روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 23 خردادماه سال 1394
سرمقاله : روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی "این دو رکن را حمایت کنید"
سرمقاله نویس روزی نامه ی جمهوری اسلامی عجیب گاف داده است .چون با سانسور
کردن تأیید 10 سال محکومیت تعزیری برای آقازاده مهدی رفسنجانی که حکم محکومیتش از سوی دیوان عالی قضایی کشور
تأیید شده است. ولی باپاک کردن صورت مسأله باهورا کشیدن برای دستگاه فاسد
قضاییه محور حکم بازداشت حمید بقایی فرصت
یافته تا توانسته علیه ی دولت های نهم و دهم احمدی نژاد افشاگری و عقده گشایی کند
.درصورتیکه این دولت های نهم ودهن با رئیس
آن احمدی نژاد مورد تأیید وحمایت کامل خامنه ای رهبر ولی فقیه بود. در حقیقت متهم
اصلی ومروج فساد دولت های نهم و دهم خامنه ای است .
ازسوی دیگر کیست که نداند دستگاه فاسد قضاییه با رئیس انتصابی آن آخوند
محمدصادق لاری جانی است که برادرانش سوابق فساد و زمین خواری دارند .ولی سرمقاله
نویس بدون توجه به واقعیت و عملکرد تبعیض آمیز آشکار دستگاه فاسد قضاییه که چگونه
در مدت 37 سال فقط صدوراحکامش علیه ی مخالفان و منتقدان وناراضیان وقربانیان پرورش یافتگان
رژیم جهل وجنایت و جنگ وخرافات بوده است . درصورتیکه قلمزنی محور بازداشت حمید
بقایی کرده و تحلیل داده بازداشت دومین
معاون رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم هر چند با واکنش عجیب احمدینژاد مواجه شد و
او تلاش کرد حمید بقائی معاون بازداشت شده خود را بگونهای معرفی کند که گوئی خود
را وقف خدمت به ملت ایران کرده بود! ولی این اقدام تحسین برانگیز قوه قضائیه یکبار
دیگر نشان داد ادعای پاکدست بودن دولتهای نهم و دهم، افسانهای بیش نبود. این
واقعیت تلخ را مطبوعات و دلسوزان، همواره در تمام سالهای آن دو دولت اعلام میکردند
ولی گوش شنوائی وجود نداشت.
در ادامه سرمقاله نویس به چند نکته اشاره کرده که درنکته ی اول گفته دستگاه فاسد قضاییه بدون
گرفتار شدن در دام تعصبات جناحی و گرایشهای سیاسی، تمام دلسوزان کشور و نظام رژیم
وارونه ی ولایت فقیه برای روشن ساختن زوایای تاریک و هنوز افشا نشده آلودگیهای
دولتهای نهم و دهم تلاش کنند. این روزها سخنان زیادی از فروش نفت توسط افراد و
جریانهائی خارج از وزارت نفت در دولتهای نهم و دهم و عدم بازگشت پول نفتهای
فروخته شده گفته میشود که قطعاً پیگیری آن برای کشور اهمیت زیادی دارد. سئوالهای
زیادی در این زمینه وجود دارد که پول این نفتها چرا به خزانه برنگشته؟ پول فروش
نفتها در دولتهای نهم و دهم که رقم بالائی بوده صرف چه کارهائی شده؟ پاسخ
اعتراضات دیوان محاسبات که در دولتهای نهم و دهم آمارها و ارقام زیادی از گم شدن
پولها میداد، چرا هنوز داده نشده؟ و به آنهمه مفاسد که در آن دوره 8 ساله صورت
گرفته چرا رسیدگی نشده است؟
همچنین سرمقاله نویس وانموده کرده
که گویا عمرننگین 37 ساله رژیم از
صدرتاذیل آلوده به فساد فقط در 8 سال دولت
پاک ترین تاریخ جهان احمدی نژاد خلاصه شده
که مورد حمایت خامنه ای رهبرولی بود و تاریخچه ی رئیس جمهور بودن خامنه ای و رفسنجانی
وخاتمی و روحانی ندارد که در نکته سوم خود به دستگاه فاسد قضاییهريال توصیه نموده است نکته اینست که همه به ویژه
رسانه ها باید به قوه قضائیه برای برخورد با متخلفان کمک نمایند تا بتواند رسالت
مهم خود را به انجام برساند. چون قوه ی فاسد قضائیه علاوه بر کمک به حمایت عمومی
نیز نیاز دارد . باز در دنباله افزوده واقعیت اینست که عملکرد 8 ساله دولتهای نهم و
دهم، آلودگیهای زیادی در جامعه پدید آورده است. برطرف ساختن این آلودگیها به
تلاش زیاد قوه قضائیه نیاز دارد و این قوه درصورتی میتواند این مهم را به سرانجام
برساند که از کمکها و حمایتهای همهجانبه برخوردار باشد.
