روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 26 مهر ماه سال 1390

نقد وبرر سی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " بن بست نظام سرمايه داري تحقق پيش‌بيني امام خميني "

اینکه چرا یک همه پرسی آزاد نسبت به اندیشه ی خمینی و شیاد وجانشین وی و نظام ضد بشری فاشیستی مذهبی ایران بر گزاری نمی شود تا مشخص شود به جای نماینده و سخنگوی مردم شدن اینان چگونه فکر می کنند؟ یا اینکه حاکمان رژیم ضد بشری و قرون سطایی به ارگان های سرکوبگر دستور دهند تا کمی فضای اختناق را خفیف تر کنند تا اجازه دهند معترضان ایرانی هم همچون معترضین آمریکایی و اروپایی وارد خیابان ها شوند آنگاه روی به استناد نامه ی خمینی شیاد به گور باچف کند و رجز و لغز خوانی علیه ی سیستم سرمایه داری نماید و از سقوط حتمی آن نوید دهد؟

چون سر مقاله نویس بیش از حد غلو کرده است و با آویزان شدن به نامه ی خمینی شیاد به گورباچف مانور تبلیغاتی داده و علیه ی سیستم کمونیستی و سرمایه داری گرد وخاک بر پا کرده است . بنابراین باید گفت . هستند خیلی از کسانی که به سخنان خمینی شیاد گوش می دادند و مطالب نوشتاری وی را دنبال می کردند . حتماً به یاد د ارند که چقدر فرق اساسی میان گفتار وی با نوشتارش وجود داشت؟ آنگونه که به وضوح مشخص بود که تنظیم کننده مطالب و پیام های نوشتاری اش خودش نیست وباید کس دیگری باشد که به وی نزدیک است. ولی به نام وی تمام می شود . سپس معلومشد که این فرد آقا زاده اش احمد بود که پس از خودش قربانی توطئه و زد و بند میان دو شیخ مکار فسنجانی و دغلکار سید علی خامنه ای شد . چونکه سید احمد نزدیک ترین فرد به خمینی شیاد بود وخطر و موی دماغ این دو شیخ برای جانشینی خمینی شیاد بود . البته طرح وهدف رفسنجانی از حمایت کردن جانشینی علی خامنه ای این بود که تصور می کرد که وی نقش محللی برایش اجرا خواهد نمود و پس زده می شود و خودش به جانشینی خمینی شیاد می رسد . غافل از آنکه شیخ علی خامنه ای حیله گر وقدرت طلب تر از وی می باشد . طوریکه نه اینکه جانشینی خمینی شیاد را تصاحب و وراثتی برای خود و آقا زاده اش کرده است، بلکه زیر پای رفسنجانی را با بر کنار کردنش از امام جمعه ی موقت تهران را خالی می کند. در ادامه زیرآبش را از رأس سیرک مجمع خبر گان رهبری را می زند و طرح برکناری اش از رأس مجمع مصلحت نظام را با شدت تعقییب می کند. اما عجیب است که مشاور ر فسنجانی سر مقاله نویس نامه ی خمینی شیاد به گور باچف را دستآویز قرار داده است . تا باا فتخار ثابت کند که هم این نامه وی بود که منجر به فرو پاشی شوروی سابق شد . هم اینکه شرایط کنونی تظاهرات اعتراضی وال استریت و سایر کشور های اروپایی که موازی و مر تبط با تظاهرات وال ستریت و شهر های آمریکا می باشد نتیجه همان نامه ی خمینی شیاد در نامه اش به گور باچف می باشد که این چنین در 23 سال پیش در نامه ی خود به گورباچف پیش بینی کرده بود

"23سال قبل در تاريخ 11 ديماه 1367 امام خميني در نامه‌اي به گورباچف آخرين صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، به او اعلام كردند كه غرب نيز دچار حادثه است و سردمداران اردوگاه كمونيسم نبايد مرتكب اين اشتباه شوند كه به دليل سرخوردگي از عملكرد غلط قدرتمندان و زمامداران مكتب اقتصادي كمونيسم در زمينه اقتصاد، به باغ سبز دنياي غرب روي آورند. اين روزها كه نظام سرمايه‌داري غرب، زير ضربات خرد كننده ملت‌هاي اروپا و آمريكا قرار دارد و ناتواني آن از پاسخگوئي به نيازهاي مردم كاملاً آشكار شده، زمان آن فرا رسيده كه بار ديگر نامه امام خميني به گورباچف در معرض ديد همگان قرار گيرد و از زاويه نگاه دقيق آن پير روشن ضمير به جهان امروز و حوادثي كه در آن جريان دارد نگريسته شود. امام خميني بلافاصله به گورباچف هشدار مي‌دهند كه مبادا فريب تبليغات غرب را بخورد و شكست كمونيسم را به معناي حقانيت سرمايه‌داري غرب تصور نمايد: "البته ممكن است از شيوه‌هاي ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد، باغ سبز دنياي غرب رخ بنمايد ولي حقيقت جاي ديگري است. شما اگر بخواهيد در اين مقطع تنها گره‌هاي كور اقتصادي سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايه‌داري غرب حل كنيد، نه تنها دردي از جامعه خويش را دوا نكرده ايد كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند. چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روش‌هاي اقتصادي و اجتماعي به بن بست رسيده است، دنياي غرب هم در همين مسائل البته به شكل ديگر و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است."

