گزیده خبرهای 30 مهر-
93 . قسمت – 6
شكارچي دختربچهها به
زودي اعدام ميشود
حكم 4 بار اعدام و 20 سال زندان مردي كه
در پوشش راننده سرويس مدرسه و با تهديد چاقو، دختربچهها را مورد تجاوز قرار ميداد،
در ديوان عالي كشور تاييد و قطعي شد. به گزارش باشگاه خبرنگاران، مرد شيطان
صفتي به نام ابوالفضل دختربچههايي را كه صبح مقابل خانهشان در انتظار سرويس
مدرسه ايستاده بودند، با اين عنوان كه سرويس مدرسه خراب شده و به همين علت او به
جاي راننده به دنبال آنها آمده است، سوار خودرويش ميكرد و پس از اجراي نقشه شومش
و سرقت طلا و جواهرات، آنها را رها ميكرد. او پس از دستگيري توسط ماموران
پليس آگاهي تهران بزرگ به آزار 9 دختربچه هفت تا 13 ساله اعتراف كرد و پس از
محاكمه در شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران از سوي قاضي اصغرزاده و 4 مستشارش،
به چهار بار اعدام و 99 ضربه شلاق به جرم آزار دختربچهها، 15 سال زندان به جرم
آدمربايي و پنج سال زندان و 74 ضربه شلاق به جرم سرقت از قربانيان كوچك محكوم شد. در
نهايت اين حكم در شعبه 16 ديوان عالي كشور تاييد شد و به شعبه اجراي احكام دادسراي
امور جنايي فرستاده شد و قرار است به زودي به مرحله اجرا درآيد.
دختر جوان تحت پوشش
مشتري از طلافروشيها طلا كش ميرفت
سرگرد "ارسلاني" از دستگيري
سارق مغازه طلافروشي كه تحت پوشش مشتري اقدام به كشروي طلاجات ميكرد، خبر داد. ساعت
10:14 مهرماه گشت انتظامي كلانتري 153 شهرك وليعصر (عج) حين گشت زني در آدرس شهرك
وليعصر خيابان ياران بودند كه فردي به هويت "شاهرخ" به واحد گشت مراجعه
و اعلام كردند كه حدود بيست روز پيش خانمي به بهانه خريد طلا به طلافروشي اينجانب
مراجعه و با ترفندي خاص دو حلقه النگو طلا به مبلغ تقريبي يك ميليون و پانصد هزار
تومان از مغازه خارج كرد و به سرقت برد كه دوربين مغازه صحنه سرقت وي را
فيلمبرداري كرده است.به دنبال اين اظهارات مرد طلافروش، ماموران ضمن بررسي موضوع و
اطمينان از صحت گفتههاي وي بلافاصله به آدرس اعلامي اعزام و در محل حاضر شدند.
ماموران پس از حضور در محل دختر خانم جواني را مشاهده كردند كه با ديدن ماموران
قصد فرار داشت كه بلافاصله وي را دستگير و به كلانتري منتقل كردند. متهم پس
از انتقال به كلانتري تحت بازجوييهاي پليسي قرار گرفت كه در خلال بازجوييهاي فني
خود را "شيما" 16 ساله معرفي و به جرم خود مبني بر سرقت دو حلقه النگو
طلا اعتراف كرد.
