روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 28 اسفند ماهسال 1389

نقد و بررسی : روزی نامه ی حکومتی : آنها كشتار، ما فقط هشدار؟ "

"مشخص است می بایست تظاهرات علیه حزب الله لبنان حامی رژیم ضد بشری ایران در لبنان هم سانسور شود. چون اگر خبر تظاهرات لبنان و عراق و سوریه منعکس شود .تبدیل به داستان تف و تاق و ریش می شود که چرا تظاهرات اعتراضی جشن 4 شنبه سوری در ایران سانسور کامل شده است؟"

بالاخره کوه موش زائید و سرمقاله نویس جمع بندی وقایع و مسائل مهم داخلی و برونی سال را در این مقاله ی پایانی خود با پاک کردن صورت مسأله ترسیم کرده است. البته در فضای رعب و وحشت و سانسور نهادینه شده عجیب نیست که این وقایع فراتر از دو سه موردنرفته است . آنهم بشکلی که شامل حال مردم و مطالبات شان در این بررسی و تحلیل نشده است . برای اینکه همچون همیشه مردم غایب اصلی می باشند. زیرا که مردم ایران به خصوص تهی دستان که 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند در اینگونه مواقع محلی از اعراب نه اینکه ندارند ، بلکه در روند جنگ ادامه دار قدرت و حذف رقیب که مرتبط با انحصاری کردن قدرت و انباشت هرچه بیشتر انباشت ثروت می باشد مثل 32 سال گذشته سهم محرومان از وعده ی حاکم شدن شان و سایر قول های ریز و درشت 32 ساله که به اینان داده شده است. فقط آنچه جنبه ی عملی داشته است سرکوب و خفقان و فقر و بیکاری و رشدتورم و گرانی و ... بوده است که جزو مشتقات زیر مجموعه ی سیاست جنگ قدرت جناحی و باندی و سرکوب و ضرب و شتم معترضان همراه با سانسور و... داخلی می باشد . بهمین دلیل سرمقاله نویس بمناسبت نوروز چون مرید خمینی شیاد است که اوایل انقلاب در پیام نوروزی خود گفت که مردم ایران به جای اینکه مراسم جشن نوروز بر گزار کنندباید در گورستات ها بر سر قبر کشته شدگان جنگ ضدملی و ضد مهنی خانمان بر اندازانه ی ایران و عراق حضور یابند . سپس بدیدار و بازد ید مجروحان این جنگ به بیمارستان ها بروند . اکنون مریدش نیز به عنوان هدیه نوروزی تأکید کرده است که "برگزاري جشن نوروز، آنهم در شرايطي كه پيكر جهان اسلام مجروح است و مسلمانان ليبي و يمن و بحرين به خاك و خون كشيده شده اند، چه توجيهي دارد؟ در ادامه افزوده است جشن نوروز هيچ مبناي ديني و عقلي ندارد و برگزاري آن جز اينكه تلاشي براي احياء مكتب ايراني در برابر مكتب اسلام رحیم مشایی باشد فلسفه ديگري ندارد. برای اینکه در عيد نوروز آنچه عقلائي و قابل تأ‌ييد است صله رحم و ديد و بازديد و تقويت و تحكيم روابط خانوادگي و دوستي و تجديد پيمان با شهداست " یعنی اینکه اکنون نوروز هم قربانی تسویه حساب رقبای مدعی اصول گرایان ارتجاعی شده است . چونکه عید نو روز و بهار پیام دهنده ی نوید گذار از کهنه به نو و عبور ازمستان منجمد به بهار سبز می باشد که پویایی و رویش و حرکت وجشن و پایکوبی به جلو بهمراه خود دارد که مغایرت کامل با میرایی و واپسگرایی آخوندهای حاکم حوزوی دارد که مدافع و مبلغ جنگ و کشتار و زندان و شکنجه ونابودی و غم و اندوه ودشمن آزادی و عدالت هستند با جشن و شادیی و سرور سازگاری ندارد . برای همین سر جنگ بانوروز دارند. از سوی دیگر در ادامه ی سیاست صدور و تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز پیگیری شده است که مثل همیشه با موضع ضد آمریکایی مدافع و سخنگوی ملت های بحرین و یمن و لیبی و جهان اسلام شده است و برای شان اشک تمساح ریخته است و حتی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی را زیر سئوال برده است که به عنوان ام القرای جهان اسلام انجام وظیفه نکرده است. یعنی سر مقاله نویس بوضوح اذعان کرده است که رژیم ضد بشری نا مشروع برای فرار از پاسخگویی مطالبات مردم می بایست به سایر بحران های منطقه با آویزان شود تابرای دفع خطر از بازتاب قیا م های منطقه در داخل کشور از فضای بحرانی بحرین و یمن نهایت سوء استفاده شود. بهر حال این قلم زن مدعی تابلوی فضای منطقه و داخلی را از موضع بشدت ضد آمریکایی و اسلام پناهی این چنین ترسیم کرده است :

