گزیده ها قسمت دوم 12 شهریور - 98
اروپا با آمریکا از برجام خارج شد اما با رندی نمیخواهد هزینه بپردازد
اروپا با آمریکا از برجام خارج شد اما با رندی نمیخواهد هزینه بپردازد
کاری که اروپاییها به
ویژه فرانسه میکنند این است که آنها نیز همراه آمریکا از برجام خارج شدهاند اما
سعی میکنند این کار بدون هزینه باشد و هزینه آن را نپردازند.
وبسایت الف با انتشار این تحلیل نوشت: اگر بخواهیم قضاوتی درخصوص مواضع اروپاییها و آمریکاییها درخصوص برجام داشته باشیم واقعیت این است که مواضع اروپاییها به مراتب بدتر و خبیثانهتر از آمریکاییها بوده است.
ترامپ یک سال پیش رسما از برجام خارج شد و آشکارا و شفاف تمامی تحریمهای قبلی علیه ایران را مجدداً احیا کرد و خواستار عدم نفوذ ایران در منطقه و برچیدن صنایع موشکی دوربرد ایران شد علاوه بر آن رسما اعلام کرد که محدودیتهای زمانی مطرح در برجام را قبول ندارد و باید مجدداً در خصوص برجام مذاکره با ایران را آغاز نماید.
آمریکا با صراحت تمام امضای دولت قبلی آمریکا را پاره کرد و بر خلاف قطعنامه صریح شورای امنیت سازمان ملل متحد ، تمامی تعهدات خود را نقض کرد اما موضع اروپاییها جالب توجه است.
آنان دقیقا تمامی تحریم های ترامپ علیه ایران را به طور کامل اجرا کردند و از هرگونه همکاری با ایران برای خرید نفت و مبادلات بانکی و غیره، خودداری نمودند.
اروپاییها به طور سریع تمامی مواضع غیرحقوقی آمریکاییها علیه ایران در زمینه نقش منطقهای ایران و محدودیتهای صنایع موشکی ایران را نیز تکرار کردند، اما در برجام باقی ماندند!!
در واقع در صحنه عملی و سیاسی، مواضع اروپایی ها کاملاً منطبق با آمریکا بود با این تفاوت که آمریکا به صراحت مواضع خود را اعلام کرد و هزینه آنان را هم پرداخت. اما اروپاییها به بهانه اینکه نمی توانند جلوی آمریکا ایستادگی کنند همان اقدامات را انجام دادند اما هزینه آن را هم پرداخت نکردند زیرا از برجام خارج نشدند!
پرواضح است که این استدلال اروپاییها که قادر به ایستادگی در مقابل آمریکا نیستند، به دلایل متعدد غیر قابل قبول است.
در غیر این صورت باید بپذیریم که اروپا هیچ هویت سیاسی در صحنه بین الملل ندارد. واقعیت این است که اروپاییها زیرکانه تصمیم گرفتند که با تمامی مواضع آمریکا علیه ایران همراهی نمایند بدون اینکه هزینه سیاسی آن را پرداخت کنند.
وبسایت الف با انتشار این تحلیل نوشت: اگر بخواهیم قضاوتی درخصوص مواضع اروپاییها و آمریکاییها درخصوص برجام داشته باشیم واقعیت این است که مواضع اروپاییها به مراتب بدتر و خبیثانهتر از آمریکاییها بوده است.
ترامپ یک سال پیش رسما از برجام خارج شد و آشکارا و شفاف تمامی تحریمهای قبلی علیه ایران را مجدداً احیا کرد و خواستار عدم نفوذ ایران در منطقه و برچیدن صنایع موشکی دوربرد ایران شد علاوه بر آن رسما اعلام کرد که محدودیتهای زمانی مطرح در برجام را قبول ندارد و باید مجدداً در خصوص برجام مذاکره با ایران را آغاز نماید.
آمریکا با صراحت تمام امضای دولت قبلی آمریکا را پاره کرد و بر خلاف قطعنامه صریح شورای امنیت سازمان ملل متحد ، تمامی تعهدات خود را نقض کرد اما موضع اروپاییها جالب توجه است.
