دو سارق شيطانصفت نه به اموال طعمههاي خود رحم كردند و نه به شاكيان 1آبان-93
عجب شیطان صفاتی که روی زمین نسیه راه می
روند .ولی به آمریکا ورهبر ولی فقیه سور زده اند! یعنی شیطان اینقدر به پیسی
افتاده که با اینان مقایسه می شود؟ تازه سئوال است که این رژیم داعشی ولایت فقیه چه نوع رژیم شیطان صفت و
جنایتکاری است که چنین شیطان صفتانی همراه
بااسیدپاش ...... 36 سال است که تولید می کند؟دو مرد جوان شيطانصفت كه پس از سرقت طلا و اموال طعمههاي خود اقدام به آزار و
اذيت شاكيان ميكردند با تلاش پليس دستگير شدند. در مورخه 21/05/1393 فردي با
مراجعه به كلانتري 119 مهرآباد جنوبي به مأمورين اعلام كرد: زمانيكه در محل كار
حضور داشتم، دو سارق جوان با تهديد سلاح سرد وارد خانهام شده و متأسفانه ضمن آزار
و اذيت همسرم، اقدام به سرقت كليه وجوه نقد و طلا و جواهرات داخل خانه كردهاند. با
تشكيل پرونده مقدماتي با موضوع "سرقت منزل با سلاح سرد همراه با آزار و
اذيت"، پرونده به دستور شعبه سوم بازپرسي دادسراي ناحيه 34 تهران در اختيار
اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.با توجه به حساسيت پرونده،
بلافاصله تحقيقات جهت شناسايي متهمين در دستور كار كارآگاهان اداره شانزدهم پليس
آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. همسر مالباخته پس از حضور در اداره شانزدهم پليس
آگاهي تهران بزرگ در اظهاراتش به كارآگاهان گفت: در ساعت 10:00 مورخه 21/05/1393
آقايي زنگ آيفون را زد و گفت: طوطي ما در پشت بام خانه شماست اما من از او خواستم
تا زنگ طبقه سوم را بزند؛پس از چند دقيقه همين شخص، مجددا زنگ زد و گفت: طبقه سوم
پاسخگو نيست؛ لطفا در را باز كنيد. من همسايه تان هستم. من نيز به تصور اينكه
اين شخص واقعا همسايه است در را باز كردم؛ بعد از چند لحظه، زنگ واحد ما زده شد و
همين شخص درخواست كليد پشت بام را از من كرد؛ بدون آنكه در واحد آپارتمان خودمان
را باز كنم درخواست كردم تا كليد پشت بام را از واحد طبقه چهارم بگيرد اما بعد از
چند دقيقه دوباره زنگ خانه زده شد و همين شخص مدعي شد كه طبقه چهارم او را نزد من
فرستاده است.
به محض اينكه در واحد را باز كردم، جواني حدوداً 24-22 ساله وارد خانه شد و با تهديد چاقو مرا مجبور به سكوت كرد. آن جوان با تهديد اقدام به گرفتن طلا و جواهرات كرد؛ زمانيكه اين جوان مشغول بررسي طلاها بود تصميم گرفتم تا از خانه فرار كنم اما اين شخص به زور و با تهديد چاقو مانع از خروج بنده از خانه شد. اين فرد تهديد كرد اگر سر و صدا كني، تو را ميكشم. بعد مرا به داخل يكي از اتاقها برد و غيره؛ پس از آن و از طريق پنجره مشرف به داخل كوچه نفر دوم را صدا زد و نفر دوم نيز... پس از آن مرا در داخل يكي از اتاقها حبس كرده و هر دو نفر از خانه خارج شدند پس از چند دقيقه و در حاليكه بسيار ترسيده بودم، زمانيكه ديگر صدايي نميآمد از اتاق بيرون آمدم و ديدم كه آنها رفتهاند. كارآگاهان اداره شانزدهم پليس آگاهي، در سلسله اقدامات پليسي خود اقدام به چهره نگاري تصاوير دو سارق كرده و با بهره گيري از بانك اطلاعات مجرمين سابقهدار موفق به شناسايي "فرشاد. ق" (21 ساله) شدند كه برابر سوابق موجود در پرونده اش، در سال 1391 به اتهام كيف قاپي توسط پليس آگاهي شهريار دستگير و روانه زندان شده بود.
