استیضاح و چند نکته۱۳-اردیبهشت-۱۴۰۲
مگردرختی که ازریشه پوسیده وفاسد ودرحال نابودی وخشک شدن درخت است می توان با بریدن شاخ وبرگ هایش انتضار باروری سالم داشت تا بابرکناری وزیرصمت دولت دژخیم رئیسی رشدتورم مهار وافزایش قیمت ارز ودلار کاهشی شود؟!
رضا صادقیان کارشناس اقتصادی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: جلسه استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت در شرایطی برگزار شد که دلار مرز ۵۴ هزار تومان را رد کرده، بازار خودرو به دلیل نبود تصمیمگیریهای مهم در زمان لازم آشفتهتر از سال گذشته شده و تورم ۴۱ درصدی داشتهایم. بروز چنین رفتارهایی از سوی سیاسیون نشان میدهد همچنان باور به انجام تغییرات با رفتن و آمدن چهرهها نزد صاحبان قدرت و مردم مهم است.یک: سیاست در ایران دیروز و امروز درهمسرشته با چهرههای سیاسی، شخصیتهای صاحب نفوذ و صاحبان قدرت است. این موضوع از چنان اهمیت ویژهای برخوردار است که در بررسی رویدادهای مهم و حتی انتخاباتهای ریاستجمهوری وزن قابل توجهی به چهرهها داده میشود، در صورتی که هیچ فرد و چهرهای با سابقه مدیریت ارشد بدون فهم جایگاه نهادها، روابط تجاری، تغییرات اجتماعی و فرهنگی، روابط تجاری بینالمللی و ساختارهای مهم امکان راهبری سیاستها را نداشته و نخواهد داشت. جایگاه فرد مهم، اما در مقایسه با نهادها ناکافی است. دو: هنگامهای که تمام توان دولت و مجلسنشینان برای حذف یا جذب چهرهای جدید در بدنه دولت همافزایی میشود، به عبارتی با نادیدهانگاری نهادی و اهمیت قائل شدن برای سایر سیاستها روبهرو هستیم. قرار است چهرهای برود و شخصیت جدید دیگری سکان هدایت یک ساختار اقتصادی را به دست بگیرد. نهادی که قرار است با حضور یک فرد بسامان شود و کارکردهای مناسبی را به نمایش بگذارد. بنابراین تواناییهای فرد قرار است کارها را انجام بدهد و نه نهاد مربوطه. این همه یعنی تکیه به برنامههای فردمحور و فربه کردن چهرههای سیاسی و مدیران ارشد. این عمل یعنی نادیدهانگاری نهادها، ساختارهای اقتصادی و با آغوش باز شخصیت دیگری را به عنوان تنها راهحل ممکن پذیرفتن؛ راهی بس نادرست و پُرخطا. همین نگرش باعث میشود فاطمیامین یا فردی دیگر مقصر اول و آخر گرانی خودرو، صنعت، آشفتهبازار صنعت و معدن شود، چرا که آنقدر به جایگاه یک فرد اهمیت داده شده که جایی برای نگریستن به سایر بخشها، نهادها، تغییرات و کارکردها نبوده است. سه: افراد و چهرهها زمانی میتوانند کارکرد مناسبی در ساختارهای سیاسی و حقوقی داشته باشند که سایر نهادها نیز وظایف خود را براساس چارچوبهای قانونی انجام دهند و با انجام اصلاحات، رویکردهای پرهزینه را به حاشیه برانند. حداقل آنکه در تیم اقتصادی دولت سیزدهم تمام مدعیان کارآمدی، احیای ارزش پول ملی، درست کردن بورس در سه روز، بازگرداندن قدرت اقتصادی، کاهش فقر و نابود کردن فقر مطلق، راهاندازی شغل با یک میلیون تومان، قدرت اول اقتصادی منطقه شدن و… حضور دارند. مشخصتر آنکه در هیچکدام از دولتها تمام مدعیان ریاستجمهوری در نهاد دولت گردهم جمع نشده بودند. اما در حال حاضر شاخصهای اقتصادی گواه آن است که حضور تمام افراد امکان حل تورم بالای ۴۰ درصد، کنترل نقدینگی، رفع گرههای سیاست خارجی، به فرجام رساندن برجام، جذب سرمایهگذار خارجی و برقراری روابط بینالمللی را محقق نکردهاند. این همه یعنی جایگاه افراد آنگونه و آنطور که بر طبل میکوبند درست نیست. چهار: آنچه از سیاستگذاری، اجرا و بازبینی سیاستهای اجراشده در بازههای زمانی مختلف توسط کنشگران اجتماعی، چهرههای سیاسی و دولتهای مستقر فهم میشود، اهمیت نامتعادل دادن به جایگاه افراد است. به عبارتی جایگاه افراد، توانایی و تجربیات و حتی تحصیلات آنان آنقدر بااهمیت و مهم جلوه داده میشود که کارکرد نهاد مذکور در ترسیم این تصویر دچار خدشه میشود و حتی اساسا در روایتهای رسمی و غیررسمی و تاریخنگاری نادیده گرفته میشود. به عنوان مثال در ماجرای به ثمر رسیدن مذاکرات هستهای و نقش وزیر امور خارجه سابق آنقدر به جایگاه حقیقی دکتر ظریف در نشریات موافق و مخالف برجام پرداخته شد که کمتر کارشناس و مفسر سیاسی به تخصص سایر اعضای تیم مذاکرهکننده، بالاتر بودن وزن سیاسیون به جای حقوقیها، نحوه فعالیت سایر چهرههای وامدار نهادهای قدرت، تصمیمگیری حاکمیت در زمان مهم اهمیت داده شد، بنابراین همه مخالفان به جای نقد برجام یا در نظر گرفتن مفهوم حاکمیت و دیدگاه کارشناسی، به دکتر ظریف حمله کردند. پنج: حل مسائل، مشکلات، بحرانها و ابرچالشهای امروز در بخشهای مختلف کشور بیش از آنکه وابسته به حضور و عدم حضور چهرههای نامآشنا و دارای کارنامه مشخص در سیاست و میدان دولت و مجلس باشد، موضوع اساسا سیاسی و چندوجهی و مرتبط با کارکردهای دولت و سایر نهادهای متصل به قدرت است. آمدن و رفتن افراد در نهادها و ساختارها مهم است، اما نمیتوان به جای داشتن برنامه، استفاده از پتانسیلهای چهرههای کاردان و متخصص و جذب افراد اهل دانش صرفا به حضور نامها و نفی ساختارهای کلان مدیریتی اکتفا کرد. مساله اصلی در تکیه به چهرههای سیاسی، سادهسازی دشوارههای دیروز و امروز و نفی نسبی ساختارهای سیاسی و حقوقی است. بنگرید به عوض شدن رییس کل بانک مرکزی که پس از چندماه قیمت دلار آرام یافت و امروز قیمت دلار دقیقا به همان نقطه قبل بازگشته است.