دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " ببخشيد ! اينجا كجاست ؟! "

"سربازجو پاسدار شریعتمداری اشراف کامل دارد که اوضاع بحرانی رژیم ضد بشری چقدر وخیم و خطری می باشد. به ویژه اینکه شرایط هم پیمانش سوریه مقابل معترضان ناراضی روز بروز بحرانی و خطری تر می شود که این وضعیت برروی آسیب پذیر کردن رژیم ضد بشری کودتایی نا مشروع حاکم بر ایران بی تأثیر نمی باشد. همچنین ادامه ی اختلاف و شکاف میان لوطی و عنتر هر گز به صلاح رژیم ضد بشری کودتایی نا مشروع نمی باشد"

سربازجو پاسدار شکنجه گر که مدیر مسئول دروغ نامه ی کیهان و نماینده ی ویژه ی ولی وقح در این دروغ نامه می باشد. اکنون کنیه و گذشته ی خودش را با نقل قول کردن از پدر و دوست همکارش مشهدی عبدالله رو کرده است که گاراژ دار میدان خراسان تهران بود. همینطور بعنوان راهنمای جاده ها همراه رانند گان اتوبوس های تازه کار ونا آشنا به جاده ی تهران - مشهد عازم مشهد می شد. بلی فاش ساخته است که فرزند چه پدری می باشد ولی نگفته چه پروسه ای طی شده است تا که بگوید اکنون چکاره است؟ در صورتی که به جز اینکه در دوران مدعیان اصلاح طلبان یک قلم 200 هکتار از زمین های مرغوب ورامین را به نام مؤسسه فرهنگی کیهان بالا کشید . اکنون نیز همسرش وزیر بهداشت کابینه ای است که این روز ها از هر سو وطرف از جمله از سوی خود همین سر بازجو بشدت زیر تیغ اتهام می باشد. خلاصه چون سبک نگارش و قلم زنی سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری از موضع باز جویی و پرونده سازی و متهم کردن و کیفر خواست و حکم محکومیت صادر نمودن می باشد قلم فرسایی می کند . البته آن سوی این شیوه ی قلم زنی کردن آویزان به ولی وقیح و مراکز قدرت شدن است که همراه با ستایش و تبلیغ و چاپلوسی و مداحی مشمئز کننده می باشد. بنا براین هدف از بازگویی این داستان مشهدی عبدالله گاراژ دار سارق میدان خراسان تهران متمر کز شدن بر روی شهر مشهد و گرمسار است که جزو زیر مجموعه یا مشتقات هدف است . چونکه مکان زاد گاه ولی وقیح نامشروع است و دیگری زادگاه پاسدار گماشته احمدی نژاد می باشد که توضیح داده که اولی رهبر هشیار و چراغ راه در همه جا از جمله راه یابی در جاده هاست و دیگری دزد ناشی به کاهدان زده و گمراه شده ای است که فقط بلد است با آدرس غلط دادن راه را گم کند و بطور خودش به چرخد تا که در پایان بدلیل اعتراف به گم کردن مسیر از طریق چراغ راهنمایش هدایت شده است . همچنین اگر چنانچه سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری در ستون خبره ویژه ی همین شماره دروغ نامه خاتمی را به توبه گر خائن متهم کرده است و تأکید نموده که این توبه پذیرفته شدنی نمی باشد . در عوض از توبه و ندامت پاسدار گماشته احمدی نژاد مقابل رهبر لوطی جماران ستایش کرده و نتیجه گرفته است که عاقبت بست 11 روز خانه نشینی پاسدار گماشته احمدی نژاد که موجب ایجاد فضای تبلیغاتی رسانه های خبری دشمن بیگانه و ایادی داخللی اش شد که بلی با بست نشینی 11 روزه پاسدار گماشته احمدی نژاد رژیم ضد بشری و کودتایی دچار شکاف و حکومت دو گانه شده است . اما این توبه موجب پریشان کردن خواب دشمن و حامیان داخلی اش شد و در نهایت این توبه چنین منتهی به خیر و خوشی و شیرین کامی و دلشاد کردن حامیان لوطی و عنتر شده است:

