دو خطای بزرگ روحانی از نگاه جلایی‌پور



دو خطای بزرگ روحانی از نگاه جلایی‌پور   11تیر-97
حمیدرضا جلایی پور
شرایط حاکم بر کشور بعد از اعمال فشارهای خارجی، تا آنجا لزوم وحدت ملی را بر همگان روشن ساخته که در نتیجه آن، نشانههایی از کاهش خصومت با دولت روحانی دیده می‌شود. با این حال رفتارهایی همچنان از سوی برخی سیاسیون سر می‌زند که در شرایط فعلی خیلی با وحدتی که دولتمردان برای عبور از مشکلات پیشرو نیازمند آن هستند جور درنمیآید. وحدتی که دستاورد آن می‌تواند تزریق امیدواری عمومی به بهبود اوضاع جامعه باشد، چگونه قابل دستیابی است؟
به گزارش ایسنا، حمیدرضا جلایی‌‏پور، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «ایران»، دلیل جالبی برای کاهش خصومت‌های لفظی در قبال دولت روحانی مطرح کرد. او با بیان اینکه اعتراض بازار در چهارم تیرماه ۱۳۹۷ هسته اصلی قدرت را شوکه کرد، معتقد است که هسته قدرت به تندروها تذکر داده است و تأکید دارد که وضعیت ایجاب می‌کند دولت روحانی به گونهای وضعیت را توجیه کند تا تمام حاکمیت قدم‌های مناسب برای تغییر اوضاع بردارند. این استاد جامعهشناسی توصیه می‌کند: «حاکمیت نباید اجازه بدهد برنامه‌های سیاسی صدا و سیما جولانگاه استثناگرایان باشد؛ تمام حاکمیت باید هلدینگ‌های بزرگ اقتصادی را به سوی شفافیت و مالیات‌دهی تشویق کنند؛ محصورین دیگر در حصر نباشند و مردم امیدوار شوند انتخابات آزادی در پیش خواهد بود
مشروح این گفت‌وگوی مکتوب را در ادامه بخوانید:
در هفته‌های اخیر و بعد از اعمال فشارهای خارجی همه از وحدت و همکاری سخن می‏ گویند. به نظر شما مختصات این وحدت چیست؟ آیا به معنای آن است که همه یک رنگ شوند یا اینکه اختلافات را در شرایط فعلی کنار گذاشته شود و اولویت‌ها را در دستور کار قرار دهند؟
به‌نظر من اصول‌گرایان تندرو و مخالف روحانی حتی از اعتراضات تحریک‌آمیز مشهد و دیماه ۱۳۹۶ درس نگرفتند. ولی اعتراض بازار در چهارم تیرماه ۱۳۹۷ هسته اصلی قدرت را شوکه کرد و در نتیجه  این هسته قدرت به‌نظر می‌رسد به تندروها تذکر داده‌ است. لذا حداقل خصومتها در لفظ با دولت روحانی کم شده است. البته همین اقدام هم کار مفیدی است. چون به نظر من اقدامات استثنا‌گونه تندروها نه فقط نظام تدبیر را در کشور از کارآیی انداخته و کشور را با فساد ساختاری روبه‌رو کرده بلکه تا جایی پیش رفته که این نیرو از دی ماه ۱۳۹۶ به بعد نظام سیاسی ایران را دارد وارد مرحله خطرناک «گره خوردگی» می‌کند.
در چنین شرایطی برخی از اصولگرایان اگر چه از سخنان اخیر روحانی استقبال کرده و بر حمایت و تقویت دولت تأکید کرده‏ اند، اما لابهلای سخنان خود به گونهای موضع می ‏گیرند که انتظار دارند، دولت سیاست‏ ها و برنامه ‏های اعلامی خود را کنار گذاشته و در حقیقت تجدید نظری در آنها داشته باشد. به نظر شما این خواسته‏ ها منطقی است؟
درست است. در صورتی که وضعیت ایجاب می‌کند دولت روحانی هسته اصلی قدرت را توجیه کند تا تمام حاکمیت قدم‌های مناسب برای تغییر وضعیت بردارند.
با این حال پیشنهاد میکنید برای برون رفت از وضعیت فعلی مجموعه دولت و نظام چه تدابیری را باید اتخاذ کنند؟
همه باید توجه کنیم که جامعه‌ ایران در وضعیت مطالباتی، اعتراضی و جنبشی است. اعتراضات جامعه ایران نه با اعتراضات تیرماه ۹۷ شروع شده و نه با این اعتراضات پایان می‌‌پذیرد. فردا دوباره برای معترضان جامعه فرصت و زمینه دیگری پیدا میشود و دوباره اقشار جامعه دست به اعتراض می‌زنند. مشکل جامعه ایران با بگیر‌ و ببند حل نمی‌شود اگر این طور بود با بگیر‌وببندهای سال ۸۸ یا دی ماه ۹۶ حل می‌شد.
