دروغ نامه کیهان شنبه ۶ –اردیبهشت ماه سال- ۱۴۰۴
یادداشت روز
اوین نامه کیهان "چگونگی مذاکره هوشمندانه و شرافتمندانه!"
وقتی باچوب بازی با چیزبد و برهم زده می شود نه موجب
رفع بوی بدش نمی شود که عامل رسوایی درآمدن
بوی گندآزار دهنده بیشترش می شود. حال داستان جارچیان قلم بر دست اوین نامه
کیهان سربازجوشریعت نداری است که برای
ماستمالی کردن ضعف وعقب نشینی وتسلیم شدن
آشکار رهبر مفلوک شان خامنه ای رمال
عوامفریب وتناقض و دروغ گو مقابل ترامپ که خیلی
بی اعتبار ورسواتر ازقبل شده است . اما جارچیان سرسپرده درخدمتش که گرد
خیمه اوین نامه کیهان سربازجوشریعت
نداری حلقه زده اند زور می زنند تا
جوک خامنه ای رمال که ادعای شرافتمندانه
نبودن مذاکره باآمریکا کرده بود ولی درعمل
ازموضع ضعف وزبونی تبدیل به مذاکره هسته
ای باآمریکا شد.بنابراین برای پوشش این
ضعف علنی شده مدام تلاش مذبوحانه می شودتا
زدن زیرآب این ادعای مضحک خامنه ای رمال باتصویر
مارکشیدن وبدل کاری وتشبیه سازی یا سفسطه
گری مبدل به سنایوری کمدی آن سوی دیگر ادعای شرافتمندانه نبودن مذاکره باآمریکا شود.
برای همین کیفرخواست نویس امنیتی بابرچسب
مهمان وعنوان دکتر برای گران فروشی در
ابتدا اشاره به روضه خوانی ادعایی
خامنه ای رمال در دو ماه گذشته در مورد غیرشرافتمندانه بودن مذاکره با
آمریکا کرده است ولی نگفته دلیل چه بود که
سپس اجازه مذاکره غیرمستقیم داد وحال تعبیر
وتفسیر به دو سوی یک میدان مبارزه و بخشی از فنون مذاکره واقعی شده است ! چون ادعاشده خامنه ای ر مال در آن شرایط مذاکره با آمریکا را شرافتمندانه و
هوشمندانه نمیدانستند، وگفته نشده اما پس از شکست نیروهای نیابتی و سقوط
سوریه هم پیمان وکشته شدن تعدادی
ازفرماندهان سپاه تروریست قدس درلبنان وسوریه به ویژه خیانت آشکار روسیه گرو کش
غیرقابل اعتماد درسوریه چون همگام با
حملات اسراییل به پایگاه های سپاه تروریست قدس وحزب الله لبنان درسوریه شد پس ادعای شرافتمندانه نبودن
مذاکره تبدیل به موضع ضعف وزبونی
خامنه ای رمال مقابل تهدید ترامپ به مذاکره
شد . اما برای خنده مبدل به ایستادگی علیوار شرایط جدید مذاکره تحمیل شده به دشمن شده است. زیرا پس از تهدیدات و فریبکاریهای
ترامپ، خامنه ای رمال اول با تخریب شخصیت رئیسجمهور آمریکا در اذهان بینالمللی
از طریق پاسخ شجاعانه و مقتدرانه به تهدیدات او و برملا ساختن بیارزش بودن آن
تهدیدات، با رد هرگونه مذاکرهای رئیسجمهور آمریکا را تحقیر و سپس با تحمیل و
تثبیت چند راهبرد شرایط را عوض، و سپس با اجازه مذاکره غیرمستقیم، ترامپ را در
بهانهجویی برای القای هرگونه فعالیت نظامی هستهای ایران خلع سلاح کردند درادامه جارچی قلم بردست نتیجه گیری کرده این یعنی رهبری
مذاکره در میدان طراحی شده ترامپ که ازسوی
خامنه ای رمال غیرشرافتمندانه و
غیرهوشمندانه نامیدسپس با طراحی میدان
براساس منافع ملت ایران که ۴۶ سال درعمل نه نادیده گرفته شده که وارونه اش عمل شده
است زمینه یک مذاکره هوشمندانه و شرافتمندانه را فراهم کردند! جارچی حراف وپاچه
وار مالیده نه تناقض گو تر که دروغ گوی تر ازرهبرش خامنه ای
رمال است چون درنکته بعدی ادعا کرده است که در شرایط کنونی ادامه تقابل با رژیم تروریستی
وفاسد ومنفور ولایت فقیه به نفع
آمریکا نیست، مثل زمانی که در افغانستان و یا عراق به رژیم تروریستی وفاسد ومنفور ولایت فقیه نیاز داشتند در حالی که
ازطریق ایفای نقش جاسوس ۳ جانبه تهران
ولندن و نیویورک احمد چلبی عراقی که درمدام دراین ۳ پایتخت درحال سفر ومأموریت
بود موفق شد نظر بوش ازحمله به ایران را به سوی افغانستان و سپس حمله به عراق منحرف کند. سر انجام درپایان جارچی قلم بردست فرافکنانه
نقش مخالفان وموافقان مذاکره باآمریکا در رژیم تروریستی وفاسد ومنفور ولایت فقیه را به آمریکا نسبت داده است
چون تأکید کرده است اکنون به خوبی روشن
شده است که بحث آشفتگی در تیم ترامپ شاید از واقعیت دورتر است و بازی نقش پلیس بد
و خوب توسط دو تیم چیده شده در کاخ سفید به واقعیت نزدیکتر باشد!!
