روزی نامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 15 فروردین ماه سال
1395
سرمقاله : روزی نامه ی
جمهوری "تطهیر گرگهای اقتصادی!
"
سرمقاله نویس با تشریح گرگ های
اقتصادی که برگرفته ازداستان جردن بلفورت
یا گرگ و ال استریت است که درادبیات اقتصادی – سیاسی کشورها رایج است که ربط به
زندگی خلافکاری اقتصادی دارد .درا دامه
پیام ا قتصاد مقاومتی را برجسته کرده و توضیح داده است برخی از خلافکاران وغارتگران اقتصادی همچون بابک زنجانی همکار وشریک فروش نفت قاچاق با قرارگاه خاتم پاسداران که نخبه نامیده می شوند برای عادی سازی زیر سنگر تبلیغی و دفاعی این اقتصاد مقاومتی ومرید ولی فقیه تلاش می کنند اهداف
خلافکاری اقتصاد غارتگرانه خودرا دنبال کنند .گویا سرمقاله نویس بطور غیر مستقیم
خواسته آدرس پاسداران و شرکای دزد و فعالیت اقتصادی قرارگاه خاتم پاسداران را بدهد
که برای عادی سازی حمله به دولت روحانی وبرنامه های اقتصادی اش می کنند و دولت
روحانی را عامل بحران ورکودا قتصادی معرفی می کنند.
داستان «جردن بلفورت» یا «گرگ وال استریت» ماجرای مشهوری در ادبیات اقتصادی
و سیاسی کشورها است و کمتر کسی را در میان فعالان و مسئولان اقتصادی کشورها میتوان
سراغ گرفت که با زندگی این خلافکار بزرگ اقتصادی آشنا نباشد. با این حال، عجیب است
که همچنان شاهد حضور پررنگ و هر روزه این قبیل چهرهها در فضای اقتصادی و رسانهای
کشورمان هستیم که به بهانههای مختلف به دنبال تطهیر خود و بازگشت به حوزه فعالیتهای
حساس اقتصادی هستند.
کسانی که داستان گرگ وال استریت را میدانند حتماً از این نکته ظریف نیز خبر دارند که پس از آزادی «بلفورت» از زندان و پایان دوران محکومیت وی محدویتهایی برای نوع و دامنه فعالیتهای اقتصادی او وضع شده بود و شاید به همین خاطر هم این مجرم پس از خلاصی از زندان به آموزش روشهای کسب و کار سالم و لغزشگاههای خلاف پرداخته است.
در ایران ما متاسفانه وضع معکوس است؛ از خلافکاران به عنوان نخبههای اقتصادی تبلیغ میکنند و گزارشهایی پررنگ و لعاب از شرایط زندگی مرفه و رشک برانگیزشان منتشر میشود. بیراه نیست که در چنین شرایطی چنین افرادی هم خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا حتی از سر خیرخواهی دچار این توهم شوند که میتوانند و باید نقش ناجی را برای اقتصاد ملی یا طرحهای نیمه تمام و پرحاشیه بازی کنند. از سوی دیگر بعید نیست همین افراد به سودای باز شدن فضا برای بازگشت به روابط سطح بالای اقتصادی و سیاسی بازیچه دست رقبای سیاسی دولت شوند و هر روز مسئولان اقتصادی را به مناظره و... فرا بخوانند.
واقعیت این است که تحقق اقتصاد مقاومتی به عنوان مهمترین و اساسیترین راهبرد نظام و کشور نه تنها برای سال 95 بلکه برای همیشه در گروی اجرای برنامهها و انجام اقدامات کلیدی و مهمی است که قطعاً یکی از این اقدامات مبارزه با مفاسد اقتصادی است. این مقوله از این نظر بسیار مهم است که طی دهههای گذشته به دفعات و هر بار به علتی و شرایط خاصی، عدهای سودجو و فرصت طلب از ساختار نامناسب اقتصادی، فربه بودن دولت، پیچیدگیهای بیاندازه بروکراتیک، روابط رانتی مبتنی بر درآمدهای نفتی یا شرایط ویژهای مانند تحریمها سوءاستفاده کردهاند و مفاسد بزرگی را رقم زدهاند.
با این حال، بزک کردن این افراد و نام نخبه اقتصادی بر آنها گذاشتن در شرایطی که متاسفانه بخش نگران کنندهای از زمینههای بروز تخلف و فساد همچنان وجود دارد، نتیجهای جز تکرار این قبیل مفاسد آن هم در ابعاد بزرگتر نخواهد داشت.
این نگرانی البته به معنای محرومیت مجرمان محکومیت کشیده از حقوق شهروندی، امرار معاش و حتی رفاه در زندگی نیست ولی سخن بر سر این است که نباید با تسهیل و تسریع و ای بسا تشویق بازگشت این افراد به عرصه عمومی این ذهنیت نادرست را در افکار عمومی و خصوصاً جوانان به وجود آورد که پیامدهای تخلف و فساد اقتصادی به چند سال حبس محدود میشود. در این صورت باید منتظر ظهور مفسدانی باهوشتر و گرگهایی جسورتر باشیم.
