قطعه اسیدپاشی در پازل سیاه(یادداشت روز)

اوین نامه ی کیهان 3 آبان ماه سال 1393


این روزها موضوع اسیدپاشی‌های مشکوک اصفهان به خبر داغ محافل - بخصوص در فضای مجازی- تبدیل شده است. داستانی تاسف برانگیز و غمبار که طی روزهای اخیر مرزهای یک حادثه جنایی را درنوردیده و این ماجرای مشکوک ابعاد دیگری نیز یافته است.پیش از پرداختن به ابعاد قابل تامل این ماجرا باید گفت که بدون شک تمام هموطنان با هر عقیده و تفکری با 4 قربانی بی‌گناه این جنایت فجیع همدردی داشته و از این واقعه ابراز انزجار و آن را محکوم کرده و می‌کنند. دستان پلیدی که به صورت این چهار قربانی اسید پاشید، تنها چهار چهره و زندگی را مورد حمله قرار نداد بلکه وجدان عمومی را جریحه‌دار کرد و از این باب، جانی جرمی دوچندان مرتکب شده استالبته اسیدپاشی جرمی جدیدالظهور نیست و هرازگاهی در صفحات حوادث روزنامه‌ها اخبار تلخ و سیاه آن منتشر می‌شود اما آنچه مورد اخیر را از سایر موارد متمایز کرده است حواشی و حاشیه‌سازی‌های عمدی و قابل تامل پس از این قضیه است. حاشیه‌سازی‌هایی که عامدانه و از روی ناجوانمردی به قربانیان برچسب بدحجاب زدند، به جای مرهم بر دردشان زخمی دیگر نشاندند و قربانی پنجمی آفریدند. در حالی که هیچ خبر و سندی درباره انگیزه و چرایی و چگونگی این حادثه سیاه وجود نداشت، جریاناتی با اهداف پیدا و پنهان، موضوع اسیدپاشی را با حجاب پیوند زدند و مدعی شدند این جنایت با هدف مبارزه با بدحجابی انجام شده است! اما این شایعه خطرناک و ناجوانمردانه از کجا کلید خورد و تبدیل به موجی سنگین از شایعات و تهمت‌ها و دروغ‌پردازی‌ها شد؟
بررسی‌ها نشان می‌دهد نخستین بار خبرگزاری ایسنا بود که این خط سیاه خبری را کلید زد. این خبرگزاری در ساعت 14 و 15 دقیقه روز 24 مهرماه در خبری با عنوان «جزئیات اسیدپاشی‌های اخیر به زنان اصفهانی» نوشت؛ « این حادثه زمانی اتفاق افتاد که از چندی پیش تاکنون در شبکه‌های اجتماعی مطالبی با محتوای اسیدپاشی به زنان بی‌حجاب در اصفهان منتشر می‌شود اما مشخص نیست که آیا حادثه شب‌گذشته ارتباطی با این مطالب داشته است یا خیر؟» ایسنا در ادامه خبر نیز طی مصاحبه با فرماندار اصفهان، مصر است که قضیه را به حجاب مرتبط کند. یک ساعت بعد سایت خبرآنلاین همین خبر را بازنشر می‌کند اما با این تیتر؛ « احتمال اسیدپاشی به زنان بدحجاب وجود دارد»!!
دشمنان دین و دنیای مردم و این آب و خاک که از هیچ فرصتی برای فتنه‌انگیزی و دروغ‌پردازی نمی‌گذرند، همین سرنخ را دستاویز آغاز موجی از حملات و شایعات می‌کنند و البته مانند همیشه بنگاه دروغ پراکنی بی‌بی‌سی پیشتاز و سردمدار است. یک روز بعد بی‌بی‌سی در گزارش خود می‌نویسد؛ «در شبکه‌های اجتماعی این گمان مطرح شده که قربانی این سوءقصدها، زنانی هستند که پوشش آنها کمتر از چیزی است که مقام‌های حکومتی تایید می‌کنند.خبرگزاری ایسنا گزارش داده است چهارشنبه‌شب در یکی از محلات اصفهان که کمتر سنتی است، دو مهاجم موتورسوار به صورت یک زن جوان اسید پاشیده‌اند.... حکومت ایران قوانین سخت‌گیرانه‌ای برای پوشش زنان دارد. در ماه‌های اخیر محافظه‌کاران بر لزوم تشدید فشارها در این باره بر شهروندان تاکید کرده‌اند
و ناگهان ظرف چند روز برخی از رسانه‌های مدعی اصلاحات پر می‌شود از تحلیل‌ها و گزارش‌هایی پرسوز و گداز درباره اسیدپاشی و فحاشی به مدافعان حجاب و نیروهای ارزشی که حالا دیگر رسانه‌های غیرفارسی‌زبان را نیز باید به این لیست بلند و بالا افزود. آنان مانند همیشه سعی دارند فضایی دوقطبی و ساختگی از جامعه ایران نشان دهند و با دمیدن در تنور ساختگی اختلاف، آش خود را بپزند. در ماجرای اخیر نیز می‌کوشند جامعه را به دوپاره حامی و نافی حجاب تقسیم کنند و البته این بار حامیان حجاب با اسید به جنگ گروه مقابل رفته‌اند!
