دروغ نامه کیهان ۳۰ –آبان - ۱۴۰۱
بوق بزن! (گفت و
شنود)
سربازجوی بیمار
منفور وذلیل وخوار
در دریدگی کشدار
سور زده بهرپاسدار
یاد کرده از سفرش
همراه بوده با همسرش
بهش داده بود خبر
آماده شو برای سفر
همسرش با شور وحال
از سربازجو می کنه سئوال
می خواهیم بریم هاوایی
یا بریم به سفر دریایی
سربازجوی عاشق دوغ
میگه می ریم بزنیم بوق
همسرش ازسربازجوی اوین
می پرسه تو داری
ماشین
مگر تو ماشین خریده
ای؟
جواب میده مگر
ندیده ای؟
ماشین ندارم ولی خوردم دوغ
آروغ می زنم توخیابون شلوغ
گفت:
پادوهای کاسهلیس آمریکا و اسرائیل قرار بود ایران را تجزیه کنند! دانشگاهها را
تعطیل کنند! تمام کشور را به آشوب بکشند! و... چی شد؟!
گفتم: فعلاً هرکدامشان که دستگیر میشوند با صدای بلند میگویند «فلان خوردم»!
گفت: ادعا میکردند که مجلس را منحل میکنند! نیروهای نظامی راتار و مار میکنند!
پرچم ایران را تغییر میدهند! و... چی شد؟!
گفتم: یارو به نامزدش زنگ زد و گفت آمادهباش، قراره فردا بریم. نامزدش با خوشحالی
پرسید قراره بریم هاوایی؟! یارو گفت؛ نه! پرسید؛ سفر دریایی؟! گفت؛ نه! حاضر باش
میخوایم بریم تو خیابون یه دور بزنیم و چندتا بوق بزنیم!. نامزدش گفت؛ ایول!
آفرین! ماشین خریدی؟ گفت: نه!پرسید پس چجوری میخوای بوق بزنی؟! گفت؛ آروغ میزنیم!