سال 1389 و دهه هشتاد را درحالي به پايان مي‌بريم كه پيكر جهان اسلام مجروح و بسياري از سرزمين‌هاي اسلامي به خون مسلمانان غيور و انقلابي رنگين است. در بحرين، ارتش آل سعود با همدستي نظاميان اماراتي و دژخيمان آل خليفه، مردم انقلابي و متدين را قتل عام كردند و رهبران مخالفان رژيم پادشاهي را دستگير نموده و به نقطه نامعلومي برده‌اند. در ليبي، سرهنگ قذافي با هواپيما و تانك و مزدوران خارجي به كشتار مردم مسلمان شهرهاي مختلف ادامه مي‌دهد و براي استمرار حكومت نامشروع و ظالمانه خود از هيچ جنايتي خودداري نمي‌كند. در يمن، علي عبدالله صالح ديكتاتور خون آشام هر روز از مردم مسلمان قرباني مي‌گيرد و حاضر نيست تسليم خواسته‌هاي قانوني و مشروع ملت شود. جنايت هولناكي كه اين روزها در بحرين رخ داده و ادامه دارد، با طراحي و چراغ سبز و حتي فرماندهي آمريكا صورت گرفته و رئيس‌جمهور آمريكا شخصاً لحظه به لحظه آنرا دنبال مي‌كند و بر آن نظارت دارد تا مبادا دژخيمان آل سعود و آل خليفه ذره‌اي از انجام مأموريت خونباري كه برعهده آنان گذاشته شده كوتاه بيايند و تاج و تخت شاه حقير بحرين دچار تزلزل شود. آنها در بحرين چنان كشتاري به راه انداختند كه حتي بي تفاوت‌ترين تحليل گران و ناظران بين‌المللي نيز فرياد اعتراض برآورده‌اند. بدين ترتيب، تكليف آمريكا و انگليس و صهيونيست‌ها روشن است و از آنها انتظاري غير از حمايت از ديكتاتورهاي جهان عرب نمي‌توان داشت. آنچه مهم است و مي‌تواند راهگشا باشد، اقدامات عملي مسلمانان براي حمايت از ملت‌هاي مظلومي است كه در كشورهاي اسلامي به جرم مطالبه حقوق قانوني و شرعي و انساني خود كشته مي‌شوند و تحت سخت‌ترين شرايط و درحالي كه هيچ چيز در اختيار ندارند به مبارزات خود ادامه مي‌دهند. از وظيفه شرعي كه بگذريم، مصالح و منافع ملي كشورها و ملت‌هاي منطقه ايجاب مي‌كند جناياتي كه توسط ايادي آمريكا عليه ملت‌هاي مسلمان صورت مي‌گيرد را تحمل نكنند و براي متوقف ساختن آن و مجازات جنايتكاران اقدام نمايند. ادامه سلطه آمريكا بر كشورهاي منطقه به زيان همه است و اگر قيام‌هاي مردمي در اين مرحله با شكست مواجه شود، پايه‌هاي استعمار خارجي و استبداد داخلي از گذشته قوي‌تر خواهد شد. بنابر اين، از فرصت موجود بايد با هوشياري هرچه تمام‌تر استفاده كرد و براي ريشه كن ساختن ديكتاتوري و استعمار از منطقه از هيچ تلاش و كوششي نبايد فروگذار نمود. از جمهوري اسلامي ايران، كه پايگاه نهضت جهاني اسلام است، انتظارات بيشتري وجود دارد. اينكه در بحبوحه انقلاب‌هاي مردم كشورهاي عربي، شاه اردن براي سفر به ايران و شركت در جشن نوروز دعوت مي‌شود، درست در نقطه مقابل انتظاراتي است كه ملت‌هاي مسلمان از نظام جمهوري اسلامي ايران دارند. مهمتر آنكه اصولاً برگزاري جشن نوروز، آنهم در شرايطي كه پيكر جهان اسلام مجروح است و مسلمانان ليبي و يمن و بحرين به خاك و خون كشيده شده اند، چه توجيهي دارد؟ بگذريم از اينكه خود جشن نوروز هيچ مبناي ديني و عقلي ندارد و برگزاري آن جز اينكه تلاشي براي احياء مكتب ايراني در برابر مكتب اسلام است فلسفه ديگري ندارد. در عيد نوروز آنچه عقلائي و قابل تأ‌ييد است صله رحم و ديد و بازديد و تقويت و تحكيم روابط خانوادگي و دوستي و تجديد پيمان با شهداست و اموري از قبيل دعوت از سران كشورها و تحميل هزينه‌هاي گزاف به بيت المال تحت عنوان "جشن نوروز" نه با آرمان‌هاي انقلاب اسلامي منطبق است و نه با فرهنگ و منافع ملي ارتباطي دارد. اين اقدام منفي در شرايط كنوني كه در جهان اسلام سيل خون جاري است و هزاران خانواده مسلمان عزادار هستند، بيش از هر زمان ديگري نكوهيده و غيرقابل قبول است. اگر مسئولان جمهوري اسلامي به هر دليل گامي عملي براي حمايت از مسلماناني كه هر روز توسط ديكتاتورها قتل عام مي‌شوند و براي ريشه كن ساختن ديكتاتوري از منطقه بر نمي‌دارند، لااقل بر طبل شادي نيز نكوبند. حداقل كاري كه مي‌توانيم براي همراهي با مسلمانان مظلوم و تحت ستم انجام دهيم اينست كه در غم آنها شريك باشيم. از جمهوري اسلامي ايران پذيرفته نيست كه اگر نمي‌خواهد و يا نمي‌تواند در برابر جنايات ديكتاتورهاي منطقه و اربابان آنها بايستد، فقط به هشدار اكتفا كند و جشن نوروز برپا نمايد. از دست دادن فرصت كنوني،‌ همين فرصت را نيز به تهديد عليه ما تبديل خواهد كرد. به استقبال چنين خسارت بزرگي نرويم.

