سیدجلال ساداتیان طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان ضرورت تجدید نظر در سیاست خارجی نوشت: برای پاسخ به این سوال که آیا سیاست خارجی ما در حال حاضر در وضعیت مطلوبی به سر میبرد یا اینکه با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند که حل و فصل آنها نیاز به تجدیدنظرهایی در این زمینه دارد، ابتدا باید به چند سوال جزییتر پاسخ داد. آیا توافق برجام احیا شده و مساله پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران به سرانجام رسیده است؟ آیا با اینکه جمهوری اسلامی ایران موضعگیری رسمی در حمایت از روسیه در جنگ اوکراین نداشته، توانستهایم با تبلیغات بینالمللی که علیه کشور ما در این خصوص در جریان است، مقابله کنیم و آیا ادامه روند کنونی به نفع ماست؟ آیا موفق شدهایم مشکلاتی را که میان ما و همسایگان و کشورهای منطقه نظیر عربستان سعودی، آذربایجان، افغانستان یا کشورهای جنوب خلیج فارس وجود داشت، حل و فصل کنیم؟ زمانی که پاسخ به این سوال و سوالها مشابه دیگر «نه» است یعنی شیوه سیاستورزی ما ایراداتی داشته و باید اصلاح شود. همانطور که در بیانیه روز چهارشنبه ۱۱ آبان تعدادی از سفرا به آن اشاره شد، جمهوری اسلامی ایران با به کارگیری تمام ابزارهای قدرت و بازدارندگی و استفاده از همه ظرفیتها و فرصتها و ارزیابی هزینه در مقابل فایده، میتواند با تنظیم چارچوبی از همکاری، مشارکت و رقابت با دولتها، رویکردی واقعی و عملگرایانه را به منظور کاهش تنشها و پیشبرد منافع ملی در مشارکت با دولتها و جامعه جهانی، بهویژه همسایگان در پیش گیرد. تاکنون هیچ کشوری قادر نبوده با سیاست خارجی بحرانزا در مسیر توسعه و پیشرفت گام بردارد. واقعیت این است که در دولت قبل موانعی پیش پای دولت گذاشته شد و شرایطی فراهم آمد که مانع از احیای برجام شد. وعدههایی داده شد که «ما اگر بیاییم» میتوانیم توافق هستهای را با شرایط بهتر احیا کنیم که این اتفاق هم نیفتاد. مشکلات در سیاست خارجی به همین جا محدود نمیشود. اسراییل مرتبا به اقدامات خصمانه علیه ایران دست میزند. در سوریه به حق و حقوقی که میتوانستیم برای خود متصور باشیم دست نیافتهایم، روسیه از مدتها پیش بهرغم زحماتی که ایران در سوریه کشید تمام منافع را برای خود برداشته و قدرت مانور زیادی برای ایران باقی نمانده است.
ما نمیتوانیم این مساله را که در عراق دولتی بر سرکار آمده که مشکل خاصی با ما ندارد، دستاورد ویژهای بدانیم.
سوالات بسیاری در رابطه با سیاست خارجی وجود دارد، اما دو مسالهای که به آن اشاره کردم یعنی برجام و مساله اوکراین نیاز به رسیدگی و تلاش ویژه برای حل و فصل سریع دارد. گفته شده هیاتی از ایران قرار است به وین رفته و گفتگوهایی با آژانس داشته باشد. آژانس بخشی از ماجرای هستهای ماست، اما آیا همه مساله ما با آژانس است؟ سوال این است که چرا گفتگوهایی که از طریق نماینده اتحادیه اروپا با امریکاییها انجام میشد، متوقف شده و چرا تلاشی برای حل این مساله صورت نمیگیرد. در موضوع اوکراین ما میتوانستیم نقش یک واسطه خوب را ایفا و منافع خود را تامین کنیم، نظیر همان کاری که اکنون ترکیه انجام میدهد و با اینکه به اوکراین سلاح فروخته و میفروشد به نحوی سیاست خود را پیش میبرد که در مساله توافق انتقال غلات هم مسکو و هم کییف پذیرفتهاند که از طریق ترکیه مساله تجارت غلات را حل کنند. حقیقت تلخ این است که ما در حال شکلدهی اجماع جهانی علیه خودمان هستیم و اتحادیه اروپایی را به سمت نزدیکی بیشتر با ایالات متحده در موضوع ایران سوق میدهیم. اینها همه روی مسائل داخلی هم اثرگذار است و تجمیع مسائل حل نشده میتواند مشکلآفرین باشد. من و تعدادی دیگر از دیپلماتها و سفرای پیشین به عنوان جمعی که دنیا را دیدهاند و تجربه کار در کشورهای مختلف از هند، روسیه، آلمان، انگلیس، فرانسه و بسیاری از کشورهای دیگر را دارند - یعنی نمیتوان آنها را متهم کرد که چیزی نمیدانند - در بیانیه نظرات خود را مطرح کرده و خواستار تجدیدنظر شدهایم. باید نظر متخصصان را گرفت و با درایت بیشتری عمل کرد.