ادعای
هولناک پسر شیشهای به قتل مادربزرگ تنها
در حالی که یک ماه از ناپدید شدن پیرزن
تنها میگذرد، پسر همسایه ادعا میکند با همدستی پدرش این زن را کشته و گوشتش را
کباب کرده است
راز ناپدید شدن مادربزرگ با بازداشت تنها مظنونان این پرونده بهعنوان قاتلان زن میانسال، باز هم در هالهای از ابهام ماند. پسر جوان در اعترافات هولناک خود ادعا کرد که به همراه پدرش، پیرزن همسایه را کشته و گوشتش را خورده است. این درحالی است که پدر این پسر تمام صحبتهای پسرش را رد کرده و ادعا میکند که او در اثر توهم شیشهای دست به چنین اعترافاتی زده است. در حال حاضر تیم پزشکی قرار است با بررسی سلامت عقلی مظنون صحت گفتههای او را مشخص کند.
روز دهم فروردین ماه بود. زن جوان یکی، دو روزی میشد که با مادربزرگش تماس میگرفت ولی جوابی نمیشنید. مادربزرگ این زن به تنهایی در خانهای در غرب تهران زندگی میکرد و تنها یک پدر و پسر در آپارتمان او بهعنوان همسایهاش زندگی میکردند. برای همین زن جوان وقتی دید که خبری از مادربزرگش نیست، تصمیم گرفت سری به خانهاش بزند. او به محل زندگی مادربزرگش رفت ولی کسی در را باز نکرد. مادربزرگ در خانهاش نبود و هیچکس هم از او خبری نداشت. برای همین زن جوان که بهشدت نگران شده بود به پلیس مراجعه کرد و خواستار پیگیری شد. او به ماموران گفت: «مادربزرگم به خاطر فوت شوهرش در این خانه به تنهایی زندگی میکرد؛ اما چند روزی است که به طرز مرموزی ناپدید شده و نگران حالش هستم. از طرفی پدر و پسری در آپارتمان مادربزرگم زندگی میکنند که اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارند. برای همین به آنها مظنون هستم.»
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در رابطه با ردیابی پیرزن تنها آغاز شد. در ادامه ماموران پس از بررسیها و تحقیقات لازم با توجه به شکایت شاکی، چند روز بعد به دستور سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران پدر و پسر بهعنوان مظنون دستگیر شدند.
آنها بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفتند. مرد ٦٠ ساله در بازجوییها منکر هرگونه دخالت در ناپدید شدن همسایهاش شد و به ماموران گفت: «من و پسرم چند روزی در خانه نبودیم و وقتی برگشتیم این زن نبود. برای همین هیچ اطلاعی از سرنوشتش نداریم.»
اعترافات هولناک
این صحبتها درحالی مطرح شد که پسر ٣٠ ساله این مرد در بازجوییها ادعاهای هولناکی را مطرح کرد. او خودش و پدرش را عامل قتل پیرزن همسایه اعلام کرد و به ماموران گفت: «من و پدرم به مصرف بیش از اندازه شیشه اعتیاد داریم و همیشه بعد از مصرف توهم میزنیم. روز حادثه ما با این پیرزن مواجه شدیم. درحالیکه شیشه کشیده بودیم و حال طبیعی نداشتیم با پدرم تصمیم به قتل او گرفتیم. برای همین این زن را کشتیم و بعد از آن جسدش را مثله کردیم. درحالیکه نمیدانستیم با این جسد چه کار کنیم، گوشتش را برداشتیم و کباب کردیم و خوردیم. تازه بعد از اینکه به خودمان آمدیم، متوجه شدیم که چنین کاری را مرتکب شدهایم.»
او در رابطه با انگیزهاش از این جنایت گفت: «ما هیچ انگیزهای برای جنایت نداشتیم؛ چون اصلا با او اختلافی نداشتیم. تنها بر اثر مصرف شیشه توهم زده بودیم و کنترلی بر رفتارهایمان نداشتیم. آن لحظه اصلا متوجه کاری که انجام میدادیم، نبودیم.»
انکار جنایت
پس از اعترافات هولناک این پسر، پدرش بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. او با شنیدن ادعای پسرش بهشدت تعجب کرد و شوکه شد. این مرد صبح دیروز در مقابل سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران گفت: «من اعتیاد به شیشه ندارم؛ تنها گاهی اوقات تریاک میکشم. اما پسرم بهشدت به مصرف شیشه اعتیاد دارد. به طوری که همیشه وقتی شیشه میکشد، توهم میزند و حرفهای غیر عادی میزند. شیشه مغز پسرم را خراب کرده و او اصلا حالت طبیعی ندارد. برای همین این ادعا را هم به خاطر غیر عادی بودن رفتارش مطرح کرده است. در صورتی که من اصلا از همسایهام خبر ندارم و نمیدانم او چه بلایی به سرش آمده است؛ چون اصلا اختلافی با او ندارم که بخواهم چنین جنایتی را مرتکب شوم.» با صحبتهای این مرد، بازپرس دستور داد که پسرش مدتی به بیمارستان روانی منتقل و بستری شود تا پزشکان معاینات و درمانهای لازم را روی او انجام دهند. قرار است پس از معاینات لازم سلامت عقلی او بررسی و مشخص شود که صحبتهایش تا چه حد صحت دارد. از سوی دیگر پدر ٦٠ ساله نیز در بازداشت ماند تا زوایای پنهان این پرونده آشکار شود. این درحالی است که پس از گذشت یک ماه هنوز هم خبری از مادربزرگ نشده و هیچ ردی از او پیدا نشده است.منبع: روزنامه شهروند
راز ناپدید شدن مادربزرگ با بازداشت تنها مظنونان این پرونده بهعنوان قاتلان زن میانسال، باز هم در هالهای از ابهام ماند. پسر جوان در اعترافات هولناک خود ادعا کرد که به همراه پدرش، پیرزن همسایه را کشته و گوشتش را خورده است. این درحالی است که پدر این پسر تمام صحبتهای پسرش را رد کرده و ادعا میکند که او در اثر توهم شیشهای دست به چنین اعترافاتی زده است. در حال حاضر تیم پزشکی قرار است با بررسی سلامت عقلی مظنون صحت گفتههای او را مشخص کند.
