روزی نامه ی دولتی جمهوری اسلامی دو شنبه 16 فروردین ماه سال 1389

نقد و بررسی سر مقاله ی روزی نامه ی جمهوری " هدفمند كردن يارانه نيازمند وفاق"

"سالی که نکوست از بهارش پیدا ست، ماستی که ترش است از تغارش پیداشت"

گاهی مواقع کار برد بیان یک ضرب المثل یا لطیفه یا جمله کوتاه و یا یک بیت شعر به اندازه تدوین چند مقاله ی تشریحی و تحلیلی روشنگر می باشد . بطور مثال این بیت شعر که می گوید سالی که نکوست از بهارش پیدا ست ماستی که ترش است از تغارش پیداشت که اتفاقاً با شروع بهار هم همآوائی دارد چقدر با اوضاع و شرایط کنونی همخوانی دارد که سرمقاله نویس در ابتدای مقاله اش به همین شرایط هم این چنین شروع و اشاره کرده است:

"مناقشات تند دولتمردان و تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در موضوع قانون هدفمندي يارانه ها در اولين روزهاي كاري سال جديد به جاي آنكه عمل به توصيه خيرخواهانه « همت مضاعف و كار مضاعف » باشد شتاب گرفتن به سوي جدال هاي بي حاصل و معطل گذاشتن مهمترين طرح اقتصادي اين سالهاست. واقعيت اينست كه مجادله بر سر نحوه اجراي قانون هدفمندي يارانه ها در آخرين روزهاي سال گذشته از حد اختلاف نظر كارشناسي و تضارب آرايي كه به سود اصل طرح و غناي هرچه بيشتر اين قانون است فراتر رفته و رنگ و بوي رقابتهاي سياسي گرفته بود"

سرمقاله نویس در دنباله به رشد اختلافات و تضاد های میان دو نهاد ارتجاعی دولت نامشروع با مجلس بازار مکاره ی کمدی و دکوری و انتصابی هشتم با هم دیگر اشاره نمود و گزارش داده است که چگونه طرفین در گیر جنگ حتی تره ای هم به ریش رهبر لوطی جماران بی اعتبار شده خرد نمی کنند در صورتیکه در پیام نوروزی خود در مشهد با نامیدن سال جدید همت مضاعف با کار مضاعف خطوط را برای نهاد های حکومتی ترسیم نموده است . ولی نهادهای زیر فرمانش و قعی به پیام وی نمی نهند و ارزش و بهائی برایش قائل نمی شوند. آنگونه که اکنون موجب تعجب این سر مقاله نویس شده طوریکه وی مجبور شده است که سگ و دعوا و جنگ قدرت باندی میان دو نهاد ارتجاعی حکومت کودتائی دیکتاتوری را به تصویر بکشاند و در ادامه وضعیت سر گردانی چنین ترسیم نموده است:


"نگرانی و بلا تکلیفی مردم را نیز اين تاكيدات صريح چنان گويا شفاف و متقن بود كه گمان نمي رفت با وجود آن ديگر مجالي براي بهانه جويي و يا طعنه و كنايه باقي بماند نه از سوي دولت و نه از سوي مجلس ولي متاسفانه و در كمال تعجب طي چند روز اخير شاهد ادامه اين روند غير منطقي بوديم . سخنگويان دولت همچنان از ناممكن بودن اجراي قانون مصوب مجلس و عدم اجراي آن با وضعيت فعلي خبر مي دهند و نمايندگان مجلس هم دولت را به بهانه گيري براي عدم اجراي قانون هدفمندي يارانه ها متهم مي كنند و ميگويند حتي اگر رقم 40 هزار ميليارد توماني كه در لايحه بودجه خود پيشنهاد داده بود توسط مجلس تصويب مي شد باز هم به بهانه اي ديگر اين قانون را اجرا نمي كرد!
در چنين حال و هوايي مردم مانده اند و يك دنيا دل نگراني و بلاتكليفي ; افكار عمومي نمي داند سخن و آمار كدام نهاد و مرجع را بپذيرد پيش بيني تورم 25 درصدي دولت را يا هشدار مركز پژوهشهاي مجلس را نسبت به تورم 60 درصدي ! سخنان دولتيان را باور كند كه اطمينان مي دهند با اجراي هدفمندي آب از آب تكان نمي خورد و فقط مختصر تورمي ايجاد مي شود كه با پرداخت هاي جبراني تلافي خواهد شد يا پيش بيني هاي نمايندگان خود را در مجلس كه مي گويند حداقل تورم 60 درصد است و ممكن است به بالاي 100 درصد برسد! "

بالاخره سر مقاله نویس برای رهنمود دادن مجبور به پرسش کردن از دولت نامشروع و مجلس کمدی و دکوری و انتصابی بازار مکاره ی هشتم شده است که چرا نرخ آماری تورم با همدیگر اینقدر اختلاف فاحش دارد؟ همچنین طرفین در گیر سگ دعوا را متهم بفراموش کردن نظر مردم و مطالبت شان نموده است که چرا فقط بفکر انتقام جوئی از همدیگر می باشند ؟ در نهایت افزوده که از این نمونه سئوالات مطرح کردن فراوان است ولی چون پاسخی برای شان شان داده نمی شود صرف نظر از بیان و مطرح کردنش کرده است و صرفاً اکتفا نموده است که این چنین یک فرصت تاریخی برای اجرای ساختاری در حوزه ی اقتصادی در حال سوختن است :


