گزیده خبرهای ویژه دروغ نامه کیهان

 گزیده خبرهای ویژه دروغ نامه کیهان  ۹آبان - ۱۴۰۰

دور زدن تحریم‌ها از نگاه ایران بهتر از اتلاف وقت در مذاکره است
روزنامه گاردین نوشت: دولت رئیسی در ایران معتقد است آمریکا به هر قیمتی تحریم‌ها را حفظ خواهد کرد و مذاکره بی‌فایده است.
این روزنامه انگلیسی می‌نویسد: خطر مشخص است. ‌ترامپ به‌صورت خودسرانه توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ را خراب کرد. ابراهیم رئیسی از زمان پیروزی در انتخابات، پیوستن به مذاکرات وین رد کرده، فعالیت هسته‌ای را افزایش داده و بازرسی‌های آژانس را محدود کرده است. علی باقری که معاون وزارت خارجه شده، معتقد است برجام حقوق ملی ایران را نقض و استقلال کشور را تضعیف کرده است. رئیس‌جمهور و وزیر خارجه ایران معتقدند که آمریکا مصمم به مهار ایران است و حتی اگر با همه تقاضاهای آنان موافقت شود، باز دلیلی برای حفظ تحریم‌ها خواهند یافت. ناظران انتظار دارند ایران شراکت راهبردی با چین را ادامه دهد که مشتاق نفت و گاز است.
ایران به طرز گسترده‌ای از جهش قیمت نفت منتفع خواهد شد و اقتصاد این کشور با وجود کرونا، نشانه‌هایی حاکی از بهبود اوضاع را بروز می‌دهد. دولت‌های منطقه‌ای نظیر لبنان که با کمبود ویرانگر انرژی رو‌به‌رو هستند نیز بیشتر به ایران وابسته می‌شوند. این نکته به لایه دوم راهبرد ایران‌ اشاره دارد: تلاش مصمم برای ‌ترمیم روابط با کشورهای جهان عرب.
امیرعبداللهیان اخیراً از سوریه و لبنان بازدید به عمل آورده و با مقامات امارات ملاقات کرده است. پس از ماه‌ها گفت‌وگو، ایران و سعودی، احتمالاٌ به زودی روابط دیپلماتیک محدود برقرار شود. در صورت پیروی سایر دولت‌های خلیج ‌فارس از فرآیند تحکیم روابط میان تهران- ریاض، احتمالاً ائتلاف منطقه‌ای ضد ایران که از سوی آمریکا و اسرائیل پشتیبانی می‌شود، دچار چالش می‌شود. با توجه به نگرش واشنگتن نسبت به منطقه و علی‌رغم توافق آبراهام، اسرائیل احتمالاً بیشتر از هر زمانی احساس آسیب‌پذیری می‌کند
بعید است دولت رئیسی مذاکرات وین را به‌صورت یکجانبه رها کند. این امر به نفع دشمنانش خواهد بود. در مقابل، هنگامی‌که ایران در نهایت به میز مذاکرات برگردد، شرایط سخت ‌تری نظیر «بهره‌مندی از مزایای اقتصادی قابل سنجش در ازای پایبندی به تعهدات» تعیین خواهد کرد. دولت ایران بر جدایی پرونده هسته‌ای از موضوعات منطقه‌ای و موشک‌های بالستیک پافشاری خواهد کرد. ضمناً، در عین ادامه مذاکرات، قابلیت هسته‌ای ایران بی‌وقفه گسترش خواهد یافت. مسئول مستقیم زمین‌گیر شدن توافق هسته‌ای دولت آمریکاست. با توجه به رویکرد دوگانه آمریکا و ضعف اروپا، دولت جدید ایران در رویکرد خود بسیار جدی است.

