گفت وشنود 5 آبان -93
گفت: گفته می شود.
گفتم : چه گفته می شود؟
گفت : گفته می شود اگر چنانچه دو اسب
برای مدت طولانی در یک اصطبل بسته شوند. هم خون نمی شوند .ولی هم خو می شوند.
گفتم : خوب منظورت از این نقل قول چیست؟
گفت : حال که من زورم ونه تو هدف به
درگفتن است .تا دیوار بشنود.
گفتم : معما دوتا شد .
گفت : چرا معمامضاعف شد؟
گفتم » چون به سئوال اول جواب داده نشد چاشنی دیگری شد که قوزبالا
قوز شد.
گفت : چراچنین برداشت کردی یا اینگونه
قضاوت می کنی؟
گفتم : آخه متوجه نمی شوم هدف تو چیست
وچه می خواهی بگویی؟
گفت : عجله نکن چون گفته می شود
گرصبرکنی ز غوره حلوا می توان ساخت.
گفتم : ای بابا چقدر دلخوشی داری و
اینقدر گفته می شود نقل قول می کنی؟
گفت : جانم وعزیزد لکم
اگربرای بیان موضوعی پیش مقدمه نباشد .سپس توضیح دادته نشود آنگاه نمی توان نتیجه گیری نمود.
گفتم : این توضیح تو مرا یاد خاطره ای
انداخت.
گفت : آن خاطره چیست؟ اگرجالب وقابل
استفاده است و ربط به موضوع دارد. لطفاً بیانش کن.
گفتم : اتفاقاً خیلی هم ربط دارد.
گفت : چه بهتر حال که تإیید نمودی ربط دارد بگو که آن
خاطره چیست؟
گفتم : اون قدیما که سینما ها مدرن و آپارات
وپخش نمایش فیلم درسینما پیشرفته نبود.
گفت : خوب.
گفتم : روزی با تعدادی ازرفقابا یک پاکت
پراز تخمه به سینما رفته بودیم. اما موقع نمایش فیلم .چپ و راست قطع می شد یا صدا
خراب بود.یا تصویر بریده وموجی می شد .خلاصه
خسته کننده و قابل استفاده نبود.
گفت : خوب شما چه کردید یا چه اتفاقی افتاد؟
گفت : یکی از تماشاچیان که وسط سالن
نشسته بود خطاب به آپارتچی داد زد نمیشه آخر فیلم را اول نشان دهی یا پخش کنی تا
ما پاشویم و دنبال کارمات برویم.
گفت : نتیجه گیری چیست و چه ربطی به
گفته های من دارد؟
گفتم : ربطش این است که به جای اصل
موضوع اشاره کردن خیلی توی پیش مقدمه گیر کردی ومانور دادی .
گفت : آخر دلیل داشت .
گفتم : دلیلش چیست؟
گفت : دلیلش این است که ما نیاموختیم
آسان وبدون لکنت زبان وحاشیه رفتن گفتمان داشته باشیم.
گفتم : چرا؟
گفت: جواب همین چرا نیاز به توضیح است؟
گفتم : چه توضیحی؟
گفت : توضیح یکم اینکه در تاریخ طولانی
کشورمان دمکراسی و آزادی گفتار وجود نداشته است . بنابراین هرچه حاکم می گفته بقیه
می بایست اطاعت می کردند. تازه فرهنگ ستایش گری و تملق گویی وچاپلوسی وچاکرمنشی هم
چاشنی اش بوده است . دوم اینکه این حاکمان ابزارقدرت همچون داروغه و لشکر وسپاه رزمی وامثالهم داشتند
که بدون چون وچرا یک خال بفرمان حاکمان بودند. تا جایی که گفته می شد درارتش آقا
وچرا وجود ندارد .یعنی باید اطاعت محض باشد.
گفت : حال بازگویی های کشدار چه ارتباطی
به گفته می شود دو اسب در یک اصطبل دارد؟
گفت : ربطش این است ملتی که یک عمری در
حکومت استبدادی زندگی ونشو نمو کرده است . هرقدر هم که تلاش کند طور دیگری وانمود
کند .اما چون فرهنگ وگفتمانش در فضای اختناق وسرکوب و سانسور شکل گرفته است . ادا
واطوارهایش روبنایی است .چون تا فشار افزایش می یابد رنگ ولعاب ظاهری پس زده می
شود .
گفت : درموردآنانی که کشور استبدادی راترک
کرده و در کشورهای دمکراتیک مقیم شدن چه؟
گفت : بستگی دارد.
گفتم : بستگی یعنی چه؟
گفت : یعنی اینکه اگر در سنین پایین باشند
یا رابطه ومنافع با حکومت استبدادی قطع شده
باشند . تغییرپذیری امکان پذیر است. وگرنه در برهمان پاشنه ی سابق می چرخد.
گفتم : می شود در این مورد مثال بزنید؟
گفت : بلی گذشته از اینکه رژیم داعشی
ولایت فقیه در ظاهر مدعیست ایران امن و آزادترین کشور جهان است .ولی درعمل سیاست
سرکوب وسانسور را موازی صدور احکام سنگسار وشلاق و شکنجه واعتراف گیری ودارزدن
واسیدپاشی برسر وروی زنان ودختران کرده است . ازسوی دیگر شبکه های مجازی اطلاع
رسانی هم وجود دارند که مدافع آزادی و اطلاع رسانی اند. درصورتیکه چون بند ناف شان
با همان رژیم داعشی ولایت فقیه بریده شده است .مخالفان ودگر اندیشان را برنمی
تابند وتحمل نمی کنند.
گفتم : این شبکه های مجازی اطلاع رسانی
کدامند؟
گفت : معروف ترین شان بالاترین نام
دارد.
گفتم : بالاترین یعنی چه؟
گفت :............