آنان دقیقا تمامی تحریم های ترامپ علیه ایران را به طور کامل اجرا کردند و از هرگونه همکاری با ایران برای خرید نفت و مبادلات بانکی و غیره، خودداری نمودند.
اروپاییها به طور سریع تمامی مواضع غیرحقوقی آمریکاییها علیه ایران در زمینه نقش منطقهای ایران و محدودیتهای صنایع موشکی ایران را نیز تکرار کردند، اما در برجام باقی ماندند!!
در واقع در صحنه عملی و سیاسی، مواضع اروپایی ها کاملاً منطبق با آمریکا بود با این تفاوت که آمریکا به صراحت مواضع خود را اعلام کرد و هزینه آنان را هم پرداخت. اما اروپاییها به بهانه اینکه نمی توانند جلوی آمریکا ایستادگی کنند همان اقدامات را انجام دادند اما هزینه آن را هم پرداخت نکردند زیرا از برجام خارج نشدند!
پرواضح است که این استدلال اروپاییها که قادر به ایستادگی در مقابل آمریکا نیستند، به دلایل متعدد غیر قابل قبول است.
در غیر این صورت باید بپذیریم که اروپا هیچ هویت سیاسی در صحنه بین الملل ندارد. واقعیت این است که اروپاییها زیرکانه تصمیم گرفتند که با تمامی مواضع آمریکا علیه ایران همراهی نمایند بدون اینکه هزینه سیاسی آن را پرداخت کنند.
افراط در مذاکرهخواهی
غرب را به امتیازگیری بیشتر وامیدارد
یک کارشناس سیاست
خارجی میگوید برخی مقامات وسواس مذاکره کردهاند و به این ترتیب، به غربیها تنفس
مصنوعی میدهند.
فؤاد ایزدی در گفتوگو با «الف» اظهار داشت: برجام توافق خوبی برای اروپا و آمریکا بود چراکه متاسفانه بهصورت گسترده فعالیتهای هستهای ایران را متوقف کرد و نظارتهایی را بر کشورمان حاکم کرد که برای هیچ کشوری چنین موضوعی رخ نداد. آمریکاییها همواره مطرح کردند که برجام هم محدودیت هستهای و هم نظارتهای زیادی را برای ایران به وجود آورده است اما با برجام نمیتوان همه فعالیتهای ایران را متوقف کرد لذا از برجام خارج شدند.
وی تصریح کرد: آمریکاییها اعتقاد داشتند که خروج از برجام میتواند ایرانیها را به پای میز مذاکره کشاند، اما اروپاییها با این موضوع مخالف بوده و به آمریکا تذکر میدادند که نباید از برجام خارج شد چراکه با پایبندی به برجام میتوان امتیازهای جدید دیگری از ایران گرفت. تحولات دو سه ماه اخیر نشان میدهد که اکنون که ایران به سمت خروج از برجام رفته است، آمریکاییها و اروپاییها به دنبال راهکارهایی میگردند که این اتفاق رخ ندهد چراکه در اینصورت نمیتوانند امتیازات جدیدی از ایران بگیرند.
وی ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران، در حال حاضر حرکت جدیتر را برای خروج از برجام آغاز کرده است، اما اینکه آیا با اروپا به توافق رسیده و آنها چه تصمیمی خواهند گرفت بستگی به اقدامات ما دارد، حرکت لاکپشتی ما فایده ندارد، بلکه باید اقدام سوم را بسیار جدی و عملیاتیتر برداشت، چراکه اگر آنها احساس کنند که اقدامات ما جدی است، آن زمان امکان دارد که کارهای جدیتری انجام دهند.
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه یک سال و نیم است که برخی از مقامات دولتی همواره مطرح میکنند که صبر راهبردی را در دستور کار قرار داده و منتظر اقدامات اروپاییها هستند، در صورتی که این وقت تلف کردن اشتباه بود.