روز دهم فروردین ماه بود. زن جوان یکی، دو روزی میشد که با مادربزرگش تماس میگرفت ولی جوابی نمیشنید. مادربزرگ این زن به تنهایی در خانهای در غرب تهران زندگی میکرد و تنها یک پدر و پسر در آپارتمان او بهعنوان همسایهاش زندگی میکردند. برای همین زن جوان وقتی دید که خبری از مادربزرگش نیست، تصمیم گرفت سری به خانهاش بزند. او به محل زندگی مادربزرگش رفت ولی کسی در را باز نکرد. مادربزرگ در خانهاش نبود و هیچکس هم از او خبری نداشت. برای همین زن جوان که بهشدت نگران شده بود به پلیس مراجعه کرد و خواستار پیگیری شد. او به ماموران گفت: «مادربزرگم به خاطر فوت شوهرش در این خانه به تنهایی زندگی میکرد؛ اما چند روزی است که به طرز مرموزی ناپدید شده و نگران حالش هستم. از طرفی پدر و پسری در آپارتمان مادربزرگم زندگی میکنند که اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارند. برای همین به آنها مظنون هستم.»
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در رابطه با ردیابی پیرزن تنها آغاز شد. در ادامه ماموران پس از بررسیها و تحقیقات لازم با توجه به شکایت شاکی، چند روز بعد به دستور سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران پدر و پسر بهعنوان مظنون دستگیر شدند.
آنها بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفتند. مرد ٦٠ ساله در بازجوییها منکر هرگونه دخالت در ناپدید شدن همسایهاش شد و به ماموران گفت: «من و پسرم چند روزی در خانه نبودیم و وقتی برگشتیم این زن نبود. برای همین هیچ اطلاعی از سرنوشتش نداریم.»
اعترافات هولناک
این صحبتها درحالی مطرح شد که پسر ٣٠ ساله این مرد در بازجوییها ادعاهای هولناکی را مطرح کرد. او خودش و پدرش را عامل قتل پیرزن همسایه اعلام کرد و به ماموران گفت: «من و پدرم به مصرف بیش از اندازه شیشه اعتیاد داریم و همیشه بعد از مصرف توهم میزنیم. روز حادثه ما با این پیرزن مواجه شدیم. درحالیکه شیشه کشیده بودیم و حال طبیعی نداشتیم با پدرم تصمیم به قتل او گرفتیم. برای همین این زن را کشتیم و بعد از آن جسدش را مثله کردیم. درحالیکه نمیدانستیم با این جسد چه کار کنیم، گوشتش را برداشتیم و کباب کردیم و خوردیم. تازه بعد از اینکه به خودمان آمدیم، متوجه شدیم که چنین کاری را مرتکب شدهایم.»
او در رابطه با انگیزهاش از این جنایت گفت: «ما هیچ انگیزهای برای جنایت نداشتیم؛ چون اصلا با او اختلافی نداشتیم. تنها بر اثر مصرف شیشه توهم زده بودیم و کنترلی بر رفتارهایمان نداشتیم. آن لحظه اصلا متوجه کاری که انجام میدادیم، نبودیم.»
انکار جنایت
پس از اعترافات هولناک این پسر، پدرش بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. او با شنیدن ادعای پسرش بهشدت تعجب کرد و شوکه شد. این مرد صبح دیروز در مقابل سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران گفت: «من اعتیاد به شیشه ندارم؛ تنها گاهی اوقات تریاک میکشم. اما پسرم بهشدت به مصرف شیشه اعتیاد دارد. به طوری که همیشه وقتی شیشه میکشد، توهم میزند و حرفهای غیر عادی میزند. شیشه مغز پسرم را خراب کرده و او اصلا حالت طبیعی ندارد. برای همین این ادعا را هم به خاطر غیر عادی بودن رفتارش مطرح کرده است. در صورتی که من اصلا از همسایهام خبر ندارم و نمیدانم او چه بلایی به سرش آمده است؛ چون اصلا اختلافی با او ندارم که بخواهم چنین جنایتی را مرتکب شوم.» با صحبتهای این مرد، بازپرس دستور داد که پسرش مدتی به بیمارستان روانی منتقل و بستری شود تا پزشکان معاینات و درمانهای لازم را روی او انجام دهند. قرار است پس از معاینات لازم سلامت عقلی او بررسی و مشخص شود که صحبتهایش تا چه حد صحت دارد. از سوی دیگر پدر ٦٠ ساله نیز در بازداشت ماند تا زوایای پنهان این پرونده آشکار شود. این درحالی است که پس از گذشت یک ماه هنوز هم خبری از مادربزرگ نشده و هیچ ردی از او پیدا نشده است.منبع: روزنامه شهروند