در تحقيقات بيشتر مشخص شد نامبرده از سارقان حرفهاي است كه پس از مراجعه به مغازههاي طلافروشي با سرگرم نمودن مالك مغازه و سفارش دادن طلاجات مختلف از شلوغي مغازه استفاه و اقدام به سرقت طلاجات ميكند. سرگرد "ايرج ارسلاني" رئيس كلانتري 153 شهرك وليعصر(عج) با اعلام و تاييد اين خبر به ايسنا، گفت: متهم پس از تحقيقات مقدماتي جهت كشف ساير جرايمش و انجام تحقيقات تخصصيتر در اختيار كارآگاهان پايگاه پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
در تحقيقات بيشتر مشخص شد نامبرده از سارقان حرفهاي است كه پس از مراجعه به مغازههاي طلافروشي با سرگرم نمودن مالك مغازه و سفارش دادن طلاجات مختلف از شلوغي مغازه استفاه و اقدام به سرقت طلاجات ميكند. سرگرد "ايرج ارسلاني" رئيس كلانتري 153 شهرك وليعصر(عج) با اعلام و تاييد اين خبر به ايسنا، گفت: متهم پس از تحقيقات مقدماتي جهت كشف ساير جرايمش و انجام تحقيقات تخصصيتر در اختيار كارآگاهان پايگاه پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
بازداشت "بهرام
دراكولا" با يك كيلو كراك
رئيس كلانتري 135 آزادي از دستگيري
"بهرام دراكولا" شرور سابقهدار غرب تهران كه با يك دستگاه خودروي تاكسي
در محدوده شهرك اكباتان اقدام به توزيع كراك و شيشه ميكرد، خبر داد. سرهنگ
"حجت اله مرادي" رئيس كلانتري 135 آزادي در گفتوگو با خبرگزاري
دانشجويان ايران، در تشريح اين خبر اظهار داشت: در پي دريافت اخبار و اطلاعات
مردمي مبني بر اينكه فردي به نام "بهرام" در امر تهيه و توزيع مواد مخدر
در محدوده اكباتان فعاليت گستردهاي دارد، پروندهاي در اين رابطه تشكيل و شناسايي
و دستگيري وي به صورت تخصصي در دستور كار ماموران عمليات اين يگان قرار گرفت. وي
افزود: مأموران پليس با انجام اقدامات اطلاعاتي و فني دريافتند اين متهم قصد دارد
با يك دستگاه پژو تاكسي مقاديري شيشه و كراك را به صورت خرده فروشي در محدوده شهرك
اكباتان توزيع كند. مرادي ادامه داد: مأموران با ايجاد طرح مهار و تشديد
عمليات گشت زني سرانجام ساعت 3 بامداد 24 مهرماه با مشاهده متهم در فاز 2 شهرك
اكباتان، طي اقدامي ضربتي و غافلگيرانه خودروي تاكسي پژو 405 وي را متوقف و در
بازرسي از آن يك كيلو كراك با لفافه و 9 گرم شيشه كشف كردند. رئيس كلانتري 135 آزادي در خاتمه گفت: متهم در بازجوييهاي پليسي به جرايم خود
اعتراف و به همراه پرونده متشكله به مراجع قضايي معرفي شد
گرگها 40 رأس گوسفند را
در بوكان دريدند
شش قلاده گرگ با هجوم به گله گوسفندان در
يكي از روستاهاي بخش "سيمينه" بوكان، 40 رأس گوسفند را از پاي درآوردند. "محبوب
ورمزيار" بخشدار سيمينه بوكان در گفت و گو با ايرنا، گفت: اين حادثه در مراتع
اطراف روستاي "شوريجه" به وقوع پيوست و گوسفندان روستاييان "پيرولي
باغي" از توابع بخش سيمينه كه در اين مرتع در حال چرا بودند، تلف شدند. وي
اضافه كرد: در اين حادثه بيش از 200 ميليون ريال به دامداران اين روستا خسارت وارد
شده است. وي اظهار كرد: بنا به اظهار چوپان اين گله، سگها از عهده گرگها بر
نيامده و تلاش وي نيز براي جلوگيري از اين حادثه به نتيجهاي نرسيد. ورمزيار
افزود: در دو حادثه مشابه نيز كه در چند روز گذشته به وقوع پيوسته اين گله از
گرگها به روستاهاي "قلعه تپه" و "قالوه" از توابع بخش سيمينه
حمله كرده و چندين رأس از گوسفندان اين روستاها را نيز تلف كردند.
یک چاردیواری، یک مشت وسیله و یک عالمه
عشق. این تصوری است که مریم از ازدواج داشت اما این روزها که به ازدواج حقیقی
نزدیک شده کمکم متوجه میشود زندگی آنقدرها هم ساده شروع نمیشود.مریم 30
سال دارد و منشی یک شرکت است و با یکی از همکارانش قرار ازدواج گذاشته است. او
واقعا فکر میکند برای ازدواج دارد دیر میشود. شوهر آیندهاش سیوپنج ساله است و
او هم یک کارمند ساده با حقوقی کمی بیشتر از اوست، اما توقعات فزاینده اطرافیان،
ازدواج ـ سادهترین رسم طبیعت ـ را به یک فرآیند پیچیده و گران تبدیل کرده است.