از بی‌بی‌سی و رادیو فردا و سیانیوز و دیگر رسانه‌های اجنبی نه گله‌ای است که چرا دروغ می‌گویند و نه شکایتی که چرا دشمنی می‌کنند که عقرب را اقتضای طبیعت این است. گله از آنانی است که نان و یارانه بیت‌المال را می‌خورند و حلیم بی‌بی‌سی را هم می‌زنند! و آیا این ماجرا مصداق نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی نیست؟ فارغ از آنکه قربانیان می‌توانند به عنوان شاکی خصوصی پیگیر حقوق معنوی خود باشند، آیا شایسته نیست مدعی‌العموم به ماجرا ورود کرده و از دوستان مدعی اخلاق بپرسد؛ ارتباط اسیدپاشی با حجاب را از قوطی کدام عطاری درآوردند؟
ماجرای اسیدپاشی‌های اخیر - فارغ از انگیزه عامل یا عاملان آن- اینک به سوژه‌ای برای عقده‌گشایی ضدانقلاب علیه جمهوری اسلامی و نیروهای ارزشی تبدیل شده است و البته مرور تاریخ معاصر در این زمینه بسیار راه‌گشاست. خشونت‌های بی‌حد و مرز علیه مردم عادی جامعه با انگیزه‌های سیاسی در پرونده چه کسانی در این کشور ثبت شده است؟ کدام گروه و جریانی همزمان هم نقش جانی و هم نقش مدعی را بازی کرده است؟ اگر از حوادث تلخ و فجایع دهه شصت توسط گروهک‌های برانداز و منافق، سه دهه گذشته است، از ماجراهای سال 88 و فجایع آن زمان زیادی نگذشته است.
شاید دشمنان تابلودار مردم و کشور در حوادث اصفهان نقش مستقیمی نداشته باشند -که با دستگیری عوامل حادثه این فرضیه نیز قابل بررسی است- اما بدون شک آنان به این قضیه به عنوان فرصتی مغتنم نگریسته و چگونگی برخورد آنها با ماجرای مذکور، به روشنی موید این ادعاست. سال‌هاست که دشمن پروژه‌های مختلفی را با موضوعیت زنان در دستور کار خود قرار داده که ظاهر همگی حمایت از زنان و حقوق آنان است. آنان به خوبی بر نقش محوری زنان در مقاطع مختلف تاریخ معاصر آگاهی دارند و در برنامه‌ای حساب‌شده، بلندمدت و چند وجهی به دنبال آن هستند که این پایه استحکام و ثبات جامعه و نظام را به تهدیدی علیه آن تبدیل کنند. به عنوان نمونه می‌توان به موضوع سیاست افزایش جمعیت اشاره کرد که درخصوص این موضوع بلافاصله رسانه‌های بیگانه دست به کار شده و آن را سیاستی ضد زن عنوان کردند که هدفش خانه‌نشین کردن زنان و محروم کردن آنان از حقوق فردی و اجتماعی و به حاشیه راندن نیمی از جامعه است!
کار بر روی مسئله حجاب در پازل طراحی شده توسط دشمن نقطه‌ای برجسته و غیرقابل انکار است. تصور غلط دشمن در این پازل آن است که می‌تواند با بزرگنمایی و درشت‌خوانی اکثریت جامعه را مخالف حجاب قلمداد کند! و سپس از این اکثریت فرضی محملی برای نافرمانی‌های مدنی بسازد و از این پتانسیل برای پیشبرد اهداف کلان امنیتی و سیاسی خود بهره جوید. همین چندی پیش بود که یک عنصر معلوم‌الحال و فراری صفحه‌ای مجازی با عنوان «آزادی‌های یواشکی» به راه انداخت و این صفحه به طرز غیرمعمولی از سوی رسانه‌های آمریکایی، اروپایی و رژیم صهیونیستی معرفی، تبلیغ و تمجید شد و شریل سندبرگ - مدیر اجرایی فیس بوک- اعلام کرد محبوب‌ترین صفحه برای اوست.
بازی سیاسی و جناحی با مسئله حجاب و عفاف و تبدیل این ارزش فردی و اجتماعی به موضوعی برای مناقشه، از خواسته‌های دشمن است و آنان که در این راستا گام برمی‌دارند، خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن حرکت و پازل دشمن را تکمیل می‌کنند.
در پایان خالی از لطف نیست یک بار دیگر نگاه بلند و مشفقانه رهبر معظم انقلاب را درباره نحوه نگاه به بدحجابی مرور کنیم. ایشان دو سال پیش در چنین روزهایی در جمع علمای استان خراسان شمالی فرمودند؛ «بعضی از همین‌هایی که در استقبالِ امروز بودند...خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت
بدون شک تیر اسیدی دشمن در بازی کثیف جدید به هدف نخواهد نشست و برخورد فرصت‌طلبانه و کاسب‌کارانه آنان با این ماجرا و زخم آن چهار قربانی بی‌گناه نیز در پرونده قطور خباثت آنان ثبت خواهد شد.

محمد صرفی