته شده بیرون می ریزد، و می خواند: مثل چشمت فریب جنگ داشت – ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم.

بهر حال در ادامه ی گزارش سحام نیوز بدون آنگه گفته شود که چگونه آقای شجریان در تیر ماه سلاح آتش اعتراضی را خواند که بقول خودش در راستای اعتراض به سر کوبگری های پس از 22 خرداد 88 و خس و خاشاک نامیدن معترضان از سوی پاسدار گماشته احمدی بود. آنگاه ایشان در آخر ماه 88 که 16 آذر هم در همین ماه بود و همین روز هم تظاهرات بزرگ ضد حکومتی در ایران بر پا شد . ایشان عازم قونیه ی ترکیه برای اجرای کنسرت شد ه بود و در آنچا گفتگوئی با شبکه ی ماهواره ای تلویزیونی بی بی سی داشت که پس از چند ماه تأخیر در 26 اردیبهشت بعنوان پژواک زمان از شبکه ی ماهواره ای تلویزیونی بی بی سی پخش شد که گزارشگر سحام نیوز ازسیدنی در این مورد چنین گزارش داده است :

"اواخر آذرماه سال گذشته استاد محمدرضا شجریان به مدت پنج شب در قونبه و در “مقام حضرت مولانا” کنسرت داد. در این مدت یک تیم کامل از بی.بی.سی. فارسی به سرپرستی صادق صبا در قونیه بود تا ضمن ضبط این رویداد کم نظیر هنری، فیلم مستندی نیز از زندگی این آوازخوان بزرگ ایرانی تهیه کند که این مستند همین یکشنبه (۲۶ اردیبهشت) با عنوان “پژواک زمان” از این برنامه پخش خواهد شد"

بازهم سئوال است که چگونه است که جناح غالب حاکم بر ایران صدای آمریکا را رادیو سیا می نامد و خیلی از اعضای رقیب مغلوب دوم خردادی ها بدلیل تماس با همین صدا دستگیر و زندانی شدند . اخیراً هم گزارشی در دروغ نامه ی کیهان بازتاب داده شد که ضمن تهدید کردن آقای شجریان که چرا گفتگو با بی بی سی داشته است و خواهان پیگیری دستگاه قضائیه برای پیگیری تماس گیر ندگان داخل کشور با رسانه های فارسی زبان از جمله بی بی سی و به خصوص رادیوفردا شده است . ولی ایشان با گفتگوئی در شهریور سال قبل و نه ماه گذشته با صدای آمریکا که داشت انتقاد به سرکوب حامیان جنبش سبز داشت که گفته شده پس از بازگشت از کنسرت اروپا بازجوئی چند ساعته داشته است . بلاوه صادق صبا مجری مصاحبه کننده ی بی بی سی تأکید بر درد ساز بودن پخش گزارش بی بی سی برای ایشان کرد : گویا گزارشگر بی بی سی نمی داند که مجری تنظیم کننده ی برنامه ی کنسرت گروه شهناز محمد علی رفیعی گفته است که این کروه تا آخرسال در برون مرز کنسرت دارد که احتمالاً این گروه اگر چنانچه آقای شجریان قصد اقامت در خارج را نداشته باشد باید تا آخرسال در برون مرز باشد که تا آن زمان هم قابل پیش بینی نیست اوضاع چگونه خواهد شد . بگذریم در ادامه گزارش سحام نیوز از درد ساز شدن مصاحبه ی صادق صبا از سوی بی بی سی برای شجریان ممکن است همراه با بازجوئی چند ساعته پس دادن باشد که اینگونه نقل قول شده است:

"همانند گفت و گوئی که شجریان شهریور ماه گذشته در جریان کنسرتهای اروپائیش با صدای آمریکا انجام داد و در آن ضمن انتقاد از سرکوب مردم، از جنبش سبز مردم ایران دفاع کرد و هنگام بازگشت به ایران مجبور شد یک بازجوئی چند ساعته به “سربازان گمنام امام زمان” پس بدهد، بدون شک مستند بی.بی.سی. نیز برای او دردسر ساز خواهد بود. صادق صبا در این مورد نوشته است که شجریان هم فیلم تصویری ضبط تصنیف “زبان آتش” (تفنگت را زمین بگذار) را در اختیار این برنامه گذاشته و هم در مورد مسائل سیاسی کشور پس از انتخابات شبهه دار گذشته بی پرواتر سخن گفته است. پخش این فیلم در آستانه بیست و دوم خرداد و سالگرد انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری (خیانت به امید) بی شک باز هم مسئله آفرین خواهد بود. اما شجریان می گوید که ترسی از این مسائل ندارد و حاضر است بخاطر مردم ایران زندان هم برود"

