بررسی وضعیت کرونا در شهرهای ایران ؛ روایت‌هایی از رشت، کاشان و... +تصاویر

بررسی وضعیت کرونا در شهرهای ایران در گفتگو با ساکنان آنجا
 روایت‌های مردمی از شرایط کرونایی شهرها، همگی حکایت از وضعیت خاص این روز‌های کرونایی کشور دارند. حکایت روز‌ها وشب‌هایی که در دهه‌های اخیر مثالی ندارد. نگرانی از جنس پرسه مرگ و قرعه‌ای که ویروس کرونا هر آن می‌تواند به نام کسی بزند. روز‌هایی که بیش از همه نیازمند خودمراقبتی و فاصله‌گیری و جدی گرفتن ویروسی است که این روز‌های جهان را رنگی دیگر زده است.
فرارو- روایت‌های رسمی از وضعیت کرونایی کشور در اوایل فروردین ۱۳۹۹ هر چند رنگی از هشدار دارد، اما پیشترها، از این خبر‌ها نبود. آژیر قرمز کرونا همان روز‌ها هم به صدا در آمده بود، اما شاید برای کاهش ترس عمومی، امید و آرامشی کاذب تزریق می‌شد. همه چیز در لفافه بود؛ گویا به گفته گروهی از کارشناسان انگار کرونا می‌خواهد غربالگری جمعیت کهنسال و مسن از جوان باشد که شاید بار دولت را کم کند!

به گزارش فرارو، همین هم موجب شد تا تهدید کرونا جدی گرفته نشود؛ سفر‌های نوروزی هر چند کاهش یافت، اما هنوز عده‌ای بودند که به دوربین تلویزیون زل زده بگویند خودخواه هستند و باید به سفر بروند.

هشدار خودقرنطینگی بدون اراده برای قرنطینه رسمی و اصرار بر روند عادی کردن جامعه روندی است که همچنان ادامه دارد. در این شرایط که از هفته آخر اسفند ۹۸ تا این روزها در فروردین ۹۹ ادامه دارد، مرور یک روایت مردمی از چهار شهر رشت، قم، کاشان و گرگان خالی از لطف نیست. روایتی از وضعیت اسفبار مراکز درمانی و بی‌خیالی برخی که گاهی رنگ طعنه به هشدار‌های بهداشتی می‌گیرد.

در روز‌های پایانی اسفندماه با نمایندگان رشت، کاشان، قم و گرگان تماس گرفتیم؛ برخی از آن‌ها گرفتار کرونا بودند و در بستر بیماری؛ برخی نیز همچون جواد ساداتی‌نژاد نماینده کاشان خواست تا با پیامک درخواست خود را بگوییم که آن هم تاکنون بی‌جواب ماند. اما روایت مردمی از وضعیت کرونایی شهر‌ها حکایت بیم و امیدی بود که در برابر بی‌توجهی مسئولان رنگ می‌باخت؛ تا آن که پیشروی کرونا گویا همه را متوجه جدی بودن قضیه کرد تا این روزها شاهد توجه و رعایت بیشتر از سوی مسئولان و اغلب مردم باشیم.

رشـت
سوم فروردین ماه بود که استاندار گیلان از کاهش ۸۴ درصدی تردد و ورود مسافر از همه محور‌های ورودی و خروجی استان نسبت به مدت مشابه سال قبل خبر داد. ارسلان زارع همچنین به تعطیلی مراکز تجاری تا ۱۵ فروردین اشاره کرد و گفت گیلانی‌ها با کاهش تردد در محور‌های درون شهری و بین شهری موجب کاهش خطر شیوع ویروس کرونا شده‌اند. اما گفتگو با اهالی شهر رشت در آستانه سال نو روایت دیگری داشت.

«رادمرد» یکی از اهالی شهر رشت درباره وضعیت شهر رشت می‌گوید: خنده‌دار است! با توجه به شیوع کرونا اما رفت وآمد مردم در رشت نسبت به نوروز سال گذشته تنها کمی کمتر شده بود و همه باز در خیابان بودند و هستند.

به گفته او، همه بانک‌ها ساعت هفت و نیم باز بودند و فقط بانک صادرات آن هم به دلیل فوت یکی از کارمندانش بر اثر کرونا، هشت ونیم باز می‌کرد. اما بانک‌ها برای ورود مشتریان برنامه‌ای خاص داشتند و آن‌ها را دو نفر دو نفر به داخل بانک هدایت می‌کردند.

