گزیده خبرهای 21 اردیبهشت -93

گزیده خبرهای 21 اردیبهشت -93
تازه داماد وقتی جلوی در خانه عروس خانم رسید هدف اسیدپاشی مرموزی قرار گرفت. دو مرد نقابدار سایه به سایه به تعقیب مرد جوان پرداختند تا توطئه هولناک خود را اجراکنند.به گزارش ایران، نیمه شب دوازدهم اردیبهشت ماه سال جاری با فریادهای سوختم سوختم، سکوت شبانگاهی در یک مجتمع مسکونی در شهرک کیانشهر شکسته شد و اهالی به محوطه ریختند و با دیدن جوان کت و شلوار پوش که تاب و قرار نداشت و دست‌هایش را روی صورتش گرفته بود، شوکه شدند.یکی از همسایه‌ها با دیدن این صحنه سریع به خانه دوید و با سطل پر از آب برگشت و آن را روی صورت مرد جوان پاشید.جوان شیک‌پوش خیلی زود با آمبولانس اورژانس به بیمارستان شهدای یافت‌آباد منتقل شد.قربانی این تراژدی تلخ که «صادق» نام دارد و تازه‌داماد است بلافاصله در بخش مراقبت‌های ویژه تحت درمان قرار گرفت.فردای آن روز مأموران کلانتری کیانشهر برای بررسی ماجرا وارد عمل شده و تحقیقات مقدماتی را به‌عمل آوردند. آنها پی بردند صادق مغازه موبایل فروشی دارد و از سوی دو موتورسوار ناشناس هدف اسیدپاشی قرار گرفته‌است.این قربانی اسیدپاشی که از ناحیه سر و صورت و دست دچار سوختگی شده‌است و در حالی که به سختی حرف می‌زد به تیم پلیسی گفت: ساعت 12شب بود که در مغازه موبایل فروشی‌ام را بستم. از آنجا که آن شب مهمان خانه پدرزنم بودم به سمت خانه‌شان در کیانشهر رفتم.وقتی نزدیک مجتمع مسکونی آنان شدم، ناگهان یکی با گفتن واژه «هوی» مرا صدا زد، وقتی برگشتم دو مرد نقابدار موتور سوار را دیدم همزمان یکی از آنان فریاد زد بگیر و مایعی که داخل یک سطل بود را به سمتم پاشید. با سوزش سر و صورتم داد و فریاد کردم و کمک خواستم و همسایه‌ها آمدند و یکی از آنها آب به سر و صورتم ریخت و مقداری آرام شدم.همسر این تازه داماد به شوک گفت: شب حادثه منتظر آمدن صادق به خانه‌مان بودم، وقتی دیدم که خبری از وی نشد نگران شده و دلشوره عجیبی پیدا کردم تا این‌که به موبایلش زنگ زدم و گفتم نمی‌خواهی بیایی. ناگهان صدای مرد غریبه‌ای را شنیدم که گفت من همسایه‌‌تان هستم و گوشی را به مرد دیگری داد که آن مرد خودش را مأمور کلانتری معرفی کرد و گفت همسرم هدف اسیدپاشی قرار گرفته است، باورم نشد و وقتی به بیمارستان آمدم متوجه شدم چه‌ بلایی سرمان آمده است.وی افزود: همسرم تاکنون تحت چندین عمل جراحی قرار گرفته است. خوشبختانه صدمه‌ای به چشم‌هایش وارد نشده اما از ناحیه صورت بشدت سوخته است.بنابر این گزارش، مأموران پلیس که خود را در برابر یک جنایت اسیدی دیده‌اند تحقیقات ویژه‌ای را در دستور کار دارند تا بتوانند اسیدپاش‌های انتقامجو را ردیابی کنند و به دام اندازند.
