بزك كنندگان آمريكا امروز گراي تحريم مي دهند!

اوین نامه ی کیهان 8 مرداد - 96
گزارش خبري – تحليلي اوین نامه ی كيهان 
بزك كنندگان آمريكا امروز گراي تحريم مي دهند!

 چراازقلم افتاده  تا گفته شود نقش بیش از 3 دهه پیگیر کنندگان برنامه  هسته ای  چیست که بدور چشم مردم ایران سرمایه بسیار هنگفت و منابع  و ذخایر نفتی وگازی و... کشور راا ختصاص به برنامه هسته ای دادند تا به سلاح هسته ای دست یابند. سپس  قدرت را قبضه  وانحصاری  خودکنند وبتوانند هم درمنطقه و  هم جهان باج گیری کنند ولی هدف شان مواجه باشکست شد و دستآوردشان گذشته ا ز بهدرر فتن سرمایه کلان کشور تحمیل تحریم و رشد تورم و گرانی وفقرو بیکاری و.... درنهایت تهدیدهای جدی آمریکا شده که هر روز جدی تر می شود؟

اين روزها بزک کنندگان برجام به دشمن پالس مي دهند که هر چقدر تحريم ها شديدتر و گسترده تر شود، پاسخ متقابلي دريافت نخواهند کرد و دولت ايران آماده است تا خسارت محض برجام را به ديگر مولفه هاي قدرت کشور نيز با برجام هاي بعدي تعميم دهد.
    
سرويس سياسي- در روزهاي گذشته، طرح جامع تحريم هاي ايران در مجلس نمايندگان و سناي آمريکا تصويب شد. کارشناسان اين تحريم را جامع ترين بسته تحريمي آمريکا عليه ايران در طول تاريخ مي نامند و از آن با عنوان سياه چاله تحريم ياد مي کنند.
    
عباس عراقچي رئيس ستاد پيگيري برجام در پايان نشست مشترک با کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با اشاره به تحريم هاي جديد آمريکا در موضعي عجيب گفت نقض برجام صورت گرفته ولي با نقض فاحش برجام و نقض اساسي برجام فاصله داريم، در مورد نحوه عکس العمل به هيئت نظارت بر اجراي برجام گزارش خواهيم کرد و دستور مقتضي را هيئت نظارت اتخاذ خواهد کرد
    
آقاي عراقچي توضيح نداد که آمريکايي ها ديگر بايد چه کنند تا از نظر ايشان نقض فاحش برجام محسوب شود!
    
همچنين به گزارش فارس، کاخ سفيد در بيانيه اي بامداد شنبه اعلام کرد «دونالد ترامپ»، رئيس جمهور آمريکا قصد دارد مصوبه کنگره براي تحريم ايران، روسيه و کره شمالي را امضا کند
    
در بيانيه اي که دفتر مطبوعاتي کاخ سفيد منتشر کرده آمده است: «رئيس جمهور ترامپ پيش نويس اوليه اين طرح را مطالعه و درباره اجزاء مهم آن مذاکره کرد. او اکنون نسخه نهايي را بررسي کرده و با توجه به لحاظ شدن مذاکراتش در آن، قصد دارد که اين طرح را امضا کند».
    
    
کار ويژه بزک چهره شيطاني آمريکا
    
دو گروه «سهل انديش» و «ماموريت دار براي جاده صاف کني سياست هاي مغاير منافع ملي در کشور» در سال هاي اخير يک کار ويژه مهم را برعهده داشته اند. اين کارويژه عبارت است از بزک چهره شيطاني آمريکا در افکار عمومي.
    
به همين منظور، اين جماعت در بزنگاه هاي حساس، به دليل وارونگي ماموريت، به جاي به صدا در آوردن آژير خطر- براي انحراف افکارعمومي از مسائل اصلي و سرگرم کردن آنان به مسائل حاشيه اي- نارنجک دودزا پرتاب مي کنند.در برخي اوقات نيز سرشان را زير برف مي کنند تا نبينند يا رويشان را سمت ديگر مي کنند که مثلا بگويند حواسشان نيست!
    
