اوین نامه ی کیهان 4
شنبه مهره ماه سال 1393
نقد و
بررسی : (یادداشت روز) اوین نامه کیهان " نارنجک
دودزا ....! "
سربازجو شریعتمداری برای اینکه روحانی را فردی ساده لوح قلمداد کرده باشد که
آلت دست رفسنجانی شده است . با شیوه آخوندهای حوزوی و روضه خوان گریز به 1400 پیش
زده و در ابتدای یادداشت روزخود مدعی شده بسیاری
بر این باور بودند و شاید هنوز هم هستند- که «ابوموسی اشعری» اگرچه از اصحاب رسول
خداو در مواردی، حاکم برخی از ولایات بود، ولی از جمله خواص سادهلوح و بیبصیرت
بود و به همین علت در ماجرای حکمیت از عمروعاص که شخصی زیرک و حسابگر بود فریب
خورد و نتیجه آن شد که نباید میشد و علی علیهالسلام را از خلافت عزل کرد! این
اما، فقط ظاهر ماجراست و سکه حکمیت روی دیگری هم دارد و آن این که جناب ابوموسی از
خواص بسیار ثروتمند بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر، کوچ میکرد اشیاء
قیمتی و گرانبهای خود- و نه زیلو و حصیر و امثال آن- را بر پشت 40 شتر حمل میکرد
آنگاه سربازجوشریعتمداری
بدون آنکه متوجه باشد دست به خود زنی زده است .چون در شرایطی که پس از سپری شدن 35
سال 80% جمعیت کشور در زیر خط فقر اقتصادی به سر می برند .در عوض عده ای نوکیسه
شامل آقا زاده و شرکای غارتگر رژیم داعشی ولایت فقیه صاحب ثروت های نجومی شده اند
. به خصوص که گفته می شود خامنه ای جانشین
خمینی شیاد ثروتمندترین شهروند ایرانی است .ولی وی از خمینی شیاد نقل قول کرده است
خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولان کشور ما، پشت کردن به دفاع از
محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایهدارها گردد و اغنیاء و ثروتمندان از
اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و
امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهمالسلام سازگار نیست.»
همچنین برای اینکه بیشتر گلاب زده یا
گاف داده باشد بیشتر از خمینی شیاد و عوامفریب ووارونه گوی بازهم نقل قول کرده که گفته بود"راستی وقتی
که پابرهنهها و گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقید خود را به
احکام اسلامی تا سر حد قربانی نمودن چندین عزیز و جوان و بذل همه هستی خود دادهاند
و در همه صحنهها بودهاند- و انشاءالله خواهند بود- و سر و جان را در راه خدا میدهند،
چرا ما از خدمت به این بندگان خالص حق و این رادمردان شجاع تاریخ بشریت افتخار
نکنیم... یک موی سر این کوخنشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخنشینان شرف و
برتری دارد.»
-«آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند... تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.» - این فریب است که کسی ادعا کند برای مردم کار میکند، اما کار او برای طبقات مرفه باشد، نه برای طبقات مستضعف و محروم»
-«آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند... تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.» - این فریب است که کسی ادعا کند برای مردم کار میکند، اما کار او برای طبقات مرفه باشد، نه برای طبقات مستضعف و محروم»
همینطور سربازجو شریعتمداری در
ادامه ازخامنه ای هم این نقل قول را چاشنی
کرده است در تنظیم برنامههای کشور اصلیترین مسئله عبارت است از رفع فقر و
محرومیت و نجات طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه، همه برنامههای اقتصادی و تولیدی
و سازندگی و رونق اقتصادی باید به این هدف متوجه باشد.» در تنظیم برنامههای کشور
اصلیترین مسئله عبارت است از رفع فقر و محرومیت و نجات طبقات مستضعف و محروم و
پابرهنه، همه برنامههای اقتصادی و تولیدی و سازندگی و رونق اقتصادی باید به این
هدف متوجه باشد.
اما سربازجوشریعتمداری برای اینکه آنگونه که خود می خواهد پاسخ به نوکیسه های
تهرانی داده باشد که این روزها مطرح شده اند. این موضوع را چنین تشبیه کرده است:
این روزها برخی از رخدادها، خبرها و
جنجالها نقش بمب صوتی و نارنجک دودزا را بازی میکنند و هدف نهایی که دشمنان
بیرونی و یا دنبالههای داخلی آنها برای اینگونه رخدادها و جنجالها تعریف کردهاند،
انحراف افکارعمومی از مسائل اصلی و سرگرم کردن آنان به مسائل حاشیهای است. دقیقا
همان کارویژهای که بمبهای صوتی و نارنجکهای دودزا دارند! و در حالی که نگاه و
توجه این و آن را به نقطهای فرعی جلب کردهاند، منفجرکنندگان بمب صوتی و نارنجک
دودزا در پوشش دود و صدا به نقطه حساس و اصلی موردنظر خود دستاندازی میکنند.اکنون جای
این سؤال است که علیرغم تاکید صریح شرع و عقل و خمینی شیاد و خامنه ای و گواهی بیچون و چرای
تجربیات سی و چند ساله اخیر که همه بدون استثناء از نقش اصلی و بینظیر تودههای
محروم و عادی مردم در رسیدن انقلاب و نظام به جایگاه برجسته و بیبدیل و معجزهآسای
کنونی حکایت میکند این طیف یعنی همانها که به قول خمینی شیاد ولینعمتهای
انقلاب هستند در برخورداری از مواهب و امکانات نظام- که دستاورد خودشان است- تا چه
اندازه سهم دارند و آیا سهم اندک این صاحبان اصلی نظام با سهم انبوه مرفهان بیدرد
و کلانسرمایهداران مفتخور و نقزن، حتی قابل مقایسه نیز هست؟
فلان خانواده مستضعف و کشته داده برای دریافت یک وام چند میلیون تومانی و
تهیه جهیزیه و یا تأمین هزینه ازدواج فرزند خویش هر روز به این بانک و آن بانک سر
میزند و در همان حال مجموع معوقات بانکی یعنی وامهایی که عدهای محدود از بانکها
دریافت داشته و هنوز پرداخت نکردهاند مبلغ 150 هزار میلیارد تومان است! به گفته
برخی از مقامات آگاه یک سوم معوقات بانکی متعلق به 73 پرونده است. خب! این عده چه
کسانی هستند و با 150 هزار میلیاردی که از بیتالمال در اختیار دارند چه کردهاند؟!