با شناسايي تصاوير "فرشاد. ق" از سوي شاكيه، دستگيري وي در دستور كار كاراگاهان اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت و كارآگاهان با انجام تحقيقات پليسي موفق به شناسايي مخفيگاه فرشاد در منطقه نسيم شهر (اكبرآباد) - خيابان شهيد رجايي شدند.
در زمان اجراي عمليات دستگيري، فرشاد با اطلاع از حضور كارآگاهان در پشت درب خانه قصد داشت تا از بالكن منزل و از طبقه چهارم فرار كند و با اين هدف به پشت بام ساختمان دو طبقهاي در كوچه پشتي پريد اما با اين وجود كارآگاهان كه تمامي احتمالات فرار متهم را پيشبيني كرده بودند، نهايتا با شليك چند تير هوايي موفق به دستگيري وي شدند. با دستگيري متهم، بلافاصله تحقيقات در همان محل دستگيري و جهت شناسايي ديگر متهم پرونده آغاز شد؛فرشاد كه چارهاي جز اعتراف و معرفي همدست خود نداشت، در اظهاراتش به كارآگاهان گفت: به همراه يكي از دوستانم بنام محسن به منزلي رفتيم كه تنها يك خانم جوان داخل خانه حضور داشت. ابتدا من پائين و در داخل كوچه بر روي موتور منتظر ماندم و محسن به تنهايي داخل ساختمان شد؛ پس از مدتي محسن از داخل پنجره مرا صدا زد و من هم رفتم داخل و.... با شناسايي مخفيگاه "محسن. الف" (22 ساله) در منطقه نسيم شهر (اكبرآباد) - شهرك اورين، كارآگاهان به اين شهرك رفته و در حاليكه محسن قصد داشت تا با يك دستگاه موتورسيكلت از شهرك خارج شود، وي را شناسايي و دستگير كردند. محسن پس از انتقال به اداره شانزدهم، در اعترافاتش به كارآگاهان گفت: با موتور و بهمراه فرشاد در منطقه مهرآباد جنوبي در حال پرسه زني و چرخيدن بوديم كه متوجه باز بودن درب پاركينگ يك خانه شديم؛ فرشاد پيش موتور ماند و من رفتم زنگ يكي از طبقات را زدم و به زن صاحبخانه گفتم "طوطيام به پشت بام ساختمان افتاده؛ لطف كنيد كليد پشت بام را بدهيد.
چند بار اول خانم صاحبخانه از من درخواست كرد تا كليد پشت بام را از ساير واحدها بگيرم اما نهايتا به اصرار بنده در خانه را باز كرد و من نيز با چاقويي كه داشتم او را تهديد كردم و داخل خانه شدم. ديدم كه به جز آن خانم جوان كس ديگري داخل خانه نيست؛ به او گفتم: پولها و طلاهايت را نشان بده كه درب كمد را باز كرد و من تمامي طلاها را سرقت كردم. محسن در خصوص آزار و اذيت شاكيه نيز به كارآگاهان گفت: پس از سرقت طلاها، شاكيه را مورد آزار و اذيت قرار داده از طريق پنجره، فرشاد را صدا كردم و او نيز بالا آمد و...؛ بعد از آن، تمامي طلا و جواهرات داخل خانه را برداشتيم و با موتور فرار كرديم. در بازرسي از مخفيگاه متهمين، كارآگاهان موفق به كشف تعدادي گوشي تلفن همراه شدند كه با بررسي سوابق آنها مشخص شد كه تمامي گوشيها داراي سابقه سرقت به شيوه كيف قاپي و موبايل قاپي هستند.
