گزیده ها 11 اسفند- 98
رایالیوم:
رایالیوم در گزارشی نوشت: مبالغه نکردهام
اگر بگویم ترامپ و سیاست دولت او علیه ایران، نقش اصلی را در شکست جریان اصلاحطلب
در انتخابات مجلس شورای اسلامی ایفا کرد.
رایالیوم نوشت: انگیزه اصلی که مسئولان آمریکایی و در مقدمه آنها دونالد ترامپ
را به سمت اعمال تحریمها علیه ایران و وارد آوردن بیشترین فشار به آن سوق داد،
تغییر رفتار تهران بود، به نحوی که ایران مجبور به تغییر مواضع و سیاستهای خود در
قبال بسیاری از مسائل منطقه، از جمله فلسطین و رژیم صهیونیستی شود.
در ادامه این مطلب آمده است: در اینجا قصد ندارم به بررسی این موضوع بپردازم که آیا واقعاً ترامپ بهدنبال تغییر سیاست ایران بوده یا قصد او از تحریمها تحقق اهداف دیگری بوده است؛ بلکه بهدنبال پاسخگویی به این سؤال هستم که آیا واقعاً رفتار ایران پس از دو سال تحریم تغییر کرده است؟
آنچه باعث شد به این موضوع بپردازم، نتایج انتخابات مجلس ایران است که با پیروزی جریان اصولگرا همراه بود.
جریان اصولگرا و شخصیتها و نمادهای آن، همواره انتقادات سختی را متوجه سیاست روحانی در قبال ترامپ کرده و اعلام کردهاند که نرمش روحانی در برابر ترامپ و تأکید مستمر او بر ضرورت حل مشکلات با مذاکره، باعث شد تا رئیسجمهور آمریکا به اعمال تحریمها ادامه داده و فشارها را بیشتر کند. از دیدگاه اصولگرایان، روحانی باید سیاست قاطعتری را در قبال ترامپ و توافق هستهای در پیش میگرفت و حتی اگر این سیاست منجر به کاهش فشارهای ترامپ نمیشد، کرامت و عزت ایران را حفظ میکرد.
مبالغه نکردهام اگر بگویم ترامپ و سیاست دولت او علیه ایران، نقش اصلی را در شکست جریان اصلاحطلب در انتخابات مجلس شورای اسلامی ایفا کرد؛ چرا که این جریان، حامی اصلی دولت روحانی بود و احتمالا پس از آغاز به کار مجلس جدید، سیاست ایران در قبال توافق هستهای به شکل اساسی تغییر میکند و بعید نیست که مجلس بعدی از روحانی بخواهد بهطور کلی از توافق هستهای خارج شود. در این شرایط، آیا میتوان گفت فشارهای آمریکا رفتار ایران را به شکلی که ترامپ میخواست تغییر داده است یا اینکه رفتار ایران کاملاً با خواست ترامپ در تعارض است؟!
ترامپ چهار مسئله را در مورد ایران مدنظر داشت: توافق هستهای، توان موشکی، نفوذ ایران در منطقه و موضع آن در مورد اسرائیل. شکی نیست که پیروزی جریان اصولگرا در انتخابات اخیر در ایران، نه تنها تأثیر مستقیمی بر توافق هستهای میگذارد، بلکه بر دیگر موارد مذکور نیز اثر گذارد. بنابراین، بعید نیست که مجلس جدید تصمیم به ارائه حمایت بیشتر از احزاب و قوای دوست ایران در منطقه بهویژه فلسطین، بگیرد.
اخیرا، منطقه شاهد اتفاق مهمی بوده است که دولت آمریکا سعی در کماهمیت دادن آن دارد و این اتفاق مهم، مربوط به تصمیم مجلس عراق در مورد اخراج نیروهای آمریکایی از این کشور است. در شرایطی که این تصمیم از سوی سیاستمدارانی اتخاذ شده است که دوستان ایران در عراق هستند، آیا میتوان گفت سیاست ترامپ موجب کاهش نفوذ ایران در منطقه شده است؟!
چه بسا اگر ترامپ از توافق هستهای خارج نمیشد، تحریمها علیه ایران را اعمال نمیکرد و دستور ترور سردار سلیمانی را صادر نمینمود، پارلمان عراق هیچگاه تصمیم به اخراج نیروهای آمریکایی از این کشور نمیگرفت.
ایران امروز یک بازیگر اساسی در منطقه است و نه آمریکا و نه هیچ دولت دیگری نمیتواند از تأثیر ایران در منطقه بکاهد، بلکه تأثیر این کشور به موازات افزایش فشارهای دولتهای مختلف آمریکا، افزایش مییابد.
