نقد وبررسی : (يادداشت
روز)دروغ نامه ی کیهان " بدهي 1+5 "
"با وجود اینکه مدام اهداف نظامی هسته ای انکار وتأکید بر صلح
آمیز بودنش می شود . ولی بدون شک هدف دست
یابی به سلا ح اتمی می باشد .در غیر اینصورت
نیاز نبود هم مذاکره هسته ای ماراتونی
شود . هم باج های بس کلان به چین و روسیه برای جلب حمایت داده شود. مهمتر اینکه
ضرورت نداشت تن به تحریم ها داده شود و زیر بار پذیرش وعواقب اسفبار آن رفت که منجربه نابودی اقتصاد کشور شده است. طوریکه تحریم نفت کسری
بودجه و تورم وگرانی طاقت فرسا را افزایش خواهد داد وبیشتر تسمه از گرده ی مردم محروم
وتهی دست خواهد کشید که 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند"
برخلاف گردش کار
قلم زنی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز که بیش از سهمیه بندی کوپن
خود قلم فرسایی کرده است . زیرا که به
موضوع بسیار حساس بحران هسته ای ارتباط دارد برای همین با وارونه گویی وخاک بر چشمان پاشیدن تلاش کرده است تا که خط بطلان بر
اعتراف گذشته خود بکشد . چونکه
اعترافات گذشته خود را نه انکار
وسانسور کرده که دست به وارونه گویی زده است . آنگونه که برروی خود نمی آورد که چگونه
قبل از رئیس جمهور شدن پاسدار احمدی نژاد موضعی خصمانه علیه ی ادامه مذاکرات هسته
ای با غرب داشت که از سوی رقیب دنبال می شد . اما پس از کودتای سوم تیر 84 و حذف رقیب مدعی اصلاح طلب ، جایگزین جدید ادعای اصول گرایی داشت و پاسدار شریعتمداری که به این جریات تعلق
داشت. تغییر موضع داد. برای همین اکنون فراموش کرده است که قبل از کودتای سوم تیر 84 چگونه
مخالفت وسنگ اندازی با مذاکرات هسته ای می
کردتا جایی که در یادداشت روز خود خطاب به هیأت مذاکره کننده ی دولت خاتمی اخطار
داد که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا که توی خیابان های
بغداد وبیروت تعیین تکلیف می شود . برای
همین برای اینکه رقیب مدعی اصلاح طلب از صحنه حذف و پاسداران تسلط کامل بر تأسیسات
هسته ای واهدافش داشته باشند و مسیر
مذاکرات هسته ای را تغییر دهند. بنابراین طرح بقول پاسدار محمد با قر ذوالقدر که
معاون فرمانده ی پاسداران بود با تز مبارزه چند لایه پیچیده با حرکت چراغ خاموش اجرا شد و طرح کودتا در سوم تیر 84 انجام گرفت . سپس احمدی نژاد رئیس جمهور
شد وتبدیل به جارچی تبلیغاتی دفاع از پروژ ه ی هسته ای حق مسلم ماست شد و در سفرهای مارتونی استانی و شهر ها مأموریت
وی فقط دفاع از پروژه ی هسته ای بود . ولی پاسدار شریعتمداری با کتمان وجراحی کردن
حقایق به شکل وارونه آنگونه که خود خواسته اینگونه مانور تبلیغاتی داده و منکر
پنهان کاری و سیاست کشدار وقت کشی شده و طلبکارانه تحلیل وارونه داده و قدرت نمایی
کاذب کرده است :
"امروز مذاكرات تيم هسته اي
كشورمان با گروه 1+5 بعد از 14 ماه توقف و چالش و كش و قوس فراوان، در اسلامبول
تركيه از سرگرفته مي شود. بسياري از محافل سياسي و رسانه اي غرب با اشاره تلويحي
به تحولات و رويدادهاي كنوني منطقه و جهان، اين دور از مذاكرات را تعيين كننده و
