روزنامه ی کیهان دوشنبه 20 مهر ماه سال 1388

نقد و بررسی " فرزند اسرائيل نباش " (يادداشت روز)

" اعترافات بچه مرشد معرکه گیر، بیانگر واقعیت به آخر خط رسیدن مرده ی در حال احتضار ی می باشد که دم موت، منتظر اعجاز شفای عاجل می باشد "

باید باشند کسانی که هنوز بخاطر دارند که چگونه مرشد و بچه مرشدان معرکه گیر پرده دار در عصر پنجشنبه ها و شب جمعه ها که مردم عزا دار و سو گوار برای فاتحه خوانی اموات یا از دست رفتگان خود بر سر گورستان حضور می یافتند. یا اینکه تجمع و گرد همآئی بر سر مزار تازه مر ده یا جانباخته ای وجود داشت. اینان نیز حاضر می شدند ودست به معرکه گیری می زدند . البته عده ای به عنوان فقیر و گدا هم به نیت حلوا و خرما و نقل و شیرینی خوری حضور می یافتند تا دلی از عزا بدر آورند . بهر حال مرشدان و بچه مرشدان معرکه گیر پرده دار همچون آخوند های مرده خوار به شیوه ی دیگر بازار معرکه گیری بر پا می کردند تا در پایان بتوانند با چراغ الله کردن مردم گرد خود پای بساط معرکه گیری جمع شده ی خودشان را سر کیسه یا تلکه نمایند .

اکنون نیز بهمان شیوه ی بازار معرکه گیری مراسم گورستانی قلم بر دستان یا دداشت روز نویسان ورق پاره ی کیهان سر باز جو پاسدار حسین شریعتمداری یادداشت روزها تنظیممی شوند و تحلیل ارائه می دهند. یا در حقیقت بساط معرکه گیری بر پا می کنند. زیرا که بچه مرشدان مداح و ستایش گویان معرکه گیر ان ورق پاره ی کیهان به تبعیت از مر شد معرکه گیر خود شان سر باز جو حسین شریعتمداری نقال وهذیان وارونه گوی که اکنون بدلیل ده ها مورد شاکی در داد گاه نمایشی حضور یافته است تا پاسخگوی اتهامات معرکه گیری و یا پرونده سازی و اهانت و توهین های زنجیره ای خود به دیگران باشد . بچه مرشد های تعلیم دیده ی این مرشد نیز همین مسیر مشابه مرشد خویش را می پیما یند.

پس بی جهت نیست که اکنون بچه مرشد معرکه گیر قلم بر دست یادداشت روز نویس بدون اشاره نمودن به نقش کلیدی که رژیم فاشیستی مذهبی و تروریستی و کودتائی و جنگ افروز حاکم بر ایران در زمینه بستر سازیو جنگ افروزی و بحران آفرینی و ناامن و بی ثبات سازی خاور میانه در بیش از 3 دهه ی گذشته داشته است. همچنین با فر اموش کردن اعتراف رفسنجانی مکار و بساز و بفروش و غارتگر در نماز جمعه ی تهران که خطاب به بوش گفته بود که بوش می داند که اگر چنانچه حمایت و همکاری ما در اشغال نظامی افغانستان نبود . هنوز طالبان بر افغانستان بر سر قدرت بودند . یا اینکه از نقش جاسوس و دلال چند جانبه امد چلبی دبیر کنگره ی دست ساز ملی عراق قبل از اشغال نظامی عراق کلام و سخنی بگوید که چگونه این دلال و جاسوس چند جانبه با همکاری سران رژیم کودتائی نا مشروع و سپاه پاسداران و وزارت بد نام اطلاعات و همکاری مشترک با دستگاه جاسوسی آمریکا و انگلیس اطلاعات جعلی و ساختگی و دروغین علیه ی سلاح های کشتار جمعی عراق ساخته شد تا شرایط تهاجم نظامی به عراق و اشغال آن فر اهم گردد..یا اینکه بدون آنکه بچه مرشد قلم بر دست وارونه گوی از نقش اساسی لوطی جماران و سپاه پاسداران در تحریک و تشویق و ترغیب حزب الله لبنان وحماس به پرتاب موشک و خمپاره بدرون خاک اسرائیل با طرح ربودن سر بازان اسرائیلی بگوید که چگونه زمینه ی بر پائی جنگ 33 روزه ی حزب الله و 21 روزه ی حماس با اسرائیل شد ؟

اما اکنون با پاک کردن صورت مسئله و پس از روضه خوانی و معر که گیری نمودن از تهاجم نظامی 4 جنگ بوش به افغانستان و عراق و لبنان و حماس با اسرائیل گفته و از آن به عنوان شروع جنگ چهارم جهانی آمریکا و صهیونیسی علیه ی مسلمانان یاد کرده و نتیجه گرفته است که عاقبت بوش در هر 4 جبهه جنگ با رژیم تروریستی کودتائی فاشیستی مذهبی باخت بود . یعنی اینکه اعتراف کرده است طرف حساب اصلی جبهه ی جنگ بوش رژیم کودتائی نا مشروع حاکم بر ایران بوده است . در حقیقت این اعتراف اثبات انکار نا پذیر این و اقعیت می باشد که اذعان شده عامل محرک و راه اندازی این 4 جنگ رژیم جنگ افروز و بحران آفرین و کودتائی حاکم بر ایران می باشد .