وی با بیان اینکه قبل از سفر دوم ظریف به فرانسه، ترامپ علاقهمند به مذاکره با ایران بود، اظهار داشت: قبل از سفر دوم ظریف به فرانسه و دیدار با مکرون، ترامپ همواره مطرح میکرد که به دنبال مذاکره با ایران است ولی زمانیکه دولتمردان ایرانی به این موضوع علاقه نشان دادند، ترامپ عقبنشینی کرده و دوباره بحث مذاکره موشکی با ایران را مطرح کرد. باید دقت شود که هر زمانی که ایران از مذاکره با آمریکا صحبت میکند، تنفس مصنوعی را برای آنها ایجاد میکند و آنها تصور میکنند که سیاست فشار بر روی ایران جواب داده است.
وی تاکید کرد: متاسفانه برخی از مقامات کشورمان وسواس مذاکره پیدا کرده و مطرح میکنند که امکان دارد فرصت مذاکره را از دست بدهیم، در صورتیکه آمریکاییها با مذاکره کردن به دنبال امتیازگیری بیشتر از ایران هستند و ما گامهای بعدی خودمان در قبال رفتار آنها با جدیت بیشتری برداریم و به جای فرصتهای شصت روزه باید شش روز به آنها فرصت داد.
فؤاد ایزدی در گفتوگو با «الف» اظهار داشت: برجام توافق خوبی برای اروپا و آمریکا بود چراکه متاسفانه بهصورت گسترده فعالیتهای هستهای ایران را متوقف کرد و نظارتهایی را بر کشورمان حاکم کرد که برای هیچ کشوری چنین موضوعی رخ نداد. آمریکاییها همواره مطرح کردند که برجام هم محدودیت هستهای و هم نظارتهای زیادی را برای ایران به وجود آورده است اما با برجام نمیتوان همه فعالیتهای ایران را متوقف کرد لذا از برجام خارج شدند.
وی تصریح کرد: آمریکاییها اعتقاد داشتند که خروج از برجام میتواند ایرانیها را به پای میز مذاکره کشاند، اما اروپاییها با این موضوع مخالف بوده و به آمریکا تذکر میدادند که نباید از برجام خارج شد چراکه با پایبندی به برجام میتوان امتیازهای جدید دیگری از ایران گرفت. تحولات دو سه ماه اخیر نشان میدهد که اکنون که ایران به سمت خروج از برجام رفته است، آمریکاییها و اروپاییها به دنبال راهکارهایی میگردند که این اتفاق رخ ندهد چراکه در اینصورت نمیتوانند امتیازات جدیدی از ایران بگیرند.
وی ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران، در حال حاضر حرکت جدیتر را برای خروج از برجام آغاز کرده است، اما اینکه آیا با اروپا به توافق رسیده و آنها چه تصمیمی خواهند گرفت بستگی به اقدامات ما دارد، حرکت لاکپشتی ما فایده ندارد، بلکه باید اقدام سوم را بسیار جدی و عملیاتیتر برداشت، چراکه اگر آنها احساس کنند که اقدامات ما جدی است، آن زمان امکان دارد که کارهای جدیتری انجام دهند.
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه یک سال و نیم است که برخی از مقامات دولتی همواره مطرح میکنند که صبر راهبردی را در دستور کار قرار داده و منتظر اقدامات اروپاییها هستند، در صورتی که این وقت تلف کردن اشتباه بود.
وی با بیان اینکه قبل از سفر دوم ظریف به فرانسه، ترامپ علاقهمند به مذاکره با ایران بود، اظهار داشت: قبل از سفر دوم ظریف به فرانسه و دیدار با مکرون، ترامپ همواره مطرح میکرد که به دنبال مذاکره با ایران است ولی زمانیکه دولتمردان ایرانی به این موضوع علاقه نشان دادند، ترامپ عقبنشینی کرده و دوباره بحث مذاکره موشکی با ایران را مطرح کرد. باید دقت شود که هر زمانی که ایران از مذاکره با آمریکا صحبت میکند، تنفس مصنوعی را برای آنها ایجاد میکند و آنها تصور میکنند که سیاست فشار بر روی ایران جواب داده است.