در خاتمه اینکه عجیب است همانگونه که در بعد داخلی و جنگ قدرت جناحی و باندی و حذف کردن ها از صحنه مردم ایران و رسیدگی مطالبات شان به حساب آورده نمی شوند . چونکه دارای حق و حقوقی نمی باشند . همچنین به خبرهای مهم بحران هسته ای و تحریم ومنزوی بودن منطقه ای و جهانی و جراحی رفسنجانی از رأس سیرک مجمع خبرگان رهبری در این مقاله ی پایان سال اشاره نشده است. بنابر این در بعد بررسی و تحلیل وقایع برون مرز هم مشابه با سانسور و قایع داخلی برخورده شده است. برای اینکه دیپلماسی خارجی هم بر اساس پیگیری بحران های منطقه دنبال می شود . زیرا که مرتبط با سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز است . پس این چنین بررسی و پیگیری و تحلیل کردن ها شامل حال کشور های عراق و سوریه و لبنان و وقایع داخلی شان نمی شود تا که گفته نشود که در این کشور ها چه خبر است و چه تظاهرات های اعتراضی درون این کشور از سوی مخالفان و منتقدان رخ داده می شود و برای چه خبر هایش بازتاب داده نمی شود؟ آیا اکنون هنوز هم دلیل توجیه گری یا سیاه بازی با تصویر کشی و مار نشان دادن وجود دارد که قانع کننده باشد چون عراق با نخست وزیر دست نشانده اش نوری مالکی تبدیل به حیات خلوت حاکمان تهران شده است و بازتاب خبر های اعتراضی و اقدامات جنایتکارانه سرکوبگرانه اش تداعی کننده بر سر شاخ نشستن و بن بریدن است . همچنین سوریه هم جزو تنها هم پیمان میان کشور های عربی و خاورمیانه ی رژیم ضد بشری نا مشروع ایران است که بازتاب تظاهرات معترضین و کشته و مجروح شدن معترضان در این کشور بمنزله ی تضعیف این هم پیمان و موجب بیشترآسیب پذیر نمودنش می شود . از طرف دیگر در لبنان هم نخست وزیری جایگزین سعد حریری شده است که زیر نفوذ حزب الله لبنان است که یک جریان آلت دست ولی وقیح و پاسداران کودتا گر است که کاربرد مصرف تهدید اسرائیل و بحران سازی و جنگ افروزی در منطقه دارد. لذا مشخص است می بایست تظاهرات علیه حزب الله لبنان حامی رژیم ضد بشری ایران در لبنان هم سانسور شود. چون اگر خبر تظاهرات لبنان و عراق و سوریه منعکس شود .تبدیل به داستان تف و تاق و ریش می شود که چرا تظاهرات اعتراضی جشن 4 شنبه سوری در ایران سانسور کامل شده است؟

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1389/13891228/13891228_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 28 اسفند ماهسال 1389

آنها كشتار، ما فقط هشدار؟