در ادامه افزوده یک نمونه از رانت 650 ؟
تعداد اتومبیلهایی که حجم موتور آنها بالای 3500 سیسی است و از سال 88 تاکنون
وارد کشور شده است نزدیک به 100 هزار دستگاه است. برخی از آنها نظیر «مازاراتی»
بالای 2میلیارد تومان قیمت دارد! در 3 ماهه اول سال 93 واردات خودروهای لوکس خارجی
261 درصد افزایش داشته است. اکثر کسانی که این خودروها را سوار میشوند به یقین در
خانههای چند ده میلیارد تومانی هم سکونت دارند.
آسمان زر نریخته به سرش! یا خودش دزد بوده یا پدرش!
آسمان زر نریخته به سرش! یا خودش دزد بوده یا پدرش!
بعلاوه در مورد قراردادهای چندمیلیارد
تومانی باشگاههای فوتبال هم تا حال سکوت کرده بود .ولی اکنون سکوت خود را شکسته و گفته سوءاستفادههای
کلان از بیتالمال، هزینههای نجومی برای برپایی همایشهای -اکثرا- بیخاصیت و...
دهها نمونه دیگر که بماند.
مسخره اینکه
پس از سپری شدن 35 سال که در رژیم داعشی غارتگر که از صدر تا ذیل آلوده به فساد است وجای سالم
وغیر آلوده ای یافت نمی شود. اما سربازجو مدعی شده راهکار دشوار نیست، فقط به جرأتی آمیخته به غیرت
و برنامهریزی همراه با بصیرت و در یک کلمه، عمل به نسخه ی خمینی شیاد و خلف حاضر ایشان یا جانشین وی نیاز است...
بهرحال در پایان سربازجو شریعتمداری برای اینکه خودی های غارتگر را تبرئه کرده باشد بطور وارونه اذعان کرده مسئولان که اکثریت قریب به اتفاق آنان فرزند انقلاب و دامانی پاک از آلودگیها دارند باید به این واقعیت ایمان داشته باشند که در روزهای حادثه -نظیر جنگ خانمانسوز موهبت الهی فتنه آمریکایی اسرائیلی 88، تحمل سختیها و...- آنهایی که در میدان حاضرند، همین اقشار محروم و مردم عادی کوچه و بازار یا ساندیس خوراند و کلان سرمایهداران نه فقط، «یار شاطر» نیستند که «بار خاطرند» و اگر به مراکز تفریحی لوکس و پرهزینه کشورهای اروپایی کوچ نکنند، در گوشهای پنهان شده و فقط نظارهگر میمانند، هر چند که در موارد بسیاری با دشمنان همپیاله بودهاند.... و این رشته سر دراز دارد.
بهرحال در پایان سربازجو شریعتمداری برای اینکه خودی های غارتگر را تبرئه کرده باشد بطور وارونه اذعان کرده مسئولان که اکثریت قریب به اتفاق آنان فرزند انقلاب و دامانی پاک از آلودگیها دارند باید به این واقعیت ایمان داشته باشند که در روزهای حادثه -نظیر جنگ خانمانسوز موهبت الهی فتنه آمریکایی اسرائیلی 88، تحمل سختیها و...- آنهایی که در میدان حاضرند، همین اقشار محروم و مردم عادی کوچه و بازار یا ساندیس خوراند و کلان سرمایهداران نه فقط، «یار شاطر» نیستند که «بار خاطرند» و اگر به مراکز تفریحی لوکس و پرهزینه کشورهای اروپایی کوچ نکنند، در گوشهای پنهان شده و فقط نظارهگر میمانند، هر چند که در موارد بسیاری با دشمنان همپیاله بودهاند.... و این رشته سر دراز دارد.
