دروغ نامه کیهان دو شنبه ۸ اسفندماه سال ۱۴۰۱
یادداشت
روز اوین نامه کیهان "ما یک جبهه
قدرتمندیم"
بدون توجه به چگونگی سقوط سیستم گذشته و زد وبندهای پشت پرده برای
شکل گیری رژیم جایگزین شود . ولی خیلی سریع سانسور بیان بررسی علت هاقربانی معلول گرایی شد. چون هدف عوامفریبی وانکار واقعیت تبدیل به ترفندی نخ نما
شده شد
که دارای تجربه ۴۴ ساله می باشد . زیرا
این ترفند نمایش حکومت داری گردید .لذا بطور سیستماتیک ازسوی رهبران
وکارگزاران وتریبون ها ومنابر ومساجد ورسانه های خبری با جدیت تمام تاحال دنبال شده است . برای همین
بدون آنکه گفته شود چرا انقلاب شد؟ اهداف انقلاب چه بود؟ خواست ومطالبات مردن
ومبارزان وفعالان سیاسی چه بود؟ درمقابل برای چه برای قبضه انقلاب وانحصاری
کردنش به جای ایجاد فضای باز داخلی و تلاش
برای ایجادرابطه دیپلماتیک عاری ازتنش باکشور های همسایه ومنطقه وجهان ولی
سیاست معکوس دردستور کار قرارگفت؟.برای همین
یادداشت نویس سپاه تروریست
قدس بدون آنکه اشاره
به علت های تهدید وایجاد تنش باکشورهای دیگر کند اما اذعان نموده است اگر به محیط پیرامونی خود
نگاه کنیم تصدیق خواهیم کرد که در طول 44 سال گذشته، نهتنها هیچ دولتی به اندازه
ایران تحت فشار قرار نگرفته بلکه مجموعه کشورهای منطقه، روی هم رفته هم به اندازه
ایران تحت فشارقرار نداشتهاند. درادامه اعتراف
خود اقدام به خراطی بیان علت هاوانکار واقعیات ها از جمله شرایط بغایت بحران اقتصادی و بازارارزی
ودلار وافزایش بی حساب وکتاب کالاها و....
کند
ولیبه ادامه وارونه گویی غیر واقعی خود ادامه داده ومدعی شده است در همان حال بدون کمترین تردید،
در مقام کسب دستاورد هم نهتنها هیچ دولتی در منطقه دستاوردی به اندازه ایران
نداشته، بلکه مجموعه کشورهای منطقه هم روی هم رفته به اندازه ایران دستاورد نداشتهاند!!
«بنیه
مردمی قوی جمهوری اسلامی و ارتباط و اتکای مردم به یکدیگر، ثروتی ملی، حقیقتی
غیرقابل کتمان و بینظیر یا لااقل کمنظیر در دنیا است». این فرازی از سخنان رهبر
معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر نمایندگان مجلس خبرگان با ایشان است. اگر به
محیط پیرامونی خود نگاه کنیم تصدیق خواهیم کرد که در طول 44 سال گذشته، نهتنها
هیچ دولتی به اندازه ایران تحت فشار قرار نگرفته بلکه مجموعه کشورهای منطقه، روی
هم رفته هم به اندازه ایران تحت فشارقرار نداشتهاند و در همان حال بدون کمترین
تردید، در مقام کسب دستاورد هم نهتنها هیچ دولتی در منطقه دستاوردی به اندازه
ایران نداشته، بلکه مجموعه کشورهای منطقه هم روی هم رفته به اندازه ایران دستاورد
نداشتهاند. در این خصوص گفتنی است:1- در آستانه
پیروزی انقلاب اسلامی، اجلاس گروه جی 7 در «گوادلوپ» برگزار شد محور بحث در آن
جلسه، وضع آینده ایران بود و رؤسای کشورهای شرکتکننده در این اجلاس اذعان داشتند
که نمیتوانند مانع پیروزی این انقلاب شوند. اما همه آنان برای آنکه نظام سیاسی
برآمده از این انقلاب - که آن را بهطور قطعی و بهدرستی دینی میدانستند - به
نتیجه نرسد، همقسم شدند و همانطور که میدانید حتی یک روز را در این راه از دست
ندادهاند؛ تاریخ شهادت سپهبد سیدمحمدولی قرنی اولین فرمانده ارشد ارتش، سوم اردیبهشت