وی تاکید کرد: متاسفانه برخی از مقامات کشورمان وسواس مذاکره پیدا کرده و مطرح میکنند که امکان دارد فرصت مذاکره را از دست بدهیم، در صورتیکه آمریکاییها با مذاکره کردن به دنبال امتیازگیری بیشتر از ایران هستند و ما گامهای بعدی خودمان در قبال رفتار آنها با جدیت بیشتری برداریم و به جای فرصتهای شصت روزه باید شش روز به آنها فرصت داد.
روحانی و فراکسیون امید
تیر خلاص به اصلاحطلبان زدند
تبلیغاتچی دو آتشه
اصلاحطلبان در انتخابات میگوید فارغ از ضعف، هیچ نکته مثبتی در عملکرد شورای
عالی اصلاحطلبان ندیدم و عملکرد روحانی و فراکسیون امید، تیر خلاصی به اصلاحطلبان
بود.
صادق زیباکلام در گفتوگو با «انتخاب» و درباره حال و روز اصلاحطلبان اظهار داشت: در مقطع کنونی، حال و روز اصلاحات، اصلاحطلبان و جریان وابسته به آنها بسیار غمانگیز و اسفناک است. در پیگیری علت اسفناک شدن و ریزش هولناک پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان دو عامل قابل ارائه است؛ یک عامل اصلی و عامل دیگر فرعی. عامل فرعی، ضربهای است که در نتیجه دو انتخابات اخیر مجلس و ریاستجمهوری به پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان وارد شده است. عامل یا مشکل اصلی، به ضعف و مشکلات عمدهای ارتباط دارد که در درون جبهه اصلاحات وجود دارد و امکان انجام اقدامات مثبت را از آنها سلب کرده است.
عملکرد فراکسیون امید تاکنون ناامید کننده بوده است. بیش از 100 نفر به عنوان نمایندگان لیست اصلاحطلبان انتخاب شدند و آقای خاتمی به آنها مهر تایید زد اما عملکرد آنها در مجلس فاجعهبار بوده است. تیر خلاص را در این زمینه، عملکرد حسن روحانی به اصلاحطلبان زد. وی ادامه میدهد: من به عنوان کسی که نقشی قابل توجه در زمینه کشاندن مردم برای حضور پای صندوقهای رای و انتخاب حسن روحانی داشتم، اظهار شرمندگی میکنم.
در مجموع، کنشهای فراکسیون امید در مجلس و عملکرد حسن روحانی در دو سال گذشته لطمهای بزرگ به اعتبار اصلاحطلبان وارد کرده است. اکنون نمیتوان به این پرسش پاسخ داد که در نتیجه رفتن پای صندوقهای رای چه نتیجه مثبتی حاصل شده است. بخش عمدهای که به دعوت کمپین رئیس دولت اصلاحات پاسخ مثبت دادند، دیگر حاضر نیستند به وعدههای اصلاحطلبان اعتماد کنند.
زیباکلام خاطرنشان کرد: جریان اصلاحات با دو ضعف یا مساله جدی مواجه است که دیگر ارتباطی با عملکرد دولت روحانی، فراکسیون امید در مجلس و عملکرد اصولگرایان ندارد. ضعف اول این است که اصلاحطلبان گرفتار نوعی «سردرگمی استراتژیک» شدهاند. این فرض را در نظر بگیریم که نوزادی در دوم خرداد 1376 متولد شده، فارغ از سطح سواد و جایگاه اجتماعی او، اگر از او بپرسیم اصلاحطلبان چه تفاوت و افتراقی با اصولگرایان دارند، با کمال تاسف باید بگوییم که نمیتواند پاسخی به ما بدهد.
فقدان رهبری موجب شده اصلاحطلبان نتوانند رویکرد، راهبرد یا نقشهراهی مشخص را در مواجهه با مسائل پیشرو داشته باشند. برای نمونه وقتی اصلاحطلبان با حسن روحانیای مواجه میشوند که به هیچ یک از وعدههای خود عمل نکرده، مواضعی مشخص را اتخاذ نکردهاند.
