نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " مگر
اين مگس چقدر سوپ مي خورد؟! "
"گفته
می شود یکی بر پشت بام خانه ای برای اهالی تجمع کرده مشغول سخنرانی بود که آنقدر
تحریک و هیجانی شده بود متوجه نبودکه چکار می کند . یعنی اینکه ضمن حرکت کردن
ومانور تبلیغات آتشین دادن متوجه نبود که بالای بام خانه است وباید مواظب حرکت خود
باشد . خلاصه آنقدر به لب بام نزدیک شده بود که ناگهان صدای جمعیت بلند شد و داد
زدند وخطاب به سخنران گفتند مواظب باش که از بالای بام نیفتی پایین . آنگاه طرف
متوجه خطای خود شد و شروع به عقب عقب رفتن کرد .پس از مدتی صدای جمعیت آنطرف بام
بهوا برخاست که هشدار دادند مواظب باش به پایین بام نیفتی . اکنون داستان پاسدار
شریعتمداری سناریو ساز وارونه گوی است که بدون آنکه برروی نامبارک خود بیآورد که
چرا..."
گفته می شود از
کوزه همان برون تراود که در اوست . از فرهنگ گفتمانی سربازجو حاج حسین شریعتمداری
که نه نماینده ی ویژه رهبر در دروغ نامه ی کیهان می باشد ، بلکه چارچوب خط و خطوط سخنرانی
یا مخ زنی های رهبر را در یادداشت های
روزش تعیین وترسیم می کند .اکنون برای نمایش وعرضه کردن
شیوه گفتمانی ناب اصول گرایی طنز
گفت وشنودی اش چنین تیتر برای مخاطبش رئیس
جمهور در یادداشت روزش "مگر اين مگس چقدر سوپ مي خورد؟! " زده است تا ثابت کند که رییس جمهور بی جهت در معرکه
بازار موسوم به مجلس موقع جواب به منتقدانش نگفت همین کارها را می کنید که مردم می گویند واعظان
کاین جلوه در محران ومنبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند.
البته رئیس جمهور بخش تکمیلی این شعر را
در سخنرانی اخیرش در بندر عباس بیان نمود. برای
همین نماینده ویژه رهبر پاسدار شریعتمداری در دروغ نامه ی کیهان رئیس جمهور و دولت اصول گرای عدالت محور وساده
زیست وپاک ترین دولت تاریخ را این چنین مرتبط
به دولت هشتم ورئیس جمهور مدعی اصلاح طلب
ومجلس ششم کرده که گفته اینان به فکر مردم نبودند و به دشمن بیگانه پیوستند:
"يك ماه و چند روز از تشكيل مجلس
هفتم گذشته بود كه با يكي از اعضاي هيئت رئيسه نشست دوستانه و گفت وگويي نزديك به
دو ساعته داشتيم. ايشان مي گفت- و راست مي گفت- چگونه بعدها رئيس و شماري از اعضاي
دولت اصلاحات از آن سوي مرزها در فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 به كار گرفته شده و
ماهيت وطن فروشانه آنها از پرده بيرون افتاد كه نمايندگان
مجلس ششم با رأي مردم به خانه ملت آمده بودند ولي تنها دغدغه اي كه نداشتند، دغدغه
مردم بود و بر اين باور بود كه تلاش براي مقابله با دغدغه هاي آزاردهنده مردم مي
تواند و بايد در اولويت كاري مجلس اصولگرا باشد. در آن هنگام هنوز 2 سال از
عمر دولت مدعي اصلاحات باقي مانده بود و عضو ياد شده هيئت رئيسه از آن با عنوان يك
«واقعيت تلخ» كه مانع رسيدگي مجلس هفتم به دغدغه هاي مردم است ياد مي كرد كه حق با
او بود و ديديم كه بعدها رئيس و شماري از اعضاي دولت اصلاحات چگونه از آن سوي
مرزها در فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 به كار گرفته شده و ماهيت وطن فروشانه آنها
از پرده بيرون افتاد."