اگر بپذیریم که اقتصاد مقاومتی باید به عنوان یک راهبرد در کشور جامه عمل بپوشد، لازمه جدی آن مبارزه با فساد است و شرط این مبارزه، وفاق و اجماع کلی در تمامی سطوح و لایههای حاکمیت است. در این صورت است که میتوان امیدوار بود جامعه هم نسبت به مفاسد اقتصادی حساس میشود و به جدیت نظام در برخورد با این مفاسد اعتماد بیشتری پیدا میکند.
پیشرفت و توسعه کشور و تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند توافق ملی بر سر عوامل مقوم پیشرفت و حرکت متوازن به سمت اهداف مورد توافق است. ابتدا باید به این وفاق و عزم ملی دست یافت تا گرگهای فاسد، اقتصاد و سرمایه اجتماعی را پاره پاره نکنند.
کسانی که داستان گرگ وال استریت را میدانند حتماً از این نکته ظریف نیز خبر دارند که پس از آزادی «بلفورت» از زندان و پایان دوران محکومیت وی محدویتهایی برای نوع و دامنه فعالیتهای اقتصادی او وضع شده بود و شاید به همین خاطر هم این مجرم پس از خلاصی از زندان به آموزش روشهای کسب و کار سالم و لغزشگاههای خلاف پرداخته است.
در ایران ما متاسفانه وضع معکوس است؛ از خلافکاران به عنوان نخبههای اقتصادی تبلیغ میکنند و گزارشهایی پررنگ و لعاب از شرایط زندگی مرفه و رشک برانگیزشان منتشر میشود. بیراه نیست که در چنین شرایطی چنین افرادی هم خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا حتی از سر خیرخواهی دچار این توهم شوند که میتوانند و باید نقش ناجی را برای اقتصاد ملی یا طرحهای نیمه تمام و پرحاشیه بازی کنند. از سوی دیگر بعید نیست همین افراد به سودای باز شدن فضا برای بازگشت به روابط سطح بالای اقتصادی و سیاسی بازیچه دست رقبای سیاسی دولت شوند و هر روز مسئولان اقتصادی را به مناظره و... فرا بخوانند.
واقعیت این است که تحقق اقتصاد مقاومتی به عنوان مهمترین و اساسیترین راهبرد نظام و کشور نه تنها برای سال 95 بلکه برای همیشه در گروی اجرای برنامهها و انجام اقدامات کلیدی و مهمی است که قطعاً یکی از این اقدامات مبارزه با مفاسد اقتصادی است. این مقوله از این نظر بسیار مهم است که طی دهههای گذشته به دفعات و هر بار به علتی و شرایط خاصی، عدهای سودجو و فرصت طلب از ساختار نامناسب اقتصادی، فربه بودن دولت، پیچیدگیهای بیاندازه بروکراتیک، روابط رانتی مبتنی بر درآمدهای نفتی یا شرایط ویژهای مانند تحریمها سوءاستفاده کردهاند و مفاسد بزرگی را رقم زدهاند.
با این حال، بزک کردن این افراد و نام نخبه اقتصادی بر آنها گذاشتن در شرایطی که متاسفانه بخش نگران کنندهای از زمینههای بروز تخلف و فساد همچنان وجود دارد، نتیجهای جز تکرار این قبیل مفاسد آن هم در ابعاد بزرگتر نخواهد داشت.
این نگرانی البته به معنای محرومیت مجرمان محکومیت کشیده از حقوق شهروندی، امرار معاش و حتی رفاه در زندگی نیست ولی سخن بر سر این است که نباید با تسهیل و تسریع و ای بسا تشویق بازگشت این افراد به عرصه عمومی این ذهنیت نادرست را در افکار عمومی و خصوصاً جوانان به وجود آورد که پیامدهای تخلف و فساد اقتصادی به چند سال حبس محدود میشود. در این صورت باید منتظر ظهور مفسدانی باهوشتر و گرگهایی جسورتر باشیم.
اگر بپذیریم که اقتصاد مقاومتی باید به عنوان یک راهبرد در کشور جامه عمل بپوشد، لازمه جدی آن مبارزه با فساد است و شرط این مبارزه، وفاق و اجماع کلی در تمامی سطوح و لایههای حاکمیت است. در این صورت است که میتوان امیدوار بود جامعه هم نسبت به مفاسد اقتصادی حساس میشود و به جدیت نظام در برخورد با این مفاسد اعتماد بیشتری پیدا میکند.
پیشرفت و توسعه کشور و تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند توافق ملی بر سر عوامل مقوم پیشرفت و حرکت متوازن به سمت اهداف مورد توافق است. ابتدا باید به این وفاق و عزم ملی دست یافت تا گرگهای فاسد، اقتصاد و سرمایه اجتماعی را پاره پاره نکنند.