زیباکلام درباره شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان هم گفت: ای کاش انتقادات از این شورا، شخصی و ناشی از رقابت بود اما واقعیت این است که واقعا ما ضعفهای اساسی و جدی داریم. از دیدگاه من، تا زمانی که ما قبول نکنیم بعد از 29 اردیبهشت در حمایت از روحانی اشتباه کردیم و برای انتخابات مجلس پیشرو مواضع صریح خود را اعلام نکنیم، راه برون رفت را نخواهیم یافت و ما همچنان شاهد ریزش بیشتر حامیان هستیم.
شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، عنوانی بزرگ و زیبا بوده که در عمل هیچ دستاوردی نداشته است. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در مورد هیچ یک از مسائل هیچ راهبرد و برنامهای نداشته و همچنان بر یک سری کلیگویی همانند پناه بردن به خرد جمعی و همدلی، تاکید دارد. مردم بازیچه ما نیستند که به آنها بگوییم بیایید در انتخابات مشارکت کنید اما بعدا در برابر آنها پاسخگو نباشیم. لذا با جرات تاکید میکنم که حتی یک نکته مثبت در عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نمیبینم. در مجموع، فارغ از ضعف، ضعف و ضعف هیچ نکته مثبتی را در این شورا ندیدهام.
صادق زیباکلام در گفتوگو با «انتخاب» و درباره حال و روز اصلاحطلبان اظهار داشت: در مقطع کنونی، حال و روز اصلاحات، اصلاحطلبان و جریان وابسته به آنها بسیار غمانگیز و اسفناک است. در پیگیری علت اسفناک شدن و ریزش هولناک پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان دو عامل قابل ارائه است؛ یک عامل اصلی و عامل دیگر فرعی. عامل فرعی، ضربهای است که در نتیجه دو انتخابات اخیر مجلس و ریاستجمهوری به پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان وارد شده است. عامل یا مشکل اصلی، به ضعف و مشکلات عمدهای ارتباط دارد که در درون جبهه اصلاحات وجود دارد و امکان انجام اقدامات مثبت را از آنها سلب کرده است.
عملکرد فراکسیون امید تاکنون ناامید کننده بوده است. بیش از 100 نفر به عنوان نمایندگان لیست اصلاحطلبان انتخاب شدند و آقای خاتمی به آنها مهر تایید زد اما عملکرد آنها در مجلس فاجعهبار بوده است. تیر خلاص را در این زمینه، عملکرد حسن روحانی به اصلاحطلبان زد. وی ادامه میدهد: من به عنوان کسی که نقشی قابل توجه در زمینه کشاندن مردم برای حضور پای صندوقهای رای و انتخاب حسن روحانی داشتم، اظهار شرمندگی میکنم.
در مجموع، کنشهای فراکسیون امید در مجلس و عملکرد حسن روحانی در دو سال گذشته لطمهای بزرگ به اعتبار اصلاحطلبان وارد کرده است. اکنون نمیتوان به این پرسش پاسخ داد که در نتیجه رفتن پای صندوقهای رای چه نتیجه مثبتی حاصل شده است. بخش عمدهای که به دعوت کمپین رئیس دولت اصلاحات پاسخ مثبت دادند، دیگر حاضر نیستند به وعدههای اصلاحطلبان اعتماد کنند.
زیباکلام خاطرنشان کرد: جریان اصلاحات با دو ضعف یا مساله جدی مواجه است که دیگر ارتباطی با عملکرد دولت روحانی، فراکسیون امید در مجلس و عملکرد اصولگرایان ندارد. ضعف اول این است که اصلاحطلبان گرفتار نوعی «سردرگمی استراتژیک» شدهاند. این فرض را در نظر بگیریم که نوزادی در دوم خرداد 1376 متولد شده، فارغ از سطح سواد و جایگاه اجتماعی او، اگر از او بپرسیم اصلاحطلبان چه تفاوت و افتراقی با اصولگرایان دارند، با کمال تاسف باید بگوییم که نمیتواند پاسخی به ما بدهد.
فقدان رهبری موجب شده اصلاحطلبان نتوانند رویکرد، راهبرد یا نقشهراهی مشخص را در مواجهه با مسائل پیشرو داشته باشند. برای نمونه وقتی اصلاحطلبان با حسن روحانیای مواجه میشوند که به هیچ یک از وعدههای خود عمل نکرده، مواضعی مشخص را اتخاذ نکردهاند.