حمید رسایی در اظهار نظری تازه گفته است که تحریم ایران به خاطر انرژی هسته ای نیست بلکه دلایل تحریم حصر موسوی و کروبی، حجاب خانم‌ها و اعدام است.به گزارش فرارو، این نماینده مردم تهران که در مسجد الغدیر قزوین سخن می گفت تاکید کرد که توافق ژنو پیروزی نیستاو با انتقاد از برخی اظهار نظرهای درباره همصداییش با اسرائیل افزود: « ۵ درصد غنی سازی پیروزی نیست، چه چیزی دادیم و چه چیزی گرفتیم. وقتی ما با توافق نامه ژنو مخالفت کردیم، روزنامه‌های اصلاح طلب بزک کرده آمریکا گفتند شما با اسرائیل هم صدا شده‌اید؛ اما دلیل ما این بود که شما چه چیزی داده‌اید و چه چیزی گرفته‌ایدرسایی با بیان اینکه در صورت به توافق رسیدن در ژنو نیز تحریم‌ها برداشته نخواهد شد، اظهار کرد: «دلایل تحریم حصر سران فتنه، حجاب خانم‌ها و اعدام است. اکثرتحریم‌های نفتی و بانکی بخاطر حقوق بشر استبه گفته نماینده تهران؛ این‌ها ادعا می‌کنند ما بمب هسته‌ای داریم، درست می‌گویند بمب اتم ما حجاب و دین و نیمه شعبان و... است. امریکا از این‌ها می‌ترسد وگرنه کشورهایی مثل پاکستان هم بمب اتم دارند و آمریکا با آن‌ها مشکلی ندارد.این در حالی است تنها چند روز تا برگزاری دور تازه مذاکرات ایران و گروه 1+5 جهت تدوین پیش نویس توافق جامع مانده و رسانه ها و کارشناسان غربی و به خصوص آمریکایی فضاسازی جدیدی را علیه ایران و سیاست اوباما در این زمینه آغاز کرده اند.فضاسازی که شباهات هایی با مواضع حمید رسایی داردروزنامه واشنگتن تایمز با «بی اثر» خواندن برنامه باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا برای ایران، جمهوری اسلامی را حامی تروریسم خوانده و با اشاره به اینکه ایران هنوز هم به طور علنی شعار «مرگ بر آمریکا» سر می دهد تاکید می کند که آنها هنوز هم مصمم به کسب توانایی تولید تسلیحات هسته ای و ارسال آن به نقاط مختلف جهان هستنددر همین حال جریان های تندرو در آمریکا و اروپا خواستار ورود غرب به مذاکرات حقوق بشری هستند. آن ها می گویند تا زمانیکه مسائل حقوق بشری مورد ادعای آن ها در ایران حل نشود نباید تحریم ها نیز لغو شودشامگاه روز سه شنبه تیم مذاکره کننده هسته ای برای ادامه مذاکرات جامع عازم وین است. 
مردي که کودکان کار را با وعده يک شغل خوب فريب داده و به مناطق خلوت مي‌کشاند و سپس از آنان زورگيري مي‌کرد، توسط پليس دستگير شد.به گزارش مردم سالاری، ساعت 19 جمعه شب ماموران گشت انتظامي اين يگان حين گشت زني در دولتخواه بودند که متوجه زورگيري از يک پسر بچه توسط راکب يک دستگاه موتورسيکلت شدند و ماموران با مشاهده اين وضعيت در صدد دستگير متهم برآمدند.متهم به محض مشاهده پليس فرار را بر قرار ترجيح داده و به سرعت متواري شد ماموران با اجراي طرح مهار دقايقي بعد موفق به دستگيري سارق زورگير که خود را «شهرام» 24 ساله معرفي کرد، شدند و در بازرسي از وي گوشي تلفن همراه مالباخته به همراه سيصد هزار تومان وجه نقد از متهم کشف شد. متهم پس از دستگيري به همراه شاکي به کلانتري دلالت داده شد و تحت بازحويي‌هاي فني قرار گرفتدر ادامه شاکي در تحقيقات پليسي به ماموران اظهارا داشت: در کمربندي جاده ساوه متهم به عنوان اينکه به وي کار بنايي مي‌دهد وي را فريب داده و پس از رفتن به محل خلوت و متروک اقدام به زورگيري و پاشيدن اسپري اشک آور و وارد آوردن ضربات جزئي با چاقو به وي نموده که سپس با حضور مامورين سارق زورگير دستگير شده است.