نگاه بازجویانه اوین نامه کیهان سربازجو شریعت نداری به دیروزنامههای زنجیرهای
جناح مغلوب رقیب . 10 تیر - 99
شهربانو امانی، عضو شورای شهر تهران در مصاحبه با روزنامه آرمان
گفت:«نگرانيهاي زيادي براي آينده وجود دارد. مردم نارضايتي خود را از عملکرد ضعيف
دولت و ساير قسمتهاي مديريتي که در ماههاي قبل نيز وجود داشت با مشارکت کمتر
نسبت به دورههاي قبل در انتخابات مجلس نشان دادند. اين امر به مراتب ميتواند
بسيار خطرناکتر از هر امري باشد؛ زيرا کاهش سرمايه اجتماعي در زماني که تحت
شديدترين فشارها قرار گرفتهايم ميتواند بسيار خطرناک باشد».
سرویس سیاسی
-
امانی در ادامه گفت:«سرمايه اجتماعي به نازلترين سطح رسيده و مردم در شرايط فعلي در سختي امر را ميگذرانند چراکه از سويي عملکرد روحاني که مورد حمايت جريان اصلاحات بود آنها را نااميد کرد و عملکرد اصولگرايان هم در گذشته شاهد آن بوديم».
مدعیان اصلاحات پیش از این با ادعاهای مضحک، علت کاهش مشارکت را نظارت استصوابی شورای نگهبان جا می زدند؛ در سوی مقابل کارشناسان و صاحبنظران تاکید می کردند که علت اصلی کاهش مشارکت، عملکرد دولت روحانی و مجلس دهم بوده است.امانی در مصاحبه مذکور ضمن اذعان به کارنامه ضعیف دولت، اینگونه القا کرده است که هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان مردم را ناراضی کرده اند. این در حالی است که اکنون هفت سال است که دولت دربست دراختیار مدعیان اصلاحات است. دولت علیرغم امکانات و اختیارات بسیار گسترده ای که در اختیار دارد، به هیچ عنوان نتوانست کارنامه قابل قبولی ارائه دهد.
فاز جدید اختلافات درونی میان مدعیان اصلاحات
روزنامه سازندگی در گزارش تیتر 1 خود به قلم سردبیر به نامه موسوی خوئینیها به رهبر انقلاب پرداخت و ذیل عنوان «صدای پای رادیکالیسم» و نقد او نوشت: «گفتگوی انتقادی علنی بیش از آنکه برای دستیابی به یک نتیجه ملی باشد در خوش بینانه ترین صورت یک اقدام شخصی و در رادیکالترین صورت یک اقدام تشکیلاتی برای مرزبندی است. مرزبندی درون جبههای با دیگر اصلاح طلبان و مرزبندی بیرون جبههای با حاکمیت....»
در ادامه این مطلب آمده است: «چرا آقای خوئینیها آن زمان که امکان گفتگو فراهم شد، گفتگو نکرد و چرا اکنون گفت و گویی عمومی و پر از کنایه و بدون انتظار پاسخ را انجام میدهد؟ عبور از اصلاحات به نام اصلاحات بدترین اتفاقی است که ممکن است در جبهه اصلاحات رخ دهد.»
اختلاف نظر جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب
قوچانی نوشته است: «اگر دعوت غلامحسین کرباسچی از سید محمد خاتمی به بازسازی جبهه اصلاحات و انتقادات صریح کارگزاران از محمدرضا عارف به «عبور از خاتمی» قلمداد شد انتقادات صریح حجاریان از سید محمد خاتمی را چه میتوان نام گذاشت؟ آیا میتوان بهزاد نبوی را بااین سابقه رنج های سیاسی را به محافظه کاری متهم کرد و او را با محمدرضا عارف در یک کفه ترازو قرار داد؟ چه اتفاقی رخ داده است که میان دو متحد تاریخی سیاسی؛ جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب اختلاف نظر رخ داده است و حتی حزب اتحاد ملت به محافظه کاری سیاسی متهم میشود؟»
شایان ذکر است که نامه اخیر موسوی خوئینیها به رهبر انقلاب که نوعی فرار از پاسخگویی و فرافکنی تحلیل می شود با اعتراض گسترده اصولگرایان و اصلاح طلبان مواجه شده است. صادق زیباکلام در واکنش به او گفت: موسویخوئینیها آرمانهای انقلاب را زیر پا له کرد و انقلاب را فدای اهداف و امیال خود کرد و عامل اصلی تحریف گفتمان انقلاب خود او است
زیباکلام همچنین گفت: هنر موسویخوئینیها این است که هرچند وقت یکبار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیتهای نظام نشانه میگیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن میگوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد میکند درصورتیکه اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجود آمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسویخوئینیهاست.