"خدا رحمت كند «مشهدي عبدالله» را. در ميدان خراسان گاراژدار بود و اتوبوس ها و كاميون ها از گاراژش بار و مسافر مي گرفتند. او را در نوجواني ديده بودم، هنگامي كه پيرمردي تقريبا از كار افتاده بود. داستاني كه نقل مي كنم را از مرحوم پدرم شنيده ام كه با مشهدي عبدالله رفيق مسجد و هيئت بود. آن روزها برخي از اتوبوس ها كه قصد مسافرت به مشهد مقدس را داشتند به علت خرابي جاده ها و طولاني بودن راه يكي از افرادي كه با راه و جاده آشنا بودند، به عنوان بلد-راهنما- با خود مي بردند. مشهدي عبدالله از جمله اين بلدها بود كه گاهي اوقات همراه رانندگان نابلد اتوبوس ها به مشهد مي رفت تا به قول خودش، هم به پابوس امام رضا عليه السلام رفته باشد و هم به زوار آقا خدمتي كرده باشد. آن روز، نزديك غروب آفتاب بود كه اتوبوس با سلام و صلوات راهي مشهد شد. در حالي كه مشهدي عبدالله را هم به عنوان بلد همراه خود داشت. نيمه هاي شب بود كه اتوبوس به ميدان يك شهر رسيد و راننده مشهدي عبدالله را كه روي صندلي عقب اتوبوس به خواب عميقي رفته بود، بيدار كرد. مشهدي عبدالله نگاهي به ميدان انداخت و گفت اينجا گرمسار است و بعد از نشان دادن مسير بعدي دوباره به عقب اتوبوس رفت و خوابيد. چند ساعت بعد، هوا گرگ وميش شده بود كه اتوبوس به ميدان بعدي رسيد.اين ميدان، برخلاف ميدان گرمسار، خالي از رفت و آمد نبود. راننده پياده شد و از رهگذري پرسيد؛ اينجا كجاست؟ و جواب شنيد؛ ميدان خراسان! با تعجب پرسيد كدام ميدان خراسان؟ و رهگذر گفت: مگر چند تا ميدان خراسان داريم؟!... ميدان خراسان تهران! ايندفعه مشهدي عبدالله را كه هنوز خواب بود، با ملامت بيدار كردند ولي ديگر كار از كار گذشته بود و راننده زير لب غرغر مي كرد؛ بعد از اون همه دنده صدمن يك غاز كه عوض كرديم تازه رسيديم به جاي اولمون! معلوم نيست بوق مي زديم يا بخيه به آبدوغ؟!.خانه نشيني 11 روزه رئيس جمهور اگرچه رخدادي تلخ و ناگوار و از آقاي احمدي نژاد، دور از انتظار بود ولي اين ماجراي تلخ كه به شيريني انجاميد، بي دستاورد نبود و درس ها و عبرت هايي نيز به دنبال داشت. از جمله؛ بعد از صدور حكم قانوني رهبرمعظم انقلاب و تدبير حكيمانه ايشان مبني بر ابقاي وزير عزل شده اطلاعات و آغاز خانه نشيني 11 روزه آقاي احمدي نژاد، دشمنان بيروني براي بهره گيري از شرايط پيش آمده كمترين فرصتي را از دست ندادند چرا كه آنها از يكسو شكست سنگين و پرهزينه فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 را تجربه كرده بودند و از سوي ديگر با خيزش هاي اسلامي منطقه و سقوط ديكتاتورهاي دست نشانده خود روبرو بودند و از آنجا كه انقلاب هاي اسلامي در خاورميانه و شمال آفريقا را الگو گرفته از انقلاب اسلامي ايران ارزيابي مي كردند - كه ارزيابي دقيق و غيرقابل ترديدي بود- به طور طبيعي، رخداد مورد اشاره را فرصت مناسبي براي مخدوش كردن اين الگو در نگاه ملت هاي مسلمان منطقه تلقي مي كردند. از اين روي با همه توان براي صيد «ماهي مطلوب» از آب - به زعم خود- گل آلود، به ميدان آمدند تا از «باد»ي كه به دست جريان انحرافي- مستقيم يا غير مستقيم- كاشته بودند، توفان درو كنند. رسانه هاي آمريكايي، اروپايي، اسرائيلي و تقريباً تمامي رسانه هاي دولتي منطقه در اقدامي هماهنگ، ابتدا كوشيدند خطاي احمدي نژاد را - كه بعدها شاهد اصلاح آن بوديم- يك «خط» تلقي كنند و سپس اين خط فرضي را نشانه «حاكميت دوگانه»! و حاكميت دوگانه را نتيجه قطعي و اجتناب ناپذير آميختگي دين و سياست معرفي