نمايش ضعف و استيصال در مقابل دشمن که ناشي از عدم خودباوري و خودکم بيني است، يکي از شاخصه هاي اصلي اين جريان است. براي اين جريان، برجام و توافق هسته اي جزئي از حواشي محسوب مي شود چرا که از نظر آنها رخدادهاي مهم، دست دادن وزير خارجه کشورمان با اوباما و قدم زدن جان کري و ظريف است. اين جماعت قصد دارند تا دولتمردان را نيز به اين انگاره سوق دهند که مهم تر از برجام و منافع ملي، همان ارتباط صوري و فرماليستي با آمريکاست و مهم تر از شکستن ديوار تحريم ها همانا شکستن ديوار طويل بي اعتمادي نسبت به استکبار جهاني است.
     
    
کاسبان تحريم در فتنه 88
    
حاميان امروز قراردادها و تفاهم نامه هاي پرخسارت- همچون برجام، IPC ،FATF و...حتما خاطرشان هست که در سال 88، فتنه گران با زيرپاگذاشتن قانون، هشت ماه کشور را قرباني شهوت و توهمات خود کردند. فتنه گران با دروغ تقلب، جشن مردم سالاري ديني را تبديل به دستمايه بي ثبات سازي کشور و معبر گشايي براي نفوذ دشمن کرده و سرانجام؛ آدرس تحريم هاي فلج کننده را به دشمنان دادند.
    
ذکر اين نکته ضروري است که رژيم تحريم هاي فعلي ايران، ريشه در قطعنامه 1929 شوراي امنيت دارد که 25 خرداد 1389 (ژوئن 2010) صادر شد. تمام تحريم هاي يکجانبه اي که اکنون به عنوان تحريم هاي موثر عليه ايران از آنها ياد مي شود (تحريم هاي انرژي و مالي) در واقع براساس زيرساخت حقوقي که در اين قطعنامه ايجاد شد، اعمال شده است.
    
بنابر مستندات و شواهد متعدد، قطعنامه 1929 که دقيقا در سالگرد فتنه 88 تصويب شد، محصول تعامل راهبردي آمريکا و متحدانش درباره نحوه کمک به فتنه 88 در ايران بود و يکي از خروجي هاي بازنگري استراتژيک آمريکا در سياست خود درباره ايران پس از فتنه 88 است.
    
با وجود ظاهرسازي بي سابقه آمريکا، اروپا و رژيم صهيونيستي و برخي دنباله هاي داخلي درباره هدف قطعنامه 1929 و تلاش به ظاهر وسيع براي مرتبط نشان دادن آن با سياست هسته اي ايران، مرور روند تحولات و مطالعه مجموعه اظهارات و تحليل هاي منابع و مقام هاي غربي در فاصله زماني فروردين 89 تا روز تصويب قطعنامه، حاوي نشانه هاي بسيار روشني است در اين باره که هدف اصلي اين قطعنامه يک تنفس مصنوعي و ايجاد فرصت براي فتنه گران و با هدف براندازي جمهوري اسلامي ايران بوده است.
    «
جان بولتون» نماينده سابق آمريکا در سازمان ملل و مذاکره کننده ارشد در تدوين تحريم ها، در تحليل حوادث سال 88 در ايران گفت:«اين ناآرامي هاي ايران در سال 88 بود که گزينه تحريم ايران را که بيش از دو سال از دستور کار خارج شده بود، مجددا به روي ميز برگرداند».
    
همچنين «استوارت لوي» معاون وقت وزارت خزانه داري آمريکا در امور تروريسم و اطلاعات مالي با اشاره به بي ثبات سازي کشور توسط فتنه گران گفت: «مهم ترين اتفاقي که رخ داده اين است که آمريکا تصور مي کند تحريم ها با اوضاع سياسي آشفته ايران ترکيب خواهد شد و اين چيزي است که آمريکا به آن اميد بسته است».
    
    
سياه چاله تحريم، سوغات بزک کنندگان آمريکا در پسابرجام
    
در سال هاي اخير، بزک کنندگان چهره کريه استکبار چنين القا کردند که اگر با آمريکا مذاکره کنيم تمامي مشکلات کشور از تورم گرفته تا بيکاري و رکود و ازدواج جوانان و حتي آب خوردن مردم، رفع خواهد شد.
    
