تبدیل «اغتشاشگر» به «مطالبه گر» سخت تر از تبدیل «مطالبه‌گر» به «اغتشاشگر»

 تبدیل «اغتشاشگر» به «مطالبه گر» سخت تر از تبدیل «مطالبه‌گر» به «اغتشاشگر» است اما غیر ممکن نیست!۷-مهر-۱۴۰۱

معترضان زنان ومردان ودختران وپسران جوان دادخواه پیگیر حق وحقوق پایمال شده شان اغتشاش گر نیستند بلکه مدافعان آزادی وبرخورداری از عدم تبعیض واشتغال ورفاه و حق وحقوق پایمال شده شان می باشند.

همان گونه که مطالبه داشتن و پیگیری صحیح از نشانه‌های یک جامعه قانونمند و سالم است به تبع آن پاسخ سریع و قانع کننده به این مطالبات هم از دیگر نشانه‌های این گونه جوامع است؛ لذا آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که «مطالبه گر» و «مطالبه شونده» هر دو باید از خطری به نام رفتن «مطالبه گری» به سمت «اغتشاشگری» پرهیز کنند.

تابناک _ همان گونه که مطالبه داشتن و پیگیری صحیح از نشانه‌های یک جامعه قانونمند و سالم است به تبع آن پاسخ سریع و قانع کننده به این مطالبات هم از دیگر نشانه‌های این گونه جوامع است؛ لذا آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که «مطالبه گر» و «مطالبه شونده» هر دو باید از خطری به نام رفتن «مطالبه گری» به سمت «اغتشاشگری» پرهیز کنند، چون به تجربه ثابت شده در این مسیر هیچ خیر عمومی وجود نداشته و آن گاه است که دشمن خارجی و سودجوی داخلی با مسلط شدن بر اوضاع و با غبارآلود کردن فضا موجب خواهند شد که حرف «مطالبه گر» و عمل «مطالبه شونده» دیده نشود و متاسفانه اقدامات غیرقابل بازگشتی رخ دهد؛ اما برای اینکه این خطر بوجود نیاید باید چه کرد؟

آنچه در وهله اول به نظر می آید این است که «مطالبه گر» و «مطالبه شونده» بر اساس معیارهای عقلی و منطقی و قانونی که حاکم بر عرف جامعه است حرکت کنند و این حرکت همراه و همزمان باشد، زیرا تاخیر در حرکت هر یک موجب می شود که افراد ذینفعی وارد این مسیر شده و مانع بیان مناسب «مطالبه گر» و دیدن اعمال متناسب «مطالبه شونده» شوند.

موضوع مهم دیگری که می تواند از خطر تبدیل «مطالبه گری» به «اغتشاشگری» پیش گیری نماید رعایت اصل «صراحت در بیان مطالبه و صداقت در پاسخ به مطالبه» است زیرا فقدان هریک موجب خواهد شد راه ارتباطی و گفتگوی مطالبه گر و مطالبه شونده دچار ایراد گردد و ماحصلی جز «بی اعتمادی» طرفین به یکدیگر نداشته باشد.

واقعیت این است که ذات دشمن خارجی و سودجوی داخلی اقتضا می کند از بی اعتمادی که در این مسیر بوجود می آید حداکثر استفاده را جهت رسیدن به اهداف و منافع خود نماید و اینکه همیشه این عوامل به عنوان عامل اصلی معرفی شوند برای افکار عمومی که بارها آنها را به عنوان مقصر شنیده اند حتی اگر سخنی متقن و قطعی هم باشد چندان قانع کننده نیست زیرا افکار عمومی در این اوضاع تا حد زیادی تحت تاثیر جوسازی ها قرار گرفته و به جای اینکه منطقی و عقلانی به اوضاع توجه نماید از مسیر انصاف خارج شده و به گونه دیگری که خارج از نیات «مطالبه گر» و «مطالبه شونده» است به اوضاع توجه می دارد.

واقعیت غیر قابل انکار دیگر این است که به دلیل تاخیر در اجرای برخی از اصول قانونی و عدم آموزش به «مطالبه گر» «مطالبه شونده» برای بیان سخن مناسب و اقدامات متناسب خویش و همچنین بی توجهی به برخی انتقادات کارشناسان و لجاجت در عدم اصلاح یا تغییر برخی روندهای آسیب زا؛ تبدیل «مطالبه گری» به «اغتشاشگری» در کمترین زمان ممکن رخ دهد و به خاطر همین امر دیده می شود در تجمعاتی که در سال های اخیر برپا شده، اکثرا حاشیه هایی رخ می دهد که متن و اساس آنان را زیر سوال می برد و موجب می شود به جای اینکه این مطالبات یک به یک دیده و شنیده شود و پاسخ متناسبی به آنها داده شود همه آنها تجمیع شده و به مانند زخمی کهنه هرازچندگاهی سر باز کنند.

سوال مهم این است که آیا جاده حرکت از «مطالبه گری» به «اغتشاشگری» باند برگشت هم دارد یا خیر؟ یعنی می توان فردی را که به بهانه مطالبه گری وارد فاز اغتشاشگری شده است به نقطه ابتدایی بازگرداند و او را از یک اغتشاشگر به یک مطالبه گر تبدیل کرد؟

در پاسخ به این سوال باید گفت، بر اساس آنچه در سال های گذشته و در حوادث این چنینی رخ داده این امر بسیار سخت و دشوار است و اکثر افرادی که در این مسیر قرار گرفته اند، از یک سو به خاطر اعمال خلاف قانونی شدید که مجازاتی در پی دارد و همچنین فشارهای افراد یا جناح یا گروه های حامی خود که بازگشت از مسیر تندروی و حرکت بر اساس معیار قانون و منطق را نوعی عقب نشینی یا حتی ترس و .. می دانند ترجیح می دهند، بر همان روال افراطی خود طی طریق کنند و از سوی دیگر هم این افراد می بینند که در اکثر مواقع مراجع مطالبه شونده هم هیچ اقدام متناسبی که توجیهی برای تغییر رفتار آنان باشد ابراز نشده است.

لذا باید گفت اگر بخواهیم باند برگشتی برای حرکت از اغتشاشگری به مطالبه گری باز بگذاریم، لازم است در وهله نخست نوع نگاه جامعه و قانون و مجریان قانون تاحدی اصلاح و در مرحله بعد هم سعی شود به جای جمع کردن موضوعات به فکر حل کردن آنها باشیم و فراموش نکنیم آنچه می تواند به یادگار بماند و از وقایع بعدی جلوگیری نماید، همین امر است.