آیتالله جوادی آملی: «کرامت» یعنی سخن از اختلاس، ستم، تجاوز و تعدی نباشد۱۰-خرداد-۱۴۰۲
اصطلاحات عزت وعظمت وشرف وانسانیت وکرامت وعفاف و حجاب وجنگ ومستضعف پناهی وضدظلم و.... همراه با تقیه تولیدات دین ابزاری ازسوی جنایتکاران غارتگر و فاسد ودزد وتروریست وجنگ افروز رژیم عوامفریب ولایت فقیه درراستای اهداف پلید ضدمردمی وضدمنافع ملی بوده است.
دومین اجلاسیه از پیش نشست های پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) ۹ خرداد و همزمان با ایام دهه کرامت با پیام آیت الله جوادی آملی در مشهد مقدس برگزار شد.حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی گفتند: کرامت یعنی فرشته خوی شدن که سخن از اختلاس و نجومی نباشد، سخن از ستم و تجاوز و تعدی نباشد، سخن از جاهلیت اولی و ثانیه نباشد، سخن از ترک ادب نباشد؛ این معنای کرامت است.دومین اجلاسیه از پیش نشست های پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) ۹ خرداد و همزمان با ایام دهه کرامت با پیام آیت الله جوادی آملی در مشهد مقدس برگزار شد.به گزارش شفقنا، متن کامل پیام این مرجع تقلید بدین شرح است:أعوذ بالله من الشیطان الرجیم -بسم الله الرحمن الرحیم-«الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمه الهداه المهدیّین و فاطمه الزّهراء سیّده نساء العالمین بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».دهه کرامت را گرامی میداریم. از شما بزرگواران اهل کَرم و کرامت حق شناسی می کنیم و از برگزارکنندگان این همایش کریمانه سپاسگزاریم و از ذات اقدس الهی به جهت این مائده کرامت که به وسیله قرآن و عترت، بهره امت اسلامی و جهان بشریت کرده است سپاسگزاریم!«کرامت» یک واژه عربی است و معادل فارسی ندارد. در لغت عرب، کریم، کبیر، عظیم و مانند اینها، مرادف هم نیستند. در فارسی ما غالب اینها را با یک لغت معنا می کنیم، می گوییم بزرگ و بزرگوار. آنکه استخوان دار و ریشه دار است، عرب از آن به عنوان عظیم یاد می کند اما ما عظیم را بزرگ معنا می کنیم، همان طور که کبیر را بزرگ معنا می کنیم، در حالی که بین عظیم و کبیر فرقهاست.ذات اقدس الهی به این اسمای حسنا مسمّاست و به این اوصاف موصوف است. ذات اقدس الهی در سوره مبارکه «علق» که اولین بخش قرآن و اولین سوره ای از قرآن است که نازل شده است فرمود: ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ٭ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الأکْرَمُ ٭ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾؛یعنی خدای اکرم تدریس می کند، شما علم کرامت را از خدا یاد بگیرید. وقتی می گویند در فلان مدرس فقیه تدریس می کند یا طبیب تدریس می کند یا مهندس تدریس می کند یا ادیب درس می گوید؛ یعنی درس فقه، درس طب، درس هندسه و درس ادبیات می دهد. اگر خدا در قرآن فرمود اکرم تدریس می کند یعنی درس کرامت می دهد. کرامت غیر از علم است، کرامت غیر از عدل است؛ جمع علم و عدل به اضافه صفات برجسته دیگر، زمینه شکوفایی کرامت را به بار می آورد. قرآن کریم فرشته ها را به کرامت وصف کرد: ﴿بِأَیْدِی سَفَرَهٍ ٭ کِرَامٍ بَرَرَهٍ﴾و اولین درس خدا و آخرین درس خدا و بین اول و آخر درس خدا کرامت است: ﴿اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الأکْرَمُ﴾. این تعلیق حکم به وصف مشعر به علیت است؛ یعنی او درس کرامت می دهد.قرآن، کریم است و خوی فرشتگی به انسان می دهد. ملکوت، کریم است، گرچه مُلک ممکن است کبیر باشد. خداوند ما را به ملکوت دعوت کرده است؛ فرمود خلیل خود را از ملکوت آگاه کردم و آگاه می کنم: ﴿وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ او اهل رؤیت است چون من ارائه کرده ام و شما اهل نظر هستید چون من تنظیر می کنم و شما را دعوت به نظر می کنم؛ نظریه بدهید، نظریه پردازی کنید تا به کرامت برسید.