بقول رندی که می گفت هنر مند مردمی و در خدمت مردم بودن و برای مردم خواندن به معنی بلیط کنسرت بالای 400 دلار نیست . زیرا که بطور میانگین اگر حداقل دراین 4 کنسرت بطور متوسط در هر کنسرت تعداد 700 نفر و در مجموع 2800 نفر شرکت کرده باشند . در صورتیکه در برخی از کنسرت ها از جمله کنسرت سیدنی بین 800 تا 900 تعداد شرکت کرده بودند واگر میانگین بهای بلیط 440 دلار با 65 دلار که بیش از 250 دلار می شود . باز هم اگر میانگین 150 دلار در نظر گرفته شود که جمع فروش بلیط کنسرت ها مبلغ 420 هزار دلار می شود . اگر چنانچه هزینه ی پرواز بلیط گروه 17 نفره از اروپا و بازگشت هر نفر 2000 دلار باشد که 34 هزار دلار می شود و سفر 17 روزه از 30 آپریل تا 16 که 20 روزمی باشد برایه هنرمند روزی 150 دلار هزینه خوراک و هتل گروه 17 نفر در بر داشت مبلغ 51 هزار دلار می شود. در صورتیکه گفته می شود گل کوست ساحل نزدیک بریزبن در هتل معروف آکیو که صاحبش سهیل عابدینی بهائی سرمایه دار است که از اطریش آمده است هزینه ای برای اقامت هتل از گروه هنری در یافت نشده است . بهر صورت جمع هزینه 51 هزار دلار باضافه 34 هزار دلار و به اضافه هزینه پرواز داخی با هزینه ی سالن اجرای کنسرت جمعاًً مبلغ 100 هزار دلار می شود که اگر چنانچه 50 هزار دلار سهم هزینه ی تبلیغاتی وحید گواهی هم از مبلغ 420 هزار کسر شود رقم قابل توجهی باقی مانده است که دیگر نمی توان نام این هنر تجاری را هنر مردمی و هنر برای هنر گذاشت که اینگونه سحام نیوز از خواننده ی موسیقی اصیل گزارش داده است :

"من هم خس و خاشاکم و برای خس وخاشاک می خوانم.وچند روز پیش تلویزیون استرالیا نیز هنگام برگزاری کنسرتهای شجریان در این کشور، گفت و گوئی با او داشت که استاد بی بدیل آواز ایرانی و بقول مجری آن برنامه “سوپر استار موسیقی سنتی ایران” بی پروا می گفت: “ما هنرمان را برای مردم نگه می داریم و برای مردمی که دوستشان داریم زندگی می کنیم. برایم خیلی لذت بخش است که با مردمی زندگی می کنم که آنها را دوست دارم و آنان نیز مرا دوست دارند. من هنگامی آواز می خوانم که حرفی برای گفتن به این مردم داشته باشم. روی صحنه می روم و هر آنچه را که در درونم انباشته شده، بیرون می ریزم.” و بلافاصله تصنیف دوصدائی او همراه با دخترش مژگان پخش می شود: شیوه چشمت فریب جنگ داشت…"

جالب تر اینکه گزارشگر سحام نیوز از سیدنی قبل از برنامه از بر نامه ی شبکه ی تلویزیونیسراسری اس بی اس (SBS) و شبکه ی (BBC) دولت فخیمه پخش شود محتویات گفتگوی آقای شجریان را از قبل می دانسته است . یعنی اینکه می بایست گزارشگر هم جزو بر نامه ریزان باشد .هم اینکه رابط های نفوذی در کانال های تلویزیونی اس بی اس (SBS) و با بی بی سی (BBC) داشته باشد. چون آنچه شبکه اس بی اس (SBS) پخش کرد برگردانش قبل از اجرای کنسرت اینگونه بر روی سایت دیدگاه به نقل از سحام نیوز آمده بود. عجیب اینکه همانگونه که اشاره شد گزارشگر ذوق زده شده از زمان جلوتر حرکت کرد، زیرا هنوز شجریان در سیدنی کنسرت اجرا نکرده بود که وی را راهی سفر آمریکا نمود تا پس از اجرای کنسرت در آنجا به کا نادا برود و در آنجا کنسرت اروپا- استرالیا - آمریکا ایشان پایان یابد که گزارش فریب دادن مردم وتوهین کردن رئیس جمهورنامشروع به نقل از شجریان چنین است :