اما در سطح توان موشکی و بهطور کلی تواناییهای نظامی ایران، همه شاهد سرنگونی جنگنده پیشرفته آمریکایی توسط ایران و همچنین حمله موشکی آن به عینالاسد بودند. تمام این اتفاقات، نه در طول مدتی که واشنگتن به توافق هستهای پایبند بود، بلکه پس از خروج آن از این توافق، صورت گرفت.
درخصوص توافق هستهای که یک سال پس از عقبنشینی ترامپ از آن، ایران اقدام به خروج تدریجی از آن کرد، مسئله خندهدار اینجاست که ترامپی که خود از برجام خارج شد، عدم پایبندی ایران به بندهای توافق را محکوم میکند!
به گزارش انتخاب، رایالیوم در پایان نوشت: بدون شک، ترامپ اطمینان یافته است که سیاستش در قبال ایران، نه تنها سودی نداشته، بلکه خسارتهای آن بیشتر بوده است؛ بهویژه آنکه با حمله ایران به عینالاسد، ضربه محکمی به هیبت آمریکا وارد کرد. در صورتی که ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شده و به سیاستهای متجاوزانه خود علیه ایران ادامه دهد، باید خود را برای خسارتهای بزرگتری آماده کند.
در ادامه این مطلب آمده است: در اینجا قصد ندارم به بررسی این موضوع بپردازم که آیا واقعاً ترامپ بهدنبال تغییر سیاست ایران بوده یا قصد او از تحریمها تحقق اهداف دیگری بوده است؛ بلکه بهدنبال پاسخگویی به این سؤال هستم که آیا واقعاً رفتار ایران پس از دو سال تحریم تغییر کرده است؟
آنچه باعث شد به این موضوع بپردازم، نتایج انتخابات مجلس ایران است که با پیروزی جریان اصولگرا همراه بود.
جریان اصولگرا و شخصیتها و نمادهای آن، همواره انتقادات سختی را متوجه سیاست روحانی در قبال ترامپ کرده و اعلام کردهاند که نرمش روحانی در برابر ترامپ و تأکید مستمر او بر ضرورت حل مشکلات با مذاکره، باعث شد تا رئیسجمهور آمریکا به اعمال تحریمها ادامه داده و فشارها را بیشتر کند. از دیدگاه اصولگرایان، روحانی باید سیاست قاطعتری را در قبال ترامپ و توافق هستهای در پیش میگرفت و حتی اگر این سیاست منجر به کاهش فشارهای ترامپ نمیشد، کرامت و عزت ایران را حفظ میکرد.
مبالغه نکردهام اگر بگویم ترامپ و سیاست دولت او علیه ایران، نقش اصلی را در شکست جریان اصلاحطلب در انتخابات مجلس شورای اسلامی ایفا کرد؛ چرا که این جریان، حامی اصلی دولت روحانی بود و احتمالا پس از آغاز به کار مجلس جدید، سیاست ایران در قبال توافق هستهای به شکل اساسی تغییر میکند و بعید نیست که مجلس بعدی از روحانی بخواهد بهطور کلی از توافق هستهای خارج شود. در این شرایط، آیا میتوان گفت فشارهای آمریکا رفتار ایران را به شکلی که ترامپ میخواست تغییر داده است یا اینکه رفتار ایران کاملاً با خواست ترامپ در تعارض است؟!
ترامپ چهار مسئله را در مورد ایران مدنظر داشت: توافق هستهای، توان موشکی، نفوذ ایران در منطقه و موضع آن در مورد اسرائیل. شکی نیست که پیروزی جریان اصولگرا در انتخابات اخیر در ایران، نه تنها تأثیر مستقیمی بر توافق هستهای میگذارد، بلکه بر دیگر موارد مذکور نیز اثر گذارد. بنابراین، بعید نیست که مجلس جدید تصمیم به ارائه حمایت بیشتر از احزاب و قوای دوست ایران در منطقه بهویژه فلسطین، بگیرد.
اخیرا، منطقه شاهد اتفاق مهمی بوده است که دولت آمریکا سعی در کماهمیت دادن آن دارد و این اتفاق مهم، مربوط به تصمیم مجلس عراق در مورد اخراج نیروهای آمریکایی از این کشور است. در شرایطی که این تصمیم از سوی سیاستمدارانی اتخاذ شده است که دوستان ایران در عراق هستند، آیا میتوان گفت سیاست ترامپ موجب کاهش نفوذ ایران در منطقه شده است؟!
چه بسا اگر ترامپ از توافق هستهای خارج نمیشد، تحریمها علیه ایران را اعمال نمیکرد و دستور ترور سردار سلیمانی را صادر نمینمود، پارلمان عراق هیچگاه تصمیم به اخراج نیروهای آمریکایی از این کشور نمیگرفت.
ایران امروز یک بازیگر اساسی در منطقه است و نه آمریکا و نه هیچ دولت دیگری نمیتواند از تأثیر ایران در منطقه بکاهد، بلکه تأثیر این کشور به موازات افزایش فشارهای دولتهای مختلف آمریکا، افزایش مییابد.