«علی» یکی دیگر از اهالی رشت می‌گوید بر خلاف وضعیت وخیم بیمارستان‌ها، همه چیز در شهر عادی است انگار که مشکلی وجود ندارد. بیمارستان رازی و رسول اکرم وضعیت‌شان خوب نیست. می‌گویند تخت ندارند. یک بیمارستان صحرایی سمت لاکان رشت و یکی هم نزدیک بیمارستان رازی ایجاد شده، اما جوابگو نیست.

روایتی غیررسمی از روزهای کرونایی در گوشه و کنار ایران////
وضعیت بیمارستان‌ها و آمار مرگ و میر هر چند نشان از جدیت کرونا دارد، اما در صحبت با تعدادی از اهالی این شهر مشخص است که در بیرون از بیمارستان‌ها و در سطح شهر هنوز هم این بیماری آن قدر‌ها جدی گرفته نمی‌شود.

علی باتعجب اظهار می‌کند: «در رشت ترافیک قبل از عید نسبت به سال‌های پیش اندکی کمتر شده بود، اما با توجه به شرایط نامساعد باز هم وضعیت شهر عادی بود. بازار شلوغ بود. خب ته آن می‌شود این. هر چند اکثریت مردم دستکش داشتند و دارند، ولی ماسک ندارند، چون کمیاب شده بود. می‌گویند تولیدی‌های کوچک برای توزیع ماسک بین مردم در حال تولید ماسک هستند، اما هنوز داروخانه‌ها ماسک ندارند. یکی از داروخانه‌ها به من گفت: بین ساعت یک تا دو شب، سپاه جلوی داروخانه ماسک پخش می‌کند. امشب هم شاید بیایند اگر ماسک می‌خواهید بیایید شاید گیرتان آمد.»

رادمرد می‌گوید به تبع کارش ناگزیر از کار در این شرایط است. او با اشاره به کارگر ۱۶ ساله‌اش از وحشتی می‌گوید که نیست و باید باشد وحشتی که شاید موجب شود تا اقدامات پیشگیرانه بیشتر شود: پدرو مادر کارگر من، نمی‌گویند پسر سر کار نرو. شرایط را ساده گرفته‌ایم. چون از لحاظ مالی به این کار نیاز داریم. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و کرونایی در کار نیست.

او ادامه می‌دهد: جو گیلان سنگین شده است آنقدر که خبر مرگ شنیده‌ایم. همین باعث شده سراغ دوستان خود در استان‌های دیگر را نگیریم می‌ترسیم که جز خبر ابتلا و مرگ، خبر دیگری نباشد.

کاشان
با «رضا» اهل راوند در ۱۰ کیلومتری کاشان که صحبت کردیم گفت: از روزی که خبر ابتلا به کرونا در کاشان پیچید گفتند کاشان نروید. سوار تاکسی نشوید. جا‌های عمومی نروید. ما هم نرفتیم. خودم مریض شدم، اما به بیمارستان نرفتم، ولی از نزدیکانم در کاشان خبر دارم که بیمارستان شهید بهشتی پر شده و جا ندارد.

به گفته او مردم نگرانند و اغلب رعایت می‌کنند. او به نقل از شنیده‌هایش می‌گوید شهر کاشان، چون در گودی است و ویروس کرونا هم سنگین است به همین خاطر مردمش زیاد مبتلا شدند. او همچنین از نزدیکی کاشان به قم و رفت و آمد‌های کارگرانی گفت که در شهر قم شاغل بودند و موجبی برای انتقال کرونا به کاشان.

رضا از همسایه خود نیز می‌گوید که از اسرای جنگ تحمیلی بوده و ریه‌هایش مشکل داشته است. مدتی است که در بیمارستان بهشتی بستری است، و کسی از او خبر ندارد و خانواده‌اش خیلی ناراحت هستند.
روایتی غیررسمی از روزهای کرونایی در گوشه و کنار ایران////
«فاطمه» یکی از اعضای کادر درمان اورژانس بیمارستان امام خمینی آران و بیدگل هم با گلایه از بی‌توجهی‌ها به کادر درمانی این بیمارستان و وضعیت امکانات نیز اظهار کرد: «ما حتی ماسک هم نداریم. وقتی خودمان نمی‌توانیم این موارد را رعایت کنیم، چطور توقع کنیم مردم رعایت کنند. امکانات بیمارستان سیدالشهدا را هم خیرین تهیه کردند. اما دانشگاه علوم پزشکی کاشان هیچ امکاناتی را در اختیار ما نگذاشته است. ما که در اورژانس بیمارستان امام خمینی هیچ امکاناتی نداریم. چند بار درخواست دادیم حتی من خودم شخصا به وزیر پیام دادم از بچه‌ها خواستم پیگیر شوند، اما می‌گویند به ما چیزی نرسیده است و فقط وعده فردا را می‌دهند. پزشکان و پرستاران ما بیمار شدند. این‌ها چه فکر می‌کنند وقتی پزشک و پرستار مریض شوند دیگر چه کسی باید از مردم مراقبت کند.»

