چرا این انتخابات مهم است؟ 12ابان-99
حتی اگر بایدن در قمار آرای الکترال کالج برنده نباشد باز نشانه تنفّری است که حتی در خود آمریکا اکثریت مردم از عملکرد رئیسجمهوری ترامپ دارند؛ هرچند به نظر میرسد انتخابات این دوره بیدغدغه و سروصدا و درگیری و حتی جنگ و جدل داخلی نباشد؛ بهویژه آن که ترامپ با توجه به روحیهای که دارد از مدتی قبل کارزار «دبّه» را داغ و جرزنی را شروع کرده و احتمال این که کار را به دیوان عالی که با ترفندهای خود، اکثریت آن را از هم حزبیهای خودش قرار داده بکشاند کم نیست.
به گزارش ایسنا، در یادداشتی در روزنامه اطلاعات به قلم فتحالله آملی آمده است: «شاید در کمترین دورهای مثل این دوره، انتخابات آمریکا تا این حد، نه فقط برای ایرانیان، بلکه برای بسیاری از دولتها و ملتها از اهمیت قابل توجهی برخوردار شده است.
جالب این که بر اساس پیشبینیها حتی در خود آمریکا هم انتخابات این دوره اهمیت بسیاری یافته است. مثال ساده این که در برخی ایالتهای آمریکا حتی تا روز قبل از رأیگیری رسمی که فرداست تعداد شرکتکنندگان و رأیدهندگان تا همین جای کار از کل رأیدهندگان دوره قبل یعنی انتخابات ۲۰۱۶ بیشتر بوده است و کارشناسان پیشبینی میکنند که نصاب مشارکت در این دوره از انتخابات شکسته شود و این مسأله از این منظر بیشتر محل توجه است که معمولاً پس از دور اول ریاستجمهوری یک نامزد، در دور دوم هم میزان مشارکت به طور معمول و در اکثر موارد پایین میآید و هم با توجه به گذشت چهار سال از ریاستجمهوری اقبال به نامزد جدید کمتر دیده میشود و به طور معمول رئیسجمهوری فعلی دوره بعد را هم در کاخ سفید خواهد گذراند. در اکثر کشورها نیز همین رویه و روند حاکم است ازجمله در کشور خودمان هم… مگر آن که در آمریکا ماجرایی شبیه شکست آمریکا در سیاستهای خاورمیانهایاش با وقوع انقلاب اسلامی پیش بیاید که دوره کارتر را چهار ساله کرد یا قبل از آن یک رسوایی مثل واترگیت که تازه به استعفای نیکسون انجامید وگرنه در انتخابات ۷۲ مجدداً رأی آورد و ۲ سال بعد مجبور به استعفا شد؛ همچنین است افتضاحی مثل جنگ خودسرانه جرجبوش با عراق با ادعای وجود سلاحهای شیمیایی که دروغ از کار درآمد و بیل کلینتون دمکرات را بر سر قدرت نشاند وگرنه به طور معمولی رؤسای جمهوری، دوره هشت ساله را در کاخ سفید میمانند.
اما امسال به نظر میرسد علت مهم شدن این انتخابات بیش از هر چیز به ظهور پدیدهای به نام ترامپ برگردد که شاید بتوان او را عجیبترین و غیر قابل پیشبینیترین رئیسجمهوری دهههای اخیر دنیای غرب خواند که اکثریت نخبگان، سیاستمداران، روزنامهنگاران، هنرمندان و برجستگان غرب و شرق حضور او را به عنوان رهبر بزرگترین قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی دنیا یک فاجعه میدانند و دوست میدارند هر چه زودتر دورهاش به پایان برسد و با وجودی که حزب رقیب او، کاندیدایی پیر و ضعیف را به صحنه رقابت با او آورده و از این نظر از بهترین فرصتی که برای برد در کارزار با معرفی یک کاندیدای جوانتر و کمتر شناختهتر و البته قویتر در اختیار داشته به خوبی استفاده نکرده، اما با این حال تا اینجای کار بر اساس نظرسنجیها، دست بالاتری دارد و شانس او برای برد بیشتر است؛ هر چند در روند پیچیده و عجیب و غریب انتخابات آمریکا، این بالاترین میزان آرای یک کاندیدا نیست که برنده را تعیین میکند (چنانچه در انتخابات قبلی هم هیلاری کلینتون دو سه میلیون رأی بیشتر داشت). اما حتی اگر بایدن در قمار آرای الکترال کالج برنده نباشد باز نشانه تنفّری است که حتی در خود آمریکا اکثریت مردم از عملکرد رئیسجمهوری ترامپ دارند؛ هرچند به نظر میرسد انتخابات این دوره بیدغدغه و سروصدا و درگیری و حتی جنگ و جدل داخلی نباشد؛ بهویژه آن که ترامپ با توجه به روحیهای که دارد از مدتی قبل کارزار «دبّه» را داغ و جرزنی را شروع کرده و احتمال این که کار را به دیوان عالی که با ترفندهای خود، اکثریت آن را از هم حزبیهای خودش قرار داده بکشاند کم نیست.
به هر حال فردا این انتخابات برگزار میشود و تا چندی بعد هم نتیجه آن اعلام خواهد شد، اما نکتهای که به ما مربوط میشود این که تا به حال سراغ نداریم که در طول این چهار دهه، افکار عمومی در داخل تا این حد نسبت به انتخاباتی هزاران کیلومتر آنطرفتر حساسیت نشان داده باشند. این البته حسن نیست بلکه عیب بزرگی است که باید نسبت به آن دقیق شد و آن را مورد آسیبشناسی قرار داد و علت آن چسبندگی بیمورد و غیر علمی واحد پول آن کشور به اقتصاد ایران و تأثیر روانی تحولات سیاسی آن بر داخل است.
ریشهیابی علت ایجابی چنین پدیدهای هم به ساختار معیوبی برمیگردد که به غلط یا به درست، بهبود یا رکود اقتصاد کشور را به تحولات آمریکا ربط میدهد و نشانی آن را کاخ سفید میداند. در حالی که بخش اعظم مشکل به درون و عدم تعادلهای موجود در اقتصاد داخل مرتبط است.»