كنند. اما، در حالي كه ذوق زدگي دشمنان بيروني- و يا تظاهر آنها به ذوق زدگي- به اوج رسيده بود، رئيس جمهور محترم كشورمان همانگونه كه از ايشان انتظار مي رفت و قابل پيش بيني بود با حضور خويش در هيئت دولت و از سرگيري فعاليت و خدمات خود، خواب خوش آنان را به كابوس تبديل كرد و يكشنبه شب در برنامه زنده شبكه دوم سيما آخرين ميخ را هم بر تابوت توهم دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها كوبيد. تاكيد رئيس جمهور بر اين كه «سرباز ولايت فقيه است» و پيروي بي چون و چرا از ولي فقيه را وظيفه ديني و تكليف قانوني خود مي داند و... نشان داد كه ايشان اگرچه مرتكب خطا شده است ولي اين «خطا» نشانه اي از «خط» ندارد كه نابخشودني باشد... و در پايان اين ماجرا، قيافه به هم ريخته و ابروهاي باعصبانيت درهم كشيده دشمنان به همان اندازه ديدني است كه چهره گشاده و به رضايت نشسته دوستان واقعي آقاي احمدي نژاد.اما، عكس العمل مردم نسبت به ماجراي ياد شده از موهبت بزرگي حكايت مي كند كه خداي مهربان در دل و جان ملت ايران به وديعه نهاده است. توده هاي عظيم مردم كه حماسه 9 دي و 22 بهمن فقط يكي از نمونه هاي وفاداري آنان به اسلام و انقلاب و حضرت آقا بود و با همين نگاه نيز، رئيس جمهور محترم را برگزيده بودند، پس از شنيدن ماجرا، ابتدا، آنچه شنيده بودند را باورنكردني ارزيابي كردند و پس از آن كه اخبار و گزارش هاي بعدي درباره خانه نشيني آقاي احمدي نژاد را شنيدند، انگشت حيرت به دندان گزيدند و بدون كمترين ترديدي اقدام رئيس جمهور منتخب خود را بيرون از بستر تعريف شده و پذيرفتني نظام تلقي كردند ولي از آنجا كه اين حركت را با شخصيت شناخته شده ايشان همخوان نمي دانستند، در انتظار بازگشت رئيس جمهور از خطايي كه مرتكب شده بود به انتظار نشستند و صد البته به لطف خداي مهربان انتظار آنان به درازا نكشيد و آب رفته به جوي بازگشت. مردم به احمدي نژاد پيرو ولي فقيه رأي داده اند و خدمات فراوان و مثال زدني و در پاره اي از موارد بي نظير او را ارج نهاده و در حمايت از وي كمترين كوتاهي روا نداشته اند. حمايتي اينگونه گسترده و صادقانه نبايد به آساني برداشته شود. اما، بلافاصله پس از آن كه احساس مي كنند رئيس جمهور مردمي و محبوبشان هرچند ناخواسته و به خطا، از بستر اصلي فاصله گرفته است، به جاي آن كه، آنها نيز به خطا، از بستر اصلي فاصله بگيرند، با هوشمندي توقف مي كنند و آدرسي را كه در دست دارند با مسيري كه رئيس جمهور در پيش گرفته است به مقايسه مي نشينند و با نگراني و دلشوره بازگشت وي به بستر اصلي را انتظار مي كشند "

در خاتمه اینکه آنانکه گذرشان به زندان یا سیاه چال های رژیم ضد بشری افتاده است . خوب می دانند که نقش بازجو چیست ؟ یا شکنجه چه نقشی در شکستن روحیه ی مقاومت قربانی و اعتراف گیری یا تواب سازی دارد؟ حال داشته باشید که مدعی نه بازجو که سر بازجوی شکنجه گر باشد. آنهم سابقه ی بازجویی و شکنجه گری و تواب سازی در زندان اوین داشته باشد که بقول یک زندانی دهه 60 که جزو پرسنل نظامی نیروی دریایی بود از این زندان اوین قتلگاه اوین نام برده بود که می گفت به خاطر همین اصطلاح قتلگاه اوین گفتن از سوی بازجویش متهم به دروغ گویی شد و برای مدت زیادی با بازی تکراری زندان و قتلگاه اوین به اتهام دروغ گویی که مجازاتش شلاق است. با آویزان شدن از سقف اتاق شکنجه بدفعات بر پاهایش کابل و شلاق چرمی