روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی شنبه 12 دیماه سال 1393
سرمقاله
ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " جنگ صلیبی نیابتی"
سرمقاله نویس آنگونه شیپوررا از در گشادش نواخته و علیه ی
کشورهای غربی پیرو مسیح تاخته و کالبد شکافی کرده و اعمال جنگ افروزانه شان را
ترسیم کرده است که انگاری کارنامه ی سیاه وننگین وخونین 36 ساله خلافت داعشی ولایت
فقیه آلوده به جنایت وجنگ افروزی وخونریزی نیست و باا بزاری کردن دین از چنگال
حاکمان و مسئولانش خون نمی کشد و روزانه خون بی گناهان زیادی نه درداخل کشور ریخته
می شود که با سیاست صدور تروریسم و بحران وارتجاع به برون مرزومداخله گری در امور
داخلی کشورهای منطقه وهمسایه جنگ افروزی می کند. مهمتراینکه گویا فراموش شده که با
همین سیاست بود که پای آمریکا ودخالت نظامی اش در منطقه باز شد . آنگونه که
رفسنجانی در خطبه نماز جمعه تهران اعتراف کرد که در اشغال نظامی افغانستان با
آمریکا همکاری شد . البته مشابه ی همین همکاری در اشغال نظامی عراق تکرار گردید.
بااین وجود سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسأله
طلبکارانه مدعی شده سال 2015 میلادی درحالی آغاز شده است که چهره کشورهای اروپائی
و آمریکا، یعنی آن دسته از قدرتهای جهانی که مدعی پیروی از دین حضرت مسیح هستند،
زشتترین عملکرد را در برخورد با ملتها در کارنامه سال گذشته خود به ثبت رساندهاند.
هر چند کارنامه آمریکا و کشورهای استعمارگر اروپائی در سال گذشته میلادی در برخورد با مردم قارههای اروپا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه دارای برگهای سیاه زیادی است، اما این نقطههای سیاه در آسیا به ویژه خاورمیانه بیش از سایر نقاط جهان و برجستهتر از آنهاست. قدرتهای غربی سال هاست که جنگ صلیبی تازهای را علیه مسلمانان آغاز کردهاند و در ابعاد گوناگون آن را در چند کشور اسلامی به پیش میبرند.
هر چند کارنامه آمریکا و کشورهای استعمارگر اروپائی در سال گذشته میلادی در برخورد با مردم قارههای اروپا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه دارای برگهای سیاه زیادی است، اما این نقطههای سیاه در آسیا به ویژه خاورمیانه بیش از سایر نقاط جهان و برجستهتر از آنهاست. قدرتهای غربی سال هاست که جنگ صلیبی تازهای را علیه مسلمانان آغاز کردهاند و در ابعاد گوناگون آن را در چند کشور اسلامی به پیش میبرند.
همچنین سرمقاله نویس در ادامه افزوده تفاوت
جنگ صلیبی کنونی با جنگهای صلیبی گذشته اینست که این بار غربیها خود مسلمانان را
به میدان جنگ فرستادهاند تا به نیابت از آنها برادران و خواهران مسلمان خود را
قتل عام کنند، شهرها و روستاهای شان را ویران نمایند و امت اسلامی را دچار تفرقه و
نفاق و عداوت و کینه نسبت به همدیگر کنند.اینها واقعیتهای تلخی
هستند که متاسفانه اکنون درحال وقوعند و تاسف بالاتر اینکه خود مسلمانان نیز بدون
آنکه به این دام خطرناک گسترده شده توسط دشمنان صلیبی توجه کنند، همواره به شکلی
به جان همدیگر میافتند و هر روز به بهانهای جدید امکانات و نیروهای خود را صرف
تضعیف همدیگر میکنند. این اختلافات نه تنهامیان کشورهای مسلمان بلکه حتی در هر
کشوری میان مردم خود آن کشور در جریان است و به نوعی کمک کننده به شعلهور کنندگان
جنگ صلیب نیابتی است. عجیب اینکه سرمقاله نویس بدون توجه به نقش تفرقه افکنانه ی خلافت داعشی
ولایت فقیه سئوال کرده ما را چه میشود که امکانات خود را صرف کوبیدن همدیگر میکنیم
و شب و روز تمام ظرفیتهای تبلیغاتی خود را برای دمیدن در شیپور اختلاف بکار میگیریم
و بذر کینه و دشمنی در قلبها میپاشیم؟ چرا غافل هستیم که این کارها به نفع
دشمنان است و ما با رمی همدیگر راه را برای رسیدن دشمنان به اهداف شومشان هموار میکنیم
و خود ما هم به نیابت از آنها وارد همان جنگی میشویم که علیه ما به راه انداختهاند؟
سال 2015 میلادی درحالی آغاز شده است که چهره کشورهای اروپائی و آمریکا، یعنی آن دسته از قدرتهای جهانی که مدعی پیروی از دین حضرت مسیح هستند، زشتترین عملکرد را در برخورد با ملتها در کارنامه سال گذشته خود به ثبت رساندهاند.