البته سربازجو شریعتمداری نگفته باند
مافیایی غارتگر انگلیسی مؤتلفه که 36 سال غارتگری کرده و رفیق قافله و شریک دزد
بودند جزو کدامین دسته بندی به نظروی قرار می گیرد؟ یاا ینکه چرانگفته میزان ثروت
خودش چه میزان است و برای چه 200 هکتار زمین به نام مؤسسه فرهنگی اوین نامه ی
کیهان در ورامین در دوران خاتمی را بالا کشیده است؟
1- بسیاری بر این باور بودند- و شاید هنوز هم هستند- که «ابوموسی اشعری» اگرچه از اصحاب رسول خدا(ص) و در مواردی، حاکم برخی از ولایات بود، ولی از جمله خواص سادهلوح و بیبصیرت بود و به همین علت در ماجرای حکمیت از عمروعاص که شخصی زیرک و حسابگر بود فریب خورد و نتیجه آن شد که نباید میشد و علی علیهالسلام را از خلافت عزل کرد! این اما، فقط ظاهر ماجراست و سکه حکمیت روی دیگری هم دارد و آن این که جناب ابوموسی از خواص بسیار ثروتمند بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر، کوچ میکرد اشیاء قیمتی و گرانبهای خود- و نه زیلو و حصیر و امثال آن- را بر پشت 40 شتر حمل میکرد!حالا به جنگ صفین و ماجرای حکمیت باز میگردیم و این پرسش را پیش میکشیم که آیا جناب ابوموسی با آنهمه ثروت انبوه میتواند به حاکمیت و خلافت امیرالمومنین علیهالسلام رغبتی داشته باشد؟ خلافت کسی که در همان روزهای نخست بعد از رسیدن به خلافت- ظاهری- تأکید میکند؛ کسانی که اموالی از بیتالمال مسلمین را به ناحق تصرف کردهاند، حتی اگر از آن اموال مهریهای برای همسران خویش نهاده و یا خشتی بر خشت گذارده باشند، از آنان پس خواهد گرفت. بدیهی است که کلان سرمایهداران و صاحبان ثروت انبوه نمیتوانند به حاکمیت علی علیهالسلام تمایل و رغبتی داشته باشند.همین جا باید اشاره کرد که برخی از خواص آن دوران درباره علت مخالفت خویش با زعامت امیرالمومنین علیهالسلام میگفتند «علی(ع) سختگیر است»! و راست میگفتند، مولای ما سختگیر بود اما نمیگفتند که علی(ع) نسبت به زیادهطلبان و قانونشکنان سختگیر بود وگرنه تاریخ بشر برای تودههای مردم و مخصوصا محرومان و مستضعفان پدری مهربانتر از محمد(ص) و علی(ع) نمیشناسد. از رسول خدا(ص) است که «انا و علی ابواه هذه الامه... من و علی پدران این امت هستیم».2- رسول خدا(ص) در حلقه شماری از یاران خود، سلمان، ابوذر، عمار، بلال، خباب، صهیب و... نشسته است. تنی چند از اشراف و ثروتمندان وارد میشوند. میگویند قصد دارند اسلام بیاورند اما، با دیدن یاران پشمینهپوش و بیبهره از مال و منال دنیا در کنار پیامبرخدا(ص) ابرو در هم میکشند و برای پذیرش اسلام شرط میگذارند! ای محمد(ص)؛ در شأن ما نیست که با آنان همنشین باشیم. آنها را از خود دور کن تا اسلام بیاوریم و به تو نزدیک شویم!... در این هنگام فرمان خداوند سبحان نازل میشود که «ای پیامبر! کسانی را که هر بامداد و شامگاهان پروردگار خویش را میخوانند و خشنودی او را میخواهند طرد مکن! نه چیزی از حساب آنان برعهده توست و نه چیزی از حساب تو برعهده ایشان است. اگر آنان را طرد کنی از زمره ستمکاران خواهی بود» (آیه 52 از سوره مبارکه انعام).3- حالا به چند نمونه - فقط چند نمونه- از رهنمودهای حضرت امام(ره) که دستورالعملهای ماندگار در نسخه حکومتی اسلام است، اشارهای گذرا داریم؛- «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولان کشور ما، پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایهدارها گردد و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهمالسلام سازگار نیست.»(صحیفه حضرت امام(ره) جلد 20 ص 341)- «راستی وقتی که پابرهنهها و گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقید خود را به احکام اسلامی تا سر حد قربانی نمودن چندین عزیز و جوان و بذل همه هستی خود دادهاند و در همه صحنهها بودهاند- و انشاءالله خواهند بود- و سر و جان را در راه خدا میدهند، چرا ما از خدمت به این بندگان خالص حق و این رادمردان شجاع تاریخ بشریت افتخار نکنیم... یک موی سر این کوخنشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخنشینان شرف و برتری دارد.» (صحیفه امام(ره) جلد 20 ص 342) -«آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند... تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.» (صحیفه حضرت امام(ره) جلد 21 ص 86)و دهها نمونه دیگر که فهرست آن نیز به درازا میکشد.4- رهبر معظم انقلاب تاکید میفرمایند؛- «این فریب است که کسی ادعا کند برای مردم کار میکند، اما کار او برای طبقات مرفه باشد، نه برای طبقات مستضعف و محروم» 80/3/14- « در تنظیم برنامههای کشور اصلیترین مسئله عبارت است از رفع فقر و محرومیت و نجات طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه، همه برنامههای اقتصادی و تولیدی و سازندگی و رونق اقتصادی باید به این هدف متوجه باشد.» 71/3/7
