يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "ما و توطئه جديد آمريكا عليه سوريه"

اوین نامه ی کیهان یکشنبه 9 اردیبهشت ماه سال 1397
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "ما و توطئه جديد آمريكا عليه سوريه"
آمريکا کماکان روي «سوريه» تمرکز عملياتي دارد و در صدد ائتلافي از نيروهاي مختلف منطقه براي «تغيير سوريه» است. اين موضوع جداي از آنکه امکان پذير باشد يا نباشد، از يک سو از اهميت ويژه سوريه و از سوي ديگر از اهميت موقعيت مهمي که طي سال هاي اخير براي جبهه مقاومت بدست آمده است، حکايت دارد. بر همين اساس هم طي هفته هاي اخير فشار متراکمي از سوي غربي ها و بعضي از جريانات داخلي روي ايران وارد شده تا از موقعيت ممتازي که در آن قرار دارد، فاصله بگيرد.
    
اما طرح آمريکا چيست؟ طرح مورد توجه ارتش آمريکا براساس اين انگاره استوار است که بدون تحول جدي در ميدان نظامي سوريه، امکان اثرگذاري بر آن وجود ندارد. اين تحول از نظر آنان نيازمند مشارکت جدي شش دسته نيرو و ائتلافي با مشارکت آنان است، ائتلاف نيروهاي کنوني آمريکا در پايگاه هايي در سوريه، نيروهاي نظامي کنوني ترکيه در سوريه، نيروهاي باقي مانده و پراکنده داعش در سوريه در قالب سازمان جديد، کردهاي سوريه، رژيم صهيونيستي، نيروهاي نمادين کشورهاي عربي.
    
هدف اصلي اين ائتلاف شش ضلعي تغيير وضعيت سوريه و جلوگيري از تثبيت وضع امنيتي کنوني است. بر اين اساس نشريه آمريکايي «آتلانتيک» چند روز پيش در يادداشت خود نوشت: «فرايند صلح ژنو که توسط سازمان ملل، آمريکا و متحدانش حمايت مي شود رو به زوال است چرا که قرار بود در اين فرايند اسد از قدرت خارج شده و يک دولت انتقالي مخالف جاي او را بگيرد اما خصومت ها در سوريه در حالي به پايان خود نزديک شده است که جايگاه اسد در قدرت مستحکم شده و انگيزه ناچيزي براي مذاکره با کسي دارد فارغ از اينکه اين سوال هم وجود دارد که آيا واقعاً اپوزيسيوني باقي مانده است؟» و «جيمز هامسون» رئيس يک گروه مطالعات امنيتي آمريکا در يادداشتي که در «فاکس نيوز» به چاپ رساند، نوشت: «اين ائتلاف مي تواند به توقف تلاش هاي خطرناک ايران براي تبديل شدن به يک هژموني منطقه اي کمک کند. اين چيزي است که همه دوستان ما توافق دارند بايد متوقف شود
    