سرنوشت ساز ارزيابي كرده اند.درباره مذاكرات امروز، ارزيابي محافل نزديك به 1+5 از
ماجرا و آنچه جمهوري اسلامي ايران مي تواند و بايد از اين دور مذاكرات انتظار
داشته باشد آمريكا و متحدانش با در اختيار داشتن مديريت
آژانس و شوراي امنيت سازمان ملل، در برخورد با پرونده هسته اي ايران، از اهرم هاي
سياسي استفاده كرده و براي يافته هاي مستند «فني» و «حقوقي» كمترين اهميت و نقشي
قائل نبوده اند.- بعد از اين باج خواهي و بدمستي حريف بود كه به دستور رهبرمعظم
انقلاب، فعاليت هاي هسته اي به تعليق درآمده از سر گرفته شد و اين از سرگيري در
مردادماه 84- اوت 2005- با فعاليت كارخانه UCF اصفهان آغاز شد. اين اقدام
قانوني جمهوري اسلامي ايران با تهديدهاي پي در پي غرب روبرو شد و شوراي حكام آژانس
با صدور قطعنامه اي، ايران را به نقض تعهدات! متهم كرد و حال آن كه تعليق فعاليت
ها داوطلبانه بود و آژانس نيز طي گزارش هاي خود در فاصله اجلاس اكتبر تهران -پذيرش
تعليق ها- تا اجلاس لندن، تاكيد كرده بود كه هيچ نشانه اي از انحراف فعاليت هسته
اي كشورمان به سوي توليد سلاح مشاهده نكرده است.گفتني است كه كيهان، قبل از اجلاس پاريس با استنادبه
برخوردهاي غيرفني و غيرحقوقي آژانس پيش بيني كرده بود كه پرونده هسته اي كشورمان
را به شوراي امنيت مي فرستند و در همان هنگام رسانه هاي غربي از جمله واشنگتن پست و گاردين، كيهان را به سنگ
اندازي در مسير قانوني! پرونده متهم كرده بودند!- آقاي محمد البرادعي مديركل سابق
آژانس در ماه هاي پاياني مسئوليت خويش در مصاحبه با واشنگتن پست تاكيد كرده بود كه
پرونده هسته اي ايران از بستر حقوقي و فني به بستر سياسي منتقل شده و ارجاع پرونده
به شوراي امنيت نيز در همين راستا بوده است. اولا؛ غني
سازي اورانيوم بدون سقف- حتي تا ميزان 99 درصد- حق مسلم ايران است و در هيچيك از
مفاد NPT و پادمان هاي مربوطه سقفي
براي غني سازي تعيين نشده است، ثانيا؛ جمهوري اسلامي ايران تاكنون با اقتدار و
بدون اعتنا به قطعنامه هاي غيرقانوني 1737/ 1747/ 1803/ 1835 و 1929 به چرخه
قانوني فعاليت هسته اي خود ادامه داده و اين چرخه را كه در صورت نياز غني سازي
بدون سقف اورانيوم از جمله آن است تثبيت كرده است. بنابراين آنچه آمريكا و متحدانش
اين روزها و در آستانه مذاكرات اسلامبول از آن با عنوان امتياز به ايران ياد مي
كنند، نه فقط «امتياز» نيست، بلكه امتياز گرفتن - بخوانيد باج خواهي- از ايران
اسلامي است و پذيرش آن مفهومي غير از افتادن در دام خطرناك 1+5 ندارد.امروزه نه فقط شواهد و قرائن غيرقابل انكار، بلكه اعتراف صريح
و همراه با اضطراب و دلهره آمريكا و متحدانش از اقتدار مثال زدني و بي سابقه ايران
اسلامي و نقش برجسته و تعيين كننده آن در معادلات منطقه اي و جهاني حكايت مي كند،
و در همان حال نشانه هاي فراواني را مي توان آدرس داد كه آمريكا و متحدان اروپايي و
پايگاه منطقه اي آن يعني رژيم صهيونيستي در ضعيف ترين دوران حيات خود قرار دارند.