- هم ایشان میفرمایند؛ «مردم در چشم امام(ره) اصل بودند. در منطق و در خط حکومتی امام(ره) محرومان و مستضعفان محور تصمیمگیریها محسوب میشدند و همه فعالیتهای اقتصادی و امثال آن بر محور نجات محرومین از محرومیتها بود.» 71/3/14
5- این روزها برخی از رخدادها، خبرها و جنجالها نقش بمب صوتی و نارنجک دودزا را بازی میکنند و هدف نهایی که دشمنان بیرونی و یا دنبالههای داخلی آنها برای اینگونه رخدادها و جنجالها تعریف کردهاند، انحراف افکارعمومی از مسائل اصلی و سرگرم کردن آنان به مسائل حاشیهای است. دقیقا همان کارویژهای که بمبهای صوتی و نارنجکهای دودزا دارند! و در حالی که نگاه و توجه این و آن را به نقطهای فرعی جلب کردهاند، منفجرکنندگان بمب صوتی و نارنجک دودزا در پوشش دود و صدا به نقطه حساس و اصلی موردنظر خود دستاندازی میکنند.اکنون جای این سؤال است که علیرغم تاکید صریح شرع و عقل و امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و گواهی بیچون و چرای تجربیات سی و چند ساله اخیر که همه بدون استثناء از نقش اصلی و بینظیر تودههای محروم و عادی مردم در رسیدن انقلاب و نظام به جایگاه برجسته و بیبدیل و معجزهآسای کنونی حکایت میکند این طیف یعنی همانها که به قول حضرت امام(ره) ولینعمتهای انقلاب هستند در برخورداری از مواهب و امکانات نظام- که دستاورد خودشان است- تا چه اندازه سهم دارند و آیا سهم اندک این صاحبان اصلی نظام با سهم انبوه مرفهان بیدرد و کلانسرمایهداران مفتخور و نقزن، حتی قابل مقایسه نیز هست؟ و اگر نیست - که نه فقط نیست، بلکه نزدیک به هیچ نیز هست- چرا نباید برای احقاق حق پایمال شده آنان دستی از آستین همت مسئولان محترم بیرون بیاید؟! نگاهها فقط به دولت نباشد. مگر مجلس، دستگاه قضایی و مراکز عریض و طویل نظارتی و... در این میان چه اقدام قابل توجه - که هیچ بلکه- قابل اشارهای انجام دادهاند؟!فلان خانواده مستضعف و شهید داده برای دریافت یک وام چند میلیون تومانی و تهیه جهیزیه و یا تأمین هزینه ازدواج فرزند خویش هر روز به این بانک و آن بانک سر میزند و در همان حال مجموع معوقات بانکی یعنی وامهایی که عدهای محدود از بانکها دریافت داشته و هنوز پرداخت نکردهاند مبلغ 150 هزار میلیارد تومان است! به گفته برخی از مقامات آگاه یک سوم معوقات بانکی متعلق به 73 پرونده است. خب! این عده چه کسانی هستند و با 150 هزار میلیاردی که از بیتالمال در اختیار دارند چه کردهاند؟! یک نمونه از رانت 650 میلیون یورویی که اخیرا به صورت اعتبار در اختیار یکی از همین کلان سرمایهداران قرار گرفته و خوشبختانه با پیگیری و افشاگریهای بعدی متوقف شد در حالی است که سرمایهدار یاد شده مبلغ 1000 میلیارد تومان بدهی معوقه بانکی دارد! باید اشاره کرد که بر باد دادن بیتالمال مسلمین از این طریق در دولتهای قبلی نیز سابقه داشته و دارد.خودروهای وارداتی لوکس با قیمتهای بالای یک یا چند میلیارد تومانی را چه کسانی سوار میشوند؟ و هزینه خرید آن را از کجا آوردهاند؟ تعداد اتومبیلهایی که حجم موتور آنها بالای 3500 سیسی است و از سال 88 تاکنون وارد کشور شده است نزدیک به 100 هزار دستگاه است. برخی از آنها نظیر «مازاراتی» بالای 2میلیارد تومان قیمت دارد! در 3 ماهه اول سال 93 واردات خودروهای لوکس خارجی 261 درصد افزایش داشته است. اکثر کسانی که این خودروها را سوار میشوند به یقین در خانههای چند ده میلیارد تومانی هم سکونت دارند. آسمان زر نریخته به سرش! یا خودش دزد بوده یا پدرش!.
هر روز صبح مأموران سختکوش نیروی انتظامی را میبینیم که در برخی از چهارراهها، موتورسیکلتهای اکثرا قراضه و زهوار در رفته که معمولا متعلق به شهروندان کمبضاعت است- و بسیاری از آنان به عنوان وسیله امرار معاش از آن استفاده میکنند - را به دلایل البته موجه قانونی- جمعآوری میکنند ولی هیچ دستگاه مسئولی از دولت و مجلس و قوه قضائیه به نیروی فداکار انتظامی مأموریت نداده است که فلان اتومبیل لوکس چند میلیارد تومانی را متوقف کند و بپرسد؛ تو کیستی؟! و از کجا آوردهای؟! قراردادهای چندمیلیارد تومانی باشگاههای فوتبال، سوءاستفادههای کلان از بیتالمال، هزینههای نجومی برای برپایی همایشهای -اکثرا- بیخاصیت و... دهها نمونه دیگر که بماند.