خوب توجه کنید حاکمیت در ایران (نه فقط دولت روحانی) باید به مردم ایران «عملاً پیام امید» بدهد. پیام امید هم با حرف درست نمی‌شود. کل حاکمیت باید برای ایجاد امید واقعی دست به عمل واقعی بزند: یعنی حاکمیت باید پیام حکمرانی خوب به جامعه بدهد یعنی تمام وزارتخانه‌ها و هلدینگ‌های بزرگ مثل آستان قدس رضوی از شفاف‌سازی نهادی دفاع کنند. حاکمیت باید از دیپلماسی نرمال دفاع کند. مسئول اجرای دیپلماسی باید وزیر خارجه باشد، مقام نظامی نباید تعیین‌کننده دیپلماسی باشد. حاکمیت باید از جامعه‌مدنی زنده در ایران دفاع کند. دفاع دولت روحانی از حضور خانواده‌ها در ورزشگاه مهم بود. به بازی دادن مردم سر اجرای کنسرتها باید پایان داده شود. مردم باید از حاکمیت، عمل و علائمی واقعی را ببینند.
مانند؟
ببینید، حاکمیت دنبال بازی برد- برد با جهان است؛ حاکمیت نباید اجازه بدهد که برنامه‌های سیاسی صداوسیما جولانگاه استثناگرایان باشد؛ تمام حاکمیت باید هلدینگ‌های بزرگ اقتصادی را به سوی شفافیت و مالیات‌دهی تشویق کنند؛ محصورین دیگر در حصر نباشند؛ مردم امیدوار شوند انتخابات آزادی در پیش خواهد بود. چون مردم دیده‌اند که نظارت حداکثری استصوابی چه بلایی بر سر کیفیت مدیریت جامعه آورده است؛ نظامیان در سیاست خارجی و منطقه‌ای ایران مداخله نکنند؛ دستگاه قضایی بخش ویژه برای برخورد با منتقدان سیاسی نداشته باشد و مجری عدالت باشد؛ محذوفان سیاسی بتوانند تشکل و رسانه خود را داشته باشند.
این علائم در عمل به مردم امید می‌دهد و مردم دوباره به حکمرانی ایران اعتماد خواهند کرد. ولی هم‌اکنون جامعه ایران در وضعیت «بی‌اعتمادی نهادی» از یک طرف و «وضعیت جنبشی» از طرف دیگر است. حاکمیت (نه فقط دولت روحانی) اگر امروز علامت عملی مثبت به جامعه بدهد بهتر از فردا است. زیرا اگر پاسخ به جامعه دارای مطالبات دیر شود جامعه از مرحله جنبشی امروز می‌تواند وارد مرحله مخرب «ناامنی و بی‌دولتی» شود و حتی خود نظام سیاسی وارد مرحله گره خوردگی و سردرگمی شود.
آیا برون رفت از وضعیت فعلی و زنده نگه داشتن امید مردم به بهبود شرایط، تنها متوجه دولت است. سایر دستگاه‌ها و نهادها مأموریتی در این خصوص ندارند؟ اگر وظایفی متوجه آنهاست فکر می‌کنید مهم‌ترین آنها ناظر به چه حوزه‌هایی است؟
پاسخ شما را در بالا دادم. دادن امید اولاً با حرف نیست و با عمل است ثانیاً همه اجزای حاکمیت و نیروهای جامعه مدنی در این راه وظیفه دارند.
برخی فعالان سیاسی ضمن حمایت از مواضع روحانی این انتقاد را هم داشتند که ایشان همکاری و همگرایی را معطوف به قوا و نهادهای رسمی دانستند و از همکاری و وحدت گروه‌های سیاسی سخنی به زبان نیاوردند. به نظر شما گروه‌های سیاسی و نهادهای غیر رسمی و مدنی در این شرایط چه کارکردی می‌توانند داشته باشند؟
آقای روحانی پس از پیروزی بزرگ انتخابات ۱۳۹۶ دو خطای بزرگ انجام داد. یکی افرادی که در اطراف خود گمارد با پایگاه رأی خود قطع ارتباط کرد و ضعیف شد و تندروها بر دولت او تاختند. دوم اینکه خیلی از انتصابات روحانی در میان معاونان، وزیران و استانداران افراد قوی نیستند تا یاریگر روحانی باشند.
پیشنهاد گفت‌و‌گوی ملی که سال گذشته به‌ صورت پررنگ مطرح شد در عمل راه به جایی نبرده است. به‌نظر شما این ایده می‌تواند در شرایط فعلی مورد بحث قرار گیرد؟ چگونه و از سوی چه کسان یا گروهها یا نهادهایی؟
در جامعه‌ ما گفت‌و‌گو هست اما در برابر وضعیت جامعه که در بالا توضیح دادم حاکمیت (نه دولت روحانی) پیام عملی امید بخش به جامعه نمی‌فرستد. جامعه با امید حرکت میکند نه با تبلیغات توخالی. لذا دولت روحانی باید به هسته اصلی قدرت مشاوره بدهد که حاکمیت همان‌طور که اشاره شد دست به اقدامات امید بخش بزند.