سر مقاله نویس با دست آویز قرار دادن تز معروف خمینی شیاد که اوایل انقاب گفت اقتصاد مال خر است و ما برای ارزان شدن خرزه انقلاب نکردیم ، بلکه برای اسلام انقلاب کردیم و فراموش کردن آن ادعا و شرایط ورشکستگی کنونی اوضاع اقتصادی که پس از 33 سال دستآورد آن تز خمینی شیاد است که حتی یک مورد عملکرد دولت مردان وجود ندارد که قابل دفاع باشد . ولی با وارونه گویی آشکار این چنین ادعا کرده است که برخورد خمینی شیاد با مسایل داخلی و خارجی همواره بر خورد ریشه ای مبتنی بر مسایل اقتصادی بود"

"برخورد امام خميني با همه مسائل، اعم از داخلي و خارجي، همواره برخوردي ريشه‌اي و مبتني بر مسائل اقتصادي بود. امام خميني در دوران دفاع مقدس، همه پيروزي‌ها را به خدا نسبت مي‌دادند تا آنجا كه بعد از فتح خرمشهر و بازپس گيري آن از ارتش بعث عراق فرمودند: "خرمشهر را خدا آزاد كرد." با تكيه بر همين مبنا، امام خميني در ادامه نامه به گورباچف با اطمينان كامل از آينده به بن‌بست رسيده غرب خبر مي‌دهند و مي‌نويسند"

سرمقاله نویس در ادامه بدون توجه به اینکه در غرب نه سیستم کمونیستی ونه ضد مذهبی حاکم است ونه اینکه سقوط شوروی سابق و سو سیالیسم واقعاً موجود حاصل پیش بینی خمینی شیاد در نامه اش به گور باچف بوده است ، بلکه الیت پروری وتک حزبی و تک صدایی همچون شرایط موجود ایران و اشتباه بزرگ فرصت طلبانه لشکر گشی به افغانستان عقب مانده با بافت شدید سنتی مذهبی بود که بهترین فرصت به غرب به خصوص آمریکا داد تا از طریق رژیم فاشیستی مذهبی ایران و فضای جنگ ایران و عراق زیر پرچم دین ابزاری شده از یک سو وپاکستان و عربستان و طالبان از سوی دیگر زمینه سقوط شوروی سابق فراهم شد . بلی با تقویت رژیم ضد بشری ایران که نه هدف زدن زیرآب شوروی سابق از سوی غرب بود ، بلکه تغییر حکومت های منطقه متمایل به شوروی سابق همچون عراق و سومالی و سودان و الجزایر و یمن واتیوپی و لیبی ... بود. ولی اکنون سرمقاله نویس همه ی این دستآورد را توی کیسه خمینی شیاد ریخته است که پس از دوم خرداد 76 اکبر گنجی در کنفرانس برلین وی را تحول موزه ی تاریخ داد . بهو یژه اینکه اکنون پیروانش یا در زندانند یا به برون از ایران رفته ن یا در حصر خانگی هستند .یا از رأس سیرک مجمع خبر گان آخوندی جراخی شده اند . برعکس کسانی زیر نام وی سنگر گرفته و علیه ی پیروانش دسیسه گری وتو طئه می کنند که مخالف خود خمینی شیاد بودند. اما وی اینگونه در رثای نامه ی خمینی شیاد به گورباچف مرثیه و رجز خوانی کرده و فاتحه سرمایه داری غرب همچون کمونیسم شوروی سابق و شرق و چین وکوبا را خوانده است:

"جناب آقاي گورباچف! بايد به حقيقت رو آورد. مشكل اصلي كشور شما مسأله مالكيت و اقتصاد و آزادي نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعي به خدا است، همان مشكلي كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد. مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدأ هستي و آفرينش است." قرارگاه اصلي كمونيسم فرو پاشيد و جمهوري‌هاي جوان آسياي ميانه،‌ همگي با گرايش‌هاي ضدكمونيستي، متولد شدند، كشورهاي كمونيستي اروپاي شرقي نيز از سلطه كمونيسم آزاد شدند و به مكتب ماركسيسم پشت كردند و كوبا و چين نيز در عين حال كه اسماً مرام كمونيستي را كنار نگذاشته اند، اما رسماً با مباني كمونيستي خداحافظي كرده‌اند. علاوه بر اينها پيش‌بيني امام خميني درباره كشورهاي عربي و سقوط ديكتاتورهاي خاورميانه نيز تحقق يافت و ملت‌هاي مسلمان درحال به دست گرفتن زمام امور كشورهاي خود فارغ از سلطه غرب هستند. علت العلل ناكامي‌ها و شكست‌هاي اردوگاه‌هاي شرق و غرب و كشورهاي وابسته به آنها را امام خميني در نامه به گورباچف گوشزد كردند و براي چندمين بار بر يكسان بودن سرنوشت اين هر دو اردوگاه تأكيد نمودند و با صراحت يادآوري كردند: "جناب آقاي گورباچف! براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه‌هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست، چرا كه مكتبي است مادي و با ماديت نمي‌توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسي‌ترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به در آورداكنون با گذشت 23 سال از نگارش اين نامه، آثار ويرانگر مكتب‌هاي متكي بر ماديت آنچنان گريبان سردمداران نظام سرمايه‌داري را گرفته كه در يك روز مردم بيش از 1300 شهر در سه قاره آمريكا، اروپا و آسيا عليه اصول اين مكتب خداگريز و حاكميت‌هاي مبتني بر آن تظاهرات و راه پيمائي مي‌كنند و اساسي‌ترين خواسته آنها پايان دادن به سلطه نظام بي‌رحم و انسان ستيز سرمايه‌داري است. اين، همان بن بستي است كه امام خميني در نامه تاريخي خود به گورباچف، آن را براي همه نظام‌هاي غربي و شرقي مبتني بر ماديت پيش‌بيني و با صراحت اعلام كردند "با ماديت نمي‌توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسي‌ترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به در آورد" .

در خاتمه اینکه مشخص نیست که قرار است چه زمان قلم بر دستان وامدار که متملق و کتمان کننده ی حقایق و وارونه گوی هستند همچون سرمقاله نویس می خواهند که این اعتیاد مزمن شان را ترک کنند و دست از توهین به فهم و شعور و تجربه ی مردم ایران بر دارند و به پذیرند وانکار نکنند که فضا مثل 33 سال پیش نیست که بشود تصویر مار کشید ومار نشان داد .چونکه همانگونه که سر مقاله نویس آنگونه که خودش خواسته است اشاره به سقوط شوروی سابق کرده است و از تظاهرات جهانی علیه ی سیستم سرمایه داریی یاد کرده است . اما بطور مضحکانه این تغییر وتحولات را به پیش بینی نامه ی خمینی شیاد و فضای غیر مذهبی ونا خدا باور ربط داده است . در صورتیکه معترضان نه به خاطر خدا ومذهب که بدلیل بی عدالتی و فقر اقتصادی و گرانی وتورم وفقر و بیکاری و غارتگری سیستم بانکداری جهان سرمایه داری وارد خیابان ها شده و دست به شورش و اعتراض زده اند .چون فاصله ی عمیق طبقاتی که هرروز گسترده تر می شود نا ونفس معتر ضان به خصوص محرومان و تهی دستان را گرفته است . مشروط بر اینکه اگر پیش بینی اندیشه ی خمینی شیاد اینقدر کار ساز و آینده نگر بوده است . سئوال است که چگونه است که پاسخگوی مشکلات اقتصادی کشور ومعضلات معیشتی مردم مشکل گشا نبوده است تا که رشد واردات نسبت به صادرات و مکمل رشد نرخ لجام گسیخته ی تورم و گرانی وفقر و بیکاری واخراج کار گران وتعطیلی کار خانه ها وواحد های تولیدی در ایران نشود که مترادف پدیده های شوم کودکان کار خیابانی و اعتیاد و زنان تن فروشان خیابانی وکار تن خوابان و آلونک نشینان حاشیه شهری وکوچ روستاییان به شهر ها شده است؟ مهمتر اینکه چرا یک همه پرسی آزاد نسبت به اندیشه ی خمینی و شیاد وجانشین وی و نظام ضد بشری فاشیستی مذهبی ایران بر گزاری نمی شود تا مشخص شود به جای نماینده و سخنگوی مردم شدن اینان چگونه فکر می کنند؟ یا اینکه حاکمان رژیم ضد بشری و قرون سطایی به ارگان های سرکوبگر دستور دهند تا کمی فضای اختناق را خفیف تر کنند تا اجازه دهند معترضان ایرانی هم همچون معترضین آمریکایی و اروپایی وارد خیابان ها شوند آنگاه روی به استناد نامه ی خمینی شیاد به گور باچف کند و رجز و لغز خوانی علیه ی سیستم سرمایه داری نماید و از سقوط حتمی آن نوید دهد؟

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900726/13900726_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 26 مهر ماه سال 1390

بن بست نظام سرمايه داري تحقق پيش‌بيني امام خميني