بر همين اساس دولت يازدهم تمامي تخم مرغ هاي خود را در سبد برجام گذاشت. مدعيان اصلاحات، رسانه هاي زنجيره اي و برخي از مقامات ارشد دولت، عزم خود را جزم کردند تا «توافق به هر قيمت امضا شود».در اين ميان،دولتمردان در پاسخ به انتقادات دقيق،واقع بينانه،کارشناسي و منصفانه دلسوزان نظام، با فحاشي آنان را به جهنم حواله دادند.
    
در نهايت توافق به هر قيمت امضا شد. دولت يازدهم در اقدامي منفعلانه بي آنکه تضمين محکم و غيرقابل تغييري از حريف بگيرد، بسياري از تعهدات خود را به صورت کاملا يکجانبه و به گونه اي که قابل بازگشت نيست، عملياتي کرد. خروج بيش از 12 هزار سانتريفيوژ از چرخه غني سازي، توقف تحقيق و توسعه براي غني سازي در فردو، بتن ريزي در قلب رآکتور اراک و خروج 9700 کيلوگرم از ده هزار کيلوگرم اورانيوم غني شده زير 5 درصد- که طي ده سال با تلاش دانشمندان هسته اي کشورمان به دست آورده بوديم- از کشور از جمله اين اقدامات است که هزينه هاي سنگيني را در پي داشت.
    
پس از اجراي يکطرفه و نامتوازن تعهدات ايران،روز اجراي تعهدات 1+5 ذيل برجام فرارسيد. آمريکا در اولين روز اجراي تعهدات- دي ماه 94- با تصويب تحريم هاي ضد ايراني، برجام را پاره کرد. سونامي نقض برجام آغاز شد.
    
غارت 2 ميليارد دلاري اموال ايران، تمديد قانون تحريمي آيسا، تصويب قانون محدوديت ويزا، تصويب بيش از 80 طرح ضد ايراني در کنگره آمريکا، پابرجا ماندن تحريم سوئيفت، تمديد وضعيت اضطراري عليه ايران و در نهايت تصويب طرح سياه چاله تحريم ها. کارشناسان اين تحريم را جامع ترين بسته تحريمي آمريکا عليه ايران در طول تاريخ مي نامند.
    
فايننشال تايمز چندي پيش در گزارشي با اشاره به تداوم تحريم هاي آمريکا عليه ايران بعد از برجام نوشته بود: «تلاش هاي آمريکا براي بيرون نگه داشتن ايران از سيستم بانکي بين المللي عملا همان تاثير پاره کردن برجام را دارد». در ماههاي اخير اقدامات آمريکا در نقض برجام چنان شدت گرفت که تحليلگران غربي از آن به «شليک به قلب برجام» تعبير کردند. محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه نيز چندي پيش تصريح کرد:«آيا آمريکا آماده است به متن برجام پايبند باشد، روحش به کنار. تاکنون واشنگتن هر دو را زير پا گذاشته است».
    
عليرغم اينکه اجراي برجام از سوي دولت، به 29 شرط ابلاغ شده از طرف رهبر معظم انقلاب، شوراي عالي امنيت ملي و مجلس شوراي اسلامي مشروط شد، اما متاسفانه دولت مرتکب قصور و تقصير هاي فراوان در مراعات آن 29 شرط شد. در همين رابطه، «علي اکبر ولايتي» عضو هيئت نظارت بر برجام - تيرماه 95- گفت: «به برخي شروط 9 گانه ابلاغ شده از جانب رهبر معظم انقلاب در خصوص اجراي تعهدات کشورمان در چارچوب برجام عمل نشد».
    
رويکرد پرخسارت «حفظ برجام به هر قيمت» در ادامه رويکرداشتباه «امضاي توافق به هر قيمت» موجب شد تا گستاخي هاي آمريکا روز به روز گسترده تر شود
    
با وجود نقض گسترده برجام توسط واشنگتن، روزنامه هاي زنجيره اي و مدعيان اصلاحات تاکيد داشتند که نبايد واکنش محکمي به آمريکا نشان داد. متاسفانه برخي دولتمردان نيز از اين رويکرد تبعيت کردند. در نهايت دولت يازدهم در واکنش به گستاخي هاي مکرر آمريکا، به فشار ايميلي، پيام توئيتري، نامه نگاري و برگزاري جلسات نمايشي بسنده کرد، حال آنکه تنها پاسخ عملي و قاطع به گستاخي آمريکا عمل به 29 شرط اجراي برجام است.
    