توقعات و چشم و هم چشمی
وقتی حرف از مهریه است، دخترخاله میگوید
من 500 سکه مهریه خواستهام، دخترعمو میگوید زیر هزار تا برای یک دختر لیسانس
خفتبار است، مادر میگوید، باید ببینیم دوستانت چقدر در نظر میگیرند، دوستان میگویند،
این روزها برای مهریه حد و حدود گذاشتهاند. هرچه میخواهی باید پشت قباله و درج
در عقدنامه کنی که عنوان دیون به حساب بیاید وگرنه واقعا معلوم نیست بتوانی آن را
دریافت کنی و هیچ ضمانت اجرایی ندارد.وقتی حرف از جهیزیه است خواهرشوهر میگوید،
من یخچال ساید بای ساید دارم، شوهر میگوید هرچه خودت خواستی، دوست میگوید، یخچال
خارجی، آشنا میگوید یخچال ژاپنی، پدر میگوید، باید یک وام 30 میلیونی جور کنم.وقتی حرف
از گرفتن خانه است، پدر شوهر میگوید که میتوانید به خانه ما بیایید، پدر میگوید،
طبقه بالا را اجاره کنید و بنشینید، خودت میخواهی یک آپارتمان کوچک داشته باشی،
مادر میگوید، زیر صد متر باشد جهیزیهات جا نمیشود.
اجاره چنین خانهای هم دست کم ماهی یک
میلیون تومان است و شوهر میگوید من نمیتوانم.
وقتی حرف از مراسم عروسی است شوهرت میگوید
هرچه تو بگویی، خودت میگویی، نمیخواهم. مادرت میگوید، آرزو دارم. مادر شوهرت میگوید:
برویم شهرستان ما، خواهرت میگوید، همه دوست و آشنا و فامیل ما اینجا هستند و شرکت
راهاندازی مجالس عروسی میگوید، هزینهها از پنج میلیون تا صد میلیون میتواند
تغییر کند و همه چیز بستگی به خدمات ما و سلیقه شما و تعداد مهمانها دارد.
طلا، سرویس سر عقد، عروسی، انگشتر، هدیه
و... هم خود داستانی چند ده میلیونی است.
جشن تاریخی و باشکوه ازدواج شما ثبت هم
خواهد شد. پس نیاز به خدمات عکاسی و فیلمبرداری دارید.اگر فشنی باشد یک قیمت دارد
و اگر اکشن باشد یک قیمت دیگر اگر رمانتیک باشد یک طور میشود و اگر چند دوربینه
باشد طور دیگر.اگر بخواهید فیلم عروسیتان چیزی در حد ماتریکس باشد و
هنرپیشه نقش اول فیلم عروسیتان باشید و در عکسها خودتان هم خودتان را نشناسید
باید چیزی بیش از 20 میلیون تومان بدهید.
برای تامین حداقل همه اینها باید 50 ،
60 میلیون تومان پول داشته باشید.
حالا از خواستگار پیدا کردن نگرانی
ندارید، تمام ترستان این است که این خواستگاری با این همه هزینههای گزاف به
سرانجام نرسد.
بعد یک روز خواستگار پرو پا قرصتان را
به یک نشست حسابگرانه دعوت میکنید تا هردو با هم بنشینید و حساب و کتاب کنید.
یک ماشین حساب توی کیفت میگذاری و به
یکی از خلوتترین و بیمزاحمترین کافی شاپهای شهر قدم میگذاری. همسر آیندهات
که میآید مینشینید تا با هم حساب و کتاب کنید:
پول پیش خانه را اگر با وام ازدواج تهیه
کنیم، 20 میلیون پول پیش تامین میشود و در چنین وضعی دست کم برای یک خانه 40 متری
300 هزار تومان هم باید اجاره بدهیم.
ماهی 700 هزار تومان هم که خرج خانه
باشد حقوق تو تمام میشود.