زده می شد . البته می گفت شلاق چند شاخه داشت که ساچمه های ریز نوک آن بود که موقع کف پا خوردن بر مچ پا نیز می پیچید و آزار دهنده بود. اما اکنون این سر بازجو افتخار به سر بازجو وتواب ساز بودن خودش نیز می کند . لذا دیگر جای سئوالی باقی نماند که چنین عنصر رذل و پلیدی وقتی که مدیر مسئول دروغ نامه ی کیهان و نماینده ی ویژه ی ولی وقیح شده باشد . همینطورقلم بر دست و یادداشت روز نویس و تحلیل گر هم در این دروغ نامه باشد . مشخص است که چگونه قلم زنی می کند و تحلیل می دهد . به خصوص اینکه شرایط هم طوری باشد که اختلاف و شکاف میان رهبر لوطی جماران و عنترش پاسدار گماشته احمدی نژاد بد جوری بالا زده شده باشد. آنهم علت برجسته شدن اختلاف و شکاف پیرامون وزارت بد نام اطلاعات باشدکه نقش کلیدی در تفتیش عقاید و سانسور و اختناق و جراحی کردن اندیشه ها و خراطی نمودن اندام انسان های آزادیخواه و عدالت طلب داشته است و نقش مهم و اساسی در ادامه ی بقای رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی ایفا نموده است ؟ بنا براین بدیهی است که عزل کردن وزیر بد نام اطلاعات حیدر مصلحی از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد برای ولی وقیح و پاسداران کودتا گر وحامیانش همچون سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر هر گز تحمل پذیر وشوخی بر دار نیست . برای همین پس از عزل و ابقای آخوند طوطی صفت حیدر مصلحی و زیر بد نام اطلاعات که منجر به 11 روز بست نشینی اعتراضی پاسدار گماشته احمدی نژاد شد . در ادامه موجب موج اعتراضات و انتقادات و اتهامات همه جانبه از سوی حامیان لوطی جماران و پاسداران کودتا گرعلیه ی رئیس جمهور مغضوب و یاران نزدیک وی سرازیر شد که متهم به جریان انحرافی هم شده اند . البته این تهدید و اتهامات و شتاب گرفته همچنان ادامه دارد . بالاخره این سیاست فشار همه جانبه همراه با جنگ روانی تبلیغاتی پاسدار گماشته احمدی نژاد را وا دار به زانو زدن مقابل لوطی اش نمود. طوریکه اعلام وفا داری و لبیک گویی به لوطی جماران نمود. در صورتی که طبل رسوایی و نا مشروع بودنش از سوی ناراضیان معترض در تظاهرات های ضد حکومتی پس از کودتای 22 خرداد 88 با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل و لایت وقیح از بام بر زمین فتاده شده است . ولی سربازجو پاسدار شکنجه گر وارونه گوی وپرونده با فراموش کردن تهدید و توهین و اتهامات فراوانی که در یادداشت روز گذشته ی خود نثار پاسدار گماشته احمدی نژاد و یاران ولی کرده بود . اما اکنون بدلیل ابراز ندامت پاسدار عنتر مقابل لوطی، وی با چرخش دست به لغز و روضه خوانی و روش حلوا و چماق یا بر تو سر زدنش و بر توی دامانش گردو پرتاب کردن زده و مدافع و مداحش شده است . زیرا که سربازجو شریعتمداری اشراف کامل دارد که اوضاع بحرانی رژیم ضد بشری چقدر وخیم و خطری می باشد. به ویژه اینکه شرایط هم پیمانش سوریه مقابل معترضان ناراضی روز بروز بحرانی و خطری تر و می شود که این وضعیت برروی آسیب پذیر کردن رژیم ضد بشری کودتایی نا مشروع حاکم بر ایران بی تأثیر نمی باشد. همچنین ادامه ی اختلاف و شکاف میان لوطی و عنتر هر گز به صلاح رژیم ضد بشری کودتایی نا مشروع نمی باشد.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900228/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1390

ببخشيد ! اينجا كجاست ؟! (يادداشت روز)