او ادامه داد: «ما خودمان ماسک تهیه کردیم، اما مگر چقدر می‌توانیم تهیه کنیم. بالاخره هر شیفتی امکانات خودش را می‌خواهد، ولی چیزی در اختیارمان نیست و موارد بهداشتی هم رعایت نمی‌شود. محوطه اورژانس شلوغ است. صندلی‌ها را به حیاط بردیم. اما هر چه به مردم می‌گوییم رعایت نمی‌کنند. بیمار در بین جمعیت، عطسه می‌کند به او تذکر می‌دهم ماسک بزن، می‌گوید خواستم بخرم، ولی داروخانه ماسک ندارد. من هم ماسک ندارم تا در اختیارشان بگذارم. شرایط برای کنترل کرونا مهیا نیست. مدام تلویزیون می‌گوید رعایت کنید. باید چیزی در دست‌مان باشد که رعایت کنیم!»

فاطمه در این باره به خبرنگار فرارو گفت: «شیفت‌های پشت سر هم، نیرو‌های ما را خسته و مریض کرده است. پرستار و پزشک هم انسان هستند. الان از کادر درمان ما چند نفر مریض شده‌اند، اما سرُم به دست مشغول به کار هستند. چرا با توجه به کمبود نیرو، نیرو‌های طرحی را جذب نمی‌کنند؟ چه اصراری به ادامه این وضعیت است.»

او گله‌مند از نماینده شهر کاشان می‌گوید: ما از او هیچ ندیدیم. خبری از نماینده شهرمان نیست. ما برای تهیه امکانات به چند خیر زنگ زدیم، چون شنیدیم خیرین به بیمارستان سیدالشهدای آران و بیدگل کمک کردند، اما تا کنون موفق نشدیم امکاناتی تهیه کنیم. نماینده‌ها انگار فقط به رای ما نیاز دارند، ولی در این شرایط خبری از آن‌ها نیست.

اما به گفته کادر درمانی بیمارستان امام خمینی، دو روز قبل از عید از کمک‌های مردمی هفتاد ماسک به بیمارستان امام خمینی فرستاده شده است که نیاز هفت روز این بیمارستان است. هر چند یکی از اعضای کادر درمانی این بیمارستان گفت: «این ماسک‌ها ماسک ال نود وپنج نیست بلکه ماسک ساده و معمولی است که خود مردم دوختند. ولی خود دانشگاه کاری نکرده است. انگار که اورژانس امام خمینی را هیچ می‌دانند.»

او می‌گوید خودش از رئیس دانشگاه علوم پزشکی کاشان درخواست کمک کرده است، اما توجهی نکرده‌اند. به اینجا که می‌رسد با ناراحتی ادامه می‌دهد: «عین خیال‌شان نیست که خیلی از نیرو‌های ما مریض شدند و در خطر هستند.»

وی همچنین از خلوتی خیابان‌های شهر و پر شدن بیمارستان شهید بهشتی می‌گوید. او که هر روز به مطب‌های اطراف بیمارستان سری می‌زند می‌گوید: «موارد بهداشتی در این مراکز درمانی رعایت نمی‌شود. داروخانه شلوغ است و خودش به محل انتقال بیماری بدل شده است. خیلی از بیماران کرونایی که البته بیشتر جوانان هستند، مرخص می‌شوند و می‌روند. اما برخی با تب ۴۰ درجه و تنگی نفس مرخص شدند در حالی که هیچ دارو و قرصی به آن‌ها داده نشد در حالی‌که اگر بیمار مرخص می‌شود باید حداقل دارو برای ادامه درمان به او داده شود.»

قم
منصوره از اهالی محله سالاریه قم به خیابان‌های خلوت شهر قم اشاره می‌کند. به گفته او، اما طرف ظهر و غروب خیابان‌ها هر چند نسبت به قبل خلوت، اما باز هم کمی شلوغ‌تر از ساعات دیگر روز هستند.

او می‌گوید مردم نسبت به قبل بیشتر رعایت می‌کنند، اما باز هم گروهی از مردم شب‌ها به پارک می رفتند تا پیش از تعطیلی پارک‌ها. منصوره از مراسم در بوستان علوی می‌گوید و دور دور‌های جوانان در خیابان بهشت.