هر چند کارنامه آمریکا و کشورهای استعمارگر اروپائی در سال گذشته میلادی در برخورد با مردم قارههای اروپا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه دارای برگهای سیاه زیادی است، اما این نقطههای سیاه در آسیا به ویژه خاورمیانه بیش از سایر نقاط جهان و برجستهتر از آنهاست. قدرتهای غربی سالهاست که جنگ صلیبی تازهای را علیه مسلمانان آغاز کردهاند و در ابعاد گوناگون آن را در چند کشور اسلامی به پیش میبرند.تفاوت جنگ صلیبی کنونی با جنگهای صلیبی گذشته اینست که اینبار غربیها خود مسلمانان را به میدان جنگ فرستادهاند تا به نیابت از آنها برادران و خواهران مسلمان خود را قتل عام کنند، شهرها و روستاهایشان را ویران نمایند و امت اسلامی را دچار تفرقه و نفاق و عداوت و کینه نسبت به همدیگر کنند.
در این جنگ نیابتی، سردمداران و شعلهورکنندگان آتش جنگ در عین حال که علامت صلیب بردوش یا بر سینه و در دست ندارند، کینهورزانهتر، بیرحمانهتر و گستردهتر از جنگهای گذشته صلیبی به کشورهای اسلامی حملهور شدهاند و در ابعاد وسیعتری به کشتار مسلمانان مشغولند. آنها با پنهان شدن در پشت تابلوی مسیحیت و با ادعای حمایت از حقوق بشر و پرچمداری صلح و آرامش در جهان، به خشنترین و کثیفترین تروریستها که خودشان آنها را پرورش دادهاند برنامه و نقشه راه ارائه میکنند و کشورهای مسلمان را یکی پس از دیگری آماج حملات ویرانگر خود قرار میدهند. سال 2014 میلادی از نظر میزان حمایتهای مادی، تسلیحاتی، تبلیغاتی، سیاسی و حتی عملیاتی غرب نسبت به گروههای تروریستی مستقر در عراق، سوریه، یمن، پاکستان و افغانستان، رکوردشکن بوده است. آنها در این چند کشور مسلمان دهها هزار مسلمان را به دست تروریستهای تکفیری به قتل رساندند، هزاران مسجد و معبد را ویران کردند، صدها هزار نفر را آواره ساختند و بسیاری از شهرها را به ویرانه تبدیل نمودند. در این جنگ، سکوت پاپ فرنسیس، رهبر کاتولیکهای جهان نیز که یک سکوت حساب شده است، قابل تامل است. این سکوت، بخشی از برنامهایست که قدرتهای غربی برای این دوره از جنگ صلیبی در نظر گرفتهاند. پاپ، تا ترکیه و یک قدمی مرز سوریه و عراق میآید ولی حاضر نمیشود درباره جنایاتی که کشورهای مسیحی علیه مردم سوریه و عراق انجام میدهند سخنی به زبان بیاورد. او با سفر به ترکیه و دیدار با رئیسجمهور این کشور، بر همراهی وی با قدرتهای غربی و حمایت از تروریستها در جنگ علیه ملتهای عراق و سوریه صحه گذاشت، به این جنگ رنگ و بوی صلیبی بیشتری داد و رئیسجمهور ترکیه را به خاطر اینکه سهم قابل توجهی در این نیابت از صلیبیها دارد تایید کرد.