واکنش منفعلانه دولت يازدهم در قبال عمل نکردن آمريکا به تعهدات خود، اين گزاره را در ذهن دولتمردان آمريکايي تقويت کرد که مي توانند برخلاف تعهداتشان عمل کنند و مطمئن باشند که از سوي ايران، واکنش عملي مشاهده نخواهد شد. بي شک يکي از علل اصلي افزايش تحريم ها در پسابرجام، همين رويکرد منفعلانه بود.
    
در حقيقت آمريکايي ها به اين نتيجه رسيده اند که هر چقدر تحريم ها شديدتر و گسترده تر شود، پاسخ متقابلي دريافت نخواهند کرد. متاسفانه بايد گفت دولت يازدهم،آمريکا را به تحريمهاي جديد و بي سابقه عليه ايران معتاد کرده زيرا با مدل برجام به آمريکا ثابت کرده که در برابر فشار و تهديد عقب نشيني مي کند، امتياز مي دهد و حتي اگر آنها برجام را پاره پاره هم کنند، اينجا رفتار آمريکايي ها توجيه مي شود!
    
    
نبايد عصباني شويد، بايد اقدامات نقد در مقابل وعده هاي نسيه را تعميم دهيم!
    
مدعيان اصلاحات و روزنامه هاي زنجيره اي بزک کننده چهره کريه آمريکا، اين بار در مقابل نقض پياپي و گسترده برجام از سوي آمريکا و اعمال تحريم هاي گسترده مي گويند نبايد واکنش جدي به نقض برجام نشان دهيم چون آمريکا مي خواهد ما عصباني شويم و برجام را به هم بزنيم.
    
اين ادعا در حالي است که قرار بود براساس وعده و وعيدهاي فراوان دولتمردان و رسانه هاي حامي دولت، «فتح الفتوح برجام»! دو دستاورد اصلي در پي داشته باشد. اولي لغو بالمره تمامي تحريم ها در روز اجراي توافق(يعني دي ماه ۹۴) و دومي گشايش اقتصادي براي عموم مردم.
    
در حال حاضر نه تنها تحريم هاي قبلي (حتي هسته اي؛ مانند تحريم U-turn) سر جاي خود باقي ماند بلکه تحريم هاي بي سابقه؛ شديد و جديدي در عصر پسابرجام عليه ايران تصويب شد، با اين تفاوت که ديگر بخش زيادي از توان هسته اي را از دست داده ايم و همزمان تحريم هم مي شويم!
    
حال با اين وجود، بزک کنندگان برجام، که جرات ندارند نازکتر از گل به رفتارهاي تحقيرآميز آمريکا بگويند، به فحاشي به منتقدان و نسخه پيچي «ذلت در مقابل زورگويي» مشغولند.
    
علاوه بر اين، اين جماعت مدعي شده است که تحريم هاي جديد، غير هسته اي است و با تغيير صورت مسئله در پي آن است که القاء کند که موضوع برجام هسته اي بوده و اصلاً توافق نقض نشده است و براي رفع تحريم هاي جديد بايد باز هم مذاکره کنيم.
    
اين در حالي است که اولا تحريم s۷۲۲ که توسط مجلس نمايندگان آمريکا تصويب شد علاوه بر آنکه صراحتاً نقض بندهاي ۲۶، ۲۸ و ۲۹ برجام است، بر اساس دستور اجرايي ۱۳۳۸۲ سال ۲۰۰۵ رئيس جمهور وقت آمريکا عليه ايران به بهانه «هسته اي» بنيان گذاشته شده است.
    
ثانيا به اذعان بسياري از کارشناسان، برجام از نظر آمريکايي ها با اجراي تعهدات ايران تمام شده و تعهدات آمريکا روي کاغذ باقي خواهد ماند و اگر دولت ايران انتظار وعده نسيه جديدي! از سوي آمريکا دارد بايد امتياز نقد جديدي! بدهد.
    
بنابراين بزک کنندگان برجام اين پالس را به دشمن مي دهند که هر چقدر تحريم ها شديدتر و گسترده تر شود، پاسخ متقابلي دريافت نخواهند کرد و دولت ايران آماده است تا خسارت محض برجام را به ديگر مولفه هاي قدرت کشور نيز با برجام هاي بعدي تعميم دهد.