سیل 8
میلیونی بیکاران در راه بازار کار
هشدار
جدید دولت درباره بیکاری 17مهر-93
ایراد ندارد چون خامنه ای همچنان در دفاع از برنامه ی هسته ای تأکید بر اقتصاد مقاومتی - جهادی برای دور زدن تحریم ها وافزایش جمعیت کشور می کند.
وزیر اقتصاد دولت تدبیر و امید میگوید
دولت اشتغال زایی را به عنوان یکی از مهمترین سیاستها و برنامه های فعلی خود در
دستور کار دارد و بزودی و در سالهای آینده باید برای 8 میلیون متقاضی کار، شرایط
اشتغال فراهم شود. با وجود دستیابی دولت به توفیقاتی در مهار نرخ تورم و بهبود
وضعیت رشد اقتصادی؛ اما بازار کار همچنان در رکود شدید به سر میبرد.
به گزارش مهر، یکی از مسائل مهمی که در شرایط فعلی کشور را با خود درگیر کرده است، مسئله بیکاری کارجویان جوان و ناتوانی بنگاه ها در جذب صدها هزار متقاضی شغل است. این مسئله آنقدر جدی است که بیکاری به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات و دغدغه های خانواده ها به حساب می آید.
دولت تدبیر و امید با درک این مسئله، حل معضل بیکاری را به عنوان یکی از بزرگترین وعده های خود مطرح و درباره آن سخن گفت. رئیس جمهور بیکاری را ام المفاسد خواند و شرایط فعلی بازار کار کشور را رنج آور تلقی کرد.
وی در قالب گزارش 100 روزه اول دولت تدبیر و امید نیز مواجه شدن دولت تدبیر و امید با بیکاری را یکی از مسائل جدی پیش روی خود و تیم همراهش دانست. در عین حال، واقعیت این است که در بخش اشتغال زایی و مهار نرخ بیکاری اغلب دولت های فعال در دهه های گذشته ناموفق بوده و مجموعه اقدامات نتوانسته در این زمینه راهگشا باشد.
دولت ها معمولا با وعده های بزرگی در اینباره پا به عرصه فعالیت گذاشتند و حتی در قالب طرح های گوناگونی نیز میلیاردها تومان منابع صرف ایجاد اشتغال شد؛ اما نتیجه آن شد که هنوز هزاران نیروی متقاضی کار در کشور وجود دارند و اشتغال به یکی از خواسته های اصلی مردم در سفرهای استانی دولت ها تبدیل شده است.
مردم در مواجه با مقامات عالی کشور، از بیکاری جوانان سخن می گویند و می خواهند هرچه سریعتر در اینباره فکری بشود. آنها در دیدارهای یکسال گذشته با رئیس جمهور، نوشته هایی را در دستان خود گرفتند و از روحانی خواستند هر تلاشی که برای حل معضل بیکاری می تواند، انجام دهد.
کارشناسان می گویند اشتغال زایی موضوعی نیست که بتوان آن را به صورت جداگانه و در قالب یک پروژه در دولت ها تعریف و بدون در نظر گرفتن سایر شرایط اقتصادی و حتی سیاسی کشور اجرا کرد.
به عقیده کارشناسان بازار کار، اشتغال نتیجه مجموعه اقداماتی است که با بهره گیری از توان و ظرفیت های بخش های مختلف اقتصادی حاصل می شود. بنابراین نمی توان انتظار داشت در طول یکسال گذشته از فعالیت دولت تدبیر و امید که اقتصاد در رکود تورمی شدید به سر برده، فعالیت ها در بنگاه ها به حالت نیمه تعطیل بوده، بسیاری از واحدها از کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش رنج می برند، واردات کالاهای غیرضرور و بی رویه و تحریم ها همچنان ادامه دارد؛ هزاران شغل جدید در اقتصاد ایران ایجاد شده باشد.
مقامات ارشد دولتی می گویند تا قفل های بسته شده بر دست و پای اقتصاد ایران باز نشود، خبری از اشتغال زایی نخواهد بود. در واقع قرار گرفتن اقتصاد ایران در طول یکی دو دهه اخیر در شرایط نامناسب اقتصادی، باعث انباشت صدها هزار تقاضای شغل در کشور شده است.
