تجدید نظر در مصداق «رجل سیاسی»۹-تیر-۱۴۰۳
دررژیم فاسد وعوامفریب ودروغ گوی ولایت فقیه طی ۴۵ سال همه واژگان واصطلاحات از واقعیت تهی ومعکوس شده اند . همچون آزادی؛ عدالت؛ تبعیض؛ درستکاری ؛ صداقت؛ فساد؛ مبارزه؛ جمهوریت؛ انتخابات ؛ مشارکت ومشروعیت ؛.... و به ویژه در مورد رجل سیاسی واصلح که عناصر درجهت خلافش جا زده شده اند.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تجدید نظر در مصداق «رجل سیاسی» نوشت: با قطع نظر از خروجی انتخابات اخیر ریاست جمهوری، سازوکارهای این انتخابات نشان داد که باید در زمینه تعریف «رجل سیاسی» و مصادیق آن و بعضی از مسائل مرتبط با نامزدهای ریاست جمهوری تجدید نظر اساسی صورت بگیرد.۱- سطح نامزدهای ریاست جمهوری از نیاز واقعی کشور، بسیار پائینتر است. این موضوع به تعریف «رجل سیاسی» مربوط میشود که به دلیل نادرست بودن آنچه در مصوبات مرتبط با این عنوان وجود دارد، چنین مشکلی پدید میآید. ویژگیهائی از قبیل سابقه وزارت، معاونت قوه، استانداری، نمایندگی مجلس و... بهیچوجه نمیتوانند الزاماً مقوم عنوان «رجل سیاسی» باشند. چه بسا افرادی که در این پستها حضور داشته باشند، ولی فاقد تدبیر لازم و مدیریت کافی برای انجام همان مسئولیتها بوده باشند. این نکته را بیشتر از این جهت باید در نظر داشت که متاسفانه در نظام حکمرانی ما بسیاری از مسئولیتها براساس دوستی و همجناح بودن و رفاقت و حتی قوم و خویشی واگذار میشوند و رعایت معیار لیاقت و کاردانی و شایستهسالاری تقریباً فراموش شده است. در مقابل، چه بسا افراد که بدون اشغال چنین پستها و سمتهائی دارای شایستگیهای لازم برای مدیریت کشور و تدبیر امور هستند، ولی به دلایل مختلف به مسئولیتهای کلیدی که احراز آنها از شرایط قرار گرفتن در دایره تعریف عنوان «رجل سیاسی» است قرار نگرفتهاند. این واقعیت را در جامعه خودمان و در همین انتخاباتها بسیار دیدهایم و حتی افرادی را در جایگاه ریاست جمهوری مشاهده کردهایم که به جای حل مشکلات کشور بر مشکلات افزودند و جامعه را به قهقرا بردند. روشن است که باید در تعریف عنوان «رجل سیاسی» تجدید نظر اساسی صورت بگیرد تا کشور از وضعیت نامطلوب کنونی نجات یابد و مردم بتوانند به راحتی افراد مناسب کلانترین مدیریت کشور را انتخاب کنند. در شرایط کنونی، انتخاب صالح ناممکن است چه رسد به انتخاب اصلح.۲- در انتخاباتهای ریاست جمهوری، حضور پوششیها به هیچ وجه شایسته جامعه ایرانی نیست. خود پوششی بودن، یکی از نشانههای بارز فاقد صلاحیت بودن نامزدهای ریاست جمهوری است. مردم بشدت بابت اینهمه هزینه که برای استفاده نامزدهای پوششی در رسانه ملی میشود ناراضی هستند. هزینه رسانه ملی از اموال عمومی و بیتالمال است. چرا بیتالمال صرف مطرح شدن افراد پوششی میشود؟ علاوه بر این، وقت مردم نیز با رجزخوانیهای این قبیل افراد تلف میشود و از این بابت نیز جامعه و کشور دچار خسران میشوند. شورای نگهبان باید عناصری را که سابقه پوششی بودن دارند فاقد صلاحیت بداند، زیرا واقعاً چنین افرادی از مصادیق «رجل سیاسی» نیستند.۳- دسته دیگر افراد فاقد صلاحیت احراز جایگاه ریاست جمهوری، کسانی هستند که حداقل دو بار در انتخابات شرکت کردهاند و مردم به آنها رای ندادهاند. متاسفانه در انتخاباتهای ریاست جمهوری افرادی واجدصلاحیت دانسته میشوند که چندین بار شانس خود را امتحان کردهاند و کاملاً مشخص شده که مردم آنها را قبول ندارند. این افراد را هم شورای نگهبان باید فاقد صلاحیت بداند و اجازه مطرح شدن چندینباره به آنها ندهد. حضور مکرر این قبیل افراد در میان نامزدهای ریاست جمهوری از عوامل فاصله گرفتن مردم از صندوقهای رای است، زیرا عدم اقبال مردم به این معناست که آنها از مصادیق «رجل سیاسی» نیستند.۴- ممکن است گفته شود برای جلوگیری از ورود افراد پوششی و کسانی که چند بار نامزد شده، ولی رای نیاوردهاند، قانونی وجود ندارد. حل این مشکل برای شورای نگهبان بسیار آسان است. زیرا اولاً شورای نگهبان سابقه عمل کردن به تشخیص خود را زیاد دارد و در این موارد هم میتواند به همین روش عمل کند. ثانیاً برای تصویب قانون در این زمینه زمان زیادی لازم نیست به ویژه برای شورای نگهبان البته اگر اراده کند. تجدید نظر اساسی در مصادیق «رجل سیاسی» اکنون یک ضرورت است.