گزیده خبرهای ویژه دروغ نامه کیهان ۱۰ –تیر-۱۴۰۰
اعتماد: نرخ تورم 60 درصد است نه 43 درصد
یک روزنامه حامی دولت میگوید: نرخ تورم بیش از آمار اعلامی دولت و
60 درصد است.
روزنامه اعتماد از قول یک کارشناس اقتصادی نوشت: بررسيها نشان ميدهد
نرخ تورم بيش از نرخي است كه مركز آمار اعلام ميكند اين در حالي است كه در ساير
كشورها همه اقلام حتي خودروهاي دست دوم را هم براي اعلام نرخ تورم محاسبه ميكنند.
افزايش نرخ تورم طي چند سال گذشته رشد چشمگيري داشته اما متاسفانه
مسئولان با يكسري محاسباتي كه انجام ميدهند سعي بر آن دارند تا نرخ تورم را كمتر
از نرخ واقعي آن نشان دهند. در بررسيهايي كه ما از چند ماه قبل شروع كرديم به اين
موضوع پي برديم كه نرخ تورم بيش از ۶۰
درصد رشد داشته است، اما اينكه چرا نرخ تورم را پايينتر از نرخ واقعي آن نشان ميدهند
موضوعي است كه مسئولان اين حوزه بايد پاسخگو باشند، چرا كه بين ۲۰ تا ۳۰ درصد نرخ تورم مربوط به بخش مسكن است (قيمت مسكن در اين مدت بين ۴۰ تا ۵۰ درصد رشد داشته) اما در محاسبات مركز آمار اين نرخ كمتر در نظر
گرفته شده، همچنين قيمت پوشاك و لوازم خانگي در حال حاضر به ترتيب 4/5 تا ۶ برابر شده. ضمن اينكه هزينه حملونقل
كه شامل هزينه مربوط به قيمت خودرو و استهلاك آن ميشود تا ۱۰ برابر رشد كرده است.
با محاسباتي كه ما انجام دادهايم نرخ تورم بيش از ۶۰ درصد رشد داشته و اين يعني
ابرتورم، اما در مجموع سه مدل تورمي در کشور وجود دارد، يكي تورم داراييها است
(تورم در بخش زمين، سهام، طلا و مسكن و ...)، دومين تورم در بخش كالايي است كه آن
هم به دو بخش تقسيم ميشود؛ يكي كالاهايي كه دولت از آنها حمايت و آنها را كنترل
ميكند (برخي اقلام خوراكي و ...) و بعدي كالاهايي است كه دولت از آنها حمايت نميكند
(گوشي موبايل، خودروهاي وارداتي، لوازم خانگي و...)، سومين بخش نيز تورم در بخش
خدمات است كه ۵۰ درصد نرخ تورم در اين بخش
محاسبه ميشود. با توجه به رشد قيمت ارز كه از سالهاي گذشته شاهد آن بوديم تصويري
كه در حال حاضر از تورم وجود دارد بيشتر در بخش كالايي و خدمات است. تورم قسمت
داراييها به پايان رسيده و حتي در برخي از قسمتها مانند سهام و مسكن شاهد نزولي
شدن قيمتها نيز هستيم و بايد گفت در اين دو حوزه كالايي و خدمات تورم همچنان وجود
دارد.
یادآور میشود دولت، نرخ تورم سالیانه در پایان خردادماه را 43 درصد
و تورم نقطهای را 47 درصد اعلام کرده است.
شرق و اعتماد:
آقای روحانی برای چه باید از شما تشکر شود؟
سخنان آقای روحانی مبنی بر مطالبه تشکر از عملکرد دولت با وجود
سوءمدیریت انجامشده، صدای نشریات حامی دولت را هم درآورد.
آقای روحانی اخیرا گفته بود «یک نفر هم به ما خسته نباشید نگفت».