روایت روزنامه دولت از نابودی ارزش پول ملی در دولت روحانی
روزنامه دولتی ایران این روزها در پی تداوم روند نابسامانیها و لجام گسیختگی قیمتها، به سیاق قبل مشغول فرافکنی است. ارگان دولت دیروز در مطلبی با عنوان «مصایب یک اقتصاد دلاری» نوشت: «این روزها بازار ارز که مختصات خود را در دلار امریکا نشان می دهد، تب و تاب عجیبی پیدا کرده است. قیمت هر دلار امریکا در روز گذشته به حدود ۲۰ هزار تومان رسید که در نوع خود یک رکوردشکنی است. اگر ارزش برابری دلار امریکا در برابر ریال ایران را از ابتدای انقلاب محاسبه کنیم می توانیم بگوییم که هر دلار امریکا در برابر پول ملی کشورمان حدود ۳۰۰۰ برابر شده است. با این محاسبه می توان متوجه این نکته شد که ارزش پول ملی ما در برابر دلار امریکا به حدود یک سه هزارم رسیده است. در کاهش ارزش پول، هر دولت از ابتدای انقلاب سهم خودش را داشته است. شاید بدترین کاهش در دو دولت هاشمی و روحانی رخ داده باشد اما آیا می توان این دو دولت را مقصر اصلی دانست؟ این گزارش سعی در آن دارد که به این موضوع بپردازد و کنه ماجرا را مشخص سازد.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «...مشکل ایران از همان اوایل دهه ۱۳۵۰ آغاز شد اما زمانی که سفارت امریکا در تهران تسخیر شد - ۱۳ آبان ۱۳۵۸ - و دولت وقت امریکا ایران را تحریم دلاری کرد، که از سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) به صورت تحریم U Turn، درآمد دولتمردان ایران باید به فکر راهکارها و ابزارهایی برای رهایی از دلاریزه شدن اقتصاد ایران می افتادند اما متاسفانه این امر به دو دلیل به تاخیر افتاد، اول، جنگ تحمیلی و دوم، اعمال نشدن تحریم دلاری توسط امریکا تا اوایل دولت اوباما و سپس ترامپ. با آنکه دولتمردان ایران در دولت های مختلف مانند دولت اول احمدی نژاد که دانش جعفری، وزیر امور اقتصادی، که به طور رسمی اعلام کرد که ایران از دلار امریکا خلاص شد و یورو را جایگزین آن کرد به فکر رهایی از دلاریزه شدن اقتصاد ایران بودند اما از آنجا که هیچ مبنا و اصولی برای آن طراحی نشده بود و سهم اقتصاد ایران هم در سطح جهانی آنچنان سهم شاخصی نبود و نیست - کمتر از یک درصد- هیچ کار خاصی برای آن انجام نشد، جز آنکه دلار را بیشتر کالای سرمایه ای کردند.»