اشرف نیز با تأکید بر خلوتی شهر همچون منصوره از فروشگاه‌ها و اداراتی می‌گوید که یا بسته‌اند و یا خالی از جمعیت. آن‌ها به مراعات مردم و استفاده از دستکش و ماسک آن‌ها اشاره می‌کنند، اما یادشان نمی‌روند که با این حال، مردم شهر باز هم روزمرگی خودشان را دارند.
روایتی غیررسمی از روزهای کرونایی در گوشه و کنار ایران////
حرف از مراکز خرید که می‌شود اشرف می‌خندد که خبری نیست؛ آن قدر خلوت است که فروشنده‌ها سر فرصت برای یک مشتری وقت بگذارند. منصوره نیز با تعجب از وضعیت مراکز خرید اظهار کرد: راستش، زنان قم خیلی اهل خرید هستند. اما من امروز که بیرون بودم هیچ زنی را در خیابان ندیدم. شاید کرونا زنان قم را هدایت کرده باشد! (با خنده).

منصوره در توضیح می‌گوید: قم با شهر‌های دیگر فرق می‌کند. در اینجا، زنان باید پیش از عید همه چیز خریده باشند و برای عید آماده باشند. اما روز‌های دم عید امسال خبری از این شور و شوق نبود.

اما از جلسات مذهبی که می‌پرسیم می‌گویند هیچ جلسه مذهبی برگزار نمی‌شود. منصوره می‌گوید مسجد نزدیک خانه ما، نماز جماعتش را تعطیل کرده است. حتی پس از شهادت امام هادی (ع)، دیگر همه مراسم مذهبی تعطیل شده است.

به گفته او، بیمارستان‌های قم امکانات خوبی دارند و فضا‌های زیادی برای مبتلایان کرونا آماده شده است. بیمارستان‌های دولتی هم امکانات خوبی دارند. او از مرکز درمانی بزرگ جمکران هم می‌گوید که به طلبه‌ها اختصاص داشته، اما اکنون در اختیار وزارت بهداشت قرار گرفته است.

گرگان
«مسعود» اهل گرگان از رفت و آمد کمتر در خیابان‌های شهر گرگان خبر داد و گفت: من کارمند هستم. محل کارما شیفتی شده است و یک روز در میان سر کار می‌رویم. یا خیلی از کارمندان دور کار شدند.

یکی از کارمندان شرکت مخابرات شهر گرگان نیز می‌گوید ما در مخابرات شیفتی کار می‌کنیم. خیلی از همکاران خانم در خانه کار می‌کنند و کسانی هم که بیماری زمینه‌ای دارند سر کار نمی‌آیند.

به گفته «معصومه» یکی دیگر از اهالی گرگان نیز اغلب مردم گرگان با ماسک و دستکش در خیابان دیده می‌شوند. او می‌گوید اواخر اسفند ماه اداره اماکن به کتابفروشی برادرش رفته و تذکر داده است اگر غیر از این ساعات باز باشد مغازه را پلمب می‌کنند.

او همچنین گفت: همان روزها برای کاری به بنیاد مسکن رفتم، اما درش بسته بود و میزی جلویش گذاشته بودند. اگر کار کسی فوری بود مسئول آن کار را می‌خواستند دم در تا پاسخگوی ارباب رجوع باشد. بانک‌ها هم مشتریان را یک نفر یک نفر به داخل بانک راهنمایی می‌کردند.

«حسین» هم از کمبود امکانات بیمارستان‌ها و نبود اقلام بهداشتی در داروخانه‌ها گلایه دارد او می‌گوید: در گرگان بیمارستان‌های حکیم جرجانی و صیاد شیرازی مخصوص بیماران کرونایی بودند که ظرفیت‌شان تکمیل شده است. بعدتر بیمارستان ۵ آذر هم به کرونا اختصاص یافت که آن هم در همان اواخر اسفندماه اعلام شد تکمیل شده و نیاز به بیمارستان صحرایی است.

وی همچنین می‌گوید مردم نسبت به قبل بیشتر مراعات می‌کنند و شهر خلوت شده است، اما هنوز هم نگرانی برای شیوع این بیماری ادامه دارد.

***

این روایت‌ها، همگی حکایت از وضعیت خاص این روز‌های کرونایی کشور دارند. حکایت روز‌ها و شب‌هایی که در دهه‌های اخیر مثالی ندارد. نگرانی از جنس پرسه مرگ و قرعه‌ای که ویروس کرونا هر آن می‌تواند به نام کسی بزند. روز‌هایی که بیش از همه نیازمند خودمراقبتی و فاصله‌گیری و جدی گرفتن ویروسی است که این روز‌های جهان را رنگی دیگر زده است.