جنگ صلیبی نیابتی که اکنون جریان دارد، نشان دهنده رشد و تکامل تفکر ضد بشری و جنگ طلبی قدرتهای غربی و مدعیان پیروی از عیسی مسیح است. آنها با ارزیابی عوارض منفی جنگهای صلیبی گذشته، به این نتیجه رسیدهاند که باید با مسلمانان رفتاری خشنتر داشته باشند ولی این هدف را بدون آنکه وارد صحنه شوند محقق سازند. آنها با چنین تفکری اقدام به برنامهریزی برای نیابتی کردن این جنگ کردند و در نظردارند سودهای کلانی را نیز از این طریق به دست بیاورند سودهای مورد نظر بانیان جنگ صلیبی نیابتی اینها هستند:
1- کشتار مسلمانان به دست خود مسلمانان
2 – کاشتن بذر عداوت و کینهتوزی میان مسلمانان
3 – ویران شدن شهرها، روستاها و زیرساختهای کشورهای مسلمان
4 – متوقف ساختن برنامههای پیشرفت علمی و صنعتی مسلمانان
5- عقب افتادن جریان بیداری اسلامی
6- ادامه نیازمندی مسلمانان به غرب
7- فروش تسلیحات غرب برای ضربه وارد شدن به مسلمانان
8 – تخریب چهره صلحمدارانه اسلام و خشن معرفی شدن این دین الهی
9- ایجاد فرصت تجدید قوا برای رژیم صهیونیستی در قلب جهان اسلام
اینها واقعیتهای تلخی هستند که متاسفانه اکنون درحال وقوعند و تاسف بالاتر اینکه خود مسلمانان نیز بدون آنکه به این دام خطرناک گسترده شده توسط دشمنان صلیبی توجه کنند، همواره به شکلی به جان همدیگر میافتند و هر روز به بهانهای جدید امکانات و نیروهای خود را صرف تضعیف همدیگر میکنند. این اختلافات نه تنهامیان کشورهای مسلمان بلکه حتی در هر کشوری میان مردم خود آن کشور در جریان است و به نوعی کمک کننده به شعلهور کنندگان جنگ صلیب نیابتی است. ما را چه میشود که امکانات خود را صرف کوبیدن همدیگر میکنیم و شب و روز تمام ظرفیتهای تبلیغاتی خود را برای دمیدن در شیپور اختلاف بکار میگیریم و بذر کینه و دشمنی در قلبها میپاشیم؟ چرا غافل هستیم که این کارها به نفع دشمنان است و ما با رمی همدیگر راه را برای رسیدن دشمنان به اهداف شومشان هموار میکنیم و خود ما هم به نیابت از آنها وارد همان جنگی میشویم که علیه ما به راه انداختهاند؟
امسال، آغاز سال جدید میلادی مصادف است با ایام هفته وحدت که ما را به سالروز میلاد پیامبر گرامی اسلام نزدیک میکند. آیا کارنامه سیاه صلیبیها که با به راه انداختن این جنگ نیابتی درصدد مبارزهای تاریخی و سرنوشتساز با اسلام برآمدهاند، میتواند در ایام هفته وحدت، ما را به فکر تجدیدنظر در رفتارهای نادرست خودمان وادار سازد؟
سال 2015 میلادی درحالی آغاز شده است که چهره کشورهای اروپائی و آمریکا، یعنی آن دسته از قدرتهای جهانی که مدعی پیروی از دین حضرت مسیح هستند، زشتترین عملکرد را در برخورد با ملتها در کارنامه سال گذشته خود به ثبت رساندهاند.
هر چند کارنامه آمریکا و کشورهای استعمارگر اروپائی در سال گذشته میلادی در برخورد با مردم قارههای اروپا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه دارای برگهای سیاه زیادی است، اما این نقطههای سیاه در آسیا به ویژه خاورمیانه بیش از سایر نقاط جهان و برجستهتر از آنهاست. قدرتهای غربی سالهاست که جنگ صلیبی تازهای را علیه مسلمانان آغاز کردهاند و در ابعاد گوناگون آن را در چند کشور اسلامی به پیش میبرند.تفاوت جنگ صلیبی کنونی با جنگهای صلیبی گذشته اینست که اینبار غربیها خود مسلمانان را به میدان جنگ فرستادهاند تا به نیابت از آنها برادران و خواهران مسلمان خود را قتل عام کنند، شهرها و روستاهایشان را ویران نمایند و امت اسلامی را دچار تفرقه و نفاق و عداوت و کینه نسبت به همدیگر کنند.