میماند 700 هزار تومان حقوق من. آن هم
ماهی 500 هزارتومانش خرج قسط است و 200 هزار تومان را هم میتوانیم پسانداز کنیم
که اگر بیماری یا مشکل غیرمنتظرهای سراغمان آمد پولی داشته باشیم.
چقدر پسانداز داری؟
شوهر آیندهات پاسخ میدهد: ده میلیون
تومان.
میگویی: فکر میکنم دو میلیونش برای
راهاندازی یک مراسم کوچک در خانه پدر من یا تو به صرف چای و شیرینی و اعلام
ازدواج به اقوام کافی باشد. آپارتمان همسایه را هم در اختیار میگیریم و زنانه و
مردانه را در دو طبقه برگزار میکنیم.آرایش را به عهده دوستم میگذارم به جای
هدیه ازدواج، لباس عروس دختر خالهام را قرض میگیرم و یک دست کت و شلوار دامادی
هم برای تو جور میکنیم و چند تا عکس توی یک آتلیه میگیریم که یادگاری داشته
باشیم.طلا هم هروقت داشتی برایم میگیری. یک سفر هم میرویم که
جایش را میتوانیم هماهنگ کنیم تا از سوئیتهای رایگان اداره استفاده کنیم.من هم پنج
میلیون تومان دارم. این پول را هم روی بقیه پول تو میگذاریم و وسایل مورد نیاز
اولیه خانه را تهیه میکنیم و فقط چیزهای خیلی ضروری را میگیریم. بقیه چیزها را
از پس اندازمان کمکم تهیه میکنیم.
شاید خانوادههایمان خواستند هدیه بدهند
آنوقت به آنها لیست میدهیم که طبق آن هدیههایشان را تهیه کنند. نظرت چیست؟
شوهر آیندهات میگوید: همه با ما دشمن
میشوند.
میگویی: مهم نیست. کنار میآیند. اگر
با همه چیز موافق هستی میرویم به همه برنامهمان را اعلام میکنیم. بیتوقع، بیمنت
با برنامه خودمان.
میگوید: خدا بزرگ است. موافقم.
و شما بهعنوان دو شورشی آماده جنگ میشوید...
.
نهادهای اجتماعی به ازدواج آسان کمک
کنند
جامعه امروز رو به مدرن شدن میرود و
خانواده سنتی کارکردهای سابق خود را رفته رفته از دست میدهد.
خانواده اگر در ساختار جامعه سنتی توقع
زیادی از فرزندان داشت در عوض دارای کارکردهای شغلی و همسریابی و آموزشی قوی برای
جوان بود اما امروز خانواده کمکم چتر حمایت خود را از روی سر فرزندان جمع میکند،
زیرا مشاغل و کسب و کار خانوادگی محدود شده است و پدران شغلی برای عرضه به فرزندان
ندارند.آنها حتی دیگر خانههای بزرگی ندارند که بخواهند پسرانشان
به سبک سریال پدرسالار همه دور هم جمع شوند و زیر یک سقف در اتاقهای مختلف زندگی
کنند.حتی فرزندان دیگر مثل سابق نه خود را محدود به ازدواج با
دختر عموها و پسر عموها میکنند و نه سلیقه خانواده را در انتخاب همسر آیندهشان
در نظر میگیرند.در چنین شرایطی تنها نقشی که خانواده دارد تسهیل امر
ازدواج است نه سنگاندازی و سنگین کردن شرایط آن برای دو طرف.در کنار خانوادهها نهادهای اجتماعی نیز
میتوانند به ازدواج آسان دختران و پسران دم بخت کمک کنند.
با ایجاد مراکز مشاوره همسریابی، یافتن
زوج مناسب را میتوان آسانتر کرد.
با ایجاد انجمنهای حمایت از ازدواج
آسان میتوان جهیزیه و سوروسات عروسی را با کمک مردم و خیرین فراهم کرد.