"شجریان از این “فریب” به روشنی صحبت می کند و از رای و خواست مردم که دگرگون شد: ” رئیس جمهوری آمد و به مردم معترض توهین کرد و آنان را {خس و خاشاک} خواند. گفتم منهم یکی از همین خس و خاشاکم و برای همین خس و خاشاک می خوانم و شما حق ندارید صدای مرا از رادیو و تلویزیونتان پخش کنید.” او با تاکید بر این مطلب که چون تلفیق دین و حکومت برای مردم ایران نتیجه خوبی نداشته، حالا مردم با آن مخالفند، می گوید: “حکومت قوانین تغییر ناپذیری دارد که می گوید قوانین الهی است و راه خودش را می رود. ما هم راه خودمان را می رویم”!چهره محبوب موسیقی ملی ایران که همراه گروه “شهناز” از استرالیا راهی آمریکا شده تا کنسرتهایش را در این کشور ادامه دهد و در کانادا به پایان ببرد، در یک نشست تخصصی با طرفدارانش در دانشگاه “گریفیث” در شهر “بریزبین” استرالیا، از کار با جوانان می گوید که راحت تر است: ما قدر جوانان را نمی دانیم، به آنان مسئولیت بدهید می بینید که آنرا به بهترین شکل ممکن انجام می دهند. سازهائی هم که من به تازگی ساخته و به گروه “شهناز” اضافه کرده ام، همه به شوق وجود جوانان نازنینی است که در کنار خود دارم. افکاری را که در سر داشتم نمی توانستم با اساتید بزرگ موسیقی ایران عملی کنم که آنان هر یک شیوه خود را دارند. اساتید همدوره خودم نیز به سختی ترک عادت می کنند؛ بنابراین بهترین کار تجربه با جوانان بود تا سازهای جدیدی بسازیم و بدهیم دست اینها تا بزنند.شجریان که اول مهر امسال هفتاد ساله می شود، در مشهد به دنیا آمده و آواز را از هشت سالگی در کنار پدرش با قرائت قرآن آغاز کرده است. پدر بزرگش به قول خود او “صاحب صدا” بوده است و علاوه بر فرزندانش مژگان و همایون، برادرش جواد نیز آواز می خوانند. او همیشه هنرمندی بوده که در کنار مردم و برای آنان زندگی وکار کرده و از اینرو سختی های بسیاری را نیز تحمل کرده است. قبل از انقلاب رادیو – تلویزیون ملی ایران را بخاطر ترویج ابتذال ترک کرد و اینک صدا و سیمای جمهوری اسلامی را نیز برای ایستادن در کنار مردم و “جنبش سبز” از پخش صدای خود منع کرده است.شجریان هرجا که می رود، در داخل و خارج، ولوله ای با حضور او پیدا می شود. حتی جوانانی که چندان با موسیقی سنتی و اصیل ایرانی میانه ندارند، او را دوست دارند و برایش سرودست می شکنند و به آواز ها و تصنیف هایش گوش می دهند، چرا که به قول خودش تاریخ چهل ساله اخیر ایران را می توان با مروری بر آنچه او در این مدت خوانده است، مرور کرد. او برای مردم خوانده و با مردم مانده و به جائی رسیده است که هنگام گشایش موزه موسیقی استاد بزرگ تارنواز جلیل شهناز بگوید: دعا کنید شجریان سالم و پایدار بماند تا موسیقی ایرانی با او پایدار بماند؟"