در این جنگ نیابتی، سردمداران و شعلهورکنندگان آتش جنگ در عین حال که علامت صلیب بردوش یا بر سینه و در دست ندارند، کینهورزانهتر، بیرحمانهتر و گستردهتر از جنگهای گذشته صلیبی به کشورهای اسلامی حملهور شدهاند و در ابعاد وسیعتری به کشتار مسلمانان مشغولند. آنها با پنهان شدن در پشت تابلوی مسیحیت و با ادعای حمایت از حقوق بشر و پرچمداری صلح و آرامش در جهان، به خشنترین و کثیفترین تروریستها که خودشان آنها را پرورش دادهاند برنامه و نقشه راه ارائه میکنند و کشورهای مسلمان را یکی پس از دیگری آماج حملات ویرانگر خود قرار میدهند. سال 2014 میلادی از نظر میزان حمایتهای مادی، تسلیحاتی، تبلیغاتی، سیاسی و حتی عملیاتی غرب نسبت به گروههای تروریستی مستقر در عراق، سوریه، یمن، پاکستان و افغانستان، رکوردشکن بوده است. آنها در این چند کشور مسلمان دهها هزار مسلمان را به دست تروریستهای تکفیری به قتل رساندند، هزاران مسجد و معبد را ویران کردند، صدها هزار نفر را آواره ساختند و بسیاری از شهرها را به ویرانه تبدیل نمودند. در این جنگ، سکوت پاپ فرنسیس، رهبر کاتولیکهای جهان نیز که یک سکوت حساب شده است، قابل تامل است. این سکوت، بخشی از برنامهایست که قدرتهای غربی برای این دوره از جنگ صلیبی در نظر گرفتهاند. پاپ، تا ترکیه و یک قدمی مرز سوریه و عراق میآید ولی حاضر نمیشود درباره جنایاتی که کشورهای مسیحی علیه مردم سوریه و عراق انجام میدهند سخنی به زبان بیاورد. او با سفر به ترکیه و دیدار با رئیسجمهور این کشور، بر همراهی وی با قدرتهای غربی و حمایت از تروریستها در جنگ علیه ملتهای عراق و سوریه صحه گذاشت، به این جنگ رنگ و بوی صلیبی بیشتری داد و رئیسجمهور ترکیه را به خاطر اینکه سهم قابل توجهی در این نیابت از صلیبیها دارد تایید کرد.
جنگ صلیبی نیابتی که اکنون جریان دارد، نشان دهنده رشد و تکامل تفکر ضد بشری و جنگ طلبی قدرتهای غربی و مدعیان پیروی از عیسی مسیح است. آنها با ارزیابی عوارض منفی جنگهای صلیبی گذشته، به این نتیجه رسیدهاند که باید با مسلمانان رفتاری خشنتر داشته باشند ولی این هدف را بدون آنکه وارد صحنه شوند محقق سازند. آنها با چنین تفکری اقدام به برنامهریزی برای نیابتی کردن این جنگ کردند و در نظردارند سودهای کلانی را نیز از این طریق به دست بیاورند سودهای مورد نظر بانیان جنگ صلیبی نیابتی اینها هستند:
1- کشتار مسلمانان به دست خود مسلمانان
2 – کاشتن بذر عداوت و کینهتوزی میان مسلمانان
3 – ویران شدن شهرها، روستاها و زیرساختهای کشورهای مسلمان
4 – متوقف ساختن برنامههای پیشرفت علمی و صنعتی مسلمانان
5- عقب افتادن جریان بیداری اسلامی
6- ادامه نیازمندی مسلمانان به غرب
7- فروش تسلیحات غرب برای ضربه وارد شدن به مسلمانان
8 – تخریب چهره صلحمدارانه اسلام و خشن معرفی شدن این دین الهی
9- ایجاد فرصت تجدید قوا برای رژیم صهیونیستی در قلب جهان اسلام
اینها واقعیتهای تلخی هستند که متاسفانه اکنون درحال وقوعند و تاسف بالاتر اینکه خود مسلمانان نیز بدون آنکه به این دام خطرناک گسترده شده توسط دشمنان صلیبی توجه کنند، همواره به شکلی به جان همدیگر میافتند و هر روز به بهانهای جدید امکانات و نیروهای خود را صرف تضعیف همدیگر میکنند. این اختلافات نه تنهامیان کشورهای مسلمان بلکه حتی در هر کشوری میان مردم خود آن کشور در جریان است و به نوعی کمک کننده به شعلهور کنندگان جنگ صلیب نیابتی است. ما را چه میشود که امکانات خود را صرف کوبیدن همدیگر میکنیم و شب و روز تمام ظرفیتهای تبلیغاتی خود را برای دمیدن در شیپور اختلاف بکار میگیریم و بذر کینه و دشمنی در قلبها میپاشیم؟ چرا غافل هستیم که این کارها به نفع دشمنان است و ما با رمی همدیگر راه را برای رسیدن دشمنان به اهداف شومشان هموار میکنیم و خود ما هم به نیابت از آنها وارد همان جنگی میشویم که علیه ما به راه انداختهاند؟
امسال، آغاز سال جدید میلادی مصادف است با ایام هفته وحدت که ما را به سالروز میلاد پیامبر گرامی اسلام نزدیک میکند. آیا کارنامه سیاه صلیبیها که با به راه انداختن این جنگ نیابتی درصدد مبارزهای تاریخی و سرنوشتساز با اسلام برآمدهاند، میتواند در ایام هفته وحدت، ما را به فکر تجدیدنظر در رفتارهای نادرست خودمان وادار سازد؟