6- راهکار اما، دشوار نیست، فقط به جرأتی آمیخته به غیرت و برنامهریزی همراه با بصیرت و در یک کلمه، عمل به نسخه امام راحل(ره) و خلف حاضر ایشان نیاز است...مسئولان محترم که اکثریت قریب به اتفاق آنان فرزند انقلاب و دامانی پاک از آلودگیها دارند باید به این واقعیت ایمان داشته باشند که در روزهای حادثه -نظیر دفاع مقدس، فتنه آمریکایی اسرائیلی 88، تحمل سختیها و...- آنهایی که در میدان حاضرند، همین اقشار محروم و مردم عادی کوچه و بازارند و کلان سرمایهداران نه فقط، «یار شاطر» نیستند که «بار خاطرند» و اگر به مراکز تفریحی لوکس و پرهزینه کشورهای اروپایی کوچ نکنند، در گوشهای پنهان شده و فقط نظارهگر میمانند، هر چند که در موارد بسیاری با دشمنان همپیاله بودهاند.... و این رشته سر دراز دارد.
روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی 4 شنبه 16 مهر ماه سال 1393
سرمقاله ی روزی نامه ی جمهوری " راه را بر
تحريفگران ببنديد "
سرمقاله نویس روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی بدلیل اینکه از شیخ مرتجع مشروعه خواه شیخ فضل الله نوری پدر معنوی خمینی
شیاد انتقاد شده سخت برانگیخته شده است
.برای همین این انتقاد را بهانه کرده است . تا که به سرمداران رژیم داعشی ولایت
فقیه در گیر جنگ قدرت و ثروت پیام دهدکه
چه نشستید وچکار می کنید که متوجه نیستید
اطراف تان چه خبر است و چگونه دارند ریشه ی شما و رژیم جهل وخرافات داعشی ولایت
فقیه را می زنند . بنابراین در ابتدای سرمقاله ی خود هشدار داده است سرگرم شدن
دولتمردان، فعالان سياسي و حتي اصحاب فرهنگ و رسانه كشور به منازعات سياسي، عوارض
خطرناكي دارد كه هر روز يكي از آنها ظاهر ميشود و متأسفانه اين زنگ خطرها تأثيري
در فاصله گرفتن از منازعات و تلاش براي جلوگيري از خسرانهاي پياپي ندارد. طوریکه
يكي از اين عوارض خطرناك، تلاش افراد و جريانهاي مغرض و يا وابسته به بيگانگان
براي تحريف تاريخ كشور است. اين اقدام از آنجا كه ميتواند نسل جديد را تحت تأثير
قرار دهد و اذهان آنها را نسبت به واقعيتهاي تاريخ ايران و به ويژه انقلاب اسلامي
منتهی به خلافت داعشی شده بدبين كند، بسيار خطرناك است. مسئولان و فعالان سياسي و
فرهنگي ما متأسفانه وقت و امكانات و نيروهاي خود را صرف بگومگوهاي بيحاصل روزمره
و همديگر را زير سؤال بردن ميكنند و درست از همين فرصت مناسب كه زمينه خوبي براي
افشاندن بذرهاي تخريب و تحريف و بدبيني نسبت به اسلام و انقلاب و رژیم داعشی ولایت فقیه در ذهن نسل جوان و نسلهاي
آينده فراهم ميشود، بدخواهان و تحريفگران، حداكثر بهرهبرداري را براي پيشبرد
اهداف شوم خود به عمل ميآورند. ....
سرگرم شدن دولتمردان، فعالان سياسي و حتي
اصحاب فرهنگ و رسانه كشور به منازعات سياسي، عوارض خطرناكي دارد كه هر روز يكي از
آنها ظاهر ميشود و متأسفانه اين زنگ خطرها تأثيري در فاصله گرفتن از منازعات و
تلاش براي جلوگيري از خسرانهاي پياپي ندارد.