البته پیرامون این اعتراف حلقه ی مفقوده ای وجود دارد که اگر چنانچه آمریکا طبق ادعای بچه مرشد دشمن اصلی است. سئوال است که چرا بوش به جای شروع به طراحی و اقدام 4 جنگی کرد که به جای تضعیف خصم اصلی خود تاکتیک جنگی برگزیده شد که نه موجب تضعیف دشمن اصلی نشد، بلکه در اثر باز نده شدن مهاجم سبب تقویت این دشمن شده است؟ !! یعنی اینکه چرا به جای اینکه لقمه بطور مستقیم در دهان گذاشته شود با دور سر چر خاندن لقمه گنده تر از دهان بر توی دهان گذاشته شد که درد سر و خفگی ایجاد نمود؟ بطور خلاصه اینکه چرا به جای این 4 جنگ پر خسارت مالی وجانی همراه بوده است، بصورت مستقیم به دشمن اصلی حمله نشد؟ ! !

بهر صورت شاید پاسخ این معما در پس جنگ زر گری بیش از 30 ساله با دشمن با شیطان بزرگ آمریکا باشد که برای از صحنه ی قدرت و سیاست خارج نمودن همه مخالفان و رقبا و منتقدان طرح اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 58 تدارک دیده شد که حاصل و بر گردان آن همان خطبه ی اعترافی رفسنجانی مکار در نماز جمعه تهران اشاره شده پیرامون همکاری با بوش برای اشغال نظامی افغانستان است که که در دنباله اشغال نظامی عراق و سقوط دو رژیم مخالف رژیم کودتائی تروریستی و فاشیست مذهبی حاکم بر ایران در افغانستان و عراق منجر شد .مهمتر اینکه در دنباله با بر پائی دو جنگ حزب الله لبنان و حماس با اسرائیل شرایط برای طراحی کودتای پاسداری در ایران فراهم شد . یعنی در حقیقت مبدل به همان مشت آهنینی شده است که بوش در دوره ی اول ریاست جمهوری خود در ایران برای مذاکره دنبال می کرد. ولی عجیب است که اکنون برای رد گم کردن بچه مرشد معرکه گیر شیپور را از در گشادش نواخته و جنگ نعمت الهی را تبدیل به جنگ نرم و فرسایشی کرده است . خلاصه داستان را بطور کلی چنین وارونه بیان ونقالی کرده و رقیب مغلوب را پیمان راه بوش و جانشین وی اوباما معرفی و متهم نموده است:

"ضرورت جنگ نرم عليه ايران در اين روند تاريخي قطعيت يافت و به اجرا درآمد. ذات جنگ، فرسايندگي است و جنگ نرم فرسايشي تر است. دشمن در اين جنگ خزنده و خاكستري، سراغ «اراده ها» و «روحيه ها» رفته است. او «پويايي و بالندگي و پيشرفت»، «اميد و روحيه» و «وحدت و اتحاد ملي» را نشانه رفته، با اين تفاوت كه قرار است ردپايي در اين هجوم سه جانبه بر جاي نگذارد و ميدان عمليات چنان چيده شود كه «دشمن و دشمني او انكار شود». قرار است همه رويدادهاي اين جنگ خاموش و بي صدا به خود خانواده انقلاب و ملت نسبت داده شود، كه اين فرساينده تر و روحيه سوزتر است. ديدن دشمن و هجمه آشكار او، اراده ها را براي اتحاد و مقاومت و مجاهدت جزم مي كند اما هنگامي كه نگاه هاي مراقب، از دشمني دشمن غافل و منحرف شد، ديدن درگيري ها احتمالا براي بسياري نااميدي و انفعال و فشلي و وادادگي مي آورد. اينجاست كه حتي احتمال جنگ سخت هم در نهايت تقويت مي شود. دشمن البته محاسبه اشتباه كرده بود. درست است كه جانشين بوش ذوق زده شد و با نام بردن از فلان نامزد افراطي گفت «شجاعت او فوق العاده و مواضعش الهام بخش بود» و سايت وزارت خارجه اسرائيل با حمايت از آشوبگران اعلام كرد «آنها دنبال سرنگوني بودند نه اعتراض به انتخابات». درست است كه پل ولفوويتز معاون سابق پنتاگون و از طراحان حمله به عراق و افغانستان، از همان آقاي نامزد نام برد و گفت «او مرد بسيار شجاعي است. لازم است آمريكا با وي مستقيماً تماس بگيرد و در هر حال بهتر است او بداند كه مي تواند يك خط ارتباطي مستقيم با ما داشته باشد»"