در خصوص اضلاع و پيامدهاي اقدام جديد آمريکا که از آن به عنوان هاي مختلف، از جمله «نيروهاي امنيت مرزي سوريه» ياد مي شود، نکات زير اهميت دارند:
    1-
برخلاف آنچه گفته شده است، نيروهاي نظامي آمريکا که هم اينک در 10 نقطه سوريه با استعداد حدود 3000 نفر حضور دارند، نه تنها برنامه اي براي خروج آنان از سوريه مطرح نيست بلکه به احتمال خيلي زياد بر تعداد آنان نيز افزوده خواهد شد. کما اينکه در همين روزها «وال استريت ژورنال» نوشت، «اريک پرينس»، رئيس شرکت امنيتي آمريکايي بلک واتر که هم اينک نيروهاي آن در امارات و سومالي فعاليت مي کنند، اعلام کرده به زودي اعزام نيرو به سوريه را بررسي مي کند اما افزايش تعداد نظاميان آمريکايي الزاماً به معناي افزايش تعداد عمليات نظامي آنان در سوريه نيست، اقدام محدود 25 فروردين آمريکا در سوريه که پس از يک هفته جنجال صورت گرفت، نشان داد ارتش آمريکا نسبت به حفظ جان نيروهاي نظامي خود در سوريه بيمناک است. افزايش نيروي نظامي ارتش آمريکا مي تواند در راستاي تشويق ديگران به اقدامات و حضور بيشتر در سوريه تلقي شود.
    2- آمريکايي ها طي حدود دو ماه اخير فشار گسترده اي به دو کشور عربستان و مصر بر اي مداخله نظامي مستقيم عليه دولت بشار اسد وارد کرده اند ولي تاکنون نتيجه مشخصي دربر نداشته است. در اين ميان واکنش مصري ها توام با مقاومت بيشتري بوده است وال استريت ژورنال که خبر تماس روز پنجشنبه «جان بولتون» با «عباس کامل» سرپرست اداره اطلاعات مصر براي ترغيب ارتش مصر به حضور نظامي- ولو نمادين- در سوريه را منتشر کرده، درباره پاسخ مصري ها مطلبي ذکر نکرده است. آمريکا براي متقاعد کردن عربستان سعودي به مداخله -و لو نمادين- نظامي در سوريه از «گزينه هاي تشويقي» سخن گفته است! منظور آنان اين است که به سوريه بيا تا من در پرونده يمن به تو کمک کنم. بر اين اساس سي.ان.ان به نقل از يک منبع نظامي آمريکا نوشت يکي از طرح هايي که شوراي امنيت ملي آمريکا در حال بررسي آن مي باشد، اين است که آمريکا به عربستان پيشنهاد بدهد که به يک هم پيمان اصلي خارج از ناتو تبديل شود. اين به معناي آن است که آمريکا رسماً عربستان را مانند اسرائيل، اردن و کره جنوبي، «شريک استراتژيک نظامي» خود به حساب آورد» در اين بين «نيکولا هيراس» کارشناس مرکز امنيت جديد آمريکا گفت اين اقدام نقش آمريکا را به عنوان ضامن امنيت عربستان تقويت مي کند.
    
با اين وصف هم اينک سوال اين است که آيا همانگونه که در طرح نظامي ارتش آمريکا آمده کشورهاي مصر، عربستان، امارات، قطر و اردن، نيروهاي نظامي خود را ولو بصورت نمادين به سوريه اعزام خواهند کرد يا نه؟ پاسخ اين سوال البته دشوار نيست دولت هاي اين کشورهاي عرب در موقعيتي نيستند که بتوانند به طرح آمريکا پاسخ منفي بدهند. برخورد تحقيرآميز رئيس جمهور آمريکا حين سفر بن سلمان به واشنگتن عليه کشورهاي عرب وابسته به خود، نشان مي دهد او در همراهي آنان ترديد ندارد کما اينکه وقتي ترامپ سران کشورهاي عربي حاشيه جنوبي خليج فارس را بشدت لجن مال کرد هر کدام از سران دو کشور عربستان و قطر گفتند معلوم است که مخاطب ترامپ کيست و از واکنش پرهيز کردند. اما در عين حال ما شاهد بگو مگوهايي در آمريکا و در پايتخت هاي عربي در مورد طرح نظامي جديد اين کشور براي سوريه و ترديدها در موفقيت آن بوديم. اين بگو مگوها و برخورد سرد کشورهاي عربي به ويژه مصر بيانگر آن است که آنان اعتمادي به موفقيت طرح جديد آمريکا نيز ندارند و معتقدند، حريف جبهه مقاومت نمي شوند. حق با اين هاست چرا که بعد از آزاد شدن حلب از سيطره تروريست هاي تکفيري و پيروزي هاي پي در پي جبهه مقاومت، ورق برگشته و اين در حالي است که در طول اين دوره دو ساله، نيروهاي آمريکايي در سوريه و در نزديکي حلب و ديرالزور حضور داشته اند.
    3-
در اين ميان آمريکا معتقد است به حضور نيروهاي عربي منطقه به سوريه نياز مبرم دارد و تنها در صورت حضور آنان است که مي تواند نيروهاي نظامي جديدي به منطقه اعزام کند. آمريکا معتقد است افزايش تعداد نظاميان آمريکايي در سوريه بدون استفاده از پوشش عربي، حساسيت زيادي را عليه آمريکا در داخل سوريه و در منطقه عربي- اسلامي پديد مي آورد و هزينه او را بالا مي برد. بر اين اساس «جيمز هانسون» رئيس گروه مطالعات امنيت ملي آمريکا نوشت: ترامپ مي خواهد متحدان عرب خود را وارد ميدان سوريه کند. مزيت حضور نظامي آنان اين است که مسلمان و عرب هستند و مي توانند اعتبار زيادي براي رسيدن به هدف بدست آورند
    