روزنامه ایران در مطلب دیگری نوشت: «مساله اقتصاد ایران و نابسامانی های آن مقوله ای نیست که تنها مرتبط به ۷ سال ریاست جمهوری روحانی باشد. هم اکنون اقتصاد ما با معضلات و چالش های عمیقی روبه روست که منشا ساختاری دارد هنوز در ادبیات اقتصادی ساختار اقتصاد دولتی سیاسی رانتی کشور ما تعریف نشده و مبانی آن مشخص نشده. مقوله اقتصاد قرن هاست که توجه اندیشمندان و اقتصاددانان و فلاسفه را بخود جلب کرده، که ثمره پژوهش ها و مطالعات آنان منجر به تاسیس ساختارهای متعدد اقتصادی با هدف تامین مالی و رفاه اقتصادی و اجتماعی شهروندان بوده است. ... دراین شرایط مجلس یازدهم از دولت ایراد میگیرد این در حالی است که نمایندگان مجلس باید در ابتدا درخصوص سیاست اقتصادی کشور و مشکلاتی که این ساختار به وجود آورده است تفکر و تامل کنند. این سیاست ها نمیتواند متضمن رشد، اشتغال و رفاه باشد. در دوره دولت های نهم و دهم به دلیل دیپلماسی خارجی دولت، شدیدترین تحریم ها علیه اقتصاد ایران وضع و اجرا شد و قطعنامه های متعددی علیه کشورما صادر گردید هم اکنون اقتصاد ایران با تحریم های دولت امریکا و کنگره امریکا روبه روست. این درحالی است که اخیرا شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز قطعنامه علیه ایران صادر نموده. از سوی دیگر شیوع ویروس کرونا نیز خسارات سنگینی به کسب و کارها و اقتصاد ایران وارد کرده است.»
عطف معضل دلاریزه بودن اقتصاد کشور به ماقبل در حالی است که دولت روحانی به ذخایر دلار و طلا در جنگ اقتصادی چوب حراج زد که ضرری هنگفت به کشور وارد کرد و دولت باید پاسخگوی آن باشد.نکته دیگر اینکه، قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای به اصطلاح فلج کننده پیامد فتنهگری مدعیان اصلاحات در سال 88 و دادن گرای تحریم از سوی این طیف وطن فروش به دشمن بود.
عصبانیت اصلاحطلبان از پیگیری مشکلات مردم
روزنامه شرق در شماره دیروز خود نوشت: «اولین کنش جدی رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس یازدهم، نامهای هشدارآمیز[!!] به حسن روحانی است. 12 رئیس کمیسیون در این نامه، بسیاری از مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به رئیسجمهور گوشزد کردهاند و نوشتهاند اینکه رئیس دولت پس از وقوع حوادث و فجایع از آنها باخبر شود و به آنها لبخند بزند در کدامین منطق پذیرفته است؟ آنها برادرانه و البته تهدیدآمیز از روحانی تقاضا کردهاند که نصیحت برادران ایمانی خود را بپذیرد و روند هفتساله مدیریت خود را تغییر دهد چون مجلس یازدهم با هدف احیای انقلابیگری پا به میدان گذاشته در مقابل حقوق مردم سکوت نخواهند کرد و البته هیچ راهکار عملی جلوی پای دولت نگذاشتهاند.»
در ادامه این نوشتار آمده: «این نامه در حالی منتشر شده است که هنوز یک ماه از شروع کار مجلس جدید نگذشته و عملکرد نمایندگان بهخوبی قابل ارزیابی نیست، هرچند برخی از آنها در همین مدت کوتاه نشان دادند که به دنبال ختم قرآن در صحن مجلس و تغییر نام فرودگاه مهرآباد هستند[!] در هر حال به نظر میرسد پارلمان تازه در یک سال پایانی کار دولت، فشار زیادی بر آن خواهد آورد و حضور همیشگی وزرای کابینه در صحن مجلس همین را نشان میدهد و این نامه میتواند شروع جدی این جدال یکساله باشد. علی مطهری، نماینده سابق تهران در مجلس، در گفتوگو با «شرق» نامه رؤسای کمیسیونهای پارلمان به روحانی را غیر منصفانه دانست[!]»
چنانکه خواندید روزنامه شرق و دیگر روزنامه های طیف موسوم به اصلاح طلب هنوز مدتی از شروع به کار مجلس جدید نگذشته حملات خود را علیه آن آغاز کرده اند. مجلس دهم با اکثریت اصلاح طلبان و حامیان دولت با عملکرد بسیار ضعیف خود نتوانستند انتظارات مردم را برآورده کنند و لذا اکنون که مجلس یازدهم در جهت احقاق حق مردم و در راستای وظایف نظارتی خود گام برداشته حمله به آن را آغاز کرده اند. شرق در حالی مجلس تازه تشکیل شده را فاقد کارنامه دانسته که در روزهای گذشته همین مجلسی که در مقدمات تشکیل خود بوده توسط این طیف و با هدف تخریب مورد ارزیابی کینه توزانه قرار گرفته است اما برخی نمایندگان مجلس یازدهم در همین مدت کم به غزانیه سفر کردند تا مشکلات آب آشامیدنی آن را برطرف کنند. همچنین آنها در کمیسیون در جلسات متعددی به پی ریزی طرحی برای مشکلات مسکن پرداخته اند که آن طرح به زودی به صحن خواهد آمد.
