خالی بندی برای خدا! 21 آبان 90

خوب وقتی که 33 سال باشد که دین ابزار قدرت و ثروت و عوامفریبی و دین فروشی شده باشد که هرجنایت وخیانت و غارتگری و سرکوب و اجحاف و ظلم وتبعیض وبی عدالتی را زیر چتر دین توجیه کرده است . تا جایی که جنگ خانمان براندازانه ی ایران و ایران که میلیون ها کشته و مجروح وموجی و آواره و بی خانمان بر جای گذشت و موجب 1000 میلیارد دلار خسارات مالی و اقتصادی شد. ولی نعمت الهی نامیده شد . بنابراین وقتی که بقول معروف پیش نماز که باد از شکم رها کنند . مشخص است که پس نماز توفان بر پا می دارد . لذا اکنون که جزو بازگویی خاطر ات جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق گزارش شده است که چگونه عاشقان شهادت و بهشت که کلید پلاستیکی ساخت تایوان چین بر گردن داشتندبرای اینکه از مسئولیت تقسیم کار ظرف شویی در بروند . نماز شب خواندن پوششی برای شان می شد تا از زیر کار در بروند . واکنون فاش شده است که رندی چراغ قوه بر دست نور بر تاریک خانه سنگر می انداخته تا مچ گیری کند و ترفند خالی بندی فاش سازد که چطوری برای از زیر کار درر فتن برای خدا خالی بندی می شده است؟ با این فاش گویی یا اعتراف کردن مشخص است که نیاز به گفتن نیست که چگونه اعتراف آشکار به دین ابزار قدرت وثروت و جنگ از همان انقلاب شده است که برای چه خمینی شیاد هم از جنگ خانمان سوز وکشور ویران کن نعمت الهی نام برد وچرا اصرار به ادامه ی آن داشت؟ مهمتر اینکه پاسداران بازماندگان جنگ که دست به کودتا زده و قدرت را قبضه کردند جزو چگونه اسلام پناهان می باشند؟ مهمتر اینکه چرا شرایط دین فروشان حاکم عوامفریب به سمتی چرخید که یک آخوند 2 زاری منبری منقلی هفت خط رهبرولی وقیح شد و اکنون این منفور ونامشروع قصد دارد تا که پست ریاست جمهوری یا جمهوریت را حذف نماید تا که بتواند خلافت ی موروثی اسلامی استبدادی را جایگزین کند.

نادر محمدي‌ از بچه‌ هايي‌ بود كه‌ نماز شبش‌ ترك‌ نمي‌شد؛ ولي‌ سعي‌مي‌كرد كسي‌ متوجه‌ نشود. در عين‌ حال‌ اعتقاد سختي‌ داشت‌ به‌ اينكه‌ «كسي‌كه‌ نماز شب‌ مي‌خواند بايد از همه‌ لحاظ‌ خود را در اختيار خدا قرار دهد وسر بر فرمان‌ او باشد و نماز شب‌ در كارهاي‌ يوميه‌اش‌ اثر مثبت‌ داشته‌ باشدنادر محمدي‌ از بچه‌ هايي‌ بود كه‌ نماز شبش‌ ترك‌ نمي‌شد؛ ولي‌ سعي‌مي‌كرد كسي‌ متوجه‌ نشود. در عين‌ حال‌ اعتقاد سختي‌ داشت‌ به‌ اينكه‌ «كسي‌كه‌ نماز شب‌ مي‌خواند بايد از همه‌ لحاظ‌ خود را در اختيار خدا قرار دهد وسر بر فرمان‌ او باشد و نماز شب‌ در كارهاي‌ يوميه‌اش‌ اثر مثبت‌ داشته‌ باشدبعضي‌ از بچه‌ها بودند كه‌ به‌ قول‌ خودشان‌ با تيزبازي‌ از زير كار در رويي‌مي‌كردند و هنگامي‌ كه‌ نوبت‌ شستن‌ ظرف‌ غذاي‌ دسته‌ سي‌ چهل‌ نفري‌ به‌آنها مي‌رسيد، به‌ بهانه‌اي‌ جيم‌ مي‌شدند و خواه‌ ناخواه‌ بار اين‌ مسئله‌ مي‌افتادبر دوش‌ عده‌اي‌ از نيروهاي‌ مخلص‌ كه‌ در اين‌ گونه‌ مواقع‌ هميشه‌ داوطلب‌بودند و بدون‌ هيچ‌ ادعا و يا كلامي‌ كارهاي‌ ديگران‌ را هم‌ بر عهده‌ مي‌گرفتند.بعضي‌ شبها كه‌ نادر براي‌ خواندن‌ نماز شب‌ مي‌رفت‌، چراغ‌ قوه‌اي‌ همراه‌مي‌برد و مي‌رفت‌ سراغ‌ كساني‌ كه‌ به‌ قول‌ خودشان‌ خيلي‌ تيز بودند و در آن‌نيمه‌ شب‌ مشغول‌ خواندن‌ نماز شب‌. جلوي‌ ديگران‌، نور چراغ‌ را به‌ صورت‌آنها مي‌انداخت‌ و خيلي‌ سريع‌ و تند مي‌گفت‌: «بي‌ خودي‌ براي‌ خدا خالي‌ نبند. كي‌ گفته‌ كه‌ از زير شستن‌ ظرف‌ غذاي‌خودت‌ و ديگران‌ در بروي‌ و بيايي‌ نماز شب‌ بخوني‌؟ جمعش‌ كن‌ ببينم‌. فرداحالت‌ را مي‌گيرم‌صبح‌ كه‌ مي‌شد، نادر با همان‌ صراحت‌، سر سفره‌ جلوي‌ همه‌ نيروهافرياد مي‌زد:ـ آي‌ بچه‌ها... برادر فلاني‌ كه‌ از زير كار در مي‌رود و مي‌گذارد ظرف‌غذايش‌ را شما بشوريد و محل‌ استراحت‌ را جارو كنيد و همه‌ كارهاي‌ ديگر راشما انجام‌ بدهيد، شبها خيلي‌ مخلص‌ مي‌شود و مي‌رود نماز شب‌ مي‌خواندو كلي‌ براي‌ خدا خالي‌ مي‌بندد.اينجا بود كه‌ طرف‌ از خجالت‌ آب‌ مي‌شد و از آن‌ به‌ بعد از تيزبازي‌ِ گذشته‌خبري‌ نبود و زودتر از بقيه‌ داوطلب‌ مي‌شد براي‌ شستن‌ ظروف‌ غذا.البته‌ همين‌ مسئله‌ بعدها شد نقل‌ كلام‌ و شوخي‌ بچه‌ها و نادر با همان‌بچه‌ها خودماني‌ و دوست‌ جداناشدني‌ مي‌شد