بهر حال در کنسرت گروه شهناز در سیدنی استرالیا سخنرانی همچون شکوفه کاوانی بود که گفته می شود از طریق خانقاه به سیدنی آمده است و اکنون با بخش فارسی سراسری رادیو بی بی سی در سیدنی همکاری دارد .. یکی هم از کانال (SBS) همراه ایشان بوده که وی هم سخنرانی کرد . همچنین کمال دستیاری که ادعای مونالاشناسی دارد و دکتر علی صاحبی هم همینطور که به ایران تردد دارد و از مجریان برنامه ریز پشت پرده ی کنسرت بودو جزو سخنران و شعرخوان بودند. احمد اکبری هم نقش فعال پشت صحنه داشته است. البته یک شرکت کننده در کنسرت که همراه یکی ازاعضای خانواده اش به کنسرت رفته بود وزیاد علاقه ای هم به اینگونه موسیقی ندارد گفته که آهنگ ها طولانی و نه شاد که همه غم انگیز بود و در پایان کنسرت با خواست شرکت کنندگان مرغ سحر خوانده شد. همینطور در برنامه ی این هفته رادیو صبح یکشنبه باشما پس از تبلیغات زیاد جلال دستیاری مجری رادیو از استقبال کنسرت و محتوای آن و در خلسأ فرو رفتن خودش هنگام اجرای کنسرت گفت . ولی همسرش خانم فروزان شیرازی برعکس هفته قبل رادیو که خیلی تعریف می کرد . ولی پس از کنسرت بعنوان انتقاد گفت که جوانان شرکت کننده بدلیل طولانی و غمگین بودن آهنگ ها ناراضی و خواب بودند .این انتقاد درست بر خلاف گزارشگرسحام نیوز است که گزارش داده آهنگ های آقای شجریان در برون مرز مورد علاقه جوانانی واقع می شود که فارسی کامل نمی دانند . همینطور چکیده ی گزارش سحام نیوز و بی بی سی (BBC) را پیمان جمالی در بخش فارسی سراسری اس بی اس SBS) این هفته پخش وبرایش تبلیغ نمود. اما وقتی آقای شجریان اذعان می کند که 20 سال دنبال سیم در کشور ساز جدید گشتم و افزوده که مشکل شعر و مجوز اجرای کنسرت و انتخاب مکان در داخل هم دارد . بنابراین در شرایطی که رژیم ضد بشری کودتائی نامشروع با گزمکان هار بی ترمز و دنده عقب کنده آنگونه مهار ناپذیر و وحشی و درنده خوی شده است که نه فقط سرکوب گسترده ی فعالان سیاسی و اجتماعی و حقوق بشر را دنبال می کند و نه برا ی مبارزه با بی حجابی علیه ی زنان و دختران و دانشجویان بسیج شده است ، بلکه هنر مندان و سینما گران و هنرمند تئاتر و خوانندگان را مورد تهاجم وحشیانه قرار داده است تا که آشکارا ماهیت ضد مردمی حاکمان و هم وحشت شان از قیام اعتراضی مردم اینگونه عریا ن و عیان شود (1) همچنین وقتی از سوی چماقداران دژخیمان لباس شخصی که گاهی درقالب دانشجوی بسیجی انجام وظیفه می کنند تا ماهیت دشمن آزادی بیان و عقیده و هنرمندان و موسیقی و سینماگران حاکمان به نمایش گذاشته شود .اکنون به دلیل نزدیک شدن سال مرگ خمینی شیاد که قرار است جامعه عزا دار و سیاه پوش ومرگ زده شود . گزمگان به کنسرت های متعدد خرداد ماه در دانشگاه تهران تهاجم کردند تا که بازهم بهتر ماهیت قرون وسطائی و ضد هنری حاکمان مداح و نوحه و روضه خوان چنین پیام داده شود .زیرا که حاکمان به جز مداح و مرثیه خوان ونوحه گر نیاز به هنرمندانی غیر از اینگونه ندارند (2)

