سقوطی که مردی آن را پیش‌بینی کرده بود! (نگاه)

 سقوطی که مردی آن را پیش‌بینی کرده بود! (نگاه) اوین نامه کیهان ۴ دی -۱۴۰۲

چرا  امین الاسلام تهرانی که جارچی تبلیغاتی نامه ارسال خمینی شیاد برای گورباچف  شده است که در ۱۱بهمن ۶۷ ازطریق پیک کردن آخوندجوادی  آملی درسفر به مسکو تحویل گورباچف داده شد که ادعا شده دراین نامه  خمینی شیاد پیش بینی  کرده بود که شوروی سابق ازهم فرومی پا شد. البته دلیل فروپاشی شوروی سابق پس از لشکرکشی وشکست ارتش متجاوز روس به افغانستان عامل مؤثر بستر سازی جو نارضایتی داخلی روسیه ولشکر کشی نظامی روسیه به چکسلواکی  که موجب مقاومت  شهروندان چکسلواکی  شد و مکمل آن نارضایتی های کشورهای بلوک شرق عضو پیمان نظامی ورشو زیر هژمونی شوروی سابق هم شکل گرفت که سرانجام بافروپاشی دیواربرلین زمینه فروپاشی شوروی سابق را هموار کرد . اما ازسوی دیگر  جای سئوال است که چرا  جارچی ومداح نامه  پیش گویی  کننده فروپاشی شوروی سابق خمینی شیاد به گورباچف اشاره نکرده است برای چه  وعده  های مسکن وآب وبرق مجانی و حکومت مستضعفان وپابرهنگان و شعار نابودی اسراییل  و راه قدس ازکربلا می گذردوجنگ ۲۰ سال طول بکشد ماهستیم وتاآخرین نفر وآخرین خشت خانه می جنگیم  خمینی شیاد نه  به واقعیت نه پیوست که درست نتیجه معکوس  برجای گذاشت ؟!چون نویسنده تصویز ندارد وجزو سربازان گمنام است  بعید نیست کار سربازجوشریعت نداری باپوشش نام های دیگر باشد.

امین‌الاسلام تهرانی
نامه‌ای در تاریخ
۱۱ بهمن ماه سال ۱۳۶۷ برابر با 31 ژانویه 1989 خطاب به «میخائیل گورباچف»، واپسین رهبر شوروی، درباره مرگ ضروری کمونیسم و ضرورت پرهیز شوروی از اتکا به‌ غرب و دعوت به دین اسلام انتشار یافت. نویسنده نامه بنیادگذار جمهوری اسلامی ایران بود. پیرِ پرتجربه‌، با اطمینانی عجیب نوشته بود: «جناب آقای گورباچف! برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جست‌وجو کرد، چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به درآورد.» بنیادگذار انقلاب از رهبر شوروی خواسته بود که به سیاستِ مذهب‌ستیزی خاتمه دهد و نسبت به اسلام مطالعاتی انجام دهد.کمی بیش از یک سال در 25 دسامبر 1991 (4‌دی 1370) یعنی 32 سال پیش بود که «بوريس يلتسين» به كاخ كرملين رفت و به «میخائیل گورباچف» (واپسین رهبر شوروي) گفت كه اتحاد جماهير شوروي منحل شده و او ديگر سمتي ندارد. اندکي بعد گورباچف در يك نطق كوتاه راديو تلويزيوني گفت كه با انحلال شوروي به اين صورت قاعدتاً نمي‌تواند موافق باشد ولي در برابر عمل انجام شده قرار گرفته و چاره‌ای جز قبولِ انحلال ندارد! به اين ترتيب يک امپراتوري بزرگ با آن همه موشک اتمی، ده‌ها هزار ‌تانک، صدها زيردريايي و پيشرفت‌هاي فضائي مضمحل شد. این اتفاق بدون اين که همه‌پرسی برگزار شده باشد صورت گرفت تا ابهامی همیشگی در تاریخ معاصر باقی بماند. بحث از این که اتحاد شورويِ 69 ساله متشکل از 15 كشور چطور فروریخت و چه دست‌های پشت پرده بود و... جای خود را دارد‌، اما باید توجه داشت که این انحلال حتمی بود و این حتمیت را مردی پرتجربه دیده بود!گورباچف بعدها گفت که «زمانی که این پیام را در جلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست مطرح کردیم، برای اعضای حزب که نیمی از جهان را در اختیار داشتند، بسیار غیرمنتظره بود...» اما باید توجه داشت که آن‌چه غیرمنتظره بود را آنها کمتر از 2 سال بعد با چشمان خود دیدند. حالا هم نیازی به طول و تفصیل نیست؛ در مورد این سقوط و آن نامه بسیار نوشته و گفته‌اند که اکنون همه آنها پیش روی ماست. آن‌چه مهم است «تذکر» مطوی در این نامه است؛ نباید برای ما عجیب و دور از ذهن باشد که روزی این‌ دولت‌هایی که زرادخانه‌های اتمی خود را با فروختن انسانیت و معنویت فربه کرده‌اند نیز دیر-یا-زود به سلف خود شوروی کبیر! بپیوندند. شوروی خیلی از اولین‌ها را به نام خود ثبت کرد مثل اولین سفر به فضا و... اما مسلماً فروپاشی‌اش نه اولین نمونه فروپاشیِ امپراتوری‌ها بود و نه آخرینِ آنها و راه همچنان برای به اصطلاح «امپراتوری‌ها»ی بعدی باز است!