روزی
نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 11 اردیبهشت .91
نقد وبررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " رفتگري
كه مدرس اخلاق شد".
"عجیب است که
سرمقاله نویس ضمن تعریف وتمجید کردن از جوان رفتگر بجنوردی والگو کردنش برای
مسئولان که باید درس اخلاق از وی بیاموزند . ولی با این وجود طفره می رود ونمی
خواهد به پذیزد که درخت از ریشه گندیده وفاسد شده است که محصول کرم وآفت زده تولید می کند . چون
اگر سیستم از رأس آلوده به فساد نباشد وقانون شکنی وبی عدالتی وتبعیض رایج و مرسوم
نشده باشد .لزوم ندارد که بخش میانی دولت آلوده به فساد آنگونه شود که مرتکب اختلاس 3 هزار میلیارد تومان بانکی شود و
سرمقاله نویس با دفاع از جوان رفتگر بجنوردی بهانه ی مناسب د اشته باشد تا این
چنین مخاطبانش را مورد پرسش گری قرارد وتوصیه نماید؟"
اگر اقدام این رفتگر
بجنوردی قابل ستایش است که یافتن کیف به ارزش یک میلیارد تومان را به صاحبش برگردانده
است که موجب تعجب وتحسین شده است . به ویژه اینکه از موضع نیازمندی نه دخل
وتصرفی در امانتی که یافته نکرده است ، بلکه تقاضای کمک وپاداش هم ننموده است که
اقدامش در ست نقطه مقابل حرکات رهبر و
آقازاده هایش وبیت رهبری و دولت مردان و سایر شرکای حکومتی غارتگر می باشد. چون که آنگونه رقبای دزد در گیر جنگ
قدرت و ثروت وتوطئه گری برای حذف همدیگر از صحنه می باشند که دادگاه برای متهمان
اختلاس 3 هزار میلیارد بانکی تشکیل داده می شود تا رقیب وادار به سکوت یا حذف از
صحنه شود .البته اختلاس فقط منحصر به این مورد نیست ، چونکه در رژیم از رأس تا ذیل
آلوده به فساد نهاد وعنصری یافت نمی شود تا که آلوده به فساد نباشد .بنابراین
جریانی که قدرت غالب داشته باشد و زیر چتر حمایت رهبر و پاسداران کودتاگر باشد از حاشیه ی امنیتی بر خوردار می باشند واز پیگرد مصون هستند وبا خیال آسوده قادرند به کلاهبرداری
واختلاس و رشوه و رانت خواری ودزدی به غارتگری خود ادامه دهند. عجیب است که
سرمقاله نویس ضمن تعریف وتمجید کردن از جوان رفتگر بجنوردی والگو کردنش برای
مسئولان که باید درس اخلاق از وی بیاموزند . ولی با این وجود طفره می رود ونمی
خواهد به پذیزد که درخت از ریشه گندیده وفاسد شده است که محصول کرم وآفت زده تولید می کند . چون
اگر سیستم از رأس آلوده به فساد نباشد وقانون شکنی وبی عدالتی وتبعیض رایج و مرسوم
نشده باشد .لزوم ندارد که بخش میانی دولت آلوده به فساد آنگونه شود که مرتکب اختلاس 3 هزار میلیارد تومان بانکی شود و
سرمقاله نویس با دفاع از جوان رفتگر بجنوردی بهانه ی مناسب د اشته باشد تا این
چنین مخاطبانش را مورد پرسش گری قرارد وتوصیه نماید:
"در آستانه روز كارگر، امسال واقعهاي رخ
داد كه به اين روز جهاني رنگ و بوي خاصي بخشيد. يك رفتگر شهرداري بجنورد، بعد از
آنكه يك كيف مفقود شده حاوي مقاديري طلا، چك، اسناد مالكيت و كارتهاي اعتباري به
ارزش يك ميليارد تومان را پيدا كرد آن را به صاحبش برگرداند. اين خبر هر چند به سرعت توانست
رسانهها را به تسخير خود در آورد و اين كارگر پاك بجنوردي را در سطح كشور مطرح
نمايد و حتي دستمايه تقدير و تشويقها و احيانا بهرهبرداريهاي تبليغاتي اين و آن
قرار دهد، اما درس بزرگي كه در اين واقعه نهفته است هنوز مورد توجه قرار نگرفته
است. اين درس، براي كساني كه اين روزها شاهد ادامه بررسي پرونده فساد مالي سه
هزارميليارد توماني فساد بانكي سال 90 هستند و ميدانند اين فساد بزرگ در اثر بيمبالاتي
آنها نسبت به بيتالمال رخ داده، بسيار آموزنده و مهم است . . مديران ارشد، مديران مياني، كارمندان و كليه
كساني كه به نحوي در ماجراي فساد مالي سه هزار ميليارد توماني دخالت داشتند، بايد
از اين رفتگر بجنوردي درس بگيرند. آنها به دليل جايگاه ويژهاي كه داشتند و يا به
دليل برخورداري از حقوق مكفي، از دستاندازي به بيتالمال بينياز بودند و اين
انتظار از آنها وجود داشت كه براي حفاظت از اموال عمومي نهايت امانتداري را بعمل
آورند. اما متأسفانه نه تنها چنين نكردند، بلكه تا توانستند براي غارت بيشتر بيتالمال
حرص زدند و دور از چشم مردم كه صاحبان بيت المال هستند هر چه توانستند به جيب