اما در سطح توان موشکی و بهطور کلی تواناییهای نظامی ایران، همه شاهد سرنگونی جنگنده پیشرفته آمریکایی توسط ایران و همچنین حمله موشکی آن به عینالاسد بودند. تمام این اتفاقات، نه در طول مدتی که واشنگتن به توافق هستهای پایبند بود، بلکه پس از خروج آن از این توافق، صورت گرفت.
درخصوص توافق هستهای که یک سال پس از عقبنشینی ترامپ از آن، ایران اقدام به خروج تدریجی از آن کرد، مسئله خندهدار اینجاست که ترامپی که خود از برجام خارج شد، عدم پایبندی ایران به بندهای توافق را محکوم میکند!
به گزارش انتخاب، رایالیوم در پایان نوشت: بدون شک، ترامپ اطمینان یافته است که سیاستش در قبال ایران، نه تنها سودی نداشته، بلکه خسارتهای آن بیشتر بوده است؛ بهویژه آنکه با حمله ایران به عینالاسد، ضربه محکمی به هیبت آمریکا وارد کرد. در صورتی که ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شده و به سیاستهای متجاوزانه خود علیه ایران ادامه دهد، باید خود را برای خسارتهای بزرگتری آماده کند.
حساب ویژه مدعیان
اصلاحات بر اختلاف افکنی در مجلس یازدهم
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «بسياري از
صاحبنظران و کارشناسان بدين امر معتقدند که مجلسي ميتواند در راس امور باشد و در
اوضاع کشور و تصميمات کلي تاثيرگذار ظاهر شود که از همه تفکرات و جريانهاي سياسي
بهرهمند باشد و هر کدام از اين جريانات درصدي از مجلس را در اختيار خود داشته
باشند. اينگونه مجلسي ميتواند بيش از هر چيز به اولويت کشور بپردازد و آنها را
مدنظر قرار دهد. اين در حالي است که منتخبان مجلس يازدهم صرفا با يک ديدگاه و نگرش
انتخاب شدهاند و از هم اکنون مشخص است که رويکرد آنها به مسائل و اولويتهاي کشور
چگونه است و چگونه مواجههاي با رئيس جمهور و دولت متبوعش خواهند داشت. آنچه مسلم
است آرايش و صفبندي مجلس آينده بيش از پرداختن به مسائل کشور و مردم درگير
اختلافات دروني، وزنکشي سياسي و صد البته حمله به روحاني خواهد بود.»
طیف مدعی اصلاحات به جهت کارنامه بسیار ضعیف در دولت و مجلس، در انتخابات مجلس یازدهم با شکست مطلق مواجه شد. این شکست در حالی رخ داد که مدعیان اصلاحات با ترافیک کاندیدا نیز مواجه بودند.
حالا این طیف که نه ظرفیت پیروزی در انتخابات را دارد و نه جنبه شکست، از حالا بر روی اختلاف افکنی در مجلس یازدهم حساب ویژه باز کرده است.
مدعیان اصلاحات نه کارنامه قابل قبول دارند و نه طرح و برنامه ای برای اداره کشور. منتخبان مردم در مجلس یازدهم باید با این قبیل سنگ اندازی ها با هوشمندی مواجه شوند.
طیف مدعی اصلاحات به جهت کارنامه بسیار ضعیف در دولت و مجلس، در انتخابات مجلس یازدهم با شکست مطلق مواجه شد. این شکست در حالی رخ داد که مدعیان اصلاحات با ترافیک کاندیدا نیز مواجه بودند.
حالا این طیف که نه ظرفیت پیروزی در انتخابات را دارد و نه جنبه شکست، از حالا بر روی اختلاف افکنی در مجلس یازدهم حساب ویژه باز کرده است.
مدعیان اصلاحات نه کارنامه قابل قبول دارند و نه طرح و برنامه ای برای اداره کشور. منتخبان مردم در مجلس یازدهم باید با این قبیل سنگ اندازی ها با هوشمندی مواجه شوند.
وقتی بانیان وضع موجود
طلبکار میشوند!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی به
نقل از نجفقلي حبيبي، فعال سياسي اصلاحطلب نوشت :«متاسفانه آمار پايين 41(42)
درصد مشاركتي كه در پايان انتخابات به ثبت رسيد، نشان ميدهد مردم از شرايط ناراضي
هستند. از همين رو لازم است مسوولان همه توانشان را به كار گيرند تا اين بياعتمادي
و دلسردي رفع شود. نمايندگان مجلس يازدهم تعيين شدند و حالا وقت كار است. بايد همه
با هم تلاش كنيم تا بلكه مشكلات كشور كمرنگ شوند و از اين طريق مردم به رضايتمندي
برسند. نكته قابل توجه ديگر درباره انتخابات برگزار شده اين است كه مردم نشان
دادند به تفكر اصلاحطلبي اعتقاد دارند و وقتي اصلاحطلبان نتوانستند مجوز حضور در
انتخابات را به دست آورند، تعداد رأيهاي ريخته شده به صندوق بسيار كم شد. مجلس
آينده با چهرههايي تشكيل ميشود كه رويكردي تندروانه دارند و به همين دليل بخشي
از مردم نگرانند كه از اين پس مجلس با دولت فضايي تقابلي خواهد داشت كه اين قطعا
ميتواند به ضرر كل كشور باشد.»