1358 و تاریخ شهادت آیتالله مطهری، 12 فروردین 1358 است! در این ماجرا روش بهکارگیری
«ترور» است و استفاده از «عامل داخلی» در دستورکار قرار گرفته و بعد همین خط تا
امروز که شما این یادداشت را میخوانید ادامه پیدا کرده است؛ شهادت سیدروحالله
عجمیان و... در اغتشاشاتی که آمریکا طراحی کرده، کشورهای غربی و بعضی دولتهای
منطقهای از آن حمایت کردهاند، عوامل شرور آن را انجام دادهاند و بعضی شخصیتهای
یقه سفید از آن پشتیبانی کردهاند. این حکایت در آینده هم همین خواهد بود.2- باراک
اوباما رئیسجمهور اسبق آمریکا که بعضی جریانات داخلی ایران او را سوای بقیه رؤسای
جنایتکار جمهور آمریکا دانسته و به او وجههای مسالمتجو دادهاند، اعلام کرد ما
بیسابقهترین تحریمها را علیه ایران به کار گرفتهایم و اگر میتوانستیم پیچ و
مهره تأسیسات هستهای ایران را هم باز میکردیم. بعد جانشین او دونالد ترامپ اعلام
کرد تحریمهای ما فلجکننده بوده و در تاریخ در مورد هیچ کشور دیگری اجرا نشده است
و لذا مطمئن بود ایران میشکند و به ناچار به هر تحمیلی تن میدهد. این حجم فشار
که به کشور دیگری وارد نشده، ملت ایران چرا و چگونه تحمل کرده است؟ملت ایران دارای
یک هدف اساسی بود و در عالم واقع آن را بزرگ و محقق شدنی میدانست. هدف ملت ایران
دستیابی به «عزت و جایگاه تاریخی» خود - یعنی قرار گرفتن مدار اداره جهان بر مبنای
ارزشهای اسلامی - بود. ملت ایران معتقد بود میتواند مسیر جهان را تغییر دهد و به
سمت اصلاح ببرد و به نیکی میدانست که این هدف عظیم، دشمنان زیادی هم خواهد داشت؛
چرا که نظام بینالمللی «ظلم پایه» فعلی به خودی خود به وجود نیامده است و میراث
سیاسی غرب بهحساب میآید. غربیها برای تسلط بر بیتالمقدس آنقدر کشتند که بعضی
از محققین از جمله «شکیب ارسلان» نوشتند در کوچههای بیتالمقدس تا زانوی اسبهای
مهاجمین مسیحی خون گرفته بود. مگر میتوان در مورد حساسیت غرب روی حفظ نظام سیاسی
خود، به چیزی کمتر از این فکر کرد. حال بگذریم که بعضی سادهلوحانه غرب امروز را
در نقطه مقابل غرب قرون وسطی معرفی میکنند و حال آنکه تعداد کشتههای غرب در دوره
مدرن - در جریان دهها جنگ از جمله جنگهای اول و دوم جهانی - چند برابر تعداد
کشتههای آنان در دوره قرون وسطی است. ملت ایران اینها را میدانست و در همان حال
بهطور جدی معتقد بود این وضعیت عوض شدنی است و برای آن به صحنه آمد.3- ملت ایران در این منازعه پیروز شد. علامت این پیروزی چیست؟ علامت این
پیروزی بقای نظام دینی و عدم عدول آن از اصول و اهداف اولیه است. این نظام دینی بر
پایه مردمسالاری و دین بنا شد و«ایران مقتدر» بهعنوان نتیجه
مجموعه سیاستها مدنظر قرار داده و مقابله مردمی و پایدار با نظام سلطه در
دستورکار گذاشت. اگر به شعارهای مردم ایران در تظاهرات عظیم آذرماه 57 نظر
بیندازیم و به شعارهای مردم ایران در تظاهرات 22 بهمن 1401 هم بنگریم و نیز اگر به
مواضع رهبری انقلاب اسلامی یعنی حضرت امام خمینی، در سال 1357 نگاه کنیم و نظری هم
به مواضع رهبر معظم انقلاب در بهمن 1401 بیندازیم، درمییابیم که راه ادامه دارد و
فتوری متوجه پایهها و ارکان نظام برآمده از انقلاب نشده است. این واقعیت مهم در
ذیل عنوان «مسئولیت دینی» فراهم شده است. این عنصری است که به فعالیت یک مؤمن ضریب