طبق آخرین اعلام مرکز آمار ایران، تعداد بیکاران مطلق کشور 2 میلیون و 530 هزارنفر است، اما برخی مقامات ارشد دولت تدبیر و امید خبر از بیکاری 6 میلیون نفری نیز می دهند. هشدارهای فراوانی در طول یکسال گذشته در اینباره داده شده و بسیاری از مقامات دولت از احتمال وقوع بیکاری بزرگ در کشور ابراز نگرانی کرده اند.
برخی مقامات ارشد دولت مانند وزیر کشور به تازگی عنوان کرده اند در صورت ادامه شرایط فعلی، اقتصاد ایران در 7 سال آینده و در آستانه سال 1400 با 11 میلیون نیروی فارغ التحصیل دانشگاهی متقاضی کار روبرو خواهیم بود.
مسئولان وزارت کار نیز عنوان کرده اند تعداد جمعیت فعال کشور از 22 میلیون نفر فعلی در سال 1400 به 35 میلیون نفر بالغ خواهند شد که این موضوع به صورت بالقوه 13 میلیون تقاضا برای شغل را به همراه خواهد داشت؛ بنابراین در یک دوره چند ساله اقتصاد کشور باید برای ورود میلیون ها نیروی جدید به بازار کار مهیا شود.
در تازه ترین اظهارنظر، علی طیب نیا وزیر امور اقتصادی و دارایی یکی از مهم ترین اهداف دولت در شرایط فعلی را تأمین اشتغال مولد برای نیروی جوان کشور عنوان کرد و گفت: در آینده نزدیک باید برای 8 میلیون نفر شغل ایجاد کنیم.
به گزارش مهر، یکی از مسائل مهمی که در شرایط فعلی کشور را با خود درگیر کرده است، مسئله بیکاری کارجویان جوان و ناتوانی بنگاه ها در جذب صدها هزار متقاضی شغل است. این مسئله آنقدر جدی است که بیکاری به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات و دغدغه های خانواده ها به حساب می آید.
دولت تدبیر و امید با درک این مسئله، حل معضل بیکاری را به عنوان یکی از بزرگترین وعده های خود مطرح و درباره آن سخن گفت. رئیس جمهور بیکاری را ام المفاسد خواند و شرایط فعلی بازار کار کشور را رنج آور تلقی کرد.
وی در قالب گزارش 100 روزه اول دولت تدبیر و امید نیز مواجه شدن دولت تدبیر و امید با بیکاری را یکی از مسائل جدی پیش روی خود و تیم همراهش دانست. در عین حال، واقعیت این است که در بخش اشتغال زایی و مهار نرخ بیکاری اغلب دولت های فعال در دهه های گذشته ناموفق بوده و مجموعه اقدامات نتوانسته در این زمینه راهگشا باشد.
دولت ها معمولا با وعده های بزرگی در اینباره پا به عرصه فعالیت گذاشتند و حتی در قالب طرح های گوناگونی نیز میلیاردها تومان منابع صرف ایجاد اشتغال شد؛ اما نتیجه آن شد که هنوز هزاران نیروی متقاضی کار در کشور وجود دارند و اشتغال به یکی از خواسته های اصلی مردم در سفرهای استانی دولت ها تبدیل شده است.
مردم در مواجه با مقامات عالی کشور، از بیکاری جوانان سخن می گویند و می خواهند هرچه سریعتر در اینباره فکری بشود. آنها در دیدارهای یکسال گذشته با رئیس جمهور، نوشته هایی را در دستان خود گرفتند و از روحانی خواستند هر تلاشی که برای حل معضل بیکاری می تواند، انجام دهد.
کارشناسان می گویند اشتغال زایی موضوعی نیست که بتوان آن را به صورت جداگانه و در قالب یک پروژه در دولت ها تعریف و بدون در نظر گرفتن سایر شرایط اقتصادی و حتی سیاسی کشور اجرا کرد.