بالاخره در پایان نتیجه گرفته است
که تردیدی نیست اگر رسانههای زیرتیغ
سانسور ووابسته و قوه قضائیه فاسد با
همدیگر در عرصه مبارزه با مفاسد همکاری نمایند، این عرصه قطعاً فتح خواهد شد. بدین
ترتیب، انتظار اینست که این دو رکن حمایت شوند تا هرچه سریعتر ریشه مفاسد خشکانده
شود.
سئوال است آیا این دو رکن اشاره
شده عُرضه و توانایی این را دارند که به ریشه ومنبع اصلی فساد و ترویج آن در جامعه
یعنی بیت رهبری و ارگان های سرکوبگر همچون پاسداران اشاره و پیرامون فسادشان پرتوافکنی واقدام کنند
.یانه اینکه فقط سراغ اعضای کابینه ی پاک
ترین دولت احمدی نيادو بازداشت شان باید همکاری شود.
بازداشت دومین معاون رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم هر چند با واکنش عجیب
احمدینژاد مواجه شد و او تلاش کرد حمید بقائی معاون بازداشت شده خود را بگونهای
معرفی کند که گوئی خود را وقف خدمت به ملت ایران کرده بود! ولی این اقدام تحسین
برانگیز قوه قضائیه یکبار دیگر نشان داد ادعای پاکدست بودن دولتهای نهم و دهم،
افسانهای بیش نبود. این واقعیت تلخ را مطبوعات و دلسوزان، همواره در تمام سالهای
آن دو دولت اعلام میکردند ولی گوش شنوائی وجود نداشت.
اکنون که بسیاری از مسائل پشت پرده دولتهای نهم و دهم آشکار شده و افکار عمومی با واقعیتهای تلخ آن دوره هشت ساله آشنا شده است، توجه دادن به سه نکته مهم را ضروری میدانیم.
اولین نکته اینست که بدون گرفتار شدن در دام تعصبات جناحی و گرایشهای سیاسی، تمام دلسوزان کشور و نظام جمهوری اسلامی برای روشن ساختن زوایای تاریک و هنوز افشا نشده آلودگیهای دولتهای نهم و دهم تلاش کنند. این روزها سخنان زیادی از فروش نفت توسط افراد و جریانهائی خارج از وزارت نفت در دولتهای نهم و دهم و عدم بازگشت پول نفتهای فروخته شده گفته میشود که قطعاً پیگیری آن برای کشور اهمیت زیادی دارد. سئوالهای زیادی در این زمینه وجود دارد که پول این نفتها چرا به خزانه برنگشته؟ پول فروش نفتها در دولتهای نهم و دهم که رقم بالائی بوده صرف چه کارهائی شده؟ پاسخ اعتراضات دیوان محاسبات که در دولتهای نهم و دهم آمارها و ارقام زیادی از گم شدن پولها میداد، چرا هنوز داده نشده؟ و به آنهمه مفاسد که در آن دوره 8 ساله صورت گرفته چرا رسیدگی نشده است؟
به این سئوال فقط درصورتی جواب داده خواهد شد که نورافکن بازرسیهای دقیق به زوایای عملکرد دولتهای نهم و دهم نورافشانی کند و تاریکیها و ابهامات را برطرف نماید. هیچ توقع و انتظاری برای اتهام وارد کردن به دولتهای نهم و دهم وجود ندارد بلکه آنچه مورد انتظار است اینست که واقعیتها روشن شود و به مقتضای تخلفاتی که صورت گرفته با متخلفین برخورد گردد.