هر سازمان نیز میتواند مزایایی برای
زوج جوانی که زندگی مشترک را آغاز میکنند، در نظر بگیرد. که استفاده از سوئیتهای
اقامتی و قرار گرفتن در اولویتهای وام از آن جمله است.در خیلی از کشورها دفاتری برای هماهنگی
و برگزاری مراسم ازدواج وجود دارد. اینجا نیز با توجه به نیاز جوانان میتوان
دفاتری برای ازدواج آسان دایر کرد که اطلاع رسانی و هماهنگی دوستان و اقوام و جلب
حمایت آنان برای زوج جوان و هماهنگ کردن و مدیریت هدایا را به عهده بگیرند.این مراکز
میتوانند واسطهای میان مراکز آماده پرداخت وام قرضالحسنه و جوانان نیازمند باش
هفته گذشته خبري در صفحه اول مطبوعات
درج شد كه تعدادي مجرم با معرفي خود به نام پليس اقدام به دزدي و گرفتن اموال مردم
ميكردند، آنان با داشتن اسلحه و بيسيم خود را بهعنوان پليس معرفي ميكردند. اين نخستینبار
نيست كه شاهد اخاذي برخي افراد تحت نام پليس هستيم، حتي ممكن است برخي از قربانيان
هيچگاه باور نكنند كه طرف آنان پليس نبوده، و از این رو به دلیل ترس یا احتیاط به
طرح شكايت نيز اقدامي ننمايند، و پليس نيز از واقعيت ماجرا مطلع نشود و ضربه
بناحقي به وجهه آن وارد شود. در پي اين اقدام، رئيس
پليس آگاهي تهران رهنمودهايي را به شهروندان داد از جمله اينكه: «شهروندان
باید توجه داشته باشند که همراه داشتن بیسیم که ممکن است به شکل روشن یا خاموش
باشد، به منزله مامور بودن نیست. داشتن اسلحه و نشان دادن آن نیز نمیتواند صحت
ادعای افراد مبنی بر مامور بودن را اثبات کند، ماموران حتما باید کارت شناسایی خود
و حکمی که نشانگر ماموریتشان باشد را به همراه داشته و ارایه کنند. علاوه بر اینکه
عکس روی کارت با عکس چهره باید تطبیق داشته باشد، کارتهای شناسایی دارای مهر
معتبر و رسمی سازمان یا نیروی نظامی بوده و به شکل طلاکوب روی کارت درج میشود. وی
از شهروندان خواست تا به تاریخ اعتبار روی کارتها نیز توجه داشته باشند و به درخواست
افرادی که دارای کارتهای فاقد اعتبار هستند، ترتیب اثر ندهند و برای ورود به
منازل، علاوه بر کارت شناسایی، حکم ماموریت صادر شده از سوی قاضی الزامی است،
همچنین برای ورود به اماکن عمومی و محل کار نیز علاوه بر کارت شناسایی، حکم اداره
اماکن ضروری است.»به نظر ميرسد كه با اين توصيهها مشكل حل نميشود. دلیل
آن نیز روشن است. انجام این همه کار از سوی مردمی که گمان میکنند در معرض
بازخواست پلیس هستند امکانپذیر نیست. بايد كمي ريشهايتر به قضيه نگاه كنيم. مشكل
اينجاست كه مجرمين چرا خود را در پوشش پليس درميآورند و از مردم اخاذي ميكنند؟
اگر به توصيههاي رئيس پليس آگاهي هم عمل كنيم، اولاً از كجا معلوم كه پليسنما یا
پلیس واقعی زير بار چنين درخواستهایي بروند؟ و اگر نرفتند آیا مردم باید درگیر
شوند؟ بهعلاوه كسي كه اسلحه و بیسیم تهیه ميكند، مگر براي او مشكل است كه يك
كارت جعلي هم درست كند؟ مگر مردم قدرت تشخيص كارت واقعي از جعلي را دارند؟ بهویژه
در آن شرایط خاص.