پس از تفهيم اتهام به متهم «شهرام» 24 ساله ضمن اعتراف به جرم خود اظهارداشت:با موتورسيکلت ضمن پرسه زني در طول برزرگراه آزادگان تحت عنوان مسافرکش اقدام به سوار نمودن کارگران فصلي و ساختماني کرده و آنان را پس از کشاندن به محل خلوت در دولتخواه از انان زوگير کرده و اموالشان را به سرقت مي‌برم.سرهنگ اميد بهمنياري رئيس کلانتري 152 خاني آباد نو درباره اين خبر به باشگاه خبرنگاران، گفت: پس از اعترافات صريح متهم به جرم خود پرونده ايي در اين رابطه تشکيل و جهت واکاوي زواياي پنهان آن در اختيار کارآکاهان پايگاه پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
 واژگوني مرگبار موتور سوار در بزرگراه همت
معاون عملياتي و ترافيكي پليس راهور تهران بزرگ از واژگوني مرگبار يك دستگاه موتور سيكلت در ساعت 4 بامداد ديروز خبر داد. سرهنگ "پرويز حسني" در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: ساعت 4 بامداد ديروز در بزرگراه همت در مسير شرق به غرب محدوده شيخ بهايي يك دستگاه موتورسيكلت از مسير خود واژگون شد كه متاسفانه در پي وقوع اين حادثه، راكب موتور سوار جان خود را از دست داد. سرهنگ "حسني" در خاتمه به علت حادثه اشاره كرد و گفت: كارشناسان پليس، علت اين حادثه را 50 درصد از جانب موتور سوار به علت تخطي از سرعت مطمئنه و 50 درصد سازمان شهرداري به علت عدم ايمن سازي عمليات و ايمني اعلام كرده‌اند
دستگيري اوباش "متلك‌گو"
رئيس كلانتري 156افسريه از دستگيري اوباشي خبر داد كه براي زنان عابر مزاحمت ايجاد مي‌كرد. سرگرد "يوسفوند" در گفت وگو با خبرگزاري دانشجويان ايران، در تشريح جزئيات اين خبر گفت: عوامل گشت كلانتري افسريه در ساعت22، يازدهم ارديبهشت ماه امسال، در حين گشت زني در20متري افسريه بودند كه شخصي به هويت "ساناز" به واحد گشت مراجعه و اظهار كرد كه فردي به هويت "سامان" براي وي مزاحمت ايجاد كرده است. وي افزود: ماموران بلافاصله وارد عمل شده و به بررسي موضوع پرداختند كه ماموران در بررسي‌هاي پليسي و تحقيقات محلي ضمن اطمينان از صحت گفته‌اي شاكيه دريافتند متهم براي ديگر عابران خانم نيز مزاحمت ايجاد كرده كه چند خانم هم از وي شاكي بودند و به واحد گشت مراجعه كردند. يوسفوند افزود: در حين ثبت شكايات زنان محل، فرد خاطي مشاهده شد كه وي پس از رويت ماموران اقدام به فرار كرد كه ماموران به تعقيب وي پرداخته با شليك يك عدد تيرهوايي مشقي وي را در محل دستگير و متهم را به همراه شكات به كلانتري مكنتقل كردند در تحقيقات پليسي مشخص شد متهم از از اراذل و اوباش منطقه افسريه تهران است كه پرونده ايي در اين ارتباط تشكيل و به مقام قضايي ارجاع شد. 
تازه داماد بدبين، با 6 موبايل مزاحم زنش مي‌شد!