شاید اگر چند مقالات روشنگرانه نبود ممکن بود آقای شجریان هم مجبور به برخی از موضع گیری هانمی شد تا که موجب رنجش و سوزش امثال سربازجو حسین شریعتمداری هادردروغ نامه کیهان شود . همچنین شاید همم گزارش تهیه شده از سوی صادق صبا و بی بی سی(BBC)با تأخیر بیشتری پخش می شد . زیرا همانگونه که در آذر در قونیه ترکیه این مصاحبه انجام شد و تا 16 می که همزمان با اجرای کنسرت ایشان در سیدنی استرالیا بود این گفتگو پخش نشده بود ضمن اینکه اینگونه تهدید کردن شجریان از سوی کیهان مرتبط با موضع گیری ایشان درگفتگو با بی بی سی (BBC) می باشد . از سوی دیگر سئوال است که چرا تا کنون که شجریان پا برروی دم حاکمان دین فروش نگذاشته بود. این چنین علیه اش موضع گیری و تهدید به افشاگری علیه اش نمی شد؟ بعلاوه هنگامی که خانواده جعفرپناهی توسط ماموران امنیتی مورد تهدید واقع می شوند. ولی آنانی که هنوز دل در گروی آزادی و حمایت مردم دارند خوب می دانند که جزو افتخارات انسان بودن تلاش برای با مردم وکنار شان بودن و آمادگی پذیرش هزینه در دفاع و آرمان های آزادیخوانه ی مردم می باشد. اینان برای اینکه مرز خودشان با حاکمان ضد بشر کودتائی را حفظ کنند از جمله اینکه سحرخیز که به جعفر پناهی قبل از آزادی اش که در زندان دست به اعتصاب زد خطاب به وی گفت زنده بمان و آنچه در زندان ها می رود را به تصویر بکش (4)

در خاتمه اینکه سئوال پایانی این است که چگونه آقای شجریان مشکلی نه با رژیم ونه با صدا و سیما داشت که گفته بودبه جز ربنا دیگر آهنگ هایش ااز صدا و سیما پخش نشود . همینطور تا قبل از جنبش سبز که براه افتاد و ایشان صحنه های پس از 22 خرداد 88 را دید و خس و خاشاک گفتن پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور را شنید ناگهان پس از 30 سال متوجه شد که مردم نه جدائی دین از حکومت که از جدائی دین از سیاست رامی خواهند. یعنی مشابه خواست انجمن حجتیه بفکر ایشان این جدائی افتاد و بفکرش خطور کرد که باید تصنیف تفنگ را زمین بگذار را درپاسخ به خس و خاشاک گفتن پاس دار گماشته احممدی نژاد بخواند چون خودرا از مرددم ومتعلق به آنان می داند؟ آیا ایشان خبر های قتل های جمعی پس از 30 خرداد سال 60 و خبر های قتل عام زندانیان سیاسی تا بستان سال 67 تابستان خونین را نشینده بودند . در صورتیکه این جنایات اسناد انکار نا پذیر جنایت علیه ی بشریت است؟ البته هر گونه فاصله گیری ایشان از حاکمان کودتائی و نامشروع و تأکید بر تغییرات دمکراتیک کردن ایشان را می بایست بفال نیک گرفت و امید است که به ایران باز نگردد . یا اینکه بشرط آنکه هشیارانه و مسئولانه مواظب مجریان و مبلغان برون مرزی کنسرت های خود باشد . زیرا نا آگاهانه در دام رابط های فرهنگی سفارت همچون وحید گواهی همکار مجید الهامی راد در سیدنی افتادن خطاست . زیرا که مجید الهام راد وانمود می کند که یک فعال فرهنگی است زیرا که همچون مسئولش بزرگ نیا مسئول بخش فرهنگی سفارت رژیم کودتائی نامشروع در کنبرا تبلیغات گسترده از فرهنگی بودن سفیر جدید بابائی در کنبرا راا می کنند و مدعی اند این سفیر فرهنگی خیلی فرهنگی و فرهنگ دوست می باشد . بنابراین چون رابطه ی فرهنگ و هنر از هم جداشدنی نمی باشد. پس سفیر هم خیلی فرهنگی و بیشتر هنر دوست شده است. برای اینکه این هنر دوست و ادب پرور سفیر رژیمی می باشد که با هنرمندانی که تمام عیار در خدمتش نباشند. در برون مرز دچار سر نوشتی می شوند یا همانگونه بااینان رفتار می گردد که در آلمان با فریدون فرخ زاد شد ودرداخل کتاب های خواهرش فروغ فرخ زاد را از همایش یا جشنواره کتاب تهران جمع آورریی شد وبا جعفر پناهی به شیوه ای دیگر بر خورد شد. یا اینکه تا گفته ای از آقای شجریان از شبکه ی خبر پراکنی بی بی سی (BBC) پخش شد که مورد خوشآیند حاکمان تهران نبود . در جا از سوی سربازجو حسین شریعتمداری تهدید شد. بازهم مثل مقالات قبلی یک سئوال ساده است که چگونه رژیمی که ماهیت ضد بشری و نامشروع و کودتائی و ضد هنری دارد و در شرایط بس بحرانی و انفجاری قرار دارد که بدترین شیوه ی بر خورد اتهامی وتهاجمی با رهبران دوم خردادی ها دارد و دشمنی عریانش با زنان و دانشجویان و هنرمندان را عیان کرده است. حاضر می شود که به گروه های هنری همچون گروه هنری 17 نفره شهناز از ایران به برون مرز مجوز خروج دهد تا در اروپا و استرالیا و آمریکا و کا نادا و کردستان در طول سال کنسرت هنری اجرا کنند؟

