بدهي (گفت و شنود)
گفت : چون داستان سربازجو ،شده شبیه داستان آن یارو
یک میلیون به یکی بود بدهکا ر ، روزی وی رفت نزد طلبکار
بهش گفت اگر توافق بشه
بی مان، ماه دیگه بدم 600 هزار تومان
اگر 399 هزار و نودو هفت تومان ، ماه بعدش بدم ،قسم به دین و با ایمان
مگر 3 تومان بیشتر میمانه باقی؟ارزش داره واسه 3 تومان برای من بشی یاغی؟
گفت: يكي از همراهان فتنه 88 و دوستان خاتمي با
اشاره به شركت وي در انتخابات نوشته است؛ اين اقدام براي خاتمي خيلي پرهزينه بود!
گفتم: شركت خاتمي در انتخابات براي او پرهزينه بود يا وطن فروشي و خيانت و جنايت او در فتنه 88؟!
گفت: نوشته كه شركت خاتمي در انتخابات باعث اعتراض جريانات ضدانقلاب به او شد بنابراين خاتمي براي اين كار خود هزينه زيادي پرداخت كرده است!!
گفتم: يعني اعتراض منافقين و سلطنت طلب ها و بهايي ها و اسرائيلي ها به خاتمي براي او ناراحت كننده بوده است؟! اين كه عذر بدتر از گناه است.
گفت: چه عرض كنم؟! مثل اينكه خود اين يارو هم نفهميده چه مي گويد فقط در پايان مقاله خود نتيجه گرفته كه چون خاتمي براي رأي دادن هزينه كرده است، نظام هم بايد قدر او را بداند!
گفتم: شخصي يك ميليون تومان بدهكار بود و اعتراض طلبكار بلند شده بود. يارو در خانه طلبكار رفت و يواشكي به او گفت؛ اگر 600 هزار تومان از بدهي خود را ماه بعد بدهم، چقدر باقي مي ماند؟ طلبكار جواب داد 400 هزار تومان و يارو گفت؛ اگر399 هزار و نود و هفت تومان را هم 3 ماه بعد بدهم چي؟ و طلبكار گفت؛ فقط هزار تومان باقي مي ماند. در اين هنگام بدهكار با پررويي فرياد زد مرد حسابي! خجالت نمي كشي براي سه تا تك تومني اينهمه سر و صدا راه انداخته اي؟!
گفتم: شركت خاتمي در انتخابات براي او پرهزينه بود يا وطن فروشي و خيانت و جنايت او در فتنه 88؟!
گفت: نوشته كه شركت خاتمي در انتخابات باعث اعتراض جريانات ضدانقلاب به او شد بنابراين خاتمي براي اين كار خود هزينه زيادي پرداخت كرده است!!
گفتم: يعني اعتراض منافقين و سلطنت طلب ها و بهايي ها و اسرائيلي ها به خاتمي براي او ناراحت كننده بوده است؟! اين كه عذر بدتر از گناه است.
گفت: چه عرض كنم؟! مثل اينكه خود اين يارو هم نفهميده چه مي گويد فقط در پايان مقاله خود نتيجه گرفته كه چون خاتمي براي رأي دادن هزينه كرده است، نظام هم بايد قدر او را بداند!
گفتم: شخصي يك ميليون تومان بدهكار بود و اعتراض طلبكار بلند شده بود. يارو در خانه طلبكار رفت و يواشكي به او گفت؛ اگر 600 هزار تومان از بدهي خود را ماه بعد بدهم، چقدر باقي مي ماند؟ طلبكار جواب داد 400 هزار تومان و يارو گفت؛ اگر399 هزار و نود و هفت تومان را هم 3 ماه بعد بدهم چي؟ و طلبكار گفت؛ فقط هزار تومان باقي مي ماند. در اين هنگام بدهكار با پررويي فرياد زد مرد حسابي! خجالت نمي كشي براي سه تا تك تومني اينهمه سر و صدا راه انداخته اي؟!
گفت
: سربازجو برای اینکه رقیب کنه مرعوب،چپ و راست بر سر مرده سیاز میزنه چوب
گفتم
: حال بگو این مرده سیار کیست؟ هدف توی سر
این مرده زدن برای چیست؟
گفت
: مرده سیار هست خاتمی ، هر زمان میخواد
به رقبا دهد پیامی
این
مرده سیار را می کند دراز ، تا پرونده
رقیب منتقد را کند باز
آنگونه
زبان آلوده اش را کند دراز ، تا این کلاغ خبرچین، خود کند باز
گفتم
: چرا سرباز جو میکنه کار شاق؟ چنین پاچه می گیره میکنه باواق واق؟
چرا
این نماینده ی ویژه ی رهبر چماق؟ علیه ی رقیب منتقد خاتمی کرده چماق
گفت
: چون داستان سربازجو ،شده شبیه داستان آن
یارو
یک
میلیون به یکی بود بدهکا ر ، روزی وی رفت نزد طلبکار
بهش
گفت اگر توافق بشه بی مان، ماه دیگه بدم
600 هزار تومان
اگر
399 هزار و نودو هفت تومان ، ماه بعدش بدم، قسم به دین و با ایمان
مگر
3 تومان بیشتر میمانه باقی؟ارزش داره واسه 3 تومان برای من بشی یاغی؟