گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 19 فروردین - 91
گفتم : چرا سربازجو کرده فرافکنی؟ با وارونه
گویی به خود زده تو دهنی
گفت : چون سربازجو قبل از انقلاب ،طلبه منگی
بود و همیشه خواب
روز طلبه ای بهش میگه خر مگس ،ندانسته معنی اش این لاشخورکرکس
پس از انقلاب رفته دادگاه کرده شکایت ،برای قاضی بازگو کرده است این روایت
قاضی گفته چرا حال گویی نداری رضایت؟ گفته چون حال فهمیده معنی ابن حکایت
گفت: مشاور كروبي كه
به آمريكا گريخته و پناهنده شده است از بي محلي دولتمردان آمريكايي به اپوزيسيون
گله كرده و با تعجب گفته است «چرا آمريكا ديگر ما را آدم حساب نمي كند»؟!
گفتم: مگر چند سال قبل آمريكايي ها با صراحت نگفته بودند كه گروههاي اپوزيسيون برده ما هستند. برده كه نبايد از بي محلي اربابش تعجب كند!
گفت: شايد اين حيوونكي در آن هنگام هنوز نمي دانست معني «برده» چيست؟!
گفتم: چه عرض كنم؟!... قاضي به متهم گفت؛ چرا به اين يارو فحش دادي؟ و متهم جواب داد؛ آقاي قاضي! ايشون 2 سال پيش به من گفته بود «خرمگس». قاضي پرسيد؛ پس چرا بعد از 2 سال به او اعتراض كرده اي؟ و متهم گفت؛ آخه تا ديشب خرمگس نديده بودم!
گفتم: مگر چند سال قبل آمريكايي ها با صراحت نگفته بودند كه گروههاي اپوزيسيون برده ما هستند. برده كه نبايد از بي محلي اربابش تعجب كند!
گفت: شايد اين حيوونكي در آن هنگام هنوز نمي دانست معني «برده» چيست؟!
گفتم: چه عرض كنم؟!... قاضي به متهم گفت؛ چرا به اين يارو فحش دادي؟ و متهم جواب داد؛ آقاي قاضي! ايشون 2 سال پيش به من گفته بود «خرمگس». قاضي پرسيد؛ پس چرا بعد از 2 سال به او اعتراض كرده اي؟ و متهم گفت؛ آخه تا ديشب خرمگس نديده بودم!
گفت : سربازجوی زنجیری و روانی ، با خوی وخصلت پاسداری وحیوانی
برای اینکه علیه رقیب بسازد خبر ،جفتک پرای کند لغزخوانی عر
عر
تا به سبک ادا و اطوارهای
رهبر ، تواند روضه بخواند بر سر منبر
تا چرند گوید با
مشتی اراجیف ، گوید مثل رهبر داره حسی لطیف
گفتم : سربازجوی هار پاچه گیر، چگونه شده است بهانه گیر؟
این دزد سر گردنه و مچ گیر ، به چه کسی داده است گیر؟
گفت : مثل تازی در خدمت صیاد ، از مجتبی واحدی کرده است یاد
سربازجوی بی تر مز و بی دنده ، گفته وی به آمریکا شده پناهنده
به سبک بازجوئی داده تحویل ، گفته چرا آمریکاوی نگرفته تحویل
بهر حال وی متهم کرده شده برده ،نمی داند رابطه ارباب با
برده سرده
گفتم : چرا سربازجو کرده فرافکنی؟ با وارونه گویی به خود
زده تو دهنی
گفت : چون سربازجو قبل از انقلاب ،طلبه منگی بود و همیشه خواب
روز طلبه ای بهش میگه خر مگس ،ندانسته معنی اش این لاشخورکرکس
پس از انقلاب رفته دادگاه کرده شکایت ،برای قاضی بازگو کرده است این روایت
قاضی گفته چرا حال
گویی نداری رضایت؟ گفته چون حال فهمیده
معنی ابن حکایت