يكي از اين عوارض خطرناك، تلاش افراد و جريانهاي مغرض و يا وابسته به بيگانگان براي تحريف تاريخ كشور است. اين اقدام از آنجا كه ميتواند نسل جديد را تحت تأثير قرار دهد و اذهان آنها را نسبت به واقعيتهاي تاريخ ايران و به ويژه انقلاب اسلامي بدبين كند، بسيار خطرناك است. مسئولان و فعالان سياسي و فرهنگي ما متأسفانه وقت و امكانات و نيروهاي خود را صرف بگومگوهاي بيحاصل روزمره و همديگر را زير سؤال بردن ميكنند و درست از همين فرصت مناسب كه زمينه خوبي براي افشاندن بذرهاي تخريب و تحريف و بدبيني نسبت به اسلام و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي در ذهن نسل جوان و نسلهاي آينده فراهم ميشود، بدخواهان و تحريفگران، حداكثر بهرهبرداري را براي پيشبرد اهداف شوم خود به عمل ميآورند. اخيراً به مناسبت 11 مهر، سالروز تولد آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري، يكي از افراد پرسرو صدا كه در عرصه "پرگوئي" گوي سبقت را از ديگران ربوده و خود را در تمام زمينهها صاحب نظر ميداند، در صفحه فيس بوك خود مصاحبهاي را با خود منتشر كرده كه هر چند به ظاهر ميان او و يك خبرنگار صورت گرفته است ولي از آنجا كه در اين متن هيچ اشارهاي به نشريه يا خبرگزاري و يا سايتي كه اين خبرنگار فرضي با آن مرتبط باشد نشده، به نظر ميرسد مصاحبه شونده همان مصاحبه كننده است تا راحتتر بتواند سؤالات را جهتدار مطرح كند و مطلب را به طرفي سوق دهد كه مورد نظر است. اين شخص در اين باصطلاح مصاحبه، دروغهاي بزرگي را به آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري نسبت ميدهد كه حمايت وي از محمدعلي شاه قاجار، شاه را سلطان اسلام دانستن و قبول نداشتن مجلس قانونگذاري از جمله آنهاست. او مرحوم شيخ فضلالله نوري را متهم ميكند كه معتقد بود ما نياز به قوانين نداريم زيرا قانون شرع كافي است و وضع قوانين ديگر به معناي انكار نبوت است. در اين مقاله، بر آن نيستيم كه بگوئيم كسي حق ندارد نظر خود را درباره آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري يا هر موضوع ديگري بگويد يا بنويسد. اين قبيل گفتارها و نوشتارها از زمان مشروطه تاكنون فراوان بوده و هست و خواهد بود و كتابهاي متعددي كه در دوران سلسله منحط پهلوي با خط دهي انگلستان و بودجهاي كه سفارت انگليس در تهران در اختيار قلم به دستان وابسته ميگذاشت براي تحريف تاريخ مشروطه و سرپوش گذاشتن بر خيانتهاي انگليس به نهضت مشروطيت ايران نوشته و منتشر شدهاند فراوان است و طبعاً اين جريان انحرافي همچنان فعال است و در آينده نيز فعال خواهد بود. حرف ما اينست كه در برابر اين قبيل دروغپراكنيها و تحريفهاي آشكار بايد زبانها و قلمهاي امين و مسلط بر تاريخ ايران، واقعيتها را بگويند و بنويسند تا اولاً نسل جوان و نسلهاي آينده از تحريفها آگاه شوند و از آنچه در تاريخ رخ داده است مطلع باشند و ثانياً چهره تحريفگران را بشناسند و فريب دروغهاي آنان را نخورند. از عجايب اين قبيل تحريفها اينست كه تحريفگران، خود را ملزم نميدانند براي ادعاهاي بزرگ خود مدرك و سند ارائه دهند. همين فرد مورد اشاره، در باصطلاح مصاحبه خود براي هيچيك از ادعاهاي مهمي كه عليه آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري مطرح كرده حتي يك سند هم نياورده است! لابد تصور او از نسل جوان اينست كه چون اذهان جوانان از گذشته تاريخ به ويژه نهضت يكصد سال قبل مشروطيت خالي است، او به عنوان يك صاحب نظر سياسي ميتواند اين اذهان خالي را هر طور كه بخواهد پر كند و افكار جوانان را به هر طرف كه بخواهد ببرد. اين، تصور چندان نادرستي هم نيست، زيرا امروزه جوانان حال و حوصله مراجعه به كتابهاي تاريخي را ندارند و اكثر قريب به اتفاق آنها با رسانههاي مجازي سروكار دارند و طبعاً كساني كه حرفهاي خود را از اين رسانهها منتشر كنند ميتوانند هر طور كه بخواهند افكار آنان را شكل بدهند. درست به همين دليل است كه علاقمندان به انقلاب اسلامي براي صيانت از واقعيتهاي تاريخ ايران و سابقه درخشان نهضت اسلامي بايد از رسانههاي مجازي نيز حداكثر بهرهبرداري را به عمل آورند تا بتوانند با اين قبيل تحريفات مقابله كنند. برخلاف ادعاي فرد مورد اشاره، آيتالله شيخ فضلالله نوري از سران مشروطه بود و حتي در ميان علماي تهران كه رهبري نهضت مشروطيت را برعهده داشتند، شيخ در رأس قرار داشت. پس از آنكه انگليس براي تدوين قانون اساسي مشروطيت وارد صحنه شد و به كمك ايادي خود درصدد برآمد قانون اساسي را در مسير غرب قرار دهد تا از