۱- سخنان دو ماه گذشته رهبرمعظم انقلاب
در مورد غیرشرافتمندانه بودن مذاکره با آمریکا و سپس اجازه مذاکره غیرمستقیم دو
سوی یک میدان مبارزه است و بخشی از فنون مذاکره واقعی بود! حضرت آقا در آن شرایط
مذاکره را شرافتمندانه و هوشمندانه نمیدانستند، اما با ایستادگی علیوار شرایط
جدید مذاکره را بر دشمن تحمیل کردند. پس از تهدیدات و فریبکاریهای ترامپ،
رهبرمعظم انقلاب اول با تخریب شخصیت رئیسجمهور آمریکا در اذهان بینالمللی از
طریق پاسخ شجاعانه و مقتدرانه به تهدیدات او و برملا ساختن بیارزش بودن آن تهدیدات،
با رد هرگونه مذاکرهای رئیسجمهور آمریکا را تحقیر و سپس با تحمیل و تثبیت چند
راهبرد شرایط را عوض، و سپس با اجازه مذاکره غیرمستقیم، ترامپ را در بهانهجویی
برای القای هرگونه فعالیت نظامی هستهای ایران خلع سلاح کردند.این یعنی رهبری
مذاکره در میدان طراحی شده ترامپ را غیرشرافتمندانه و غیرهوشمندانه خواندند و سپس
با طراحی میدان براساس منافع ملت ایران زمینه یک مذاکره هوشمندانه و شرافتمندانه
را فراهم کردند!حال اگر تیم مذاکرهکننده بر اساس سیاستهای رهبری و در میدان
طراحی شده از سوی ایشان عمل نماید و مثل تیم برجام از خطوط قرمز عبور نکند،
مذاکرات با هر نتیجهای هوشمندانه و شرافتمندانه خواهد بود.۲- رهبری با طراحی زمین بازی و با
مواضع قاطعانه انقلابی توام با دیپلماتیک، مدیریت تصعید تنش را از دست ترامپ خارج
کردند و سپس با تعیین سیاستهای اصولی از جمله تاکید بر مذاکره غیرمستقیم و تعیین
موضوع گفت وگو از سوی ایران، مدیریت فضای سیاسی- رسانهای بین ایران و آمریکا به
نفع جمهوری اسلامی رقم زدند. با چنین مواضع حکیمانهای ترامپ فعلا مجبور شده
درخصوص موضع تهدیدآمیز و گزافهگوییهای خود سکوت کند! لذا اگر خبرها درخصوص
سازنده بودن مذاکرات تا اینجای کار درست باشد و این سخن آقای عراقچی بعد از
مذاکرات رم را مبنا قرار دهیم که«آمریکاییها تاکنون هیچ بحث غیرمرتبط با موضوع
هستهای را مطرح نکردند»، این یک پیروزی برای ایران و ناشی از سیاست حکیمانه رهبری
تلقی خواهد شد. چنانکه خود رسانههای غربی حتی عبری فعلا اذعان کردند که «با
پایان دور دوم مذاکرات، برآورد این است که کاخ سفید با ادامه برنامه صلحآمیز هستهای
ایران موافقت نموده و دیگر خواستار برچیدن برنامه هستهای ایران نیست و زیادهخواهیهای
پیشین خود درباره از بین رفتن برنامه هستهای ایران را کنار گذاشته است»! لذا اگر
به رسمیت شناختن برنامه هستهای ایران از سوی آمریکا در پایان مذاکرات اعلام شود
این نیز پیروزی دیگری برای ایران خواهد بود.۳- نکته بعدی این است که در شرایط کنونی ادامه تقابل با ایران به نفع
آمریکا نیست، مثل زمانی که در افغانستان و یا عراق به ایران نیاز داشتند، البته
این بار در ابعاد گستردهتری. ترامپی که ادعا میکند همه برای مذاکره با او حاضرند
فلان جایش! را ببوسند، اما خودش برای مذاکره با ایران نامه مینویسد، و همچنین با
وجود اینکه رهبرمعظم انقلاب به نامه اول ترامپ پاسخ ندادند و تاکید کردند«ترامپ را
شایسته پاسخ نمیدانم» و فضا را چنان مدیریت کردند که نامه ترامپ زیر نشیمنگاه
نخستوزیر ژاپن ماند!؛ باز ترامپ به رهبری نامه مینویسد و التماس مذاکره میکند.