تازه‌ داماد كه با دختري 20 سال كوچكتر از خود ازدواج كرده بود، در باتلاق بدبيني‌هاي خود فرو رفت. اين مرد 40ساله كه مدرك دكترا دارد در مراسم ختم پدربزرگش با دختري آشنا شد و به خواستگاري وي رفت. به گزارش عصر ايران، اوايل هفته گذشته، زن جواني به دادگاه خانواده ونك رفت و خواستار طلاق از شوهرش شد. همزمان با اين تقاضا، مرد شيك‌پوشي كه چهره‌اي آرام داشت اصرار كرد با همسر جوانش زندگي را ادامه دهد و گفت كه به هيچ‌ عنوان حاضر به جدايي نيست. اما زن كه 24ساله است به قاضي دادگاه گفت: مادرم دخترعمه پدر شوهرم است و 4 سال پيش وقتي شنيدم بزرگ خاندان فاميل درگذشته است به خواسته مادرم تصميم گرفتم من نيز در مراسم عزاداري شركت كنم. وي افزود: در همين مراسم بود كه دكتر را ديدم كه مردي شيك‌پوش و باكلاس بود،. وقتي شنيدم كه شوهرم با وجود 40سالگي هنوز ازدواج نكرده است و در يك شركت اروپايي مستقر در ايران كار مي‌كند تعجب كردم و نمي‌دانم چرا وقتي خواهر دكتر خواست براي دقايقي سر ميز آنها بنشينم، پذيرفتم. شوهرم شنيد كه دانشجو هستم و ادعا كرد مي‌تواند برايم كاري دست و پا كند و همين باعث شد شماره موبايلم را به وي بدهم. يك هفته بعد دكتر به من زنگ زد و خواست به شركتش بروم. تصورم اين بود برايم كاري پيدا كرده است و سريع پذيرفتم. در آنجا وعده كار را به من داد اما به سختي توانست خيلي مودبانه از من خواستگاري كند. ابتدا شوكه شدم اما بعد احساس كردم به وي علاقه‌مند هستم. خيلي از دخترها آرزو دارند شوهري با اين خصوصيات داشته باشند. يك هفته بعد جواب بله را دادم و با هم در كمتر از 6 ماه ازدواج كرديم. از وقتي وارد خانه دكتر شدم به رفتارهاي عجيب وي برخوردم اما زياد حساس نشدم. حتي تمايل نداشت من به دانشگاه بروم اما بروز نمي‌داد. تنها گفت تا فارغ‌التحصيلي كامل نيازي نيست به سركار بروم و من را با جملات رنگين و سنگين راضي كرد تا همان درسم را ادامه دهم. احساس مي‌كردم از سر دلسوزي است. مدتي به خوبي گذشت تا اين‌كه مزاحمت‌هاي تلفني شروع شد. راستش را بخواهيد ترسيده بودم. خصوصا وقتي شوهرم در خانه بود تماس‌هاي مرموزي با موبايل و تلفن خانه‌ام برقرار مي‌شد. دكتر ابتدا حساسيتي نشان نداد و عنوان كرد حتما اشتباهي مي‌گيرند يا بالاخره خسته مي‌شوند و از اين كار دست مي‌كشند اما بعدها مرتب من را زير سوال برد و گفت كه حتما خارج از خانه يا در دانشگاه روابطي دارم كه طرف‌هاي مقابل مي‌خواستند زندگي‌مان را نابود كنند. شماره موبايلم را عوض كردم اما مزاحمت‌ها ادامه داشت. وقتي سفر مي‌رفتيم در خودرو نزد دكتر مرتب موبايلم زنگ مي‌خورد. كلافه شده بودم. هر وقت هم مي‌خواستم شكايتي كنم دكتر بهانه مي‌آورد و من زمان را از دست مي‌دادم. شماره‌هاي مختلفي از موبايل‌هاي اعتباري و غيراعتباري به من زنگ مي‌زدند و اينكه شوهرم اجازه شكايت نمي‌داد برايم عجيب بود تا اين‌كه يك روز براي رفتن به دانشگاه عجله داشتم و چون خودرويم خراب بود خودرو دكتر را برداشتم و رفتم. آن روز هيچ مزاحمتي نبود. فقط شوهرم به من زنگ زد و دلخور بود كه چرا خودرويش را بدون اجازه برداشته‌ام و من بهانه آوردم كه عجله داشتم، دكتر هم خواست كه سريع برگردم. زن نگاهي به شوهرش انداخت و ادامه داد: به‌صورت اتفاقي خواستم كيفم را در صندوق عقب گذاشته و براي دقايقي داخل يك آرايشگاه شوم. وقتي صندوق عقب را باز كردم نزديك به 6 موبايل و سيمكارت‌هاي زيادي را ديدم كه آنجا بودند و فهميدم همه مزاحمت‌ها زير سر شوهرم بود. به خانه برگشتم و انگار شوهرم منتظر بود و با صداي آرامي گفت كه هميشه نگرانم بود كه به‌خاطر تفاوت سني‌مان خيانتي بكنم. انگار دنيا روي سرم خراب شده بود و از همان لحظه خانه دكتر را ترك كردم و حالا طلاق مي‌خواهم. شوهرم كه صدايش مي‌لرزيد، گفت: اشتباه كردم، مي‌پذيرم. خيلي از دوستان و بستگان مي‌گفتند با دختري كه 20 سال از تو كوچكتر است ازدواج نكن و من تحت تاثير همين حرف‌ها بودم كه بدبين شدم. مزاحمت‌هايم براي اين بود كه بهانه‌اي پيدا كنم و اجازه ندهم همسرم به دانشگاه برود و الان پشيمانم و حاضر هستم جبران كنم. بنا بر اين گزارش، قاضي پرونده به اين زوج مهلت داد تا با هم به توافق برسند و از زندگي شيرين لذت ببرند و اگر به تفاهم نرسيدند به دادگاه مراجعه كنند. 