کارنگی: چند دهه تلاش آمریکا برای مهار ایران شکست خورد
یک اندیشکده آمریکایی ضمن ارزیابی سیاست چند دهه‌ای کاخ سفید علیه ایران نوشت سیاست تحریم و بازدارندگی شکست خورده و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه افزایش یافته است.
مایکل یونگ در تحلیل اندیشکده «بنیاد کارنگی» تأکید می‌کند: موافقت آمریکا با صدور گاز طبیعی مصر و برق اردن به لبنان از خاک سوریه را تلاش دولت بایدن برای چرخش به سوی نظام اسد و ایران می‌دانند؛ اما نکته مهم دیگری در پشت پرده پنهان است. در واقع کشورهای عربی تلاش می‌کنند تا از این طریق، نفوذ ایران در لبنان و سوریه را به چالش بکشند و این دو کشور را به محلی برای چانه‌زنی کشورهای عربی با تهران تبدیل کنند.
تا همین اواخر، برخی کشورهای عربی امیدوار بودند که آمریکا و اسرائیل بتوانند از توسعه‌ نفوذ ایران در منطقه جلوگیری کنند. این سیاستِ محدود کردن ایران تا مدت‌ها بخشی از رویکرد دولت آمریکا بود. عادی‌سازی روابط برخی کشورهای خلیج ‌فارس با اسرائیل در سال گذشته هم در راستای همین سیاست انجام شد. به‌ویژه که دولت دونالد ‌ترامپ هیچ اقدامی در پاسخ به حملات ایران علیه اهداف سعودی و اماراتی انجام نداد.
با این حال، سیاست بازدارندگی آمریکا شکست خورده است. به‌رغم چندین دهه تحریم، حضور ایران در خاورمیانه افزایش یافته است. الگوی تهران شاید برای بسیاری جذاب نباشد، اما ایران از ناکارآمدی کشورهای عربی به سود خود بهره‌برداری کرده است.  از این رو، برخی از این کشورها با این آگاهی و همچنین دانستن اینکه اسرائیل بدون پشتیبانی آمریکا با ایران وارد جنگ نمی‌شود، تاکتیک‌هایشان را تغییر داده‌اند. سیاست این کشورها نشان می‌دهد که آنها تصمیم گرفته‌اند با دمشق و سوریه که تهران روی آنها نفوذ چشمگیری دارد، تعامل کنند. این بر خلاف رویکرد عربستان سعودی است که با کنار گذاشتن لبنان فرصت‌سوزی سیاسی کرد. در حالی که ایرانی‌ها از روابطشان با انصارالله یمن به‌عنوان اهرمی ‌برای کشاندن سعودی‌ها به باتلاق جنگ داخلی یمن استفاده کردند، سعودی‌ها کارت‌ برنده‌شان در لبنان را واگذار کردند.
اکنون به نوعی در حال بازگشت به خاورمیانه دهه 1950 هستیم، دوره‌ای که تقسیم‌بندی داخلی کشورهای سراسر منطقه بر اساس همفکری سیاسی بخش‌های مختلف جمعیت کشورها انجام می‌شد- که طرفدار ناصریسم، بعثیسم، کمونیسم، ‌هاشمیون یا غرب بودند. اکنون درهای خاورمیانه به روی بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی- ایران،‌ ترکیه، اسرائیل، روسیه، فرانسه- باز شده است، حتی با وجود اینکه ایالات متحده نفوذ خود را حفظ می‌کند. بنابراین نمی‌توان از امکانات موجود برای ایجاد موازنه با دیگر بازیگران چشم پوشی کرد.
در غیاب آمریکا به‌عنوان تنظیم‌کننده قوانین در خاورمیانه، کشورهای عربی کارت‌هایشان برای مشارکت در بازی قدرت منطقه‌ای را آماده می‌کنند. نگاه واشنگتن همچنان محدود و کوته‌بینانه و روی این مسئله متمرکز است که عملکرد یک دولت چگونه باید باشد و این عملکرد از لحاظ داخلی چه پیامدهایی دارد. اما در خاورمیانه، دولت‌ها دستورالعمل نوینی را اجرا می‌کنند. آنها برای رویگردانی منطقه از آمریکا آماده می‌شوند.

