توخو د حدیث مفصل بخوان از این  داستان که چگونه رطب خورده منع رطب می کند؟
تیتر خبری  یک رسانه ی رژیم " تصاویرجنجالی رقص و میگساری هیلاری‌کلینتون منظور نوشیدن مشروب است " 29 فروردین -91
زاهدان کاین جلوه بر محراب ومنبر می کنند .چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند .توی عالم سیاست و رقابت معمولاً رقبای داخلی وخارجی بدنبال مچ گیری یا یافتن نقطه ضعف هم می گردند تا با برجسته وبزرگ کردنش ومانور تبلیغاتی دادن هم حریف را تخریب کنند .هم برای خود تبلیغ کرده باشند .اکنون بازتاب دادن  تصاویر  تصاویر نوشیدن مشروب  خانم هیلاری کلینتون یا میگساری به نقل از تیتر خبری رسانه های خبریرژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران  علیه ی وی شده که بی ارتباط به اهداف سیاسی نمی باشد. آنگونه که گویا در ایران همه حاکمان ایران پاک وباکره ومنزه وعاری از هرگونه خطا وخلافکاری های دود و دم و مشروبات الکی بساز بزم ونشاط و سکس یاصیغه بازی می باشند .در این مورد بازگویی یک خاطره بی مورد نیست . سال 65 مدتی پس از آزادی از زندان بود که روزی دوست دانشجویی  به تلفن خانه زنگ زد که 13 سال هیچگونه رابطه وتماسی با همدیگر نداشتیم .خودش را معرفی کرد وگفت فلانی برای مأموریت آمده ام .البته شماره تلفن مرا از طریق آدرس  کتابچه فارت التحصیلی  دانشجویی گیر آورده بود که نام و مشخصات دانشجویان فارغ التحصیلی مدرسه عالی مدیریت گیلان لاهیجان در آن درج شده بود و دانشجویان هریک نسخه ای از آن را دانشتند که پس از روزگاری از این طریق ردگیری و تماسی داشته باشند.ناگفته نماند که یک رقم به شماره تلفن شهر ما اضافه شده بود  و این دوست که معاون وزیر صنایع بود . همچنین  حسابرس ویژه ی  جهاد سازندگی بود که به نمایندگی از سوی  این ارگان برای بررسی مالی یک بیمارستان خصوصی به شهر ما آمده بود که صاحب امتیاز آن دکتری بود که خلخالی اعدامش کرد. در صورتی که 3 سال حکم زندان برایش صادر شده بود. این دوست شماره تلفن مرابه بخش  روابط عمومی بیمارستان می دهد  تا با من تماس بگیرد . در صورتی که من هفتگی می بایست  بروم امضاء کنم. بهر حال پس از تماس وحال واحوال و ساعت  ومکان دیدار گذاشته شد .غافل از آنکه مسئول روابط عمومی بیمارستان  یک پاسدار اطلاعاتی است . مکان قرار جلوی یک فروشگاه لوازم ورزشی کوهنوردی بود . وی با کیف سامسونت وعینک برچشم از توی یک خودروی  پژو  پیاده شد که راننده اش یک ریشو بود . البته  دوست من اهل شهرستان گرمسار بود که به فرانسه و فوق لیسانس گرفته بود .اندام  لاغری وعینکی داشت. از سوی دیگر تلفن منزل من زیر کنترل اطلاعات و پاسداران بود . همینطور منهم چهره شناخته شده ای بودم .پاسداران  بدلیل قیافه و عینک و کیف سامسونت وی فکر می کردند که دوست من باید یکی از  اعضای رده های بالای سیاسی باشد که برای انجام مأموریت عملیات نظامی به این شهر وارد شده است. در صورتی که ایشان اصلاً سیاسی نبود . بهرحال من دوستم را به منزل یکی از آشنایان بردم و دوستان و آشنایان دیگر هم یواش یواش وارد شدند .یکی شان هنرمندی بود که ویالون خوب می زد .همینکه داشت ویالون  خود را کوکش می کرد که ناگهان صدای زنگ خانه زده شد و حالت غیرعادی شد .