هوشنگ – بهداد

7 خرداد ماه سال 1389

. حمله "لباس شخصی‌ها" به یک تئاتر(1)

http://www.fararu.com/vdccs1q0.2bq4m8laa2.html

اعتراض دانشجويان (بسیجی) دانشگاه تهران به برگزاري كنسرت‌هاي متعدد در اين دانشگاه(2)

جمعي از دانشجويان بسیجی دانشگاه تهران در تماسي باخبرگزاري فارس، نسبت به برگزاري متعدد كنسرت موسيقي در خردادماه در اين دانشگاه اعتراض كردند.آنها اعلام كردند كه در اقدامي تعجب‌برانگيز دانشگاه تهران شاهد برگزاري كنسرت‌هاي موسيقي به مدت چند روز در اين دانشگاه است.اين دانشجويان با اشاره به اينكهامروز شاهد تبليغات گسترده‌اي در خصوص برگزاري كنسرت‌هاي موسيقي در سطح دانشگاه تهران بوديم، تصريح كردند: اين تبليغات در حالي صورت مي‌گيرد كه طبق بخشنامه وزارت علوم، تحقيقات و فناوري دانشگاه اجازه برگزاري كنسرت را در محيط دانشگاهي ندارد.دانشجويان دانشگاه تهران همچنين خاطرنشان كردند: اينكه در خردادماه امسال كه مقطع حساسي به شمار مي‌رود اينگونه اقدامات انجام شود، مشكوك و قابل تامل است.البته مشخص نيست كه محتواي اين كنسرت‌ها چيست و با توجه به نوع تبليغات كه نشان‌دهنده شركت عموم در آن است، و با توجه به اين موضوع مشخص نيست چه كساني در محيط دانشگاهي حضور خواهند داشت.

شریعتمداری: شجریان به یک خواننده دوره گرد تبدیل شده است(3)

کیهان : عصر روز چهارشنبه 29/2/89 جمعي از نمايندگان اصولگراي مجلس شوراي اسلامي با حضور در مؤسسه كيهان و گفت وگو با مدير مسئول روزنامه، از تحريريه كيهان بازديد كردند.شريعتمداري در این دیدار درباره شكايت محمدرضا شجريان كه اين روزها از سوي برخي رسانه هاي بيگانه مطرح مي شود گفت؛ متاسفانه ايشان هم اكنون در سنين پيري و سالخوردگي به يك خواننده دوره گرد تبديل شده كه تلاش مي كند در آمريكا و كشورهاي اروپايي از طريق ناسزاگويي و دروغ پردازي عليه ايران اسلامي تريبوني براي مطرح كردن خود داشته باشد و ما گفتني هايي درباره او داريم كه حتما براي مردم شنيدني خواهد بود

پیام سحرخیز به جعفر پناهی: زنده بمان و آنچه در زندان ها می رود را به تصویر بکش(4)

عیسی سحرخیز در تماسی از زندان با خانواده خود از اعتصاب غذای جعفر پناهی اظهار نگرانی شدید کرده استمهدی سحرخیز در این رابطه می گوید : پدرم در تماس با خانواده خود پیامی را برای جعفر پناهی فرستاده است. مضمون این پیام بدین شرح است : "اعتصاب غذا را بشکن، تا بتوانی روزی آنچه در داخل زندان گذشت را به تصویر بکشی. اعتصاب غذا را بشکن تا شاهدی باشی گویا از آنچه بر این ملت راندند. نسل آینده تو را لازم دارند تا بدانند بعد از انتخابات چه بر سر مردم آورند، در زندان ها چه گذشت و مردان آزاده برای چه در زندان های جهل و زور و ستم مقاومت کردند، تا نسل آینده قدر آزادی را بداند و خون هایی که برای آن ریخته شد را فراموش نکند. آزادی به راویان هنرمندی همچون تو نیاز دارد، برای آزادی بمان و و اعتصابت را بشکن."