نماینده اصلاح طلب رد صلاحیت شده ؛ وکیل مدافع ترامپ
نکته قابل تامل آن است که مطهری نامه نمایندگان را که مشکلات مردم را مطرح کرده اند «غیرمنصفانه» خوانده است. وی در ادامه و در پاشخ به شرق گفته است: «نامه لحن خوبی نداشت و تهدیدآمیز[!] به نظر میرسد. این نامه ناصحانه و مشفقانه نیست و لحن نامه نشان میدهد که از روی دلسوزی نوشته نشده است. ادبیات آن احساسی و هیجانی است. نالهکردن و دردها را گفتن و درمان را نگفتن است. در مواردی با واقعیت مطابق نیست؛ مثلا به «رهاشدگی از منظر اقتصادی» اشاره شده که واقعا کشور در این وضعیت نیست و دولت در حوزه اقتصاد تلاش خوبی انجام میدهد یا درباره «فاصله نظام با اصول قانون اساسی در امور معیشتی» نوشتهاند که مطلب روشنی است و دلایل آن را همه میدانند. نمیتوان فشارهای خارجی را در نظر نگرفت که اتفاقا خیلی از آنها ناشی از عملکرد خودمان است و همین دوستان برای منهدمکردن برجام خیلی تلاش کردند و زمینهای ایجاد کردند که ترامپ از برجام خارج شود[!] و تحریمهایی را به ما تحمیل کند.»
متاسفانه علی مطهری بارها تلاش کرده است تا اقدامات ترامپ را توجیه کند و در این موضوع او را بی گناه جلوه دهد! چنانکه خواندید در این فقره نیز او می گوید کسانی از جمله نمایندگان مجلس یازدهم تلاش کردند تا کاری کنند که ترامپ از برجام خارج شود و تحریم ها را علیه ایران تحمیل کند! پس به این واسطه و چنانکه این فرد گفته مقصر ترامپ نیست! مطهری در حالی خدمت به ترامپ و وکیل مدافعی او را به عهده گرفته تا اعمال وی را توجیه کند که رسانه ها در آمریکا و اروپا ترامپ را مقصر صددرصد فرو ریختن برجام می دانند.
امانی در ادامه گفت:«سرمايه اجتماعي به نازلترين سطح رسيده و مردم در شرايط فعلي در سختي امر را ميگذرانند چراکه از سويي عملکرد روحاني که مورد حمايت جريان اصلاحات بود آنها را نااميد کرد و عملکرد اصولگرايان هم در گذشته شاهد آن بوديم».
مدعیان اصلاحات پیش از این با ادعاهای مضحک، علت کاهش مشارکت را نظارت استصوابی شورای نگهبان جا می زدند؛ در سوی مقابل کارشناسان و صاحبنظران تاکید می کردند که علت اصلی کاهش مشارکت، عملکرد دولت روحانی و مجلس دهم بوده است.امانی در مصاحبه مذکور ضمن اذعان به کارنامه ضعیف دولت، اینگونه القا کرده است که هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان مردم را ناراضی کرده اند. این در حالی است که اکنون هفت سال است که دولت دربست دراختیار مدعیان اصلاحات است. دولت علیرغم امکانات و اختیارات بسیار گسترده ای که در اختیار دارد، به هیچ عنوان نتوانست کارنامه قابل قبولی ارائه دهد.
فاز جدید اختلافات درونی میان مدعیان اصلاحات
روزنامه سازندگی در گزارش تیتر 1 خود به قلم سردبیر به نامه موسوی خوئینیها به رهبر انقلاب پرداخت و ذیل عنوان «صدای پای رادیکالیسم» و نقد او نوشت: «گفتگوی انتقادی علنی بیش از آنکه برای دستیابی به یک نتیجه ملی باشد در خوش بینانه ترین صورت یک اقدام شخصی و در رادیکالترین صورت یک اقدام تشکیلاتی برای مرزبندی است. مرزبندی درون جبههای با دیگر اصلاح طلبان و مرزبندی بیرون جبههای با حاکمیت....»