اسلام فاصله بگيرد، شيخ شعار "مشروطه مشروعه" را مطرح كرد و گفت بايد در قانون اساسي ما تصريح شود كه قوانين كشور برخلاف مقررات و احكام اسلامي نباشند. او نه تنها با مجلس قانونگذاري مخالف نبود و طرفدار سلطنت نيز نبود، بلكه با رهبري نهضت مشروطيت درصدد سلب اختيارات از شاه و دادن آن به نمايندگان ملت بود. اين اقدامات، با منافع انگليس در تضاد بود، زيرا دولت انگليس ميخواست اراده مردم در اداره كشور ايران نقش نداشته باشد تا دولتمردان انگليسي بتوانند مهرههاي خود را به قدرت برسانند و هر وقت خواستند آنها را بركنار كنند، همان كاري كه با احمد شاه قاجار و رضاخان پهلوي كردند. سفارت انگليس چون آيت االله شيخ فضلالله نوري را جديترين مانع بر سر راه اهداف خود ميدانست، ابتدا درصدد جذب او بر آمد ولي هنگامي كه او حاضر به پذيرش پيشنهادات سفارت انگليس در تهران نشد و با صراحت اعلام كرد مشروطهاي را كه از ديگ پلوي سفارت انگليس سر در بياورد قبول ندارد، دولت انگليس مصمم شد به كمك ايادي خود او را متهم به طرفداري از شاه و سلطنت كند و بعد از ترور شخصيت، او را از سر راه خود بردارد و همين كار را هم كرد. انگليس با استفاده از جهل مردم آن زمان توانست اين نقشه را با مهارت پياده كند تا آنجا كه حتي عدهاي از مردم متدين اما بيخبر، از بهدار آويخته شدن شيخ شادماني كردند هر چند با گذشت كمتر از دو هفته از واقعيتهاي پشت پرده با خبر شدند و اظهار پشيماني كردند كه البته ديگر سودي نداشت. دولت انگليس حتي به از ميان برداشتن آيتالله شيخ فضلالله نوري نيز اكتفا نكرد و براي آنكه بر خيانت خود به مشروطيت و ملت ايران سرپوش بگذارد، بودجه هنگفتي براي تحريف تاريخ مشروطيت اختصاص داد و تلاش كرد اتهاماتي به شيخ وارد كند كه چهره او در تاريخ مخدوش بماند، همان اتهاماتي كه مدام توسط غرب زدهها يا بيخبران تكرار ميشود و آنچه اين روزها توسط فرد "پرگو"ي مورد نظر اين مقاله مطرح شده نيز از جمله آنهاست. به همين دليل است كه تأكيد ميكنيم مسئولان و فعالان سياسي و فرهنگي ما بايد منازعات را كنار بگذارند و امكانات، وقت و نيروها را صرف آگاهيبخشي به نسل جوان و آشنا ساختن نسلهاي آينده با تاريخ كشور و واقعيتهاي تاريخي كنند تا راه بر تحريفگران بسته شود
يكي از اين عوارض خطرناك، تلاش افراد و جريانهاي مغرض و يا وابسته به بيگانگان براي تحريف تاريخ كشور است. اين اقدام از آنجا كه ميتواند نسل جديد را تحت تأثير قرار دهد و اذهان آنها را نسبت به واقعيتهاي تاريخ ايران و به ويژه انقلاب اسلامي بدبين كند، بسيار خطرناك است. مسئولان و فعالان سياسي و فرهنگي ما متأسفانه وقت و امكانات و نيروهاي خود را صرف بگومگوهاي بيحاصل روزمره و همديگر را زير سؤال بردن ميكنند و درست از همين فرصت مناسب كه زمينه خوبي براي افشاندن بذرهاي تخريب و تحريف و بدبيني نسبت به اسلام و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي در ذهن نسل جوان و نسلهاي آينده فراهم ميشود، بدخواهان و تحريفگران، حداكثر بهرهبرداري را براي پيشبرد اهداف شوم خود به عمل ميآورند. اخيراً به مناسبت 11 مهر، سالروز تولد آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري، يكي از افراد پرسرو صدا كه در عرصه "پرگوئي" گوي سبقت را از ديگران ربوده و خود را در تمام زمينهها صاحب نظر ميداند، در صفحه فيس بوك خود مصاحبهاي را با خود منتشر كرده كه هر چند به ظاهر ميان او و يك خبرنگار صورت گرفته است ولي از آنجا كه در اين متن هيچ اشارهاي به نشريه يا خبرگزاري و يا سايتي كه اين خبرنگار فرضي با آن مرتبط باشد نشده، به نظر ميرسد مصاحبه شونده همان مصاحبه كننده است تا راحتتر بتواند سؤالات را جهتدار مطرح كند و مطلب را به طرفي سوق دهد كه مورد نظر است. اين شخص در اين باصطلاح مصاحبه، دروغهاي بزرگي را به آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري نسبت ميدهد كه حمايت وي از محمدعلي شاه قاجار، شاه را سلطان اسلام دانستن و قبول نداشتن مجلس قانونگذاري از جمله آنهاست. او مرحوم شيخ فضلالله نوري را متهم ميكند كه معتقد بود ما نياز به قوانين نداريم زيرا قانون شرع كافي است و وضع قوانين ديگر به معناي انكار نبوت است. در اين مقاله، بر آن نيستيم كه بگوئيم كسي حق ندارد نظر خود را درباره آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري يا هر موضوع ديگري بگويد يا بنويسد. اين قبيل گفتارها و نوشتارها از زمان مشروطه تاكنون فراوان بوده و هست و خواهد بود و كتابهاي متعددي كه در دوران سلسله منحط