درباره خلیل حق فرمود: ﴿وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾؛ این ﴿نُری﴾ فعل مضارع است و مفید تدریج فعل و آینده است؛ فرمود تدریجاً ملکوت را به خلیل خود نشان می دهیم، بعد به ما فرمود: ﴿أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض﴾؛ شما چرا درباره ملکوت عالم نظریه نمی دهید، نظریه پردازی نمی کنید. این نظر باید به آن رؤیت ختم بشود. در تعبیرات فارسی ما، این نگاه به آن دیدن ختم می شود. هر نگاهی به دیدن نمی رسد هر نظری به رؤیت نمی رسد؛ اما بکوشید در مکتب خدای اکرم شرکت کنید، کریمانه حوزه را اداره کنید، کریمانه دانشگاه را اداره کنید، کریمانه نظام را اداره کنید، کریمانه مسئولیت نظام را بپذیرید. معنای کرامت در اولین درس ذات الهی روشن شد و کرامت را عقل درک می کند.از ابن السکیت نقل شده است که از وجود مبارک امام رضا(علیه افضل صلوات المصلین) سؤال کرد: «فما الحجه علی الخلق الیوم»؛ در این روزگار، حجت خدا بر مردم چیست، «فقال علیه السلام العقل»[۵]؛ عقل بهترین حجت است. عقل آن است که هم وهم را در درون عقال کند و هم خیال را در درون عقال کند، اگر عقل نظری است و هم شهوت را عقال کند و هم غضب را عقال کند، اگر عقل عملی است. هر دو نیرو را خدا به انسان داد، یک؛ هر دو در تدبیر نفس انسانی اند، دو؛ نفس اگر عاقل و بالغ و کامل باشد این دو دبیر را هدایت می کند و راهنمایی می کند، سه. دبیر اندیشه، عقل نظری است که با استدلال، فکر می کند و وهم و خیال را کنترل می کند و مدیر انگیزه، عقل عملی است که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان»ابن السکّیت وقتی به امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) عرض می کند حجت خدا بر مردم این عصر چیست؟ فرمود «العقل». وقتی در بخش پایانی سوره «نساء» نظر می کنید می بینید از منظر قرآن، عقل چقدر حرمت دارد! البته عقل؛ نه اینکه کسی مجاز باشد وهم خود را عقل بداند، نه کسی مختار باشد خیال خود را عقل بداند! خیالزده ها در فرهنگ قرآن کریم، «مختال» خوانده می شوند؛ گرچه باب تفعّل در قرآن نیامده اما افتعالش آمده است که خدا ﴿لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ﴾.خیالزدگان، عاقل نیستند، وهم زدگان، عاقل نیستند؛ وهم و خیال، رهزناند. دبیر اندیشه، عقل نظری است که جز استدلال، چیزی را به رسمیت نمی شناسد و مدیر انگیزه، عقل عملی است که چیزی جز عدل و صلح و کرامت را به رسمیت نمی شناسد. آنکه عقل نظر است، وهم و خیال را عقال می کند و اینکه عقل عمل است، شهوت و غضب را عقال می کند.در بخش پایانی سوره مبارکه «نساء» می بینید ذات اقدس الهی بعد از اینکه نام عده ای از انبیا(علیهم السلام) را می برد بعد می فرماید ما انبیا فرستادیم ﴿لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾؛[۸] این ﴿بَعد﴾ ظرف است، یک؛ ظرف مفهوم ندارد، دو؛ اگر در مقام تحدید باشد مفهوم دارد، سه؛ خدا می فرماید من انبیا را فرستادم تا عقل در برابر من احتجاج نکند و نگوید ما که از اسرار عالم بی خبر بودیم، زشت و زیبا را نمی دانستیم، حلال و حرام را نمی دانستیم، در قیامت هم به من اعتراض نکند که ما نمی دانستیم که بعد از مرگ چنین صحنه ای هست، تو که از همه اینها باخبر بودی و خبیر مطلق بودی چرا راهنما نفرستادی.در بخش پایانی سوره «نساء» می فرماید من پیامبران را فرستادم تا عقل در برابر خدا احتجاج نکند: ﴿لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾؛ این عقل است! مگر این عقل در هر حوزه ای یا در هر دانشگاهی پیدا می شود؟!