در ادامه این مطلب آمده است: «چرا آقای خوئینیها آن زمان که امکان گفتگو فراهم شد، گفتگو نکرد و چرا اکنون گفت و گویی عمومی و پر از کنایه و بدون انتظار پاسخ را انجام میدهد؟ عبور از اصلاحات به نام اصلاحات بدترین اتفاقی است که ممکن است در جبهه اصلاحات رخ دهد.»
اختلاف نظر جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب
قوچانی نوشته است: «اگر دعوت غلامحسین کرباسچی از سید محمد خاتمی به بازسازی جبهه اصلاحات و انتقادات صریح کارگزاران از محمدرضا عارف به «عبور از خاتمی» قلمداد شد انتقادات صریح حجاریان از سید محمد خاتمی را چه میتوان نام گذاشت؟ آیا میتوان بهزاد نبوی را بااین سابقه رنج های سیاسی را به محافظه کاری متهم کرد و او را با محمدرضا عارف در یک کفه ترازو قرار داد؟ چه اتفاقی رخ داده است که میان دو متحد تاریخی سیاسی؛ جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب اختلاف نظر رخ داده است و حتی حزب اتحاد ملت به محافظه کاری سیاسی متهم میشود؟»
شایان ذکر است که نامه اخیر موسوی خوئینیها به رهبر انقلاب که نوعی فرار از پاسخگویی و فرافکنی تحلیل می شود با اعتراض گسترده اصولگرایان و اصلاح طلبان مواجه شده است. صادق زیباکلام در واکنش به او گفت: موسویخوئینیها آرمانهای انقلاب را زیر پا له کرد و انقلاب را فدای اهداف و امیال خود کرد و عامل اصلی تحریف گفتمان انقلاب خود او است
زیباکلام همچنین گفت: هنر موسویخوئینیها این است که هرچند وقت یکبار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیتهای نظام نشانه میگیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن میگوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد میکند درصورتیکه اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجود آمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسویخوئینیهاست.
روایت روزنامه دولت از نابودی ارزش پول ملی در دولت روحانی
روزنامه دولتی ایران این روزها در پی تداوم روند نابسامانیها و لجام گسیختگی قیمتها، به سیاق قبل مشغول فرافکنی است. ارگان دولت دیروز در مطلبی با عنوان «مصایب یک اقتصاد دلاری» نوشت: «این روزها بازار ارز که مختصات خود را در دلار امریکا نشان می دهد، تب و تاب عجیبی پیدا کرده است. قیمت هر دلار امریکا در روز گذشته به حدود ۲۰ هزار تومان رسید که در نوع خود یک رکوردشکنی است. اگر ارزش برابری دلار امریکا در برابر ریال ایران را از ابتدای انقلاب محاسبه کنیم می توانیم بگوییم که هر دلار امریکا در برابر پول ملی کشورمان حدود ۳۰۰۰ برابر شده است. با این محاسبه می توان متوجه این نکته شد که ارزش پول ملی ما در برابر دلار امریکا به حدود یک سه هزارم رسیده است. در کاهش ارزش پول، هر دولت از ابتدای انقلاب سهم خودش را داشته است. شاید بدترین کاهش در دو دولت هاشمی و روحانی رخ داده باشد اما آیا می توان این دو دولت را مقصر اصلی دانست؟ این گزارش سعی در آن دارد که به این موضوع بپردازد و کنه ماجرا را مشخص سازد.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «...مشکل ایران از همان اوایل دهه ۱۳۵۰ آغاز شد اما زمانی که سفارت امریکا در تهران تسخیر شد - ۱۳ آبان ۱۳۵۸ - و دولت وقت امریکا ایران را تحریم دلاری کرد، که از سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) به صورت تحریم U Turn، درآمد دولتمردان ایران باید به فکر راهکارها و ابزارهایی برای رهایی از دلاریزه شدن اقتصاد ایران می افتادند اما متاسفانه این امر به دو دلیل به تاخیر افتاد، اول، جنگ تحمیلی و دوم، اعمال نشدن تحریم دلاری توسط امریکا تا اوایل دولت اوباما و سپس ترامپ. با آنکه دولتمردان ایران در دولت های مختلف مانند دولت اول احمدی نژاد که دانش جعفری، وزیر امور اقتصادی، که به طور رسمی اعلام کرد که ایران از دلار امریکا خلاص شد و یورو را جایگزین آن کرد به فکر رهایی از دلاریزه شدن اقتصاد ایران بودند اما از آنجا که هیچ مبنا و اصولی برای آن طراحی نشده بود و سهم اقتصاد ایران هم در سطح جهانی آنچنان سهم شاخصی نبود و نیست - کمتر از یک درصد- هیچ کار خاصی برای آن انجام نشد، جز آنکه دلار را بیشتر کالای سرمایه ای کردند.»