مأموریت جدید گروگان‌گیران بعد از سقوط از دولت
رویکرد افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی در سیاست خارجی، بازی با منافع ملی است.
روزنامه وطن امروز در این‌باره با ذکر برخی مصادیق نوشت: اصرار این محافل و رسانه‌ها دوباره ضرورت تعجیل و فوریت ایران در بازگشت به مذاکرات برجامی در حالی است که ایران با تمام بدعهدی‌ها و کارشکنی‌ها، کماکان عضو برجام است و در مقابل، ابتدا این دولت آمریکا بود که به‌طور یکجانبه و مستکبرانه از این توافق بین‌المللی خارج شد و هنوز هم بازنگشته و برای بازگشت پیش‌شرط تعیین می‌کند؛ بازگشتی که به توافق قبلی هم نیست و مطالبات جدیدتری را مطرح کرده که از این جهت می‌توان گفت اساساً «بازگشت» نیست؛ بلکه ورودی جدید است.
اکنون اما رسانه‌های جریان اصلاح‌طلب اعم از دوم خردادی و اعتدال‌گرا، همسو با جریان ضدانقلاب به طرز عجیبی در پی تلقین گزاره «ضرورت بازگشت ایران به روند مذاکرات» به افکار عمومی هستند. به‌طور دقیق‌تر، باید از ۵ محور القایی این رسانه‌ها نام برد که متفرع بر روند اصلی، یعنی تصویر
«
ضرورت بازگشت فوری ایران به میز مذاکرات» بازنمایی می‌شود و نسبت به آن جنبه فرعی دارد. ابتدا این چند گزاره و محور عملیات روانی ایشان ذکر و در ادامه به تحلیل اهداف و نسبت این اهداف با وسایل پرداخته خواهد شد. نخست اینکه سیاست خارجی دولـت در لنز رسـانه‌های اصلاح‌طلب این‌طور نمایش داده می‌شود که «اقتصاد و معیشت مردم در دست دولت جدید و حاکمیت گروگان گرفته شده است». محور القایی دوم این تصویر را نمایش می‌دهد که «هرگونه گشایشی در عرصه‌های مختلف، منوط به موفقیت در مذاکره با آمریکاست». محور سوم این گزاره است که «مسیر مذاکرات فعلی ظرفیتی است که در دولت روحانی ایجاد شد و دولت رئیسی در حال چیدن میوه‌ای است که اصلاح‌طلبان درخت آن را کاشتند». محور چهارم نیز این تصویر را نمایش می‌دهد که «دولت رئیسی در تحقق شعارهای اقتصادی‌اش موفق نبوده و در حال بازگشت به سیاست‌های دولت قبل است».
به‌نظر می‌رسـد این جریان ۲ هدف واسط و یک هدف غایـی را دنبال می‌کند؛ هدف غایی و نهایی ایشان تطهيـر اصلاحات و تعدیل میـزان نفرت عمومی‌ای است که مردم از آنها دارند که این کار را از ۲ طریق انجـام می‌دهند. به بیان دیگر، این ۲ طریقه و ابزار، خود همان اهداف واسط و میانی هستند که ذکرشان گذشت و نسبت به آن هدف غایی (تطهیر اصلاحات)، ابزار تلقی می‌شوند. اما آن ۲ هدف میانی، یکی نمایش «انزوای ایران در جهان» و دیگری نمایش «ماجراجویی و اعمال سیاست‌های غیرکارشناسی در حوزه بین‌الملل» است.