پاسدار
شریعتمداری در ادامه با ترفند برج مقابل
بارو به نقل از مدعی اصلاح بی نام ونشان
یا سربازگمنام امام زمانی یا عضو و زارت بد نام اطلاعات چسبیده تا بهانه ای
داشته شده است این چنین رئیس جمهور پاسدار
احمدی نژاد را دراز کند:
" اما، نماينده مورد
اشاره- كه به جد از رجال مردم دوست و فداكار است- به نكته ديگري نيز اشاره داشت كه
با موضوع يادداشت پيش روي بي ارتباط نيست. ايشان مي گفت؛ با تشكيل مجلس اصولگراي
هفتم و رويكرد ملت به اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري نهم، از يكسو اين تلقي
در ميان مردم پديد مي آيد كه ديگر هيچ مانعي براي رفع دغدغه هاي آنان باقي نمانده
است و شايد انتظار داشته باشند همه دشواري ها و دغدغه ها در فاصله اي كوتاه به خط
پايان برسد و از سوي ديگر تحقق خواسته ها و انتظارات آنان به زمان و پيمودن برخي
از مقدمات نياز دارد و اين دو عامل متضاد، مي تواند زمينه اي براي سوءاستفاده
دشمنان براي خدشه دار كردن اعتماد مردم به اصولگرايان باشد"
عجیب است که پس
از7 سال خود به خواب زدن وچیزی ندیدن . اما اکنون با فراموشی شرایط داخلی که این یادداشت روز به برجسته کردن اختلافات و
انتقادکردن از دولت ورئیس جمهور پرداخته است .چونکه با فرصت طلبی و وارونه گویی طلبکار تغییر
وتحولات منطقه که بطور معجزه آسا به نفع حاکمان
ایران شده وی خواب نما شده که گویا تورم و
گرانی رو به رشد اینگونه در کشور وجود دارد که انکار کردنی نمی باشد:
"اين روزها در كنار
پيشرفت ها و پيروزي هاي بزرگ و بي نظير ايران اسلامي كه افق اميدبخش و آرامش
آفريني را پيش روي ملت گسترده است و به لطف خداي سبحان همه روزه شاهد دستاوردهاي
تازه اي در بستر اسلام و انقلاب هستيم، گراني لجام گسيخته و در بسياري از موارد،
غيرمنطقي و مصنوعي، به يكي از دغدغه هاي جدي مردم تبديل شده و در اين ميان، مخصوصا
اقشار مستضعف و كم درآمد يعني همانها كه به قول امام راحل ما(ره) «ولي نعمت»
مسئولان هستند، فشار سنگين و مضاعفي را به دوش مي كشند. ترديدي نيست كه «گراني»
پديده پيچيده اي است و عوامل فراواني در پيدايش آن نقش دارند و اين نكته نيز بديهي
است كه برخي از اين عوامل، نظير تورم جهاني و الزامات ضروري براي فراهم آمدن
مقدمات يك جهش اقتصادي و... بيرون از دايره اختيار و اراده مسئولان محترم است. اما
شواهد غيرقابل انكاري نيز حكايت از آن دارند كه گراني لجام گسيخته، جهشي و مصنوعي
برخي از كالا و خدمات ضروري، ناشي از بي توجهي و مسئوليت ناشناسي شماري از مسئولان
و مراكز تصميم ساز و سياست پرداز است. مسئولاني كه با جرأت- و يا با عرض پوزش- مي
توان گفت از حوزه دغدغه هاي مردم دور شده و به مرز «نامردمي»! رسيده اند! "
واقعاً که رژیم
ضد بشری وارونه گوی از رهبر گرفته تا رئیس جمهور وهر مسئول دیگر وجارچی وپادوهای
تبلیغاتچی وپاسداران قلم بر دست سانسورچی
تصور می کنند که پس از 33 سال تجربه ی دروغ گویی و صورت مسأله پاک کردن و آدرس غلط
دادن مردم ایران هنوز هم تجربه و آگاهی کسب نکرده اند که متوجه تصویر مار کشیدن
ومار قالب کردن ها نمی شوند که چگونه پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور شد و بعنوان
چماق بر فرق رؤسای جمهور های گذشته فرود آورده می شد که وی برخلاف رؤسای جمهور گذشته شما که رابطه با مردم نداشتید
. وی همیشه در میان مردم جنوب تهران ومحرومان حضور دارد و تبدیل به رجایی دوم وعاشق خدمت نه شیفته قدرت شد و سخت حلوا حلوا می
شد .ولی اکنون یکباره سر بازجو پاسدار شریعتمداری خواب نما شده است آنچنان که بطور
دربست زیرآب شکر اضافی خوری های 7 ساله
تبلیغ وتعریف و تمجید کردنش از پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور را زده است و وی
را با تمسخر کردن وتشبیه به مگس سوپ خور
کرده است که نوعی تلافی واکنشی و تحقیر کردنش است که چرا رئیس جمهور در بازار
مکاره چنین رفتاری با منتقدانش کرد ؟ در
ادامه باز هم برای بیشتر تحقیر کردنش شخصیت وی را به یک
لات قلدر وعربده کش لجباز شاخ و شانه کش و
خالی بندتشبیه و عملکردش را اینگونه ترسیم کرده است :
"نگاهي به مصاحبه ها،
درگيري هاي لفظي و قلمي، لج بازي هاي سياسي، شاخ و شانه كشيدن هاي فلان مسئول و
بهمان مركز براي اين مسئول و آن مركز بيندازيد، انگار نه انگار كه غير از اين شلوغ
بازي هاي خسارت آفرين، وظيفه و مسئوليت هاي ديگري نيز برعهده دارند و مي توانند و
بايد براي آن وقت بگذارند! حالا به همايش هاي پي درپي و پرهزينه، جشنواره هاي
دنبال هم و بي خاصيت، ساخت و ساز برج ها و ساختمان هاي پرهزينه و غيرضروري از سوي
اين وزارتخانه و آن نهاد و فلان اداره و دايره و... نيز نيم نگاهي داشته باشيد.