متهمين در ادامه اعترافات خود صراحتا عنوان كردند كه در مناطق "غرب" و "جنوب غرب" شهر تهران، اقدام به كيف قاپي، موبايل قاپي و گردنبند قاپي كردهاند كه با بررسي سوابق سرقتهاي مشابه تعدادي از شكات پروندههاي سرقت در شهرك آزادي، خيابان پيامبر، بلوار فردوس شناسايي و به اداره شانزدهم دعوت شدند. سرهنگ كارآگاه "آريا حاجيزاده"، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اشاره به متأهل بودن هر دو متهم عنوان داشت: هر دو متهم پرونده متأهل بوده و حتي يكي از متهمين بنام "محسن. الف" داراي سه فرزند ! ميباشد. سرهنگ آريا حاجي زاده با اشاره به دستور انتشار بدون پوشش تصاوير هر دو متهم پرونده، گفت: دستور انتشار بدون پوشش تصاوير هر دو متهم از سوي مقام محترم قضايي صادر شده است؛لذا از كليه شكات و مالباختگان احتمالي كه موفق به شناسايي تصاوير متهمين شدند دعوت ميشود تا جهت طرح و پيگيري شكايات خود به اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ واقع در خيابان وحدت اسلامي مراجعه نمايند
به محض اينكه در واحد را باز كردم، جواني حدوداً 24-22 ساله وارد خانه شد و با تهديد چاقو مرا مجبور به سكوت كرد. آن جوان با تهديد اقدام به گرفتن طلا و جواهرات كرد؛ زمانيكه اين جوان مشغول بررسي طلاها بود تصميم گرفتم تا از خانه فرار كنم اما اين شخص به زور و با تهديد چاقو مانع از خروج بنده از خانه شد. اين فرد تهديد كرد اگر سر و صدا كني، تو را ميكشم. بعد مرا به داخل يكي از اتاقها برد و غيره؛ پس از آن و از طريق پنجره مشرف به داخل كوچه نفر دوم را صدا زد و نفر دوم نيز... پس از آن مرا در داخل يكي از اتاقها حبس كرده و هر دو نفر از خانه خارج شدند پس از چند دقيقه و در حاليكه بسيار ترسيده بودم، زمانيكه ديگر صدايي نميآمد از اتاق بيرون آمدم و ديدم كه آنها رفتهاند. كارآگاهان اداره شانزدهم پليس آگاهي، در سلسله اقدامات پليسي خود اقدام به چهره نگاري تصاوير دو سارق كرده و با بهره گيري از بانك اطلاعات مجرمين سابقهدار موفق به شناسايي "فرشاد. ق" (21 ساله) شدند كه برابر سوابق موجود در پرونده اش، در سال 1391 به اتهام كيف قاپي توسط پليس آگاهي شهريار دستگير و روانه زندان شده بود.
با شناسايي تصاوير "فرشاد. ق" از سوي شاكيه، دستگيري وي در دستور كار كاراگاهان اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت و كارآگاهان با انجام تحقيقات پليسي موفق به شناسايي مخفيگاه فرشاد در منطقه نسيم شهر (اكبرآباد) - خيابان شهيد رجايي شدند.