زیباکلام درباره شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان هم گفت: ای کاش انتقادات از این شورا، شخصی و ناشی از رقابت بود اما واقعیت این است که واقعا ما ضعفهای اساسی و جدی داریم. از دیدگاه من، تا زمانی که ما قبول نکنیم بعد از 29 اردیبهشت در حمایت از روحانی اشتباه کردیم و برای انتخابات مجلس پیشرو مواضع صریح خود را اعلام نکنیم، راه برون رفت را نخواهیم یافت و ما همچنان شاهد ریزش بیشتر حامیان هستیم.
شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، عنوانی بزرگ و زیبا بوده که در عمل هیچ دستاوردی نداشته است. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در مورد هیچ یک از مسائل هیچ راهبرد و برنامهای نداشته و همچنان بر یک سری کلیگویی همانند پناه بردن به خرد جمعی و همدلی، تاکید دارد. مردم بازیچه ما نیستند که به آنها بگوییم بیایید در انتخابات مشارکت کنید اما بعدا در برابر آنها پاسخگو نباشیم. لذا با جرات تاکید میکنم که حتی یک نکته مثبت در عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نمیبینم. در مجموع، فارغ از ضعف، ضعف و ضعف هیچ نکته مثبتی را در این شورا ندیدهام.
مهلت دوماهه روحانی 16
ماه شد اما اروپا از وقتکشی دریغ نکرد
اقدامات فرانسه خرید وقت به نفع غرب و به
ضرر ایران است.
روزنامه فرهیختگان در اینباره نوشت: «اگر بدانم که به جلسهای بروم و با کسی ملاقات کنم که در نتیجه کشور آبادشده و مشکلات مردم حل میشود، دریغ نمیکنم.» این جمله روحانی را باید یکی از جنجالیترین مواضع او در هفتههای اخیر دانست؛ اظهاراتی که تقریبا همه محافل سیاسی همزمانی مطرحشدنشان با تحولاتی را که در پاریس رقم میخورد نوعی پالس اعلام آمادگی برای مذاکره مستقیم با رئیسجمهور آمریکا تفسیر کردند. پاس روحانی اما کافی بود تا ترامپ فرصت را برای زدن آبشار در زمین ایران مغتنم بشمارد و تأکید کند «آنها باید خوب بازی کنند، آنها نمیتوانند آن کارهایی را که میگویند میخواهند انجام بدهند، انجام دهند. ما میخواهیم ایران موشکهای بالستیک نداشته باشد. ما میخواهیم توافق طولانیمدتتری با ایران داشته باشیم. «ما میخواهیم ایران موشکهای بالستیک نداشته باشد.»
بهنظر میرسد بیش از هرچیز، پالس اشتباه در تهران در فاصله چند ساعت زمینهساز تهدید رئیسجمهور آمریکا در پاریس شد؛ اتفاقی که البته در کمتر از 24 ساعت مقامات ایرانی از رئیسجمهور گرفته تا وزیر امور خارجه و سخنگوی دولت و... را برای رفع و رجوع گافی که داده شد به تقلا انداخت.
این روزنامه اضافه کرد: «اولین معاملات اینستکس هنوز به اتمام نرسیده است و زمان بسیار زیادی میبرد.» این را فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا میگوید، آنهم درست یکماه و نیم بعد از اولین باری که او رسما اعلام کرد اینستکس عملیاتیشده و تعدادی از کشورهای اروپایی علاقهمند به پیوستن به این سازوکار مالی هستند. از همان روزی که آمریکا از برجام خارج شد اروپاییها برای دلجویی از ایران و اطمینانخاطر به تهران برای پایبندیشان به توافق هستهای بهخط شدند و یکی بعد از دیگری بابت خروج شریکشان از توافق ابراز ناخرسندی کردند. همین باعث شد ایران هرگونه تصمیمگیری درباره ادامه همکاریها در چارچوب برجام را به مذاکرات با اروپاییها و یافتن راهحلی برای بهرهمندی از مواهبی که گفته میشد عاید تهران میشود، موکول کند. مذاکراتی که روحانی ضربالاجل دوماهه هم برای آن تعیین کرد. دوماه مورد اشاره روحانی بدون حصول نتیجهای خاص به پایان رسید و چند دوماه بعد از آنهم سرنوشت متفاوتی نداشت.