ناگفته نماند خط رابط و نخ تسبیحی که از یک سو، محورها و خطوط تصویرسازی ایشان را به یکدیگر متصل می‌کند و از سوی دیگر، مجرای تحقق اهداف فوق‌الذکر است، القای ضمنی گزاره قدیمی‌ «نگذاشتند کار / مذاکره کنیم» است، چرا که با ضریب یافتن آن هم می‌توانند چهره خود را تطهیر کنند و هم مثل روال گذشته، حاکمیت و جریان انقلابی را به خرابکاری در روند مذاکرات و ‌اشتراک منافع با لابی صهیونیستی و جمهوری‌خواهان در آمریکا متهم کنند.
اما جریان اصلاح‌طلب در حالی لاف موفقیت در عرصه سیاست خارجی و روابط بین‌المللی را می‌زند که کارنامه عملی سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک آن پیش روی ملت و ناظران اسـت. این جریان در حالی مدعی عرصه سیاست خارجی است که دولت جدید در حال آواربرداری از عملکرد خسارت‌بار ۸ سال گذشته ایشان است و در مقطعی که تیم جدید مذاکره‌کننده، به پشتوانه مقاومت ملت و حاکمیت و خون شهیدانی چون سردار سلیمانی و دکتر فخری‌زاده توپ مسئولیت خروج از توافق برجام و بدعهدی طرف‌های غربی را در زمین آمریکا و متحدانش افکنده و با برقراری تعادلی معقول میان شرق و غرب، در حال مذاکره‌ای آبرومندانه است، این جریان در حال نمایش یک تصویر کاذب و انحرافی است که از قضا عمیقا مطلوب دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی و دلخواه جریان‌های ضدانقلاب است؛ تصویری که در آن، ایران مسئول پیش نرفتن مذاکرات است و باید به میز مذاکره بازگردد! این جریان همچنین در حالی مدعی گروگان‌گیری معیشت مردم به دست دولت جدید است که خود سابقه شریرانه‌ترین و رذیلانه‌ترین گروگان‌گیری یک دولت از ملتش را در پرونده دارد؛ فراموش نخواهند شد روزهایی که در آن حتی آب خوردن ملت و رفع مشکلات محیط‌زیست را هم به مذاکره با آمریکا گره زدند و توانمندی‌های دفاعی کشور را در مقابل آمریکایی‌ها تحقیر کردند.

چرا کارگزاران اصرار دارند روند رو به جلوی دولت را نبینند؟!
عضو حزب کارگزاران می‌گوید دولت زودتر برای تورم 45 درصدی چاره‌جویی کند.
زهرا نژاد بهرام به روزنامه آرمان گفته است: هیچ کس انتظار ندارد ظرف مدت دو ماه مشکلات حل شود اما حداقل می‌توان گفت که دستورالعمل دولت برای 6 ماه ابتدایی چیست؟ امروز وضعیت اقتصادی کشور به گونه‌ای است که نسخه کوتاه مدت نیاز دارد زیرا زندگی کردن برای بسیاری از مردم سخت شده است. امروز با وجود اینکه آمار مرگ و میر کرونا کاهش پیدا کرده است اما مردم همچنان درگیر این همه‌گیری هستند و شاهد هستیم روزانه حدود 160 نفرجان خود را از دست می‌دهند که این عدد کمی نیست و باید برای آن چاره‌ای اندیشیده شود.
