باز هم نام خویشاوند خامنه‌ای در یک رانت جدید مطرح شد 22مرداد-99

باز هم نام خویشاوند خامنه‌ای در یک رانت جدید مطرح شد 22-مرداد-99

این غلام علی  حدادی  چندین شغله  که فرصت طلب تمام عیار است  که سالیان قبل همراه  همسرش در یک فروشگاه لباس زنانه درلندن مشغول خرید بود و به شدت آلوده به فساد وزمین و رانت خواری است  چون ازر انت  پدرهمسر مجتبی خامنه ای  برخورداراست و تازگی در بازی های سیاسی – تبلیغاتی ریاست جمهوری رئیسب نیاد مستضعفان بخشی از فسادش فاش گردید . چون هدف  تلاش کسب اعتباربرای قوه  فاسد قضاییه است  که کانون اصلی حامی کلان دزدان وغارتگران و مفسدان استو فراجناحی و باندی  مبارزه با فساد می کند در حالی که فراموش نشده  است  حداد عادل در دوران ریاست جمهوری خاتمی همراه با آخوند شاهرودی  مرده  از سوی رسانه ها فاش گردید که در طرح برچک سازی چندین میلیارد تومان در شیراز با حضور یک جوان 31 ساله شیرازی سهم دارند.

fesad_081120.jpg

صدای آمریکا - در روزهای گذشته بار دیگر نام غلامعلی حداد عادل، رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و خویشاوند آیت الله علی خامنه‌ای، در ارتباط با یک رانت و امتیاز ویژه دیگر مطرح شد. این بار صحبت از در اختیار گرفتن املاک و مستغلاتی به ارزش بیش از ۶۰۰ میلیارد تومان است.

این هفته رئیس بنیاد مستضعفان، نهاد زیرنظر خامنه‌ای، طی سخنانی درباره تصرف املاک توسط مقامات و ارگان‌های حکومتی، از تلاش غلامعلی حداد عادل، خویشاوند رهبر جمهوری اسلامی، برای تصرف یک قطعه زمین و نیز یک ساختمان به ارزش کل صدها میلیارد تومان پرده برداشت و این اظهارات با واکنش‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی همراه شد.

پرویز فتاح گفته بود که یکی از این ساختمان‌ها در محله فرشته تهران به ارزش ۲۰۰ میلیارد تومان است که آقای حداد عادل برای استقرار مدرسه فرهنگ آن را اجاره کرد و حال که موعد اجاره آن به پایان رسیده، ملک را تحویل نمی دهد.

رئیس این نهاد زیر نظر خامنه‌ای همچنین به مورد دیگر امتیاز حداد عادل، که پدرزن فرزند خامنه‌ای است، اشاره کرد و از زمین دیگری در «منطقه هروی» تهران به ارزش ۴۰۰ میلیارد تومان یاد کرد که حداد عادل برای ساخت مدرسه از بنیاد گرفته بود و پس از چند سال، چون شهرداری مجوز ساخت آن را صادر نکرد، ملک به بنیاد پس داده شد.

املاک بنیاد مستضعفان که در تهران در گران‌ترین محلات قرار گرفته‌اند، پس از انقلاب سال ۵۷ از صاحبان آنها به نام مصادره به نفع مستضعفان و فقرا، گرفته شد. برخی از صاحبان آنها زندانی یا اعدام شدند و برخی نیز ناچار به ترک کشور شدند. حال سخنان پرویز فتاح حاکی از آن است برخی از بهترین بناها و زمین‌‌ها در دست نهادها و چهره‌های سرشناس، از جمله غلامعلی حداد عادل، پدر عروس رهبر جمهوری اسلامی، است.

نکته این جا است که حداد عادل برای ساخت مدرسه خصوصی خود زمینی به ارزش صدها میلیارد تومان از بنیاد گرفته بود و اگر شهرداری مجوز آن را صادر کرده بود، ملک کاملا در اختیار او قرار گرفته بود.

افشای تصرف املاک صدها میلیارد تومانی توسط نهادهای انقلابی و افراد وابسته به علی خامنه ای در حالی صورت گرفته است که در سال‌های اخیر شهرهای مختلف ایران شاهد تظاهرات و تجمع ها در اعتراض به بحران اقتصادی و فساد مقامات بوده است.

ایالات متحده بارها فساد مالی نهادینه و غارت دارایی‌های خدادادی ایران توسط وابستگان رژیم حاکم بر این کشور را محکوم کرده و آنها را از جمله عوامل اصلی مشکلات اقتصادی و مالی ایران دانسته است. از جمله چندی پیش مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، در چند توئیت درباره مقام‌های جمهوری اسلامی گفته بود که آنها به جای کمک به مردم درگیر فساد شده‌اند.

واکنش ها در شبکه های اجتماعی

در اختیار گرفتن این املاک توسط حداد عادل، واکنش های متعددی در شبکه های اجتماعی داشت. یکی از کاربران در توئیتر با انتشار مدرسه ای در سیستان و بلوچستان که در آن بچه ها روی زمین درس می خواندند، نوشت: برسد به دست آقای حداد عادل.

کاربر دیگری تصویر زن کرمانشاهی که چندی پیش در پی تخریب خانه اش، جان باخت، را منتشر کرد و از مخاطبان خواسته است که آن را با برخورد حکومت با حداد عادل که هنوز ملک تصرف شده را پس نداده است، مقایسه کنند.