این نشانه اقتدار جمهوری اسلامی و نشانه ضعف آمریکا و نیاز ترامپ به مذاکره با ایران
است. لذا اینکه مجبور میشوند با ایران مذاکره کنند، نشان میدهد که تهدیدات و
فشارها و تحریمهای آنها روی ایران اثر نگذاشته و ایران ضعیف نشده و ضعیف نیست،
چراکه یک کشور مدعی قلدری با یک کشور ضعیف هیچگاه مذاکره نمیکند بلکه به آن حمله
میکند!؛ مثل عراق و افغانستان و لیبی و... و این نشان میدهد سیاست آنها درباره
ایران شکست خورده است. اینجاست که سخن رهبری معنا و مفهوم خود را نشان میدهد که
حدود یک ماه قبل در پاسخ به یاوهگوییهای غربیها و اسرائیلیها فرمودند«آینده
مشخص میکند که چه طرفی ضعیف است!». این مخصوص آمریکای ترامپ نیست، بلکه رؤسای
جمهوری قبلی آمریکا هم درخواست مذاکره داشتند و یا رسما نامه نوشتهاند، حتی چند
نامه! کشوری که ضعیف باشد ۴۵
سال از او درخواست مذاکره نمیکنند! آشکار شدن این موضوع یکی دیگر از ابعاد مدیریت
حکیمانه صحنه از سوی رهبری است.4-اینکه رهبرمعظم انقلاب همزمان با
مذاکرات با فرماندهان نیروهای مسلح دیدار و بر «آمادگی حداکثری» تاکید کردند، و به
سران کشورهای دوست نامه مینویسند و برخی مقامات عربی را به حضور میپذیرند و مهمتر
با مسئولان اجرائی کشور صریح سخن میگویند، این اقدامات فضاسازیهای کاذب در
پیرامون مذاکرات را تحتالشعاع قرار داد و به آمریکاییها فهماند اولا اولویت اول
ایران مذاکره نیست و بار دیگر مشکلات ایران منوط به مذاکره نمیشود! و ثانیا
دوستان روزهای سخت فراموش نخواهند شد و ارتباطات و روابط ایران با همه کشورها
متوازن است و سیاست نه شرقی و نه غربی به معنای عام و خاص آن همچنان پابرجاست و
ثالثا مذاکرات به پشتوانه قدرت و اقتدار نیروهای مسلح انجام میشود.۵-سیاست رهبری درباره مذاکره با
آمریکا چند وجهی و فراجناحی و فراملی است. اولا تلاش دارند که درخصوص مذاکره با
آمریکا جامعه و مسئولان به یک اجماع واحدی برسند که مذاکره بخشی از وظایف وزارت
خارجه، و امری عادی و طبیعی است تا مانع شرطی شدن بازار و اقتصاد جامعه نسبت به
مذاکرات شوند. ثانیا بر سر اینکه آمریکا بدعهد است و قابل اعتماد نیست، یک
وحدت نظر و بصیرت و آگاهی صورت گیرد و برخی را متقاعد کنند که با مذاکره با آمریکا
مشکلات کشور حل نمیشود بلکه بدتر میشود! ثالثا این تلقی عمومی شکل گیرد که اگر
تهدیدی متوجه کشور شد، برای دفاع از کشور همه اجماع دارند تا از تشدید فضای
سیاسی – رسانهای جلوگیری شود. رابعا طرف مقابل و دشمن را به این نتیجه برسانند که
با تحریم و تهدید و فشار و بدون دادن امتیازهای اساسی نمیتواند با ایران کنار
بیاید.۶-اولین
شرط در پاسخ ایران «مذاکره بدون فشار و تهدید»! و دومین شرط اجرای «تعهدات برجامی»
آمریکاست. در نتیجه با توجه به تهدیدات گذشته و اعمال تحریمهای جدید از سوی ترامپ
به نظر میرسد عملا مذاکره کنونی پیچیده باشد، مگر یا ترامپ خودشیفته تغییر ۱۸۰ درجهای نسبت به اسلاف خود داشته
باشد و یا اتفاق غیرمنتظرهای رخ دهد! نکته مهم این است که اصولا ترامپ با هدف تحت