فراموش نشود که بچه مرشد در ادامه ی معرکه گیری خود باز هم از فتنه های دشمن گفته و تأکید نموده که تازه اول جنگ است . زیرا که می داند پس از کودتای نمایش خیمه شب بزی 22 خرداد قداست لوطی جماران یا عمود خیمه ی نظام با فر یاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای از سوی مردم ناراضی و خشمگین بطور کلی شکسته شده است و امکان تر میم آن از طریق سر کوب و بازدا شت و شکنجه و تجاوزات و اعتراف گیری ها و کشتن ها و صدور احکام اعدام وتلاش برای انحراف اذهان عمومی امکان پذیر نیست .به خصوص اینکه پس از 30 سال عوا مفریبی و دین فروشی و جنگ افروزی و شیادی و غارتگری و وعده های دروغ دادن کودتا گران حاکم موجب شده است تا همه ی واقعیت فاش شود . بنابراین ترسیم و تشریح کردن دشمن بیرونی که همچون تف و تاق و ریش است بااین چنین سناریو سازی کردن و مشروعیت پوشالی 85% برای کودتا گران نا مشروع و آبرو باخته ساختن از سوی بچه مرشد ادعا شده که باید گفت بی ثمر است :

"هنوز اول جنگ است. دشمن با ما مي جنگد تا با ما نجنگد و بدون جنگيدن و هزينه دادن، به مقصود برسد يا لااقل امتياز بگيرد. او سراغ روحيه ها و اراده ها آمده است. با فتنه آمده است، همان كه حيرت مي آورد، و سرخورده و سردرگم و خسته مي كند تا آنجا كه افراد هدف ببرند و سپر اندازند و شيرازه سپاه مقاومت از هم بگسلد. دشمن در همين حوادث حول و حوش انتخابات - با سود جستن از غفلت خودي ها- كوشيد به ملت ايران كه حماسه مشاركت 85 درصدي را رقم زدند، چنين القا كند كه؛ اشتباه كردند به صحنه آمدند و پاي نظام خويش ايستادند. اصلا اشتباه مي كنند پاي آزادي، استقلال، جمهوري و انقلاب اسلامي خويش مي ايستند. نخبگان بيخودي به پيشرفت و بالندگي و همدلي دل خوش كرده اند. جنگ قدرت است. آنها مسلمان زرنگي هستند، كنار بكشند و در صحنه نمانند!اين البته خواست دشمن بود و هرچه در اين 4 ماه جلو آمديم، بينش و بصيرت عمومي به ويژه نخبگان بيشتر شد هرچند كه زخم خنجر دشمن تازه است. جنگ مردم با مردم، روحانيت با روحانيت، دانشگاهي با دانشگاهي، نظام عليه نظام و نهاد عليه نهاد، پروژه دامنه داري است كه با وجود پيشرفت اوليه تا حدود زيادي لو رفت و متوقف ماند. اما پس از اين چه بايد كرد؟"

در خاتمه اینکه آنگونه طشت رسوائی رژیم دین فروش کودتائی نامشروع آنچنان از بام بر زیر فتاده است که صدای این طشت رسوائی در سراسر ایران طنین اندازه شده است. به ویژه اینکه تبدیل به پژواک واکنشی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای در همه جا شده است. آنگونه که اقشار گوناگون مردم ناراضی و خشمگین ایرانی از هر فرصت کوچکی که بدست می آورند سریع فریاد اعتراضی خشم نا رضایتی خود را با مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای امثالهم بلند می کنند وبه نمایش می گذارند. بهر صورت اینگونه روضه خوانی ها و گر یز به صحرای کر بلا زدن و از روایات دینی و منافقین بصورت وسیله و ابزاری گفتن ها و دشمن آمریکا و صهیونیست تر اشیدن و سران رقیب مغلوب را به اینان چسبا نیدن که بچه مرشد در یادداشت روز نویس خود با معر که گیری دنبال کرده است و همراه با این معرکه گیری، تملق و چاپلوسی که از لوطی جماران پشتیبان پاسداران کود تا دفاع نموده است، به جزا اینکه خود بیانگر این واقعیت به آخر خط رسیدن مرده ی در حال احتضار ی باشد که دم موت منتظر اعجاز شفای عاجل می باشد ؛ حاصل دیگری نمی تواند برای کودتا گران نامشروع در بر داشته باشد.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/880720/2.htm#other200

دوشنبه 20 مهر ماه سال 1388