ممكن است گفته شود كه «مگر همه اينها در مقايسه با بودجه اي كه صرف عمران و
آباداني و تامين آسايش و رفاه مردم مي شود چه عدد و رقمي را به خود اختصاص مي
دهد»؟! كه در پاسخ بايد گفت؛ بر فرض كه همه
اين موارد در مقايسه با آنچه براي عمران و رفاه مردم هزينه مي شود، عدد و رقم قابل
ملاحظه اي نباشد، و يا درگيري ها و بگومگوهاي بي حاصل برخي مسئولان با يكديگر را
طبيعي تلقي كنيد! ولي اين همه- اگر هم خيلي نباشد- دستكم نشانه بي توجهي نسبت به
دغدغه هاي اصلي مردم خواهد بود كه گراني لجام گسيخته اين روزها از جمله آنهاست. مي گويند- و در مثل مناقشه نيست- كه شخصي وارد رستوراني شد و با
مشاهده يك مگس كه درون ظرف سوپ افتاده بود، به صاحب رستوران اعتراض كرد. مدير
رستوران با تعجب به مشتري نگاه كرده و گفت؛ «اي آقا! مگر اين مگس چقدر سوپ مي
تواند بخورد كه باعث نگراني و اعتراض جنابعالي شده است»! ظاهرا نمي دانست يا نمي
خواست به روي خود آورد كه حضور مگس در ظرف سوپ نشانه بي توجهي به بهداشت در آن
رستوران است"
در ادامه
پاسخ بر مبنای ضرب المثلی که گفته می شود
چوب که بر داشته شود گربه دزده پا به فرار
می گذارد.اکنون پاسدار شریعتمداری از موضع
شیادانه مستضعف پناهی و ژست شاکی شدن علیه گرانی وانتقاد به سفرهای
استانی پر هزینه وبی فایده رئیس جمهور گرد وخاک برپا کرده و با تیغ کشی علیه غارتگران که نام برده
نشده کیستند. همچنین از موضع فرافکنی که گویا خودش جزو این غارتگران و رانت و زمین
خوار نمی باشد و در دوران خاتمی 200 هکتار از زمین های مرغوب دماوند را زیرچتر مؤسسه فرهنگی کیهان از دولت نگرفت وبالا نکشیدو
در کانادا سرمایه گذاری نکرده و آقازاده رضا را راهی کانادا نکرده بود که اکنون
این چنین پاسخ روشن گری ر ئیس جمهور در بندر عباس را داده است :
"در ميانه اين ميدان به بازي ناجوانمردانه مشغولند. اين عده از فرصتي كه مسئولان بي توجه براي آنان فراهم مي آورند
و با سوءاستفاده از فقدان نظارت و بازرسي، مردم را سركيسه مي كنند و نتيجه آن كه
سختي معيشت به مردم تحميل مي شود، بي اعتمادي و نارضايتي نصيب مسئولان نظام مي شود
ولي ثروت هاي بادآورده و نامشروع به كيسه بي انتهاي غارتگران مي ريزد. به اين
محاوره كه همه روزه در سطح شهر و در بازارها و ميدان هاي خريد نمونه هاي فراواني
از آن را شاهد هستيم توجه كنيد؛- آقا! قيمت اين كالا چقدر
است؟- 3هزار تومان(مثلا)- ولي تا دو روز قبل قيمت آن 2هزار تومان بود!- اگر خريدار
نيستي مزاحم نشو!- شكايت مي كنم!- (فروشنده با پوزخند) برو آقا! هر كاري از دستت
برمي آيد بكن!... و مشتري مستضعف مي داند كه كاري از دستش برنمي آيد!... و فردا كه
حادثه اي پيش مي آيد، باز هم همين مردم كوچه و بازار و مخصوصا اقشار محروم و
مستضعف هستند كه پاي به ميدان مي گذارند و مثل هميشه، باز هم دزدان و غارتگران
هستند كه نه فقط از صحنه مي گريزند و كنج عافيت برمي گزينند، بلكه دست در دست
حراميان به مقابله با مردم مظلوم برمي خيزند. آيا در جريان جنگ تحميلي، در عبور از
عقبه هاي سخت و... و اخيرا در فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 شاهد اين ماجرا نبوديم؟!