چون  مثل مور وملخ پاسداران وارد خانه شده وشبیخون زدند  و با سلاح بردست تهدید کردندکه کسی از جایش  تکانن ورد وچیزی نپوشد وجاروب کش همه را جمع کردند و با خود بردند. بعداً مشخص شد که تا چند کوچه های اطراف را قرق کرده وبسته بودند . چون به خیال خام خودشان قبل از اینکه عملیاتی صورت پذیرد  بطور ضربتی وارد عمل شده و تهاجم کردند . بگذریم همانگونه که گفتم دوست من اصلاً نه سیاسی بود ونه توی باغ شرایط کشور بود، بلکه 3-4 تا آخوند های گردن کلفت حوزوی قم هم حامی اش بودند . بالاخره قبل از اینکه مرا ببیند در هتلی که بود لبی تر کرده ودهانش بو می داد. پاسداران یورش گر چون به کاهدان زده بودند و چیزی گیرشان نیامده بود . از سپاه تحویل کمیته داد. اتهام همین بو دادن دهان دوست من بود که موجب تحمل 75 ضربه شلاق شد . پس از چند روز بازداشت آنهم در زندان پلیس  بطور موقت با قید ضمانت آزاد شدیم . داستان چند ماهی طول کشید تاپس از تشکیل دادگاه وجریمه نقدی واجرای حد تعزیر 75 ضربه شلاق  و سیخ کبابی کردن پس سر تا کمر و مچ  پای دوست من ملافه پیچ شده با خود رو به اتفاق راهی امیرآباد شمالی منزل دوستم  شدیم. روزهای بعد موقع صرف شام  دوستم گفت حال فهمیدم که کمیته چیست وچه می کند؟دامادش که با همسرش دکتر دندانپزشک بودند گفت ما هرچه به ایشان در مورد کمیته می گفتیم که کمیته چیست وچه می کند نمی پذیرفت تا که نصیبش خودش شد تا آزمایش کند . بهرصورت دوست من  یک  همشهری گرمساری داشت که دلال دستگاه فاسد قضاییه بود وبا قضات وآخوندها در رابطه بود و قبل از اینکه موضوع پایان پذیرد با یکی از این آخوندهای دم کلفت  که پرونده را پیگیری می کرد در رابطه بود. پس از رد گیری مشخص شد که حاجاقا به ترکیه  رفته  است . شماره تلفن هتل  استانبول ترکیه محل اقامت وی  را گیر آورده وتماس گرفته بود که جواب داده شد که ایشان با لباس شخصی به کلاپ رفته است. حال توخو د حدیث مفصل بخوان از این  داستان که چگونه رطب خورده منع رطب می کند؟
  
فرارو- عکس‌های منتشر شده از هیلاری کلینتون در کافه هاوانا در کلمبیا را در ادامه مشاهده می کنید.پس از انتشار خبر رسوایی اخلاقی محافظان باراک اوباما در کلمبیا که سبب اخراج آنها از این کشور شد این بار رقاصی و میگساری وزیر خارجه آمریکا تبدیل به تیتر یک رسانه های غربی شده استبه گزارش فرارو به نقل از خبرگزاری مهر، اغلب رسانه های خبری جهان صفحه اصلی امروز خود را با خبری درباره "هیلاری کلینتون" به روز کرده اند، اما این بار سخنان آتشین و جنگ طلبانه خانم وزیر امور خارجه نبود که سبب شد تا وی در صدر خبرها قرار بگیرد بلکه رقاصی و میگساری او درکافه هاوانا در کلمبیا، سبب شد تا امروز دوشنبه تصویری متفاوت از وزیر امور خارجه آمریکا در رسانه های جهان جای بگیرد. روزنامه ایندیپندنت دراین باره نوشت: هیلاری کلینتون درسفر به کلمبیا، فرصت یافت تا گوشه ای از حرکات اصلی خود را به نمایش بگذارد. رقاصی کلینتون در کلمبیا در حالی رخ می دهد که هنوز تنشهای به وجود آمده در رابطه با رسوایی محافظان باراک اوباما در این کشور هنوز ادامه دارد. محافظین اوباما به دلیل برقراری رابطه با یک زن بدکاره، از کلمبیا اخراج شدند و اوباما شب گذشته اعلام کرد که اگر اتهامات وارده بر محافظانش صحت داشته باشد، عصبانی می شود. مقامات آمریکایی درحالی با سفر به کلمبیا، از خود بی خود شده و دست به امور غیراخلاقی می زنند که ایالات متحده خود یکی از بزرگترین کشورهایی است که در آن فضیلت اخلاقی جای بالایی نداشته و پرداختن به امورغیر اخلاقی درآن به راحتی انجام می شود. البته خانواده کلینتون پیش ازاین نیز به دلیل انجام امور غیراخلاقی تبدیل به تیتر اول رسانه ها شده بودند و "بیل کلینتون" همسر هیلاری و رئیس جمهور پیشین آمریکا در مدت حضور خود در کاخ سفید به خاطر رسوایی اخلاقی محاکمه شده بود.