پهلوي با خط دهي انگلستان و بودجهاي كه سفارت انگليس در تهران در اختيار قلم به دستان وابسته ميگذاشت براي تحريف تاريخ مشروطه و سرپوش گذاشتن بر خيانتهاي انگليس به نهضت مشروطيت ايران نوشته و منتشر شدهاند فراوان است و طبعاً اين جريان انحرافي همچنان فعال است و در آينده نيز فعال خواهد بود. حرف ما اينست كه در برابر اين قبيل دروغپراكنيها و تحريفهاي آشكار بايد زبانها و قلمهاي امين و مسلط بر تاريخ ايران، واقعيتها را بگويند و بنويسند تا اولاً نسل جوان و نسلهاي آينده از تحريفها آگاه شوند و از آنچه در تاريخ رخ داده است مطلع باشند و ثانياً چهره تحريفگران را بشناسند و فريب دروغهاي آنان را نخورند. از عجايب اين قبيل تحريفها اينست كه تحريفگران، خود را ملزم نميدانند براي ادعاهاي بزرگ خود مدرك و سند ارائه دهند. همين فرد مورد اشاره، در باصطلاح مصاحبه خود براي هيچيك از ادعاهاي مهمي كه عليه آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري مطرح كرده حتي يك سند هم نياورده است! لابد تصور او از نسل جوان اينست كه چون اذهان جوانان از گذشته تاريخ به ويژه نهضت يكصد سال قبل مشروطيت خالي است، او به عنوان يك صاحب نظر سياسي ميتواند اين اذهان خالي را هر طور كه بخواهد پر كند و افكار جوانان را به هر طرف كه بخواهد ببرد. اين، تصور چندان نادرستي هم نيست، زيرا امروزه جوانان حال و حوصله مراجعه به كتابهاي تاريخي را ندارند و اكثر قريب به اتفاق آنها با رسانههاي مجازي سروكار دارند و طبعاً كساني كه حرفهاي خود را از اين رسانهها منتشر كنند ميتوانند هر طور كه بخواهند افكار آنان را شكل بدهند. درست به همين دليل است كه علاقمندان به انقلاب اسلامي براي صيانت از واقعيتهاي تاريخ ايران و سابقه درخشان نهضت اسلامي بايد از رسانههاي مجازي نيز حداكثر بهرهبرداري را به عمل آورند تا بتوانند با اين قبيل تحريفات مقابله كنند. برخلاف ادعاي فرد مورد اشاره، آيتالله شيخ فضلالله نوري از سران مشروطه بود و حتي در ميان علماي تهران كه رهبري نهضت مشروطيت را برعهده داشتند، شيخ در رأس قرار داشت. پس از آنكه انگليس براي تدوين قانون اساسي مشروطيت وارد صحنه شد و به كمك ايادي خود درصدد برآمد قانون اساسي را در مسير غرب قرار دهد تا از اسلام فاصله بگيرد، شيخ شعار "مشروطه مشروعه" را مطرح كرد و گفت بايد در قانون اساسي ما تصريح شود كه قوانين كشور برخلاف مقررات و احكام اسلامي نباشند. او نه تنها با مجلس قانونگذاري مخالف نبود و طرفدار سلطنت نيز نبود، بلكه با رهبري نهضت مشروطيت درصدد سلب اختيارات از شاه و دادن آن به نمايندگان ملت بود. اين اقدامات، با منافع انگليس در تضاد بود، زيرا دولت انگليس ميخواست اراده مردم در اداره كشور ايران نقش نداشته باشد تا دولتمردان انگليسي بتوانند مهرههاي خود را به قدرت برسانند و هر وقت خواستند آنها را بركنار كنند، همان كاري كه با احمد شاه قاجار و رضاخان پهلوي كردند. سفارت انگليس چون آيت االله شيخ فضلالله نوري را جديترين مانع بر سر راه اهداف خود ميدانست، ابتدا درصدد جذب او بر آمد ولي هنگامي كه او حاضر به پذيرش پيشنهادات سفارت انگليس در تهران نشد و با صراحت اعلام كرد مشروطهاي را كه از ديگ پلوي سفارت انگليس سر در بياورد قبول ندارد، دولت انگليس مصمم شد به كمك ايادي خود او را متهم به طرفداري از شاه و سلطنت كند و بعد از ترور شخصيت، او را از سر راه خود بردارد و همين كار را هم كرد. انگليس با استفاده از جهل مردم آن زمان توانست اين نقشه را با مهارت پياده كند تا آنجا كه حتي عدهاي از مردم متدين اما بيخبر، از بهدار آويخته شدن شيخ شادماني كردند هر چند با گذشت كمتر از دو هفته از واقعيتهاي پشت پرده با خبر شدند و اظهار پشيماني كردند كه البته ديگر سودي نداشت. دولت انگليس حتي به از ميان برداشتن آيتالله شيخ فضلالله نوري نيز اكتفا نكرد و براي آنكه بر خيانت خود به مشروطيت و ملت ايران سرپوش بگذارد، بودجه هنگفتي براي تحريف تاريخ مشروطيت اختصاص داد و تلاش كرد اتهاماتي به شيخ وارد كند كه چهره او در تاريخ مخدوش بماند، همان اتهاماتي كه مدام توسط غرب زدهها يا بيخبران تكرار ميشود و آنچه اين روزها توسط فرد "پرگو"ي مورد نظر اين مقاله مطرح شده نيز از جمله آنهاست. به همين دليل است كه تأكيد ميكنيم مسئولان و فعالان سياسي و فرهنگي ما بايد منازعات را كنار بگذارند و امكانات، وقت و نيروها را صرف آگاهيبخشي به نسل جوان و آشنا ساختن نسلهاي آينده با تاريخ كشور و واقعيتهاي تاريخي كنند تا راه بر تحريفگران بسته شود