نظارت استصوابی با خانه ملت چه کرد؟12-آبان-1404
مجلسی که باپسوند اسلامی ارجحیت برملیت یافت ونه انتخاباتی که انتصاباتی است. هم چنین نه جای غیرخودی درآن نیست که حتی آن چنان تبعیض آمیز است که درصدعضویت زنان خودی درآن 5درصد اعضای مرداست. ازسوی دیگر نه مستقل که آلت دست رهبر ولی فقیه مطلقه همه کاره است. برای همین نه خانه ملت نیست که برعکس مقابل ملت وخواست ومطالبات شان می باشد. لذا گزارش شده است به جای آن باید غمخوار و دغدغهمند نگرانیها و مشکلات مردم باشد،اما نمایندگانش آن را تبدیل آن به مرکزی برای مرگ بر این و بر آن دادن ، مسیر انتقام را به جای انتقاد برگزیده اند و با اتهامهای ناصواب به شخصیتهای ملی، و خائن و جاسوسخواندن آنها به روش منسوخ نفی دیگران برای اثبات خویش دست یازیدهاند....

مجلسی که باید غمخوار و دغدغهمند نگرانیها و مشکلات مردم باشد، برخی نمایندگان با تبدیل آن به مرکزی برای مرگ بر این و بر آن، مسیر انتقام را به جای انتقاد برگزیده و با اتهامهای ناصواب به شخصیتهای ملی، و خائن و جاسوسخواندن آنها به روش منسوخ نفی دیگران برای اثبات خویش دست یازیدهاند.روزنامه شرق نوشت: در ارزیابی مجالس بعد از انقلاب میتوان به اعتباری آن را به دو بخش مجلس اول تا ششم و هفتم به بعد تقسیم کرد. در دورههای نخستین نمایندگان مردم عموما از میان شخصیتها و افراد شناختهشده از جناحهای گوناگون فکری و سیاسی که از سوابق مبارزاتی در نظام قبل و همچنین مجاهدت در دوران دفاع مقدس را در کارنامه داشتند، انتخاب شدند.ویژگی حاضران در این مجالس بهویژه مجلس اول موجب شد که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مجلس را «عصاره فضائل ملت» بداند و آن را سرمشقی برای مجالس آینده قرار دهد. اما از مجلس هفتم به بعد و بهتدریج با برجستهشدن نظارت استصوابی و اعمال آن از سوی شورای نگهبان و دیگر نهادهای نظارتی موجب شد که امکان حضور بسیاری از نخبگان در عرصه انتخابات کاهش یافته و افرادی که کمتر از سوابق مبارزاتی و انقلابی برخوردارند، به مجلس راه یابند، با چنین رویکردی مشارکت و استقبال مردم از انتخاباتهای مجلس کاهش یافت و اعتبار و پایگاه مردمی مجلس تضعیف شد .لاجرم راهیافتگان به مجلس کنونی برای جبران کاهش نقشآفرینی و تأثیرگذاری خود مبادرت به انجام اقداماتی کردند که حضور آنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی احساس شود. تصویب طرحهای فرعی و تنشزا و منحرفساختن لوایح دولت از اهداف اصلی آن و ایراد نطقهای تند و اختلافبرانگیز، ضعف مجلس را بیشتر نمایان کرد. مجلسی که باید غمخوار و دغدغهمند نگرانیها و مشکلات مردم باشد، برخی نمایندگان با تبدیل آن به مرکزی برای مرگ بر این و بر آن، مسیر انتقام را به جای انتقاد برگزیده و با اتهامهای ناصواب به شخصیتهای ملی، و خائن و جاسوسخواندن آنها به روش منسوخ نفی دیگران برای اثبات خویش دست یازیدهاند. البته نقد هر ایده، عملکرد و نظری چنانچه عالمانه، مشفقانه، منصفانه و مستند به اخبار و اطلاعات دقیق و آراسته به زیور اخلاق باشد، امری پسندیده و شایسته تحسین است، اما بیان سخنانی که دور از شأن و جایگاه مجلس و ملت و فرهنگ ملی ایران است و بوی انتقام از آن به مشام میرسد، شایسته مجلس شورای اسلامی نیست و کلام آخر اینکه این پرسش از نمایندگان مجلس، مطرح است که رفتار و گفتار و عملکرد آنان کدامیک از فضلیتهای ملت را نمایندگی میکند؟ و کدامیک از مشکلات کشور و نگرانیها و رنج و دردهای مردم را برطرف کرده است؟