به عقیده کارشناسان بازار کار، اشتغال نتیجه مجموعه اقداماتی است که با بهره گیری از توان و ظرفیت های بخش های مختلف اقتصادی حاصل می شود. بنابراین نمی توان انتظار داشت در طول یکسال گذشته از فعالیت دولت تدبیر و امید که اقتصاد در رکود تورمی شدید به سر برده، فعالیت ها در بنگاه ها به حالت نیمه تعطیل بوده، بسیاری از واحدها از کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش رنج می برند، واردات کالاهای غیرضرور و بی رویه و تحریم ها همچنان ادامه دارد؛ هزاران شغل جدید در اقتصاد ایران ایجاد شده باشد.
مقامات ارشد دولتی می گویند تا قفل های بسته شده بر دست و پای اقتصاد ایران باز نشود، خبری از اشتغال زایی نخواهد بود. در واقع قرار گرفتن اقتصاد ایران در طول یکی دو دهه اخیر در شرایط نامناسب اقتصادی، باعث انباشت صدها هزار تقاضای شغل در کشور شده است.
طبق آخرین اعلام مرکز آمار ایران، تعداد بیکاران مطلق کشور 2 میلیون و 530 هزارنفر است، اما برخی مقامات ارشد دولت تدبیر و امید خبر از بیکاری 6 میلیون نفری نیز می دهند. هشدارهای فراوانی در طول یکسال گذشته در اینباره داده شده و بسیاری از مقامات دولت از احتمال وقوع بیکاری بزرگ در کشور ابراز نگرانی کرده اند.
برخی مقامات ارشد دولت مانند وزیر کشور به تازگی عنوان کرده اند در صورت ادامه شرایط فعلی، اقتصاد ایران در 7 سال آینده و در آستانه سال 1400 با 11 میلیون نیروی فارغ التحصیل دانشگاهی متقاضی کار روبرو خواهیم بود.
مسئولان وزارت کار نیز عنوان کرده اند تعداد جمعیت فعال کشور از 22 میلیون نفر فعلی در سال 1400 به 35 میلیون نفر بالغ خواهند شد که این موضوع به صورت بالقوه 13 میلیون تقاضا برای شغل را به همراه خواهد داشت؛ بنابراین در یک دوره چند ساله اقتصاد کشور باید برای ورود میلیون ها نیروی جدید به بازار کار مهیا شود.
در تازه ترین اظهارنظر، علی طیب نیا وزیر امور اقتصادی و دارایی یکی از مهم ترین اهداف دولت در شرایط فعلی را تأمین اشتغال مولد برای نیروی جوان کشور عنوان کرد و گفت: در آینده نزدیک باید برای 8 میلیون نفر شغل ایجاد کنیم.
سخنگوی دولت سیدمحمد
خاتمی در گفتوگویی، از اتفاقات سال 88 و دوران بازداشت و محکومیت خود گفت.
بخشهایی از گفتوگوی عبدالله رمضانزاده با هفتهنامه «صدا» که در آن به این موضوع پرداخته شده است، در ادامه میآید:
روز 23 خرداد 88 - فردای روز انتخابات - تصور میکردید که بازداشت شوید؟
میدانید که من روز 23 خرداد 88 بعد از شرکت در جلسه دفتر سیاسی حزب بازداشت شدم. اصلا ما انتظار چنین برخوردی را نداشتیم و تصور نمیکردیم که فضا آنگونه امنیتی شود چرا که همهچیز روال طبیعیاش را طی میکرد. من تقریبا تمام روز 23 خرداد را تا ساعت 6 عصر در خانه بودم. دفتر سیاسی حزب روزهای شنبه هر هفته جلسه برگزار میکرد و حضور اعضای شورای مرکزی هم در آن بلامانع. من هم آن روز تصمیم گرفتم که در جلسه دفتر سیاسی حزب شرکت کنم.
در آن جلسه بحث بر سر آن بود که چه عکسالعملی نشان داده شود که جمعبندی دفتر سیاسی هم مبتنی بر این شد که حزب، بیانیهای بدهد و در آن از مردم بخواهد که فقط حرکت مدنی داشته باشند و از هر گونه حرکت خلاف قانون خودداری کنند.