در زمان اجراي عمليات دستگيري، فرشاد با اطلاع از حضور كارآگاهان در پشت درب خانه قصد داشت تا از بالكن منزل و از طبقه چهارم فرار كند و با اين هدف به پشت بام ساختمان دو طبقهاي در كوچه پشتي پريد اما با اين وجود كارآگاهان كه تمامي احتمالات فرار متهم را پيشبيني كرده بودند، نهايتا با شليك چند تير هوايي موفق به دستگيري وي شدند. با دستگيري متهم، بلافاصله تحقيقات در همان محل دستگيري و جهت شناسايي ديگر متهم پرونده آغاز شد؛فرشاد كه چارهاي جز اعتراف و معرفي همدست خود نداشت، در اظهاراتش به كارآگاهان گفت: به همراه يكي از دوستانم بنام محسن به منزلي رفتيم كه تنها يك خانم جوان داخل خانه حضور داشت. ابتدا من پائين و در داخل كوچه بر روي موتور منتظر ماندم و محسن به تنهايي داخل ساختمان شد؛ پس از مدتي محسن از داخل پنجره مرا صدا زد و من هم رفتم داخل و.... با شناسايي مخفيگاه "محسن. الف" (22 ساله) در منطقه نسيم شهر (اكبرآباد) - شهرك اورين، كارآگاهان به اين شهرك رفته و در حاليكه محسن قصد داشت تا با يك دستگاه موتورسيكلت از شهرك خارج شود، وي را شناسايي و دستگير كردند. محسن پس از انتقال به اداره شانزدهم، در اعترافاتش به كارآگاهان گفت: با موتور و بهمراه فرشاد در منطقه مهرآباد جنوبي در حال پرسه زني و چرخيدن بوديم كه متوجه باز بودن درب پاركينگ يك خانه شديم؛ فرشاد پيش موتور ماند و من رفتم زنگ يكي از طبقات را زدم و به زن صاحبخانه گفتم "طوطيام به پشت بام ساختمان افتاده؛ لطف كنيد كليد پشت بام را بدهيد.
چند بار اول خانم صاحبخانه از من درخواست كرد تا كليد پشت بام را از ساير واحدها بگيرم اما نهايتا به اصرار بنده در خانه را باز كرد و من نيز با چاقويي كه داشتم او را تهديد كردم و داخل خانه شدم. ديدم كه به جز آن خانم جوان كس ديگري داخل خانه نيست؛ به او گفتم: پولها و طلاهايت را نشان بده كه درب كمد را باز كرد و من تمامي طلاها را سرقت كردم. محسن در خصوص آزار و اذيت شاكيه نيز به كارآگاهان گفت: پس از سرقت طلاها، شاكيه را مورد آزار و اذيت قرار داده از طريق پنجره، فرشاد را صدا كردم و او نيز بالا آمد و...؛ بعد از آن، تمامي طلا و جواهرات داخل خانه را برداشتيم و با موتور فرار كرديم. در بازرسي از مخفيگاه متهمين، كارآگاهان موفق به كشف تعدادي گوشي تلفن همراه شدند كه با بررسي سوابق آنها مشخص شد كه تمامي گوشيها داراي سابقه سرقت به شيوه كيف قاپي و موبايل قاپي هستند.
متهمين در ادامه اعترافات خود صراحتا عنوان كردند كه در مناطق "غرب" و "جنوب غرب" شهر تهران، اقدام به كيف قاپي، موبايل قاپي و گردنبند قاپي كردهاند كه با بررسي سوابق سرقتهاي مشابه تعدادي از شكات پروندههاي سرقت در شهرك آزادي، خيابان پيامبر، بلوار فردوس شناسايي و به اداره شانزدهم دعوت شدند. سرهنگ كارآگاه "آريا حاجيزاده"، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اشاره به متأهل بودن هر دو متهم عنوان داشت: هر دو متهم پرونده متأهل بوده و حتي يكي از متهمين بنام "محسن. الف" داراي سه فرزند ! ميباشد. سرهنگ آريا حاجي زاده با اشاره به دستور انتشار بدون پوشش تصاوير هر دو متهم پرونده، گفت: دستور انتشار بدون پوشش تصاوير هر دو متهم از سوي مقام محترم قضايي صادر شده است؛لذا از كليه شكات و مالباختگان احتمالي كه موفق به شناسايي تصاوير متهمين شدند دعوت ميشود تا جهت طرح و پيگيري شكايات خود به اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ واقع در خيابان وحدت اسلامي مراجعه نمايند