حرفها البته باز مثل قبل در همان حد حرف مانده و چیزی عوض نشده. گام دوم که جای خود، گام سوم هم در راه است اما آش همان آش است و کاسه همان کاسه و اروپا هنوز دستدست میکند تا جاییکه باز موگرینی از زمانبر بودن همان یکی، دو معاملهای که یکماهی است در حال اجراست، میگوید و وضعیت بهتر را به آیندهای نامعلوم موکول میکند.
روزنامه فرهیختگان در اینباره نوشت: «اگر بدانم که به جلسهای بروم و با کسی ملاقات کنم که در نتیجه کشور آبادشده و مشکلات مردم حل میشود، دریغ نمیکنم.» این جمله روحانی را باید یکی از جنجالیترین مواضع او در هفتههای اخیر دانست؛ اظهاراتی که تقریبا همه محافل سیاسی همزمانی مطرحشدنشان با تحولاتی را که در پاریس رقم میخورد نوعی پالس اعلام آمادگی برای مذاکره مستقیم با رئیسجمهور آمریکا تفسیر کردند. پاس روحانی اما کافی بود تا ترامپ فرصت را برای زدن آبشار در زمین ایران مغتنم بشمارد و تأکید کند «آنها باید خوب بازی کنند، آنها نمیتوانند آن کارهایی را که میگویند میخواهند انجام بدهند، انجام دهند. ما میخواهیم ایران موشکهای بالستیک نداشته باشد. ما میخواهیم توافق طولانیمدتتری با ایران داشته باشیم. «ما میخواهیم ایران موشکهای بالستیک نداشته باشد.»
بهنظر میرسد بیش از هرچیز، پالس اشتباه در تهران در فاصله چند ساعت زمینهساز تهدید رئیسجمهور آمریکا در پاریس شد؛ اتفاقی که البته در کمتر از 24 ساعت مقامات ایرانی از رئیسجمهور گرفته تا وزیر امور خارجه و سخنگوی دولت و... را برای رفع و رجوع گافی که داده شد به تقلا انداخت.
این روزنامه اضافه کرد: «اولین معاملات اینستکس هنوز به اتمام نرسیده است و زمان بسیار زیادی میبرد.» این را فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا میگوید، آنهم درست یکماه و نیم بعد از اولین باری که او رسما اعلام کرد اینستکس عملیاتیشده و تعدادی از کشورهای اروپایی علاقهمند به پیوستن به این سازوکار مالی هستند. از همان روزی که آمریکا از برجام خارج شد اروپاییها برای دلجویی از ایران و اطمینانخاطر به تهران برای پایبندیشان به توافق هستهای بهخط شدند و یکی بعد از دیگری بابت خروج شریکشان از توافق ابراز ناخرسندی کردند. همین باعث شد ایران هرگونه تصمیمگیری درباره ادامه همکاریها در چارچوب برجام را به مذاکرات با اروپاییها و یافتن راهحلی برای بهرهمندی از مواهبی که گفته میشد عاید تهران میشود، موکول کند. مذاکراتی که روحانی ضربالاجل دوماهه هم برای آن تعیین کرد. دوماه مورد اشاره روحانی بدون حصول نتیجهای خاص به پایان رسید و چند دوماه بعد از آنهم سرنوشت متفاوتی نداشت.
حرفها البته باز مثل قبل در همان حد حرف مانده و چیزی عوض نشده. گام دوم که جای خود، گام سوم هم در راه است اما آش همان آش است و کاسه همان کاسه و اروپا هنوز دستدست میکند تا جاییکه باز موگرینی از زمانبر بودن همان یکی، دو معاملهای که یکماهی است در حال اجراست، میگوید و وضعیت بهتر را به آیندهای نامعلوم موکول میکند.