پیرِ تهران و اندیشمند تاریخ که از میان‌مان رفت

 به بهانه درگذشت دکتر ناصر تکمیل‌ همایون (۱۳۱۵-۱۴۰۱)

پیرِ تهران و اندیشمند تاریخ که از میان‌مان رفت۲۹-آبان-۱۴۰۱

تکمیل همایون با آن اندام تنومند و با سخنان شیرین و با لحن همیشه آرام و مطمئن که حاصل عمری تجربه بود، خدمت‌های بیشماری در طول بیش‌از ۶۰ سال به فرهنگ ایران کرد. دو جلد یادنامه او یعنی «همایون‌نامه» و مقالات متعددی که درباره او نوشته شده و خواهد شد، گواه این امر است که البته همگی تنها بخشی از شخصیت این بزرگوارِ نادر زمانه خود را نشان می‌دهند.

فرارو- پیرِ تهران و اندیشمند تاریخ که از میان‌مان رفتناصر فکوهی*؛ خوش‌سخن بود. با طنز از خاطرات بی‌پایان و یادگار‌های تجربه زیسته خود حرف می‌زد؛ تجربه‌ای که روایت‌های آن همواره با تاریخ در هم می‌آمیخت تا با آن درس‌هایی از حال و آینده به نسل جوان بیاموزد.

آشنایی ما با هم، سوای بهره‌ای که از دوران دانشجویی از کتاب‌های استاد می‌بردم، به چندسال پس از بازگشتم به ایران برمی‌گردد. در بزرگداشت سالانه مرحوم دکتر صدیقی –جامعه‌شناس بزرگ ایرانی- که در خانه خود دکتر صدیقی برگزار شده بود، دور هم در مراسمی جمع شده بودیم. در آن جلسه که من نیز از سخنرانانش بودم، دکتر تکمیل‌همایون پشت تریبون رفت و با چنان هیجان و احساسی از دو شخصیت برجسته تاریخ ایران یعنی صدیقی و مصدق یاد کرد که به‌راستی برای من بسیار هیجان‌انگیز و پُراحساس بود.

این سخنان شخصیت عمیق، دوست‌داشتنی و پُر از عشق دکتر تکمیل‌همایون نسبت‌ به ایران و سرنوشت آن‌ را به نمایش می‌گذاشت. همان‌چیزی که بُعدی انسانی به کتاب‌های او در زمینه تاریخ ایران می‌داد. به‌خصوص به کتاب ارزشمند او درباره تهران از دوره ناصری تا امروز.

کتاب تاریخی او درباره تهران، تکمیل‌همایون را به مثابه یکی از تهران‌شناس‌های برجسته به تثبیت رساند، اما من هرگز ندیدم که اندک غرور و خودستایی در او وجود داشته باشد.

دکتر ناصر تکمیل همایون، گرم و صمیمی بود و ردپایِ مطالعات و زحمات فراوان و فروتنی نسبت‌به کارش را می‌شد در کتاب‌ها و سخنانش دنبال کرد.

این ویژگی به گمانم مهم‌ترین عامل تفکیک افراد دیگر از کسانی است که هر اندازه هم در زمینه‌های معتبر علمی و فرهنگی تلاش کرده باشند، دوست ندارند خود را شمع مجلس کرده و به‌خصوص پیشرفت خود را به بهای تخریب و نقد بی‌پایه و اغراق‌آمیزاز کار دیگران به دست بیاورند.

بر همین اساس بود که چندسال پیش از کرونا زمانی‌که یادنامه‌ای برای او منتشر شد، تعداد جستار‌ها آنقدر افزایش یافت که به دو جلد قطور رسیدند و در قالب «همایون‌نامه» به انتشار رسید؛ یک یادگاری مهم که برای ارج‌گذاری به خدمات یک فرهنگ‌شناس مهم ایران نوشته شد.

با تکمیل همایون یک‌بار دیگر در جلسه‌ای برای یادبود زنده‌یاد جهان‌پهلوان تختی هم‌نشین شدیم. آن شب نیز بار دیگر شاهد شخصیت والای همایون و وسعت دانش و دلبستگی‌اش به تاریخ ایران بودم.

باری‌دیگر نیز که درباره یکی از کتاب‌های دکتر سلطان‌زاده جلسه‌ای در انجمن مفاخر داشتیم و یا جلسه‌ای دیگری که برای بزرگداشت دکتر بلوکباشی –دوست گرامی، پیشکسوت و انسان‌شناس بزرگ ایران- داشتیم، هربار تکمیل‌همایون را می‌دیدم، شخصیت ارزشمند او برایم پررنگ‌تر می‌شد.

او همواره به زحمات دیگران ارزش می‌داد و به‌هیچ‌وجه اهلِ حسادت و غرض‌ورزی در حق کار فرهنگ‌شناسان و دانشمندان و دانشگاهیان نبود. این ویژگی، در سرزمینی که بسیاری از افراد در کار فرهنگِ آن دائما در حال پیراهن عثمان کردنِ خطا‌های واقعی و خیالیِ این و آن هستند بسیار ارزشمند بود.

تکمیل همایون با آن اندام تنومند و با سخنان شیرین و با لحن همیشه آرام و مطمئن که حاصل عمری تجربه بود، خدمت‌های بیشماری در طول بیش‌از ۶۰ سال به فرهنگ ایران کرد. دو جلد یادنامه او یعنی «همایون‌نامه» و مقالات متعددی که درباره او نوشته شده و خواهد شد، گواه این امر است که البته همگی تنها بخشی از شخصیت این بزرگوارِ نادر زمانه خود را نشان می‌دهند.

هرگز نمی‌شود نگاه هوشمندانه، ظرافت رفتار، شوخ‌طبعی، سخن‌وری و زحمت‌کشیِ علمی او را از یاد برد. باشد که نسل امروز چنین شخصیت‌هایی را که در سختی‌ها نهراسیده‌اند و به رغم همه مشکلات، به حیات پربار خود تا آخر، آن‌هم با ثمردهی و انتقال دانش به نسل‌های بعد، ادامه دادند، الگوی زندگی‌شان کنند.

تهران، پیرفرزانه‌ای را که او را بسیار خوب می‌شناخت از کف داد. دانشگاه، تاریخ‌شناس و فرهنگِ ایران یکی از برجسته‌ترین دانشمندان و دوستداران واقعی اش را که عمری را به پای آن گذاشت را از دست داد؛ و ما نیز استاد و دوستی مهربان و پر عطوفت که همواره در کنارش احساس محبت و عشق به فرهنگ را بازمی‌یافتیم؛ از دست دادیم.

* استاد دانشگاه تهران