دومین نکته اینست که تجربه تلخ عدم اعتنا به اعتراضات و افشاگریهای رسانهها در دوران دولتهای نهم و دهم، درس عبرتی برای از هم اکنون به بعد شود و مسئولان برای مطالب رسانهها به ویژه رسانههای مکتوب اعتبار بیشتری قائل شوند. اگر انتقادها و افشاگریهای مستند به آمار و ارقام که در دوران دولتهای نهم و دهم توسط رسانهها، اعم از مکتوب و فضای مجازی، صورت گرفت، از آرشیوها بیرون کشیده و بازنگری شوند، قطعاً مشخص خواهد شد که آنچه امروز به تدریج در قالب رسیدگیهای قضائی در مورد تخلفات دولتهای نهم و دهم اعلام میشود و عناصر اصلی آن دولتها یکی پس از دیگری مورد تعقیب قانونی و بازداشت قرار میگیرند، همان مطالبی را به اثبات میرساند که در آن زمان توسط رسانهها افشا میشد ولی متاسفانه مورد اعتنا قرار نمیگرفت. در دوران دولتهای نهم و دهم، عدهای با غوغاهای تبلیغاتی، اصلی کردن مسائل فرعی و متهم ساختن دلسوزان به دشمنی و عناد با دولت چنان فضائی ایجاد میکردند که زمینهای برای شنیده شدن صدای واقعیتهای تلخ وجود نداشت و حتی افرادی که علیرغم فشارها و مضایق، این واقعیتهای تلخ را مطرح میکردند، متهم و یا از گردونه خارج میشدند.
واقعیت اینست که در دوران دولتهای نهم و دهم، در عین حال که در ظاهر به رسانهها آزادی طرح مطالب داده میشد اما فضائی ساخته شده بود که صدای رسانهها تحت الشعاع صداهای قویتر که همان تبلیغات فریبکارانه بود قرار گیرد. رسانه ملی نیز برای خود هیچ رسالتی در زمینه انتقاد از آن دولتها به ویژه در مسائل اقتصادی و تخلفات و آلودگیهای مالی قائل نبود. اکنون دوران شنیده نشدن صدای رسانهها سپری شده و باید تلاش زیادی برای هرچه بیشتر به گوش رسیدن این صدا که صدای مردم است به عمل آید تا رسانهها نقش موثر خود را در پاک نگهداشتن دولتها ایفا نمایند.
و سومین نکته اینست که همه باید به قوه قضائیه برای برخورد با متخلفان کمک نمایند تا بتواند رسالت مهم خود را به انجام برساند. قوه قضائیه علاوه بر کمک به حمایت عمومی نیز نیاز دارد. واقعیت اینست که عملکرد 8 ساله دولتهای نهم و دهم، آلودگیهای زیادی در جامعه پدید آورده است. برطرف ساختن این آلودگیها به تلاش زیاد قوه قضائیه نیاز دارد و این قوه درصورتی میتواند این مهم را به سرانجام برساند که از کمکها و حمایتهای همهجانبه برخوردار باشد.
تردیدی نیست که اگر رسانهها و قوه قضائیه با همدیگر در عرصه مبارزه با مفاسد همکاری نمایند، این عرصه قطعاً فتح خواهد شد. بدین ترتیب، انتظار اینست که این دو رکن حمایت شوند تا هرچه سریعتر ریشه مفاسد خشکانده شود.
اکنون که بسیاری از مسائل پشت پرده دولتهای نهم و دهم آشکار شده و افکار عمومی با واقعیتهای تلخ آن دوره هشت ساله آشنا شده است، توجه دادن به سه نکته مهم را ضروری میدانیم.