و امروز، همان از ميدان گريخته ها و با حراميان آميخته ها را نمي بينيد كه بعد از
پايان ماجرا و در حالي كه آب ها از آسياب ها ريخته است، بر سر سفره آفتابي شده
اند؟!بايد فصلي هم درباره برخي از ناهنجاري ها و قانون شكني ها در ميان
شماري از مسئولان گشوده شود كه به فرصتي ديگر مي گذاريم. راستي چه تعداد از
مسئولان سابق و لاحق بي آن كه تخصصي داشته باشند، در هيئت مديره برخي از شركت هاي
دولتي- به مفهوم عام آن و نه فقط شركت هاي تحت مسئوليت دولت- عضو هستند؟! "
گفته می شود یکی بر پشت بام خانه ای برای اهالی تجمع کرده
مشغول سخنرانی بود که آنقدر تحریک و هیجانی شده بود متوجه نبودکه چکار می کند .
یعنی اینکه ضمن حرکت کردن ومانور تبلیغات آتشین دادن متوجه نبود که بالای بام خانه
است وباید مواظب حرکت خود باشد . خلاصه آنقدر به لب بام نزدیک شده بود که ناگهان
صدای جمعیت بلند شد و داد زدند وخطاب به سخنران گفتند مواظب باش که از بالای بام
نیفتی پایین . آنگاه طرف متوجه خطای خود شد و شروع به عقب عقب رفتن کرد .پس از
مدتی صدای جمعیت آنطرف بام بهوا برخاست که هشدار دادند مواظب باش به پایین بام
نیفتی . اکنون داستان پاسدار شریعتمداری سناریو ساز وارونه گوی است که بدون آنکه
برروی نامبارک خود بیآورد که چرا از زمان شهردار
تهران بودن پاسدار احمدی نژاد آنگونه زنجیر پاره کرده از وی دفاع با تعریف
وتمجید می کرد که کسی جرأت نمی کرد به وی بگوید بالای چشمانت ابرو است تا چه رسدبه
این که انتقاد کند که با کامیونی از اتهامات وتوهین وتهدید وتمسخر کردن و...
درستون های گوناگون دروغ نامه ی کیهان مواجه می شد . ولی اکنون چون رئیس جمهور
پاسدار احمدی نژاد نمی خواهد همچون گذشته نقش غلامک برای ولی وقیح داشته باشد .به
خصوص اینکه در پاسخگویی به منتقدانش در
بازار مکاره که بطور مستقیم منتقدان را مخاطب قرار داد و بطور غیر مستقیم
پا برروی دم رهبر گذاشت . زیرا که گفت همین کارها را می کنید که مردم می گویند: "واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند چون به خانه می
روند آن کار دیگر می کنند" .
مهمتر اینکه در سفر اخیرش به بندر عباس رهبر و پاسداران کودتا گران را ناجوانمرد
ونا مرد خطاب کرد وگفت که یک نامرد ونا
جوانمرد سنگی بر توی چا می اندازند که 100 نفر بایدتلاش کنند تا آن را در بیآورند
وافزود عوامل داخلی وخارجی با هم یک فضای
کاذب مصنوعی افزایش قیمت دلار وسکه طلا وارز به وجود آوردند تا دولت را متهم به
عامل گرانی کنود. چون اینان مخالف عدالت هستند ومی خواهند زیاد مفت خوری کنند تا حق مردم داده نشود چون تولید وتوزیع
عادلانه را به نفع خودشان نمی دانند . برای همین است که سربازجو پاسدار
حسین شریعتمداری از موضع روشن گری مأمور
شده است تابدون توجه به دفاع و حمایت های بی شائبه ی رهبر ولی وقیح که از سال 84
تا کنون از رئیس جمهور و دولت کرده است .
ولی وی با نعله وارونه زدن نوک قلم را
علیه ی پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور ودولت ومدیران اجرایی اش به چرخش در
آورده است. حال وقتی شرایط به اینجا رسیده است که دامنه ی اختلافات و شکاف و جنگ
قدرت وثروت در رأس نظام پوسیده و فاسد قرون وسطایی رسیده است . چگونه این رژیم
بربرمنش تاریک اندیش کودتایی می تواند مشروعیت داشته باشد ؟چرا نباید مبارزه برای
تغییرات دمکراتیک درایران کرد؟
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی
کیهان 4 شنبه 23 فروردین ماه سال 1391
مگر
اين مگس چقدر سوپ مي خورد؟! (يادداشت روز)