زدند. عدهاي نيز به شكلهاي مختلف، راه را براي آنها هموار ساختند و كمك كار آنها
شدند كه اگر خوشبيانه برخورد كنيم بايد به دليل سهلانگاري تحت تعقيب قرار بگيرند
و مجازات شوند. اكنون
اين افراد را، چه كساني كه در بازداشت بسر ميبرند و درحال محاكمه هستند و چه
افرادي كه به هر دليل از تعقيب و مجازات معاف شدهاند ولي وجدان عمومي آنها را
همدست دسته اول ميداند، ميتوان در يك مقايسه بسيار پرمعني در كنار آن رفتگر
بجنوردي قرار داد و به اين نتيجه رسيد كه چه بسا كارگران ساده و در ظاهر بيجايگاه
كه بايد مدرس اخلاق و امانتداري بسياري از افرادي باشند كه در جايگاههاي ظاهري
مهمي قرار دارند و پستهاي بالائي را اشغال كردهاند. اگر قرار است در روز
كارگر از كسي تجليل شود، بايد "احمد رباني" همان رفتگر بجنوردي مورد
تجليل قرار گيرد كه نشان داد به زندگي ساده و باصفا و سالم خود قانع است و چشم طمع
به مال اين و آن ندارد. اگر قرار است براي مديران ارشد كشور كلاس اخلاق گذاشته
شود، مدرس اين كلاس بايد اين كارگر بجنوردي باشد كه با امانتداري خود به كليه
مديران كشور درس امانتداري داد. وزراي ما بايد از اين كارگر بياموزند كه چگونه
نسبت به اموال عمومي اهتمام بورزند. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ما بايد ازاين
كارگر بجنوردي بياموزند كه چگونه براي حفاظت از بيتالمال روزنههاي نفوذ را
ببندند و قوانيني تصويب كنند كه راههاي سوءاستفاده از بيتالمال را ببندند و مانع
بروز فسادهاي مالي سههزار ميليارد توماني و پروندههاي بزرگتري كه در راهند شود. اقدام اين كارگر بجنوردي نشان داد
اخلاق نظري، كه بسياري از معلمان اخلاق آن را در ذهن خود انباشتهاند و اينجا و
آنجا بر زبان ميرانند و به قلم ميآورند، كافي نيست. اخلاق واقعي آنست كه در عمل
جلوه كند، آنهم عمل كساني كه يك نظام اسلامي و مردمي به آنها اعتماد ميكند و
امكانات گستردهاي در اختيار آنها قرار ميدهد و زندگي خود آنها را نيز تأمين ميكند
تا آنها امانتدار نظام و خادم مردم باشند. واقعا چقدر اهل خسران هستند كساني كه
چنين نعمت بزرگ و چنين اعتماد ارزشمندي را قدر نميدانند و به امانتي كه به آنها
سپرده شده خيانت ميكنند! روز كارگر
را با چند شعار و مقداري تبليغات و كارهاي سياسي و وعده دادنها پشت سر گذاشتن يك
عادت چندين دهساله است كه چيزي را حل نميكند. در چنين روزي بايد به اخلاق عملي
روي آورد و از آنچه در عمل رخ داده و نشانگر پاكي و صداقت و امانتداري و وظيفهشناسي
است، گفت و نوشت و درس عملي گرفت. كاري كه اين رفتگر بجنوردي انجام داد، تجلي
ايمان به خدا و اعتقاد به قيامت و پايبندي به تعاليم اسلام است. اگر ميخواهيم
اين ويژگي در بدنه نظام و در جان و روح مديران ارشد اين نظام نفوذ كند، بايد
خداباوري و يقين به قيامت را در وجود آنها نهادينه كنيم"
در خاتمه اینکه گرچه سرمقاله نویس برای اینکه پیامش را به
مخاطبانش منتقل کرده باشد . اقدام رفتگر بجنوردی را بهانه ی تبلیغاتی و افشاگری
خود کرده است . ولی ناخواسته زیرآب رژیم
فاسد وغارتگر را زده است . برای اینکه در حقیقت دست به خودزنی زده است یا بقول
معروف بر سر شاخ نشسته وبن بریده است . زیرا که مگر جای انکار می باشد که همه سگ دعوا ونزاع وتهدید
کردن وپرونده سازی ها و تشکیل دادگاه های فرمایشی محاکمه بر پا کردن و مردم را سر
کار گذاشتن یا صورت مسأله پاک کردن برای حفظ قدرت وانحصاری کردن آن وتضمین برای
انباشت هرچه بیشتر ثروت های باد آورده می باشد . طوریکه مهم نیست که در کشور
ثروتمند ایران 80% جمعیت کشور در زیر خط فقر اقتصادی بسر برند و هر روز دامنه ی
پدیده ی شوم کارتن خوابان خیابانی وتن فروشان و کود کان کا ر خیابانی گسترش یابد و
کار خانه های تولیدی تعطیل وکار گران بیشتری اخراج وبیکار شوند و اقتصاد انگلی
دلالی وارداتی هرروز وابسته تر گردد وموجب
شود نرخ تورم وگرانی لجام گسیخته همراه با فقر وبیکاری موجب عمیق تر شدن شکاف و فاصله ی طبقاتی شود. عجیب
تر اینکه حتی اجازه داده نشود تاکه
کارگران محروم وتهی دست و زحمت کش در روز جهانی کارگرراهپیمایی داشته باشند.
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 11
اردیبهشت .91
رفتگري كه مدرس اخلاق شد