جنايت هولناك مرد متاهل براي ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش

مرد جنايتكار براي ازدواج با زن مورد علاقه‌اش نقشه هولناك قتل اعضاي خانواده‌اش را اجرا كرد. سردار "محمدرضا ميرحيدري" فرمانده انتظامي استان قزوين در تشريح اين خبر گفت: دي ماه سال گذشته فوت مشكوك زن جواني و دختر شش ماهه‌اش به نام نازنين زهرا به ماموران پليس شهرستان آبيك اطلاع داده شد. در ادامه تيمي از ماموران با حضور در محل تحقيقات در اين زمينه را آغاز كردند. بررسي‌ها نشان مي‌داد زمان حادثه زن جوان به همراه دو فرزند شش ساله و شش ماهه خود در خانه حضور داشتند كه پدر خانواده به نام امير پس از ورود به خانه متوجه انتشار بوي گاز و مرگ همسر و نوزاد شش ماهه‌اش شده بود. وي افزود: پسر شش ساله اين خانواده موفق شده بود خود را به بيرون از اتاق رسانده و در پذيرايي بيهوش شده بود. بررسي‌ها نشان داد پاره شدن شلنگ گاز بخاري باعث نشت گاز و خفگي مادر و فرزند شده بود. فرمانده انتظامي استان قزوين خاطرنشان كرد: پس از بررسي‌هاي مقدماتي پرونده با عنوان مرگ مشكوك در اختيار ماموران قرار گرفت و اجساد به پزشكي قانوني منتقل شدند. به گزارش مهر، سردار ميرحيدري تاكيد كرد: در ابتدا ماموران به تحقيق از خانواده قربانيان پرداختند كه پدر خانواده گفت: صبح به محل كارم رفته و عصر وقتي برگشتم متوجه انتشار بوي گاز در خانه شدم. خانواده زن جوان نيز در تحقيقات مدعي شدند اين زوج هيچ اختلافي با يكديگر نداشتند. وي ادامه داد: با تكميل تحقيقات مقدماتي بررسي‌هاي پليسي در اين زمينه ادامه يافت تا اين كه كارآگاهان پليس آگاهي با بررسي دوباره محل حادثه و ارتباطات پدر خانواده به امير مشكوك شده و او را با دستور قضايي تحت بازجويي قرار دادند. متهم در ابتدا منكر هر گونه دست داشتني در اين حادثه شد، اما شامگاه سه شنبه گذشته در برابر دلايل پليسي لب به اعتراف گشود و سناريوي خود براي قتل اعضاي خانواده‌اش را فاش كرد. امير در بازجويي‌ها گفت: چندي قبل از حادثه به زن جواني علاقمند شده و با او رابطه پنهاني داشتم. روز تولدم آن زن يك پيامك تبريك به من داد كه باعث شد همسرم متوجه ماجرا شود. از آن زمان درگيري ما آغاز شد و من براي اين كه بتوانم با زن مورد علاقه‌ام ازدواج كنم نحوه قتل اعضاي خانواده‌ام را طراحي كردم. صبح روز حادثه زماني كه به محل كارم مي‌رفتم همسر و فرزندانم در خواب بودند. براي اجراي نقشه‌ام قسمتي از شلنگ گاز را بريدم تا با انتشار گاز خانه منفجر شود اما عصر وقتي بازگشتم متوجه شدم بر اثر انتشار گاز همسرم و نازنين زهرا جان باخته‌اند اما پسر شش ساله‌ام زنده است. هيچگاه تصور نمي‌كردم پليس متوجه ماجرا شود و مرا دستگير كند. فرمانده انتظامي استان قزوين در پايان تاكيد كرد: متهم پس از اقرار به جنايت با قرار قانوني روانه زندان شد.