روزنامه ایران در مطلب دیگری نوشت: «مساله اقتصاد ایران و نابسامانی های آن مقوله ای نیست که تنها مرتبط به ۷ سال ریاست جمهوری روحانی باشد. هم اکنون اقتصاد ما با معضلات و چالش های عمیقی روبه روست که منشا ساختاری دارد هنوز در ادبیات اقتصادی ساختار اقتصاد دولتی سیاسی رانتی کشور ما تعریف نشده و مبانی آن مشخص نشده. مقوله اقتصاد قرن هاست که توجه اندیشمندان و اقتصاددانان و فلاسفه را بخود جلب کرده، که ثمره پژوهش ها و مطالعات آنان منجر به تاسیس ساختارهای متعدد اقتصادی با هدف تامین مالی و رفاه اقتصادی و اجتماعی شهروندان بوده است. ... دراین شرایط مجلس یازدهم از دولت ایراد میگیرد این در حالی است که نمایندگان مجلس باید در ابتدا درخصوص سیاست اقتصادی کشور و مشکلاتی که این ساختار به وجود آورده است تفکر و تامل کنند. این سیاست ها نمیتواند متضمن رشد، اشتغال و رفاه باشد. در دوره دولت های نهم و دهم به دلیل دیپلماسی خارجی دولت، شدیدترین تحریم ها علیه اقتصاد ایران وضع و اجرا شد و قطعنامه های متعددی علیه کشورما صادر گردید هم اکنون اقتصاد ایران با تحریم های دولت امریکا و کنگره امریکا روبه روست. این درحالی است که اخیرا شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز قطعنامه علیه ایران صادر نموده. از سوی دیگر شیوع ویروس کرونا نیز خسارات سنگینی به کسب و کارها و اقتصاد ایران وارد کرده است.»
عطف معضل دلاریزه بودن اقتصاد کشور به ماقبل در حالی است که دولت روحانی به ذخایر دلار و طلا در جنگ اقتصادی چوب حراج زد که ضرری هنگفت به کشور وارد کرد و دولت باید پاسخگوی آن باشد.نکته دیگر اینکه، قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای به اصطلاح فلج کننده پیامد فتنهگری مدعیان اصلاحات در سال 88 و دادن گرای تحریم از سوی این طیف وطن فروش به دشمن بود.
عصبانیت اصلاحطلبان از پیگیری مشکلات مردم
روزنامه شرق در شماره دیروز خود نوشت: «اولین کنش جدی رؤسای کمیسیونهای تخصصی مجلس یازدهم، نامهای هشدارآمیز[!!] به حسن روحانی است. 12 رئیس کمیسیون در این نامه، بسیاری از مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به رئیسجمهور گوشزد کردهاند و نوشتهاند اینکه رئیس دولت پس از وقوع حوادث و فجایع از آنها باخبر شود و به آنها لبخند بزند در کدامین منطق پذیرفته است؟ آنها برادرانه و البته تهدیدآمیز از روحانی تقاضا کردهاند که نصیحت برادران ایمانی خود را بپذیرد و روند هفتساله مدیریت خود را تغییر دهد چون مجلس یازدهم با هدف احیای انقلابیگری پا به میدان گذاشته در مقابل حقوق مردم سکوت نخواهند کرد و البته هیچ راهکار عملی جلوی پای دولت نگذاشتهاند.»