میدهد و بهطور کلی مانع پدید آمدن احساس شکست میشود. خدا بر درجات شهید «مهدی
باکری» بیفزاید که در حین قرارداشتن در محاصره کامل بعثیها، در مکالمه با شهید
«احمد کاظمی» میگوید، احمد تو هم به اینجا بیا ببین چه عطری به مشام میرسد و چه
زیباست! این حس کسی است که برای انجام وظیفه به دل خطر زده و پیروزی خود را در
تسلیم بودن در برابر خدای متعال میداند و لذا در سختترین شرایط، بهترین روحیه
را دارد. مردم ایران تحت فشار قرار گرفتهاند، اما در آنجا که این فشارها را
برنامهای برای به تسلیم واداشتنشان تشخیص دهند، میایستند؛ اما ایستادن فرد
مکلفی که به پیروزی بر دشمن هم یقین دارد.یک ملت از
یک «سرزمین» خارج و به یک جبهه در یک «منطقه حساس» تبدیل شده است. از این رو اثری
که در صحنه سیاسی میگذارد، فراتر از اثر یک ملت - هرچند قوی و پرشمار - میباشد.
حدود چهار ماه پیش یک مقام عالیرتبه غربی در گفتوگوی غیررسمی با یک مقام رسمی
ایران در پاسخ به این سؤال که چرا درباره پهپاد ایران و نقش آن در جنگ اوکراین اینقدر
اغراق میکنید، گفته بود «موضوع پهپاد نیست، موضوع قرار گرفتن یک قدرت منطقهای
کنار روسیه است و این میتواند سرنوشت جنگ میان اروپا و روسیه را تغییر دهد، همانگونه
که در جنگ سوریه حضور شما کنار دمشق سرنوشت جنگ را به نفع اسد و به ضرر جبهه غرب
تغییر داد». وجود جبههای منطقهای با محوریت ایران سبب شد، دو عضو شورای امنیت
سازمان ملل بسیاری از قطعنامهها و بیانیههایی که خود به آن رأی داده بودند و
ناظر به اعمال فشار بر ایران بود، برای عضو کردن ایران در پیمانهایی که در آن
محور بودند، کنار گذارند. چرا که عضویت ایران در پیمانهای شانگهای و بریکس را
برای خود یک موقعیت و پیروزی برشمرده و هزینههای آن را قابل قبول دانستند.4- دشمنی غرب با جمهوری اسلامی، دشمنی با ذات جمهوری
اسلامی است؛ چرا که این ذات آنقدر قدرتمند است که آنان را دچار ضعف میکند. نکته
اینجاست که ملت ایران در این هماوردی اگرچه هزینه میدهد اما اینطور نیست که
نتیجه این منازعه به نفعش رقم نخورد. امروز ایران در عرصه جهانی دارای موقعیتهای
مهمی است و البته مثل هر کشور دیگر مشکلاتی هم دارد. پیشرفتهای مهمی که جمهوری
اسلامی در عرصه علم، فناوری، فضا، پزشکی، صنعت هستهای، صنعت دفاعی و... به دست
آورده، آنقدر زیاد است که ایران را در موقعیت چهارم تا پانزدهم دنیا قرار داده
است. همین یک ماه پیش، رئیسجمهور یکی از همسایگان شمالی ایران در مذاکره با یکی
از معاونین وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفته بود «شما در «مهار آمریکا» خیلی موفق
عمل کردهاید و این موضوعی است که ما میتوانیم در سطح بینالمللی از آن بهعنوان
الگو استفاده کنیم و آن را در مراودات بینالمللی به کار بگیریم. این الگو همانطور
که شما را به حق خود رساند، میتواند ما را هم به حق خود برساند.»خنثی
شدن توطئهها و پابرجا ماندن این انقلاب و در صحنه ماندن مردم، از یکسو از قوی
بودن بنیه این مردم و به تعبیری قدرت اعتقاد آنان و از سوی دیگر از استحکام نظام
جمهوری اسلامی و ماندگاری آن حکایت میکند. این بزرگترین سرمایه ایران برای
پیمودن راههای صعبالعبور و رسیدن به مقصد متعالی است.سعدالله
زارعی