این تصمیم در واکنش به طولانیشدن اعلام نتایج شمارش آرا بود؟
دقیق یادم نیست که آرا شمارش شده بود یا نه اما عکسالعملهایی در برخی خیابانهای شهر دیده میشد، به همین دلیل دفتر سیاسی حزب تصمیم گرفت بیانیه بدهد.
چطور شد که بازداشت شدید؟
من قبل از پایان جلسه دفتر سیاسی از حزب آمدم بیرون چون دلیلی نداشت تا پایان تصمیمگیریشان در جلسه بمانم چون من عضو دفتر سیاسی نبودم. آن روز پسرم هم همراهم بود. حوالی میدان سپاه، ترافیک سنگینی بود. یکباره سه نفر لباس شخصی، از سه طرف وارد اتومبیل شدند. به پسرم گفتم که پیاده شود. من تعجب کرده بودم. گفتم چه کار میکنید؟ که با توهین گفتند خفه شو. پرسیدم حکم دارید؟ باز گفتند خفه شو. پرسیدم کارت شناسایی دارید که باز هم گفتند خفه شو. به هر طریق من از اتومبیل خارج شدم و گفتم مردم به پلیس خبر دهید. دوباره به هر زوری که بود مرا سوار ماشین کردند. یکی از حاضران من را شناخت و مردم دور ماشین را گرفتند و دوباره پیادهام کردند. در همین حین آنها با گاز اشکآور و ضرب و شتم میخواستند مانع خروج من بشوند. سرم به شدت خونریزی داشت و بعدها دکتر زندان گفت که دندهام شکسته است. این درگیری ادامه داشت تا اینکه مردم مرا به حیاط مسجدی بردند و من گفتم تا پلیس نیاید همراه شما جایی نمیآیم. در نهایت نیروی انتظامی آمد و من با ماشین آنها به اوین منتقل شدم.
در اوین چطور گذشت؟
من 116 روز انفرادی بودم. بعد از طی این مدت به سوئیتهای معروف «2 الف» اوین منتقل شدم. چند وقتی با آقایان عطریانفر، ابطحی و شریعتی یک جا بودیم و بعد با آقایان میردامادی و صفایی فراهانی هماتاق شدم.
روند بازجوییهایتان چگونه بود؟
من چند دوره بازجوهایم عوض شدند. بازجوی اولم آدم بیادبی بود و توهین میکرد اما برخورد فیزیکی در کل دوره زندان - البته بجز همان درگیری اول در میدان سپاه - نداشتم.
شرایط چطور بود؟
سخت بود. در ابتدا حدودا 70 روز صبح و بعدازظهر بازجویی میشدم. روز هفتاد و ششم اولین ملاقات من با خانوادهام بود و تا پایان 116 روز که مصادف شد با پایان ماه مبارک رمضان، من در انفرادی بودم که بعد به آن سوئیتها منتقل شدم. بعد هم 6 ماهی مرخصی بودم و دوباره که برگشتم یک ماهی در سوئیت تنها بودم. بعد از یک ماه با آقای عباس غفاری در همان سوئیت بودیم. بعد از آن من به خاطر فوت پدر همسر چند روزی مرخصی بودم، وقتی برگشتم آقای غفاری نبود و بعد از مدتی با آقای بهزاد نبوی تا یک سال و نیم هماتاق بودم.
در آن مدت توانستید با آقای عباس غفاری ارتباط داشته باشید؟
مایل نیستم در مورد ایشان صحبت کنم.
گفتید که تا 76 روز با کسی جز بازجوهایتان ارتباط نداشتید. بعد از این مدت وقتی در اولین ملاقات با خانوادهتان در جریان اوضاع و احوال سیاسی کشور قرار گرفتید حس و حالتان چگونه بود؟
ما که معتقد بودیم ما را بدون دلیل گرفتهاند و در بازجوییها مدام بر آن تاکید میکردیم. میدانید که من جزو اولین بازداشتیها بودم و تا اولین ملاقاتم هیچ خبری از بیرون از زندان نداشتم. حس و حالم را الان نمیتوانم توصیف کنم اما خانواده یکسری اطلاعات از حوادث و اتفاقات بیرون به من دادند که متوجه شدم روند نادرستی در پیش گرفته شده بود. از این خبر ناراحت شدم.