چنین اظهاراتی در حالی بیان می شود که مدعیان اصلاحات به ناکارآمدی و بی کفایتی خود در به وجود آمدن وضع موجود کمترین اشارهای نمی کنند. اکنون دولت روحانی در هفتمین سال فعالیت خود به سر می برد و اکثریت مطلق دولت در اختیار طیف اصلاحات است. شهرداری و شورای شهر در تهران و برخی دیگر از کلانشهرها نیز در اختیار این طیف است. کاهش ارزش پول ملی، افزایش سرسام آور قیمت مسکن و اجاره بهای آن، افزایش افسارگسیخته قیمت خودرو، سکه، لوازم خانگی، اقلام خوراکی و... همگی نتیجه حضور اصلاح طلبان در مصادر اجرایی و تقنینی است. پایمال شدن عزت پاسپورت ایرانی و کاهش سرمایه گذاری خارجی نیز نتیجه اقدامات این طیف است. حالا بانیان وضع موجود از گزارش عملکرد فرار کرده و ژست طلبکار به خود گرفته اند.
چنین اظهاراتی در حالی بیان می شود که مدعیان اصلاحات به ناکارآمدی و بی کفایتی خود در به وجود آمدن وضع موجود کمترین اشارهای نمی کنند. اکنون دولت روحانی در هفتمین سال فعالیت خود به سر می برد و اکثریت مطلق دولت در اختیار طیف اصلاحات است. شهرداری و شورای شهر در تهران و برخی دیگر از کلانشهرها نیز در اختیار این طیف است. کاهش ارزش پول ملی، افزایش سرسام آور قیمت مسکن و اجاره بهای آن، افزایش افسارگسیخته قیمت خودرو، سکه، لوازم خانگی، اقلام خوراکی و... همگی نتیجه حضور اصلاح طلبان در مصادر اجرایی و تقنینی است. پایمال شدن عزت پاسپورت ایرانی و کاهش سرمایه گذاری خارجی نیز نتیجه اقدامات این طیف است. حالا بانیان وضع موجود از گزارش عملکرد فرار کرده و ژست طلبکار به خود گرفته اند.
رأی دهندگان به اصلاحطلبان
در مجلس دهم
دیگر اقبالی به این جریان نخواهند داشت
دیگر اقبالی به این جریان نخواهند داشت
روزنامه آفتاب یزد دیروز در مطلبی نوشت:
«فراموشی و عدم پایبندی به وعدههای نمایندگان اصلاح طلب در شعارهای تبلیغاتی ِخود
در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامیکه متناسب با فضای سیاسی - اجتماعیِ
حاکم برآن سالها برای کسب کرسی قدرت داده شده بود؛ عدم مطالبه گری از وعدههای
متنوع داده شده رئیس جمهوری که برآمده از حمایتهای آنها بوده؛ به نعل و بر میخ
زدن نمایندگانِ مصلحت اندیشِ اصلاحطلب، که ماندن بر کرسی مجلس را بر عمل به وعدهها
و احقاق حقوق موکلانشان ترجیح دادند؛ دستِ کم گرفتن شعور سیاسی طرفداران، در
تحلیلِ عملکردِ خود با شرایطِ سیاسی حاکم بر کشور. موارد فوق از جمله دلایل عدم
اقبال به حضور در پای صندوقهای رای و پیامهایی بود که رای دهندگان به نمایندگان
اصلاح طلب مجلسِ دهم، در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامیبه آنها دادند
و... برخلافِ حضورِ ثابتِ طرفداران جناح اصولگرا، دیگر نه تنها اقبالی به اصلاح
طلبان نخواهند داشت که امیدِ اصلاحات را با افرادِ حاضر در حوزه سیاست و اجرا،
غیرِ قابل تصور و پایانش را به مصیبت نشسته اند. لذا اصولگرایان مطمئن باشند نه
تنها پیروزی انتخابات ریاست جمهوری را با تکیه بر هواداران ثابت و همیشه در صحنه
خود در پیش خواهند داشت بلکه پیروز انتخابات مجلس در سال 1402 نیز خواهند بود. اگر
اصلاح طلبان به خود نیامده و به خواست طرفدارانشان جامه عمل نپوشند.»