بر اين اساس بعضي از ناظران امنيتي معتقدند اقدام آمريکا براي دست يافتن به تغيير شرايط کنوني سوريه دو مرحله دارد مرحله نخست آن ائتلاف مشترک عربي - ترکي به منظور نشان دادن امکان اجرايي شدن طرح و تمرين شکل دهي به ائتلافي فراگيرتر است و مرحله دوم طرح اضافه کردن ساير کشورهاي اسلامي - عربي و غربي به طرح امنيتي آمريکا به منظور اسقاط دولت کنوني سوريه و مهار جمهوري اسلامي ايران است. اما البته در اين طرح يک نقطه ضعف بزرگ وجود دارد؛ آمريکا پيش از اين و در زماني که نزديک به 80 درصد خاک سوريه در سيطره تروريست هاي تکفيري- يعني نيروهاي وابسته به آمريکا- بود و مسکو و واشنگتن بطور مشترک در کنفرانس «ژنو يک» طرح تغيير دولت در سوريه را امضا کرده بودند هم دستکم 80 کشور را در ائتلافي تحت عنوان «دوستان سوريه» در اختيار داشتند و نيز در شرايطي که عربستان و قطر نيز دچار مشکلات عديده سه سال اخير نبودند و در مصر نيز يک دولت بشدت ضد سوري اخواني حاکم بود، کاري از پيش نبرد، هم اينک که همه اين شرايط تغييرکرده است، چگونه مي تواند با يک ائتلاف جديد به اهداف خود دست يابد؟ 
    4- ترکيه در اين طرح دنبال دو هدف استراتژيک خود يعني تثبيت و تضمين موقعيت کنوني خود در سوريه و بيرون کردن محور مقاومت از سوريه است و تمايلي به ادامه حضور نظاميان آمريکايي و عربي در سوريه ندارد، اما در عين حال حساسيتي هم روي حضور آنان ندارد. آنکارا از طرح آمريکا و حضور احتمالي نمادين نظامي چند کشور عربي براي تثبيت، تضمين و ارتقاي موقعيت امنيتي - نظامي خود بهره مي برد. البته متقابلاً آمريکايي ها درصدد هستند تا از اهداف اشغالگرانه ترکيه در شمال سوريه براي ايجاد ائتلافي آمريکايي، عربي، ترکي و حتي کردي استفاده نمايند. براساس طرح آمريکايي ها همکاري بين آمريکا و ترکيه- همانگونه که در جريان تصرف عفرين توسط ارتش ترکيه روي داد- مي تواند به الحاق سه منطقه بزرگ در شمال سوريه با محوريت ارتش ترکيه، در شرق سوريه با محوريت نيروهاي آمريکايي و کردها و در جنوب سوريه با محوريت مزدوران عرب تحت حمايت عربستان، قطر، امارات و اردن منجر شود، آمريکا معتقد است با توجه به وضع امنيتي استانهاي ادلب، قنيطره و درعا، به حرکت درآوردن سه منطقه بزرگ شمالي، شرقي و جنوبي باعث به هراس افتادن ايران شده و آن را بر سر دو راهي قرار مي دهد؛ تن دادن به آغاز جنگي جديد و فرسايشي و يا تن دادن به شکل گيري يک دولت مخالف در دمشق.
    5-
اما برخلاف تصور آمريکايي ها، ايران در برابر گزينه جنگ يا صلح قرار ندارد. گزينه ايران «مقاومت» است و هر تحليلگر استراتژيک مي داند که به فرض پايان جنگ در سوريه- که در سال جاري امکان پذير است- بايد از نتايج بدست آمده و موقعيت کنوني بشدت مراقبت کرد. هم اينک آمريکا و ترکيه در حال آزمايش بخت خويش هستند و کشورهاي عربي قادر به اعزام نيروي چنداني نمي باشند و تنها گزينه آنان، استفاده از بقاياي داعش و النصره و دادن ماموريت هاي رسمي تر به آنان است. اين مسائل نمي تواند يک مشکل جدي براي جبهه مقاومت به حساب آيد. گزينه «مقاومت» و دفاع هوشمندانه از استقلال و تماميت ارضي يک هم پيمان منطقه اي که «کمربند طلايي مقاومت» مي باشد، فروگذاشتني نيست. نويسنده: سعدالله زارعي