گذشته از شرایط سخت زندان، شما با دوستان قدیمیتان در زندان هماتاق بودید. روزهای خوبی هم در آن ایام داشتید؟
خب به هرحال از انفرادی بیرون آمدن خودش نعمت است. در «2 الف» دو تا سوئیت کنار هم هست، در یکی ما - آقای عطریانفر، ابطحی، صفایی فراهانی و شریعتی - بودیم و در سوئیت مجاور ما که آقای تاجزاده و نبوی، میردامادی و امینزاده بودند، صدای قهقههای شبانهروزی آقای تاجزاده باعث شادی همه بود، جوری که من گاهی وقتها در هواخوری به او میگفتم میرم میگم بیان تو رو ببرن انفرادی تا شبا ما بتونیم یه کم بخوابیم. آقا مصطفی انسان عزیزی است که همه جا باعث تحرک و شادی میشود.
در پایان چند کلمه را مطرح میکنم، شما تعبیرشان کنید.
خرداد 88: کاش اتفاق نمیافتاد
سلول انفرادی: فرصت خلوت کردن با خدا
بند 2 الف اوین: دوران تجربه جدید
محمود احمدینژاد: فاجعه
محمدرضا عارف: انسانی با اصول و پرنسیپ عالی
بخشهایی از گفتوگوی عبدالله رمضانزاده با هفتهنامه «صدا» که در آن به این موضوع پرداخته شده است، در ادامه میآید:
روز 23 خرداد 88 - فردای روز انتخابات - تصور میکردید که بازداشت شوید؟
میدانید که من روز 23 خرداد 88 بعد از شرکت در جلسه دفتر سیاسی حزب بازداشت شدم. اصلا ما انتظار چنین برخوردی را نداشتیم و تصور نمیکردیم که فضا آنگونه امنیتی شود چرا که همهچیز روال طبیعیاش را طی میکرد. من تقریبا تمام روز 23 خرداد را تا ساعت 6 عصر در خانه بودم. دفتر سیاسی حزب روزهای شنبه هر هفته جلسه برگزار میکرد و حضور اعضای شورای مرکزی هم در آن بلامانع. من هم آن روز تصمیم گرفتم که در جلسه دفتر سیاسی حزب شرکت کنم.
در آن جلسه بحث بر سر آن بود که چه عکسالعملی نشان داده شود که جمعبندی دفتر سیاسی هم مبتنی بر این شد که حزب، بیانیهای بدهد و در آن از مردم بخواهد که فقط حرکت مدنی داشته باشند و از هر گونه حرکت خلاف قانون خودداری کنند.
این تصمیم در واکنش به طولانیشدن اعلام نتایج شمارش آرا بود؟
دقیق یادم نیست که آرا شمارش شده بود یا نه اما عکسالعملهایی در برخی خیابانهای شهر دیده میشد، به همین دلیل دفتر سیاسی حزب تصمیم گرفت بیانیه بدهد.
چطور شد که بازداشت شدید؟
من قبل از پایان جلسه دفتر سیاسی از حزب آمدم بیرون چون دلیلی نداشت تا پایان تصمیمگیریشان در جلسه بمانم چون من عضو دفتر سیاسی نبودم. آن روز پسرم هم همراهم بود. حوالی میدان سپاه، ترافیک سنگینی بود. یکباره سه نفر لباس شخصی، از سه طرف وارد اتومبیل شدند. به پسرم گفتم که پیاده شود. من تعجب کرده بودم. گفتم چه کار میکنید؟ که با توهین گفتند خفه شو. پرسیدم حکم دارید؟ باز گفتند خفه شو. پرسیدم کارت شناسایی دارید که باز هم گفتند خفه شو. به هر طریق من از اتومبیل خارج شدم و گفتم مردم به پلیس خبر دهید. دوباره به هر زوری که بود مرا سوار ماشین کردند. یکی از حاضران من را شناخت و مردم دور ماشین را گرفتند و دوباره پیادهام کردند. در همین حین آنها با گاز اشکآور و ضرب و شتم میخواستند مانع خروج من بشوند. سرم به شدت خونریزی داشت و بعدها دکتر زندان گفت که دندهام شکسته است. این درگیری ادامه داشت تا اینکه مردم مرا به حیاط مسجدی بردند و من گفتم تا پلیس نیاید همراه شما جایی نمیآیم. در نهایت نیروی انتظامی آمد و من با ماشین آنها به اوین منتقل شدم.