اولین نکته اینست که بدون گرفتار شدن در دام تعصبات جناحی و گرایشهای سیاسی، تمام دلسوزان کشور و نظام جمهوری اسلامی برای روشن ساختن زوایای تاریک و هنوز افشا نشده آلودگیهای دولتهای نهم و دهم تلاش کنند. این روزها سخنان زیادی از فروش نفت توسط افراد و جریانهائی خارج از وزارت نفت در دولتهای نهم و دهم و عدم بازگشت پول نفتهای فروخته شده گفته میشود که قطعاً پیگیری آن برای کشور اهمیت زیادی دارد. سئوالهای زیادی در این زمینه وجود دارد که پول این نفتها چرا به خزانه برنگشته؟ پول فروش نفتها در دولتهای نهم و دهم که رقم بالائی بوده صرف چه کارهائی شده؟ پاسخ اعتراضات دیوان محاسبات که در دولتهای نهم و دهم آمارها و ارقام زیادی از گم شدن پولها میداد، چرا هنوز داده نشده؟ و به آنهمه مفاسد که در آن دوره 8 ساله صورت گرفته چرا رسیدگی نشده است؟
به این سئوال فقط درصورتی جواب داده خواهد شد که نورافکن بازرسیهای دقیق به زوایای عملکرد دولتهای نهم و دهم نورافشانی کند و تاریکیها و ابهامات را برطرف نماید. هیچ توقع و انتظاری برای اتهام وارد کردن به دولتهای نهم و دهم وجود ندارد بلکه آنچه مورد انتظار است اینست که واقعیتها روشن شود و به مقتضای تخلفاتی که صورت گرفته با متخلفین برخورد گردد.
دومین نکته اینست که تجربه تلخ عدم اعتنا به اعتراضات و افشاگریهای رسانهها در دوران دولتهای نهم و دهم، درس عبرتی برای از هم اکنون به بعد شود و مسئولان برای مطالب رسانهها به ویژه رسانههای مکتوب اعتبار بیشتری قائل شوند. اگر انتقادها و افشاگریهای مستند به آمار و ارقام که در دوران دولتهای نهم و دهم توسط رسانهها، اعم از مکتوب و فضای مجازی، صورت گرفت، از آرشیوها بیرون کشیده و بازنگری شوند، قطعاً مشخص خواهد شد که آنچه امروز به تدریج در قالب رسیدگیهای قضائی در مورد تخلفات دولتهای نهم و دهم اعلام میشود و عناصر اصلی آن دولتها یکی پس از دیگری مورد تعقیب قانونی و بازداشت قرار میگیرند، همان مطالبی را به اثبات میرساند که در آن زمان توسط رسانهها افشا میشد ولی متاسفانه مورد اعتنا قرار نمیگرفت. در دوران دولتهای نهم و دهم، عدهای با غوغاهای تبلیغاتی، اصلی کردن مسائل فرعی و متهم ساختن دلسوزان به دشمنی و عناد با دولت چنان فضائی ایجاد میکردند که زمینهای برای شنیده شدن صدای واقعیتهای تلخ وجود نداشت و حتی افرادی که علیرغم فشارها و مضایق، این واقعیتهای تلخ را مطرح میکردند، متهم و یا از گردونه خارج میشدند.
واقعیت اینست که در دوران دولتهای نهم و دهم، در عین حال که در ظاهر به رسانهها آزادی طرح مطالب داده میشد اما فضائی ساخته شده بود که صدای رسانهها تحت الشعاع صداهای قویتر که همان تبلیغات فریبکارانه بود قرار گیرد. رسانه ملی نیز برای خود هیچ رسالتی در زمینه انتقاد از آن دولتها به ویژه در مسائل اقتصادی و تخلفات و آلودگیهای مالی قائل نبود. اکنون دوران شنیده نشدن صدای رسانهها سپری شده و باید تلاش زیادی برای هرچه بیشتر به گوش رسیدن این صدا که صدای مردم است به عمل آید تا رسانهها نقش موثر خود را در پاک نگهداشتن دولتها ایفا نمایند.
و سومین نکته اینست که همه باید به قوه قضائیه برای برخورد با متخلفان کمک نمایند تا بتواند رسالت مهم خود را به انجام برساند. قوه قضائیه علاوه بر کمک به حمایت عمومی نیز نیاز دارد. واقعیت اینست که عملکرد 8 ساله دولتهای نهم و دهم، آلودگیهای زیادی در جامعه پدید آورده است. برطرف ساختن این آلودگیها به تلاش زیاد قوه قضائیه نیاز دارد و این قوه درصورتی میتواند این مهم را به سرانجام برساند که از کمکها و حمایتهای همهجانبه برخوردار باشد.
تردیدی نیست که اگر رسانهها و قوه قضائیه با همدیگر در عرصه مبارزه با مفاسد همکاری نمایند، این عرصه قطعاً فتح خواهد شد. بدین ترتیب، انتظار اینست که این دو رکن حمایت شوند تا هرچه سریعتر ریشه مفاسد خشکانده شود.