بنابراين راه مذكور، حلّال مشكل نيست. پس چه بايد كرد؟ دو راه را بايد همزمان در دستور قرار داد:
١ـ اول اينكه جايگاه و رفتار پليس را در برخورد با مردم تصحيح نمود. اگر افرادي هستند كه براي اخاذي از مردم خود را به لباس پليس درميآورند، به اين دليل است كه گمان ميكنند، مردم در برابر اقدامات پليس منفعل هستند و قدرت و توان سوال كردن ندارند. در حالي كه اگر مردم در برابر پليس چنين منفعل نباشند، مجرمین به خود جرات نميدهند كه براي انجام چنين اقداماتي خود را در لباس پليس مخفي كنند. اين مسأله تعارضي با اقتدار پليس ندارد. رفتار اقتدارآميز پليس فقط در برابر كساني است كه جرم آشكار مرتكب شدهاند، و در برابر دستور پليس سركشي ميكنند، و نه حتي كساني كه مظنون هستند. پليس موظف است با همه با احترام برخورد كند. البته لازمه تحقق چنين امري، قراردادن مأموريتهاي روشن قانوني برعهده پليس است، و اگر پليس را درگير رفتارهايي كنيم كه به بروز تنش روزانه ميان آن و مردم منجر شود، استهلاك روحي و رواني و حتي فيزيكي را برای او ايجاد خواهد كرد، كه به هيچ وجه به نفع پليس نيست. با اطمينان ميتوان گفت كه پليس به خوبي ميداند كه نظرات و ذهنيتهاي مردم چيست، و نسبت به چه مسائلي حساس هستند، و دخالت در آن را نميپسندند. اين درك را ميتوان از طريق نظرسنجيهاي موجود يا مواردي كه از سوي پليس انجام شده دريافت و قطعاً چنين گزارشهايي وجود دارد.
٢ـ شايد راهحل فوق بلندمدت باشد كه البته همينطور است، ولي براي حل اين مشكل راهحل كوتاهمدتي هم وجود دارد. درحال حاضر در هر نقطهاي از شهر كه باشيم دسترسي به تلفن در هر لحظه وجود دارد. لذا بهتر است به جاي درخواست كارت از افراد پليس، مردم حق داشته باشند كه واقعي بودن پليس و مأموريت او را از طريق سامانه ١١٠ استعلام نمايند، و تا نرسيدن پاسخ استعلام از ١١٠، از تمكين در برابر درخواستهاي پليس امتناع نمايند. این ایده در سخنان رئیس آگاهی هست. گفتهاند که «در صورت مشاهده موارد مشکوک و همچنین امتناع ماموران از نشاندادن کارت و حکم ماموریت، حتما با سامانه ١١٠ تماس گرفته و اعلام کنند که فرد خود را مامور کدام رده معرفی کرده است.» این ایده کافی نیست چنین برخوردی باید الزامی شود و پلیسی که در پی انجام ماموریت خاص است موظف باشد اصالت خود را از طریق سامانه ١١٠ به شهروند اثبات نماید. اگر اين ايده پذيرفته شود، بايد تبليغات مناسب آن را در سطح رسانهها و ساير شيوهها در سطح شهر به انجام رساند. در اين صورت هيچ پليسي حق ندارد كه از اجراي اين کار در برابر فرد مظنون اجتناب كند و مقاومت در برابر پليس در صورت عدم انجام چنين خواستهاي مشروع تلقي شود. اهميت اين روش در اين است كه مانع از انجام برخي كارها از سوي پليسهاي واقعي ولي خارج از حوزه مأموريت آنان خواهد شد. موضوعي كه چندسال پيش در مترو رخ داد و به خسارت بدني مهمي ختم گردید. ضربهاي كه پليس ايران از اقدامات خلاف قانون و جعلي به نام آن ميخورد، آنقدر اهميت دارد كه براي كاهش اين خسارت اقدام لازم فوق را به عمل آورد. پلیس ایران بهرغم هر کاستی احتمالی در ایجاد امنیت موفقیتهای خوب و نسبی دارد. اجازه نباید داد که چهره آن بر اثر اقدامات دیگران ملکوک شود. اتفاقاتی که در اصفهان رخ داده نیز از همین دست است دیگران رفتار خلافی انجام میدهند ولی چهره گروهی دیگر لکهدار میشود. گروه اخیر نباید در برابر اقدامات نادرست و مجرمانه دیگران سکوت کند.