کاربر دیگری هم درباره مدرسه فرهنگ که زمین آن متعلق به بنیاد است نوشت که شهریه آن ۲۰ میلیون تومان و دانش آموزانش آقازاده‌ها و فرزندان سرمایه‌داران مذهبی، و مدیرش فریدالدین حداد عادل - پسر غلامعلی حداد عادل - است.

یکی دیگر از کاربران نیز به کنایه نوشته است که «سخنان فتاح آشکار کرد که حداد عادل سال‌ها جزء مستضعفان بوده و ما نمی‌دانستیم.»

حماسه آریو برزن

شکست مقدونی‌ها قطعی به نظر می‌رسید اما چوپانی که چندی قبل اسیرشان شده بود و منطقه را خوب می‌شناخت (و گویا کینه‌ای قدیمی هم از پارس‌ها داشت) راه دیگری نشان‌شان داد. کوره‌راهی که اسکندر و سربازانش را به پشت اردوگاه اصلی آریو برزن می‌رساند و ... .

به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «نامش را آریو برزن نوشته‌اند که البته آن زمان نامی رایج میان پارس‌ها بود. پدرش ارته‌باز از سرداران بزرگ آن روزگار و یکی از فرماندهان جنگ بدفرجام گوگمل بود. بعد از شکست در گوگمل و عقب‌نشینی داریوش سوم و سردارانش به مادها، وظیفه دفاع از پارس را به عهده گرفت و درس‌آموخته از تجربه جنگ‌های قبلی، شیوه دیگری را برای مواجهه با اسکندر و سپاه مقدونی به کار بست.

از آنجا که رویارویی مستقیم با دشمن در دشت باز را روشی ناکارآمد و از پیش شکست‌ خورده می‌دید به کمین و غافلگیری روی آورد و در یکی از تنگه‌های منتهی به پارس(احتمالا تنگ تکاب در ۴۵ کیلومتری غرب دهدشت امروز) به انتظار اسکندر نشست. پیش‌بینی‌اش این بود که دشمن حتما این مسیر را برای پیشروی انتخاب می‌کند و از این ‌رو استحکامات و دیوارهای آن ناحیه را تقویت کرد و بیست‌وچند هزار سربازی را که با خود به آنجا آورده بود، برای جنگی متفاوت با جنگ‌های پیشین در گردان‌هایی جدید سازمان داد. البته برای دشمن راه‌های امن‌تر و مطمئن‌تری هم در رسیدن به پارس وجود داشت اما عبور از این گذرگاه، مسیر را بسیار کوتاه می‌کرد و راهی مستقیم ولو سخت به قلب شاهنشاهی هخامنشی - که اسکندر به اشغال هر چه سریع‌تر آن اصرار داشت - بود.

ادامه ماجرا که گویا به چنین روزهایی از سال ۳۳۰ قبل از میلاد برمی‌گردد از فصل‌های مشهور تاریخ ماست (هرچند شاید تاریخ وقوع حادثه چندان دقیق نباشد.) سپاه دشمن قدم به آن گذرگاه تنگ گذاشت و در تله آریو برزن افتاد. شمار زیادی از مقدونی‌ها زیر سنگ‌هایی که از روی بلندی به پایین می‌غلتیدند له و کشته شدند و دست و پای بسیاری دیگر از آنها هم شکسته و خرد شد.

سنگ‌ها چند گردان دیگر را هم که برای بالا رفتن از تنگه تلاش می‌کردند، فرو مالیدند و تلفات سنگینی به مهاجمان تحمیل کردند. اسکندر که چنین ضربه‌ای را پیش‌بینی نمی‌کرد، مدتی گیج و مبهوت ماند اما بعد - به اصرار و نهیب برخی فرماندهان همراهش - با خشم و به اکراه دستور به عقب‌نشینی داد و باقی‌مانده سربازانش را به هر زحمتی که بود از آن مهلکه بیرون کشید.

شکست مقدونی‌ها قطعی به نظر می‌رسید اما چوپانی که چندی قبل اسیرشان شده بود و منطقه را خوب می‌شناخت (و گویا کینه‌ای قدیمی هم از پارس‌ها داشت) راه دیگری نشان‌شان داد. کوره‌راهی که اسکندر و سربازانش را به پشت اردوگاه اصلی آریو برزن می‌رساند و برتری موضع را - که عامل برتری در نخستین درگیری بود - از مدافعان می‌گرفت. اسکندر بخشی از سپاهش را در اردو نگه داشت و خودش به راهنمایی آن چوپان، پیشاپیش بخش دیگر سپاه قدم در کوره‌راه گذاشت.

مسیر برای مقدونی‌ها بسیار سخت بود؛ تا جایی که در بین راه به نیت چوپان و نیز به آشنایی او با منطقه شک کردند اما سرانجام به مقر مدافعان پارس رسیدند. این بار این آریو برزن بود که غافلگیر شد و در اردوگاهش به محاصره افتاد. همراه با سربازانش دلیرانه جنگید و حتی خط محاصره دشمن را شکست. سوار بر اسب به همراه جمعی از سربازانش راهی پارس شد تا زودتر از مقدونی‌ها به آنجا برسد و پایتخت را برای مقاومت آماده کند. اما دوباره این بار میان آن بخش دیگر سپاه مقدونی گرفتار شد و در آن شب تیره و تاری که جهان یکسره بر ضدش می‌کوشید برای آخرین بار به جنگ ایستاد و همراه با سربازانش که یکی بعد از دیگری به خاک می‌افتادند، کشته شد