روسیه خواهان تجزیه ایران است

روسیه خواهان تجزیه ایران است   8 مهر – 99

خامنه ای رمال همراه با پاسداران جنایتکار باید پاسخگوی باشند . زیرا آشکار با زدن زیرآبا  دعای نه شرقی نه غربی  رهبرشان خمینی شیاد  با باج دادن های بسیار کلان دلبسته وشیفته حمایت تاکتیکی – تبلیغاتی روس های فرصت طلب شده اند که اکنون متهم به خواهان بودن تجزیه ایران شده است.

asgharzadeh_092820.jpg

روزنامه شرق با ابراهیم اصغرزاده؛ فعال سیاسی درباره تأثیر تحولات جهانی بر ایران گفتگو کرده است

بخشی از این گفتگو را بخوانید:

برای ما اولویت در این است که مصالح و منافع ملی‌مان را خوب تشخیص دهیم. قبول دارم كه حوزه‌های نفوذ یك كشور هم می‌تواند جزء منافع ملی‌اش باشد. در بررسی اسناد سفارت آمریكا و در تدوین دکترین امنیت ملی آمریكا به چیزی برنخوردم كه معلوم باشد آمریكایی‌ها دنبال تجزیه ایران هستند یا می‌خواهند كشوری به نام ایران، دیگر نباشد. به نظر می‌رسد از نظر آمریكایی‌ها،‌ یک ایران یكپارچه هم به نفع آنهاست و هم به نفع هم‌پیمانان و همراهانشان در منطقه. در‌صورتی‌كه از نظر روس‌ها ایران یكپارچه خیلی به نفعشان نیست و ایران تجزیه‌شده به منافع روسیه نزدیک‌تر است؛ یعنی در کشورهای کوچک‌تر منطقه بهتر می‌تواند نفوذ کند.

روس‌ها پس از فروپاشی شوروی، حوزه‌های نفوذی مثل افغانستان و عراق را از دست دادند و فقط در سوریه آن هم به یمن همکاری و معاضدت ایران توانستند رد پایی پیدا کنند؛ بنابراین روس‌ها و آمریكایی‌ها درباره تجزیه ایران کاملا دو موضع متفاوت دارند. درمورد روسیه و ایران، نگاه اصلی باید ژئوپلیتیک باشد. حرف شما قابل قبول است که ایران برای اینکه بتواند منافع حیاتی خودش را نگه دارد ناچار است حوزه‌های نفوذش را تعریف کند.

حوزه‌های نفوذ نیز گاهی هم‌تراز با منافع ایدئولوژیک و جزء منافع ملی تلقی می‌شوند ولی بخشی از منافع ملی حاشیه‌ای یا منافعی که خیلی مهم نیستند به نظر من هم قابل مصالحه و معامله هستند؛ اما همه اینها باید در بده‌بستان کاملا منطقی و برابر و شفاف باشد. مطمئنم مسئله دریای خزر بدون رجوع به مجموعه بین‌المللی و بدون کمک‌گرفتن از آمریكا و اروپا برای ایران حل‌شدنی نیست؛ یعنی نمی‌توانیم پای میز مذاکره با روس‌ها درباره دریای خزر صحبت کنیم. آیا دریای خزر یا نقش ایران در جاده ابریشم و پروژه قرارداد 25ساله با چین برای ما چیز کمی است؟ مطمئنا در تصمیم‌گیری درباره اینها به تفسیر ژئوپلیتیک از موقعیت خودمان، آینده کشور و موانع پیش‌رویمان احتیاج داریم. در این‌گونه مسائل تصمیم‌گیری‌های فوری کارساز نیست، کمااینکه بارها دیده‌ایم توافقاتی که با این کشورها کرده‌ایم، به ما پشت پا زده و ما را وجه‌المصالحه خودشان قرار داده‌اند، زیرا با چین یا با روسیه این امکان هست.

به‌هر‌حال به نظر من با توجه به اتفاقاتی که در شش، هفت سال گذشته افتاده و رأیی که آقای روحانی در سال 1396 با وعده تشنج‌زدایی از 24 میلیون ایرانی گرفت، برای این بود که او میراث برجام و مزیت گفت‌وگو با دنیا را در اختیار داشت؛ بنابراین سیاست اعتمادسازی و تعامل، ضرورت قطعی و اجتناب‌ناپذیری بود برای اینکه بتوانیم امنیت ملی‌مان را در منطقه و نظام بین‌الملل تأمین کنیم. البته بعدها معلوم شد اعتماد‌سازی‌مان با اروپا و حتی با چین و روسیه نمی‌تواند خلأ ناشی از عدم تعامل اصولی با آمریكا را پر کند.

حتی برای اینکه بتوانیم ساده‌ترین تعاملات را با کشورهای منطقه و همسایگان خودمان داشته باشیم، نیازمند این بودیم که با بزرگ‌ترین ابرقدرت دنیا یعنی آمریكا تعامل شفاف و روشنی داشته باشیم. در جریانات تروریستی پای هیچ شیعه‌ای در کار نبود و این نشان می‌دهد که جامعه شیعیان برعکس خشونت‌طلبی و ستیزه‌جویی بنیادگراهایی مثل طالبان و القاعده چقدر حاضرند با بقیه ملت‌ها هم‌زیستی کنند؛ اما نتوانستیم از این فرصت استفاده کنیم و تصویر روشن و شفافی از جامعه شیعی در دنیا ترسیم کنیم. به‌همین‌دلیل فکر می‌کنم این شعار که باید با دنیا از موضع برابر در معامله دوجانبه گفت‌وگو و مذاکره کنیم، کلا قدرت و امنیت ما را افزایش می‌دهد و اصلاح‌طلبان از این زاویه به تعامل با دنیا نگاه می‌کنند