در ادامه این نوشتار آمده: «این نامه در حالی منتشر شده است که هنوز یک ماه از شروع کار مجلس جدید نگذشته و عملکرد نمایندگان بهخوبی قابل ارزیابی نیست، هرچند برخی از آنها در همین مدت کوتاه نشان دادند که به دنبال ختم قرآن در صحن مجلس و تغییر نام فرودگاه مهرآباد هستند[!] در هر حال به نظر میرسد پارلمان تازه در یک سال پایانی کار دولت، فشار زیادی بر آن خواهد آورد و حضور همیشگی وزرای کابینه در صحن مجلس همین را نشان میدهد و این نامه میتواند شروع جدی این جدال یکساله باشد. علی مطهری، نماینده سابق تهران در مجلس، در گفتوگو با «شرق» نامه رؤسای کمیسیونهای پارلمان به روحانی را غیر منصفانه دانست[!]»
چنانکه خواندید روزنامه شرق و دیگر روزنامه های طیف موسوم به اصلاح طلب هنوز مدتی از شروع به کار مجلس جدید نگذشته حملات خود را علیه آن آغاز کرده اند. مجلس دهم با اکثریت اصلاح طلبان و حامیان دولت با عملکرد بسیار ضعیف خود نتوانستند انتظارات مردم را برآورده کنند و لذا اکنون که مجلس یازدهم در جهت احقاق حق مردم و در راستای وظایف نظارتی خود گام برداشته حمله به آن را آغاز کرده اند. شرق در حالی مجلس تازه تشکیل شده را فاقد کارنامه دانسته که در روزهای گذشته همین مجلسی که در مقدمات تشکیل خود بوده توسط این طیف و با هدف تخریب مورد ارزیابی کینه توزانه قرار گرفته است اما برخی نمایندگان مجلس یازدهم در همین مدت کم به غزانیه سفر کردند تا مشکلات آب آشامیدنی آن را برطرف کنند. همچنین آنها در کمیسیون در جلسات متعددی به پی ریزی طرحی برای مشکلات مسکن پرداخته اند که آن طرح به زودی به صحن خواهد آمد.
نماینده اصلاح طلب رد صلاحیت شده ؛ وکیل مدافع ترامپ
نکته قابل تامل آن است که مطهری نامه نمایندگان را که مشکلات مردم را مطرح کرده اند «غیرمنصفانه» خوانده است. وی در ادامه و در پاشخ به شرق گفته است: «نامه لحن خوبی نداشت و تهدیدآمیز[!] به نظر میرسد. این نامه ناصحانه و مشفقانه نیست و لحن نامه نشان میدهد که از روی دلسوزی نوشته نشده است. ادبیات آن احساسی و هیجانی است. نالهکردن و دردها را گفتن و درمان را نگفتن است. در مواردی با واقعیت مطابق نیست؛ مثلا به «رهاشدگی از منظر اقتصادی» اشاره شده که واقعا کشور در این وضعیت نیست و دولت در حوزه اقتصاد تلاش خوبی انجام میدهد یا درباره «فاصله نظام با اصول قانون اساسی در امور معیشتی» نوشتهاند که مطلب روشنی است و دلایل آن را همه میدانند. نمیتوان فشارهای خارجی را در نظر نگرفت که اتفاقا خیلی از آنها ناشی از عملکرد خودمان است و همین دوستان برای منهدمکردن برجام خیلی تلاش کردند و زمینهای ایجاد کردند که ترامپ از برجام خارج شود[!] و تحریمهایی را به ما تحمیل کند.»
متاسفانه علی مطهری بارها تلاش کرده است تا اقدامات ترامپ را توجیه کند و در این موضوع او را بی گناه جلوه دهد! چنانکه خواندید در این فقره نیز او می گوید کسانی از جمله نمایندگان مجلس یازدهم تلاش کردند تا کاری کنند که ترامپ از برجام خارج شود و تحریم ها را علیه ایران تحمیل کند! پس به این واسطه و چنانکه این فرد گفته مقصر ترامپ نیست! مطهری در حالی خدمت به ترامپ و وکیل مدافعی او را به عهده گرفته تا اعمال وی را توجیه کند که رسانه ها در آمریکا و اروپا ترامپ را مقصر صددرصد فرو ریختن برجام می دانند.