وی می‌افزاید: فشار اقتصادی از دوش مردم با برنامه‌های کوتاه مدت دولت برداشته شود. این افرادی که روزانه جان خود را از دست می‌دهند هر کدام خانواده‌هایی دارند و این خانواده‌ها به واسطه مرگ عزیزان خود زیر فشار روحی قرار می‌گیرند و خیل عظیمی از جمعیت را درگیر خود می‌کند. به همین علت ضرورت دارد تا دولت حداقل مقداری از فشار اقتصادی بر دوش مردم بکاهد. باید یک راهکار در کوتاه مدت وجود داشته باشد. در گذشته اقدامات زیادی در چنین شرایطی انجام می‌شد و امروز باید هر چه سریع‌تر دولت اقدامی انجام دهدتا مردم مشاهده کنند. وی همچنین گفته است: مشخصاً تورم 45 درصدی را در کوتاه مدت نمی‌توان به 5 درصد رساند اما در نگاهی واقع‌گرایانه انتظار داریم که این تورم 45 درصدی بیشتر نشود و یا حداقل 5 درصد کاهش پیدا کند. این اتفاق محال نیست و با یک برنامه‌ریزی کوتاه مدت می‌توان به آن دست یافت و به دنبال آن مردم را به آینده امیدوار کرد. متأسفانه تورم علاوه بر اینکه ثابت نمانده است، روز به روز بیشتر می‌شود و مردم در تهیه مایحتاج اولیه خود نیز دچار مشکل شده‌اند.
عضو کارگزاران در عین حال می‌گوید: بیش از دو ماه از آغاز به کار دولت سیزدهم گذشته اما مردم در حوزه سیاست خارجی،‌موضع شفاف دولت را نمی‌دانند. هنوز مشخص نیست که دولت سیزدهم برنامه‌ای برای احیای برجام دارد یا خیر. دولت در حوزه سیاست خارجی یک مسیر پر پیچ و خمی را آغاز کرده است که آینده آن ابهامات زیادی دارد مردم می‌خواهند تکلیف خودشان را بدانند که آیا دولت مذاکره خواهد کرد یا خیر تا از بلاتکلیفی خارج شوند.
درباره اظهارات این عضو کارگزاران گفتنی است که اولاً دولت جدید به طور نسبی موفق نشد سوء مدیریت دولت قبل در زمینه شیوع کرونا را جبران کند به نحوی که مرگ و میرهای ناشی از کرونا هم اکنون به کمتر از
یک چهارم در ماه قبل (پایان دولت روحانی) رسیده است. ضمناً واکسیناسیون در این دوره دو ماهه با جهش بی‌سابقه مواجه شد که عضو کارگزاران به علت نامشخصی اصرار دارد کتمان کند.
ثانیاً همین موفقیت می‌تواند رکود تحمیلی دو ساله به اقتصاد در اثر شیوع کرونا را به حاشیه ببرد و در رونق مجدد برخی بخش‌های اقتصادی مؤثر باشد.
ثالثاً تورم 50 درصدی به عنوان خروجی سوء مدیریت اقتصادی دولت سابق، محصول یک و دو ماه نیست که بخواهد در چند ماه کاملاً درمان شود و مثلاً فوراً تک رقمی شود. فقط در دو سه ماه آخر دولت سابق، تورم بالغ بر
10
درصد اضافه شد که روند انفجاری تورم به عنوان میراث مدعیان تدبیر و امید را نشان می‌دهد و حتی برآوردها بر این بود که همان روند جهشی تورم تا پایان سال هم ادامه یابد. اما دولت جدید تلاش کرده با توقف روندهای استقراضی و انتشار پول و افزایش نقدینگی در دو ماه اخیر، از شتاب روند افزایشی تورم کم کند. در واقع دولت سعی کرده لکوموتیو منحرف شده اقتصاد را به ریل منطقی برگرداند، که البته برآیند این کار،‌تدریجی و زمان‌بر است.
اما در حوزه سیاست خارجی؛ این دولت سابق بود که مردم را به مدت 8 سال بلاتکلیف و در وضعیت تعلیق و انتظار گذاشته بود و به رکود تورمی سنگین دامن زد. برعکس دولت جدید اصرار دارد که اقتصاد و معیشت مردم را به کژتابی‌ها و وقت‌کشی‌های چند سال غرب در مذاکرات گره نخواهد زد و مذاکرات را تنها هنگامی واقعی و مفید به حال کشور می‌داند که طرف عهدشکن برجام، برای لغو مؤثر تحریم‌ها تعهد بدهد
.