تحلیل اظهارات حسن روحانی
هم میهن: مردم در جنگ 12روزه کنار نظام ایستادند چون باور داشتند که ایران دنبال مذاکره است ۱۰-آذر-۱۴۰۴
طی ۴۷ سال روند ساختار معیوب وارتجاعی وفاسد وعوامفریب وضدمردمی رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه هرروز عیان ترشده است. زیرا ثابت شده است . رژیمی که توان تحمل رؤسای جمهورش را ندارد مقابل مردم ناراضی ومنتقدان ومخالفان مرتکب چه جنایات ضدانسانی شده است؟ زیرا اولین رئیس جمهورش را برکنارشد. یک آخوند رئیس جمهور جایگزین خمینی شیاد رهبر انتصابی ولی فقیه همه کاره گردید تابرای تثبیت جایگاه خود ابتدا فرزندش احمد را سر به نسبت کند. بعد رفسنجانی را دراستخر سرش زیرآب برده وحذف کرد . خاتمی را هم ممنوع التصویرنموده است .آخوندددژخیم رئیسی که جزو خودی ها بود حذف کرد . آخوند روحانی را بشدت از سوی عواملش مورد تهاجم واتهام قرارداده است طوری که خواهان دارزدنش برای خوشحالی رقبا ومنقدانش شده اند .پزشکیان هم ذوب شده درولایت خودش کرده است تا به عنوان عامل اصلی همه بحران بودن کاسه وکوزه هابرسرش شکسته شود.

در شرایط حاضر فاقد بازدارندگی گسترده در منطقه هستیم. شاید به این دلیل که هیچ ایده ایجابی موثری نداریم و فقط در پی امور و ایدههای سلبی هستیم. عدم تحرک موثر و جریانساز وزارت امورخارجه بازتاب چنین واقعیتی است.روزنامه هم میهن-سرمقاله-ضعفِ بازدارندگی-سخنان روز گذشته آقای روحانی که در دیدار با وزرا و معاونان دوره رئیسجمهوریاش ابراز داشت؛ از نظر تحلیل مسائل روز جامعه ایران واجد اهمیت و تاکید است. اولین و مهمترین نکته آن ضرورت ارزیابی دقیق از قدرت خود و طرفهای مقابل و دشمن است.سان تزو، استراتژیست و فیلسوف نظامی چینی، در کتاب «هنر جنگ» معتقد است که: «اگر هم دشمن را بشناسی و هم خود را بشناسی، در صد نبرد شکست نخواهی خورد. اگر خود را بشناسی ولی دشمن را نشناسی، برای هر پیروزی شکستی نیز خواهی خورد. اگر نه خود را بشناسی و نه دشمن را، در هر نبردی شکست خواهی خورد.»شاید به همین علت است که روحانی تاکید بر افزایش قدرت اطلاعاتی - و نه امنیتی - کشور دارد و معتقد است که بزرگترین خیانت به رهبران این است که نهادهای ذیربط واقعیتها را دستکاری کرده و آنها را کم یا زیاد نشان دهند. شرط امانتداری این است که واقعیات را مطابق خواست خود تحلیل و منتقل نکنیم بلکه آنها را چنان که هست برای تصمیمگیران بازنمایی کنیم و به تصویر بکشیم. چنین رفتاری به این نتیجه خواهد انجامید که محاسبه درستی از قدرت خود در برابر دشمن داشته باشیم.اگر زمانی ارزیابی ما نادرست باشد حتماً نتیجه آن شکست خواهد بود. نکته دوم، سیاست بازدارندگی است. قدرت یک کشور ابعاد گوناگونی دارد. گاه هدف آن تجاوز و حمله است، آن گونه که در جنگ اخیر از سوی متجاوزان دیدیم، گاه هدف آن بازدارندگی؛ و دفع تجاوز و منتفی کردن فکر تجاوز است.ابعاد و ماهیت این دو قدرت تا حدی متفاوت است. در راهبرد بازدارندگی، دیپلماسی نقش بسیار مهمتری دارد، گرچه جایگزین کامل قدرت نظامی نمیشود ولی در نهایت مکمل مهمی برای مجموعه قدرت نظامی است. همچنین در سیاست بازدارندگی، اصلیترین نقش را حمایت مردمی از منطق آن سیاست دارد. به عبارت دیگر مردم باید از مجموعه سیاستهای بازدارندگی رضایت داشته باشند تا در برابر متجاوز، مقاومت کنند. نمونه مهم آن همین گفتوگوهای مسقط بود.اگر ایران وارد آن گفتوگوها نمیشد معلوم نبود که واکنش مردم در جنگ ۱۲روزه همین میبود که شاهد آن بودیم. در واقع همه پذیرفتند که ایران آماده حل مسالمتآمیز اختلافات است؛ ولی پیش از تعیین تکلیف نهایی گفتوگوها، مورد تجاوز قرار گرفت در نتیجه در برابر آن واکنش نشان داد. این مسئله نهفقط برای ایران بلکه برای همه کشورهای منطقه هم حامل پیام حُسننیت ایران بود.ولی همانطور که آقای روحانی هم گفتند، در شرایط حاضر فاقد بازدارندگی گسترده در منطقه هستیم. شاید به این دلیل که هیچ ایده ایجابی موثری نداریم و فقط در پی امور و ایدههای سلبی هستیم. عدم تحرک موثر و جریانساز وزارت امورخارجه بازتاب چنین واقعیتی است.اصلیترین خلأ سیاسی موجود در ایرانِ امروز، فقدان رویکرد سازنده و چشمانداز امیدبخش است. با شعارهای کلی و تکرار از گذشتهای که به اینجا رسیدهایم هیچ گرهی گشوده نخواهد شد.