فشار قرار دادن ایران برای مذاکره بر سر قدرت موشکی کشور و حضور مقاومت در
منطقه از برجام خارج شد، اما با توجه به اینکه قدرت موشکی و سلاح مقاومت قابل
مذاکره نیست و ایران توافقی فراتر از برجام را نمیپذیرد،هرگونه توافق احتمالی
برای آمریکا یک فضاحت سیاسی بزرگی و برای خود ترامپ یک شکست مفتضحانه قلمداد میشود
که در نهایت یک پیروزی برای ایران خواهد بود.اما به نظر میرسد هدف ایران از ورود
مجدد به مذاکره صرفا لغو تحریمها نیست، بلکه اهداف دیگری مدنظر است از جمله: یک-
مدیریت و کاهش هیجانات اقتصادی و جلوگیری از التهاب بازار ارزی در سطح ملی و فراهم
کردن فضا و شرایط داخل کشور در جهت سرمایهگذاری داخلی برای تولید و اتکا به منابع
و توانمندیهای داخلی جهت حل مشکلات مردم و جلوگیری از ایجاد دو قطبی کاذب و بروز
احتمالی فتنههای مجدد. دو- مدیریت و کاهش تنش در منطقه و اینکه پس از مذاکرات
توهمات درخصوص تاثیر تهدیدات ترامپ بر قدرت مقاومت در منطقه از بین خواهد رفت و
مقاومت به حمایتهای ایران امیدوارتر از گذشته خواهد شد. سه- خنثیسازی عملیات
فریب آمریکا درخصوص سلاح اتمی و مدیریت فضاسازیهای سیاسی-رسانهای ترامپ در سطح
بینالمللی. و چهار مذاکره با هر دولتی در آمریکا که ادعای مذاکره با ایران داشته
باشد، یک نکته مثبت دارد و آن اینکه بعدا هم آیندگان نگویند و هم اکنون عدهای
فضاسازی نکنند که اگر با فلان دولت آمریکا مذاکره میشد، مشکلات کشور حل میشد و
به مردم و مسئولان میفهماند راهحل مشکلات مذاکره با آمریکا نیست. و نهایتا بیان
شفاف فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران و انعکاس اراده قاطع ایران در برابر
هرگونه تهدیدی است.7- اکنون به خوبی روشن شده است که بحث آشفتگی در
تیم ترامپ شاید از واقعیت دورتر است و بازی نقش پلیس بد و خوب توسط دو تیم چیده
شده در کاخ سفید به واقعیت نزدیکتر باشد، تا جایی که واشنگتنپست نیز تلویحا به
آن اذعان کرد. اما نکته مهم دیگر سخنان وزیرخارجه آمریکاست که نشان میدهد عدم
حضور اروپاییها در مذاکرات شاید یک نوع هماهنگی بین آمریکا و اروپا است.روبیو
ادعا کرده «فرانسه،آلمان و انگلیس پس از مشاهده گزارش جدید آژانس به زودی باید
تصمیم مهمی درباره بازگرداندن تحریمها(اسنپ بک) بگیرند؛ چرا که ایران به وضوح از
مفاد توافق فعلی تخطی کرده است.»! این نشان میدهد که آمریکاییها، اروپاییها را
دور از مذاکرات نگه داشتهاند تا بتوانند همزمان با هرگونه توافق احتمالی؛ احتمالا
تحریمها را حفظ کنند! که اگر اروپاییها دست به این اقدام بزنند بین خود و ایران
شکاف ایجاد میکنند و به نفع آمریکاست.و اگر به فشار آمریکا تن ندهند با آمریکا
دچار چالش میشوند، بخصوص با وجود جنگ تعرفهای!.در نتیجه در صورت هرگونه توافقی
یکی از تضمینها باید برگشت آمریکا به برجام و لغو مکانیسم ماشه و یا خروج ایران
از برجام جهت جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی اروپاییها باشد. لذا موضع
قاطع و عدم نرمش در مذاکرات میتواند برای ملت ایران دستاورد مهمی را رقم بزند.دکتر
محمدحسین محترم