"جاي اين پرسش اساسي از دولت باقي است كه مگر نه اين است كه قوه مجريه ملزم به اجراي قوانين مصوب مجلس و مورد تاييد شوراي نگهبان است پس چرا رئيس جمهور خواستار همه پرسي درباره اين موضوع مي شود و به مسئولان دولتي كه سخنگويي رسمي و غيررسمي طرح تحول را برعهده دارند در مورد اظهاراتشان كه صريحا از عدم اجراي قانون هدفمندي يارانه ها سخن مي گويند تذكر نمي دهد و اين گلايه از نمايندگان مجلس نيز وجود دارد كه چرا در شرايطي كه رهبر معظم انقلاب همه ما را به ياري دولت براي اجراي اين قانون ملزم كرده اند دولت را به بهانه جويي براي شانه خالي كردن از اجراي هدفمندي يارانه ها متهم مي كنند و پرسش آخر اينكه جاي تعجب است كه آيا نتيجه مدتها كار كارشناسي مورد ادعاي دولت و مجلس بر روي اين طرح همين اختلاف و عدم توافق است ! آيا دولتيان و مجلسيان نمي توانستند به جاي اينكه اختلاف نظرها و تفاوتهاي محاسباتي خود را در جلسات كارشناسي هرچند پردامنه طولاني و ادامه دار حل و فصل كنند و به نتيجه اي واحد دست يابند از اين دست پرسشها بسيار است و متاسفانه پاسخي هم براي آنها وجود ندارد. آنچه مسلم است اينست كه يك فرصت تاريخي براي اجراي اصلاح ساختاري در حوزه اقتصاد درحال سوختن است كه اگر از دست برود ديگر مشخص نيست چه زماني دوباره امكان آن فراهم شود. پس بر نمايندگان مجلس و مسئولان دولتي است كه با مروري مجدد بر سخنان رهبري هرچه سريعتر كار را از اين روال خارج و به مسير وفاق برگردانند
"

در خاتمه اینکه معلوم نیست که چرا سر مقاله نویس فراموش کرده است که 31 سال است که فرصت های تاریخی در حال بهدر رفتن و سوختن می باشد ؟ زیرا که بنیانگذار این نظام عوامفریب و دین فروش و غارتگر و جنگ افروز از سوی خمینی شیاد بود آن را بر اساس دروغ و نیرنگ و حقه ووارونه گوئی و قول ووعده های پوچ بنا نهاد . به خصوص اینکه مگر از یاد رفته است آن زمان اوایل انقلاب که فضای نیم بند دمکراتیک در جامعه حاکم بود و هنوز سوسوی آزادی به خاموشی کامل کشانیده نشد بود و بحث های سیاسی خیابانی و محیط های دانشگاهی و دانشجوئی و فرهنگی و کار گری وجود داشت که سئوال می شد که آیا مقوله ی اقتصاد زیر بناست یا نه رو بنا می باشد ؟ ولی خمینی شیاد برای اینکه فضای اینگونه بحث را تعطیل و منحل نماید فتوا داد که مردم ما نه برای خربزه که از برای اسلام انقلاب کرده ا ند و افزود لاکن اقتصاد مال خر است . سپس سوگلی اش رفسنجانی مکار و غارتگر و بساز و بفروش در دوران سازندگی و تعدیل اقتصادی با تز ارزانی عامل تورم و گرانی و بیکاری است وارد صحنه شد و ادامه ی فلسفه ی خری بودن اقتصاد خمینی شیاد را به شیوه ای دیگر بسط و تعمیم داد تا اینکه پس از 26 سال در صف نوبت انتظار قدرت بودن پاسداران و بسیجیان و حامیان شان همچون باند مافیائی مؤتلفه غارتگر انگلیسی با عنوان مدعیتن اصول گرائی وارد صحنه ی قدرت شدند و دست به کودتا زدند ورقیب مغلوبدوم خردادی ها با رفسنجانی را پس زدند و پاسدار گماشته احمدی نژاد را رئیس جمهور خود کردند و قدرت را قبضه و انحصاری اش نمودند. آنگاه پاسدار گماشته احمدی نژاد پس از منحل نمودن سازمان مدیریت بر نامه ریزی و بودجه بندی اعتراف کرد که به تئوری های اقتصادی باور ندارد . اکنون چگونه می توان از چنین مجنون معتاد به دروغ گوئی و خالی بند پاسدار لجباز وعقده ای کهعاشق قدرت و مطرح شدن است انتظار معجزه گری داشت که بتواند با دولت نا مشروع و ادعای کمدی ساده زیست وعاشق خد متگزاری به مردم ایران بودن که تازگی هم برای سیاهکاری سایت خبری پرچم متعلق به رئیس دفترش رحیم مشائی مدعی شده است که رئیس جمهور خودش در زیر خط فر زدگی می کند. وی قادر باشد با لایحه ی دفمند کردن یارانه ی نقدی دولتی که در گیر جنگ با مجلس بازار مکاره ی هشتم است هم مشکل اقتصاد کشور را حل کند . هم مشکلات امور معیشتی 80 % جمعیت کشور را بر طرف نماید که بر زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند؟ آنهم در رژیم فاسدی که از رأس تا ذیل آن آلوده به فاسد و رشوه و رانتخواری و تبعیض و بی قانونی می باشد.

هوشنگ – بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1389/13890116/index.html

روزی نامه ی دولتی جمهوری اسلامی دو شنبه 16 فروردین ماه سال 1389