فرمود من درس کرامت می دهم و کوشش من این است که شما را فرشته کنم. تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک/ برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس-ما بر روی کره زمین فرشی گرانبهاتر از ابریشم نداریم؛ این همان برگ توت است که به مدرسه رفته است و کِرم ابریشم از آن ابریشم درست کرد. چرا حوزه نبالد و به دنبال عقل و نقل نرود؟! چرا دانشگاه نبالد و به دنبال عقل و نقل نرود؟!دهه کرامت دهه علم امام رضا است؛ استدلالهای رضوی، احتجاجهای رضوی، براهین رضوی! وقتی حضرت برهان اقامه می کند می فرماید: «أَحْسَبُکَ ضَاهَیْتَ الْیَهُودَ»؛[۱۰] مبادا گرفتار افکار اسرائیلی و امثال اسرائیلی بشوی؛ به یکی از اهل بحثش فرمود: «أَحْسَبُکَ ضَاهَیْتَ الْیَهُودَ»؛ گویا تفکرات اسرائیلی در تو پیدا شده است. این تمثیل است و نه تعیین؛ یعنی مبادا تفکر غربی مبادا تفکر مادی مبادا تفکرات دیگر به حرم امن قلب تو راه پیدا کند!امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) بعد از اقامه براهین بر توحید فرمود: «وَ ابنِ علیه ما عَلِمتَ صواباً»؛ این مبنا باشد اصل باشد، سپس مجتهدانه آنچه با این اصل هماهنگ است را از این اصل استخراج کن، یک؛ در دامنه این اصل قرار بده، دو؛ تا علم تو شکوفا بشود، سه؛ این می شود: «وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» آنچه مرحوم ابن بابویه در کتاب شریف توحید از امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) نقل کرد، درس حوزوی شاگردانی است که عمیق فکر می کنند که چه اصل باشد چه فرع باشد، راه اجتهاد چگونه است، چگونه فرع را در دامن اصل بپرورانند، چگونه اصل را سایه افکن قرار بدهند تا بشوند باسواد. در بخشهای دیگر هم فرمود ما اصولی را گفتیم: «عَلَیْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَیْکُمُ التَّفْرِیع»در جریان امامت، طبق نقل مرحوم کلینی و مرحوم صدوق، امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) فرمود: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَد». این است که بزرگان اهل حکمت مثل فارابی گفتند که معموره ارض یک امام می خواهد اینکه درباره فارابی این قدر با جلال و شکوه سخن گفته می شود، اینها غالباً یا دائماً از وجود مبارک اهل بیت استفاده کردند.امام می فرماید دنیا را یک امام اداره می کند که انسان کامل است. جامعه بشری اگر نتواند بر اساس اصول انسانی زندگی بکند یا جنگ جهانی اول و دوم است یا جنگهای نیابتی سوره و یمن و ایران و امثال ذلک است. وقتی این معموره ارض به خوبی اداره می شود که امامی مانند امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) حکومت کند. فرمود «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَد»؛ همتا ندارد. این مَثل اعلی، خلیفه خدایی است که یگانه است: ﴿لا شَریک لَهُ﴾ حتی اگر دو امام معصوم هم در یک زمان باشند، یکی باید آرام باشد و دیگری رهبری کند، چه اینکه حسن و حسین(صوات الله علیهما) این طور بودند.به هر تقدیر کرامت یعنی فرشته خوی شدن که سخن از اختلاس و نجومی نباشد، سخن از ستم و تجاوز و تعدی نباشد، سخن از جاهلیت اولی و ثانیه نباشد، سخن از ترک ادب نباشد؛ این معنای کرامت است. این بحثها و پیش نشستها _انشاءالله_ مقدمه ای است برای کنگره عظیم و بزرگی که برای وجود مبارک امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) برگزار خواهد شد.از همه شما حق شناسی می کنیم، از دبیر محترم، از دست اندرکاران محترم و از هر دانشور و دانشمندی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت، بر وزن علمی این نشست افزوده و می افزاید، سپاسگزاریم و اجر همه بزرگواران را از ذات اقدس الهی مسئلت می کنیم! از خداوند سبحان مسئلت می کنیم ارواح شهدا را با شهدای کربلا محشور کند و پایان امور همه ما را به خیر و سعادت ختم بفرماید!«غفر الله لنا و لکم و السلام علکم و رحمه الله و برکاته»