بنابراين راه مذكور، حلّال مشكل نيست. پس چه بايد كرد؟ دو راه را بايد همزمان در دستور قرار داد:
١ـ اول اينكه جايگاه و رفتار پليس را در برخورد با مردم تصحيح نمود. اگر افرادي هستند كه براي اخاذي از مردم خود را به لباس پليس درميآورند، به اين دليل است كه گمان ميكنند، مردم در برابر اقدامات پليس منفعل هستند و قدرت و توان سوال كردن ندارند. در حالي كه اگر مردم در برابر پليس چنين منفعل نباشند، مجرمین به خود جرات نميدهند كه براي انجام چنين اقداماتي خود را در لباس پليس مخفي كنند. اين مسأله تعارضي با اقتدار پليس ندارد. رفتار اقتدارآميز پليس فقط در برابر كساني است كه جرم آشكار مرتكب شدهاند، و در برابر دستور پليس سركشي ميكنند، و نه حتي كساني كه مظنون هستند. پليس موظف است با همه با احترام برخورد كند. البته لازمه تحقق چنين امري، قراردادن مأموريتهاي روشن قانوني برعهده پليس است، و اگر پليس را درگير رفتارهايي كنيم كه به بروز تنش روزانه ميان آن و مردم منجر شود، استهلاك روحي و رواني و حتي فيزيكي را برای او ايجاد خواهد كرد، كه به هيچ وجه به نفع پليس نيست. با اطمينان ميتوان گفت كه پليس به خوبي ميداند كه نظرات و ذهنيتهاي مردم چيست، و نسبت به چه مسائلي حساس هستند، و دخالت در آن را نميپسندند. اين درك را ميتوان از طريق نظرسنجيهاي موجود يا مواردي كه از سوي پليس انجام شده دريافت و قطعاً چنين گزارشهايي وجود دارد.
٢ـ شايد راهحل فوق بلندمدت باشد كه البته همينطور است، ولي براي حل اين مشكل راهحل كوتاهمدتي هم وجود دارد. درحال حاضر در هر نقطهاي از شهر كه باشيم دسترسي به تلفن در هر لحظه وجود دارد. لذا بهتر است به جاي درخواست كارت از افراد پليس، مردم حق داشته باشند كه واقعي بودن پليس و مأموريت او را از طريق سامانه ١١٠ استعلام نمايند، و تا نرسيدن پاسخ استعلام از ١١٠، از تمكين در برابر درخواستهاي پليس امتناع نمايند. این ایده در سخنان رئیس آگاهی هست. گفتهاند که «در صورت مشاهده موارد مشکوک و همچنین امتناع ماموران از نشاندادن کارت و حکم ماموریت، حتما با سامانه ١١٠ تماس گرفته و اعلام کنند که فرد خود را مامور کدام رده معرفی کرده است.» این ایده کافی نیست چنین برخوردی باید الزامی شود و پلیسی که در پی انجام ماموریت خاص است موظف باشد اصالت خود را از طریق سامانه ١١٠ به شهروند اثبات نماید. اگر اين ايده پذيرفته شود، بايد تبليغات مناسب آن را در سطح رسانهها و ساير شيوهها در سطح شهر به انجام رساند. در اين صورت هيچ پليسي حق ندارد كه از اجراي اين کار در برابر فرد مظنون اجتناب كند و مقاومت در برابر پليس در صورت عدم انجام چنين خواستهاي مشروع تلقي شود. اهميت اين روش در اين است كه مانع از انجام برخي كارها از سوي پليسهاي واقعي ولي خارج از حوزه مأموريت آنان خواهد شد. موضوعي كه چندسال پيش در مترو رخ داد و به خسارت بدني مهمي ختم گردید. ضربهاي كه پليس ايران از اقدامات خلاف قانون و جعلي به نام آن ميخورد، آنقدر اهميت دارد كه براي كاهش اين خسارت اقدام لازم فوق را به عمل آورد. پلیس ایران بهرغم هر کاستی احتمالی در ایجاد امنیت موفقیتهای خوب و نسبی دارد. اجازه نباید داد که چهره آن بر اثر اقدامات دیگران ملکوک شود. اتفاقاتی که در اصفهان رخ داده نیز از همین دست است دیگران رفتار خلافی انجام میدهند ولی چهره گروهی دیگر لکهدار میشود. گروه اخیر نباید در برابر اقدامات نادرست و مجرمانه دیگران سکوت کند.