و از سوي ديگر، جمهوري اسلامي ايران تاكنون نه فقط از هيچ اقدام و كوششي در شفاف
سازي فعاليت هسته اي خود كوتاهي نكرده، بلكه بارها فراتر از تعهد قانوني خود در
اين راستا حركت كرده است ولي در مقابل از 1+5 غير از باج خواهي، توهم پراكني و
قانون شكني نديده است و از اين روي، اگر مذاكره، ترجمه ديگري از «معامله» باشد كه هست و در آن سخن از «دادن»ها و «گرفتن»ها در
ميان باشد- كه دقيقا چنين است- ايران اسلامي همه اقداماتي كه مي توان نام
«اعتمادسازي» بر آن نهاد را بي كم و كاست و در مقياسي بسيار فراتر از قانون انجام
داده است. بنابراين در مذاكرات امروز، «سقف» انتظاري كه آمريكا و متحدانش مي
توانند از ايران اسلامي داشته باشند، صرفنظر كردن ايران از غرامت خواهي است و «كف
انتظار» جمهوري اسلامي ايران از 1+5، جلب اعتماد ايران است كه لغو تمامي قطعنامه
هاي غيرقانوني و تحريم ها گام اول آن است"
در خاتمه اینکه
با وجود اینکه مدام اهداف نظامی هسته ای انکار
وتأکید بر صلح آمیز بودنش می شود . ولی بدون
شک هدف دست یابی به سلا ح اتمی می باشد .در غیر اینصورت نیاز نبود هم مذاکره هسته ای ماراتونی شود . هم باج های بس کلان به
چین و روسیه برای جلب حمایت داده شود. مهمتر اینکه ضرورت نداشت تن به تحریم ها داده
شود و زیر بار پذیرش وعواقب اسفبار آن رفت که منجربه نابودی اقتصاد کشور شده است. طوریکه تحریم نفت کسری
بودجه و تورم وگرانی طاقت فرسا را افزایش خواهد داد وبیشتر تسمه از گرده ی مردم محروم
وتهی دست خواهد کشید که 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند . از طرف دیگر اگر
قرار باشد که پروژه ی هسته ای که هنوز از ترس اهدافش پنهانکان کاری می شود و آشکارا
اعلام نمی شود که رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف دارای سلاح اتمی است . یا
در این مسیر بشدت فعالیت می کند . ولی ادعا شده است که امروز نه فقط شواهد و قرائن غيرقابل انكار، بلكه
اعتراف صريح و همراه با اضطراب و دلهره آمريكا و متحدانش نشان از اقتدار مثال نازدني و بي سابقه ای دارد.
برای اینکه رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ايران بدلیل نفوذ و اقدامات تروریستی که در کشورهای همسایه ومنطقه انجام می دهد . پس دارای نقش برجسته و تعيين کننده ای در معادلات منطقه اي و جهاني شده است همچنین پاسدار شریعتمداری افزوده در همان حال
نشانه هاي فراواني را مي توان آدرس داد كه آمريكا و متحدان اروپايي و پايگاه منطقه
اي آن يعني رژيم صهيونيستي در ضعيف ترين دوران حيات خود قرار دارند. خوب اگر
چه این ادعای پاسدار شریعتمداری پوشالی وتبلغاتی وغیر
واقعی می باشد . زیرا که مشروعیت وقدرت یک
نظام از طریق حمایت مردم ونه دفع شان از
درون کسب می باشد ونه با تهدید و تبلیغات وارونه بازتاب دادن که گویا رژیم بربر
منش دارای پایگاه احتماعی است و مورد حمایت مردم می باشد. بنابراین آمریکا واسراییل مقابلش
ضعف دارند . همینطور در صورت واقعیت داشتن
این ادعا هرگز نیاز به اینگونه فضا سازی
های تبلیغاتی از موضع ضعف و فراربه جلو ادعای قدرت نمایی نبود . مشروط بر پاکستان که خیلی سال است که دست یابی به بمب
اتمی یافته است . پس با این حساب باید خیلی قدر قدرتمند تر از
رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی باشد .
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی
کیهان شنبه 26 فروردین ماه سال 1391
بدهي
1+5 (يادداشت روز)