در اوین چطور گذشت؟
من 116 روز انفرادی بودم. بعد از طی این مدت به سوئیتهای معروف «2 الف» اوین منتقل شدم. چند وقتی با آقایان عطریانفر، ابطحی و شریعتی یک جا بودیم و بعد با آقایان میردامادی و صفایی فراهانی هماتاق شدم.
روند بازجوییهایتان چگونه بود؟
من چند دوره بازجوهایم عوض شدند. بازجوی اولم آدم بیادبی بود و توهین میکرد اما برخورد فیزیکی در کل دوره زندان - البته بجز همان درگیری اول در میدان سپاه - نداشتم.
شرایط چطور بود؟
سخت بود. در ابتدا حدودا 70 روز صبح و بعدازظهر بازجویی میشدم. روز هفتاد و ششم اولین ملاقات من با خانوادهام بود و تا پایان 116 روز که مصادف شد با پایان ماه مبارک رمضان، من در انفرادی بودم که بعد به آن سوئیتها منتقل شدم. بعد هم 6 ماهی مرخصی بودم و دوباره که برگشتم یک ماهی در سوئیت تنها بودم. بعد از یک ماه با آقای عباس غفاری در همان سوئیت بودیم. بعد از آن من به خاطر فوت پدر همسر چند روزی مرخصی بودم، وقتی برگشتم آقای غفاری نبود و بعد از مدتی با آقای بهزاد نبوی تا یک سال و نیم هماتاق بودم.
در آن مدت توانستید با آقای عباس غفاری ارتباط داشته باشید؟
مایل نیستم در مورد ایشان صحبت کنم.
گفتید که تا 76 روز با کسی جز بازجوهایتان ارتباط نداشتید. بعد از این مدت وقتی در اولین ملاقات با خانوادهتان در جریان اوضاع و احوال سیاسی کشور قرار گرفتید حس و حالتان چگونه بود؟
ما که معتقد بودیم ما را بدون دلیل گرفتهاند و در بازجوییها مدام بر آن تاکید میکردیم. میدانید که من جزو اولین بازداشتیها بودم و تا اولین ملاقاتم هیچ خبری از بیرون از زندان نداشتم. حس و حالم را الان نمیتوانم توصیف کنم اما خانواده یکسری اطلاعات از حوادث و اتفاقات بیرون به من دادند که متوجه شدم روند نادرستی در پیش گرفته شده بود. از این خبر ناراحت شدم.
گذشته از شرایط سخت زندان، شما با دوستان قدیمیتان در زندان هماتاق بودید. روزهای خوبی هم در آن ایام داشتید؟
خب به هرحال از انفرادی بیرون آمدن خودش نعمت است. در «2 الف» دو تا سوئیت کنار هم هست، در یکی ما - آقای عطریانفر، ابطحی، صفایی فراهانی و شریعتی - بودیم و در سوئیت مجاور ما که آقای تاجزاده و نبوی، میردامادی و امینزاده بودند، صدای قهقههای شبانهروزی آقای تاجزاده باعث شادی همه بود، جوری که من گاهی وقتها در هواخوری به او میگفتم میرم میگم بیان تو رو ببرن انفرادی تا شبا ما بتونیم یه کم بخوابیم. آقا مصطفی انسان عزیزی است که همه جا باعث تحرک و شادی میشود.
در پایان چند کلمه را مطرح میکنم، شما تعبیرشان کنید.
خرداد 88: کاش اتفاق نمیافتاد
سلول انفرادی: فرصت خلوت کردن با خدا
بند 2 الف اوین: دوران تجربه جدید
محمود احمدینژاد: فاجعه
محمدرضا عارف: انسانی با اصول و پرنسیپ عالی