روزنامه شرق در اینباره در یادداشتی با عنوان «چرا تشکر نمیکنید؟»، نوشت: همیشه
از خودم میپرسم که اگر رئیسجمهور به قول خودشان زودتر از قضیه بنزین باخبر میشدند،
آنوقت قرار بود چه اتفاقی در کشور رقم بخورد؟ آیا اساسا اعتراضی شکل نمیگرفت؟ یا
تجمعات مردم به نحو بهتری اداره میشد؟ یا ممکن بود اساسا جلوی افزایش قیمت بنزین
گرفته شود؟ یا... زیرا بر همگان واضح و مبرهن است که افزایش قیمت سوخت (هزینه حملونقل)
بهعنوان یکی از اجزای قیمت تمامشده هر کالایی، چگونه میتواند به افزایش سطح
عمومی قیمتها (تورم) منجر شود؟ ولی به همان سیاق گذشته، قرار است که در این هفته
قیمت لبنیات 70 درصد گران شود. بازهم ممکن است شما بهعنوان رئیسجمهور در جریان
این موضوع قرار نگرفته باشید؟ ولی اگر تصور کنیم که در جریان قرار دارید، آنوقت
میتوانیم روی چه اقدامات شما حساب ویژهای باز کنیم؟ به نظر میرسد که در این
خصوص هم قطعا عامل پیدایش چنین مشکلی «نظام توزیع» کشور است نه «نظام تولید»، زیرا
بعید است که گاوها خردمندانه اعتصاب کرده باشند یا از شدت عصبانیت پس از مشاهده
روند قیمتها و نرخ تورم سالهای اخیر، شیرشان خشک شده باشد؟ مطمئنا باز موضوع
واسطهها و دلالها در میان است خانوارها «نانی» که امسال درست در آستانه انتخابات
50 درصد گران شد، در شیر گرمی که قرار است هفته آینده 70 درصد بر قیمت آن
بیفزایند، تلیت میکردند و بهعنوان شام به فرزندانشان میخوراندند. اما ظاهرا به
این میزان هم رضایت نمیدهند و قرار است با این افزایش قیمتها، شیر را نیز از
سفره آنها حذف کنند.
به نظرتان تشکر چنین مردمی با شکم گرسنه که عائله شما محسوب میشوند،
حتی با فرض ادا کردن هم چه ارزشی میتواند داشته باشد؟
از جانب آن دسته از کارمندانی که بهدلیل بیعرضگی مدیرانشان در طول
سالهای دولت شما بیکار بودند و حتی یک قلم نزدند یا قدمی برنداشتند ولی حقوق
آنها حتی یک روز هم به قول شما به تأخیر نیفتاد، از جنابتان تشکر و قدردانی میکنم!
در همین حال روزنامه اعتماد نیز در یادداشتی با عنوان «خشمگین باشیم
یا خسته نباشید بگوییم»، مینویسد: چرا دولت آقاي روحاني با چنين احساسي از
قدرناشناسي در حال رفتن است و چرا كسي از اين رفتن دلتنگ نشده است؟ بهترين عنوان
اين است كه بگوييم دستگاه عظيم دولت دوازدهم تقريبا رها شد و وزرا و مديران ارشد
افزون براينكه ضعيف انتخاب شدند تا صرفا سازمان مربوطه را بچرخانند، گويا آزاد
گذاشته شدند تا به ميزان اراده و سليقه و انگيزه خود كار كنند و ظاهرا از مركز
فشاري براي اجراي مجدانه و متناسب با مشكلات بر ايشان وارد نميشد، در اين دوره
هرچه جلوتر رفتيم انسجام در كار قوه مجريه كمرنگتر شد و اطلاق يك مجموعه واحد كه
در زمينههاي مختلف برنامه و هدفهاي مشخص داشته باشد معني خود را از دست داد.
بسيار شنيده شد كه وزرا به سختي و در فاصلههاي زماني طولاني قادر به ملاقات با
رئيسجمهور ميشدند و اتخاذ تصميمهاي ضروري و فوري و بزرگ كه كل اراده دولت را
طلب ميكرد با تاخيرهاي پرآسيب روبرو ميشد. چيزي كه حسرت يك خسته نباشيد خشك و
خالي را تاكنون بر دل دولت گذاشته است رفتارها و گفتارهاي عجيب شخص رئيسجمهور است.
از اين كليات حسرتبار كه بگذريم گويا رئيس دولت با دل و روح و روان
مردم هيچ كاري نداشت! ماجراي گراني بنزين نمونه بسيار روشني از نوع رفتار رئيس
دولت با مردم بود، او قبل از گراني بنزين بايد با پوزش و شرمندگي جلوي ملت حاضر ميشد
و توضيح ميداد و خواستار صبر بزرگوارانه مردم ميشد، وي نه تنها اين كار را نكرد
كه بعدها در سخناني بهتآور كه بعضا با خندههاي مليح همراه ميشد عذر آورد كه وي
صبح جمعه از ماجرا مطلع شده است! فقط همين جمله كه در تاريخ خواهد ماند و صداها
خواهد كرد كافي بود كه دولتش سقوط كند اگر مورد حمايت قرار نميگرفت و مردم متوجه
وخامت اوضاع
نبودند.
سوءمدیریت
بازار نهادههای دامی مینگذاری برای دولت بعد
سوءمدیریت دولت در زمینه توزیع نهادههای دامی، موجب بحران جدی در
تولید گوشت و مرغ شده است.
روزنامه جوان در این باره نوشت: انتشار ویدئو کشتار گاوهای آبستن طی
هفتههای گذشته افکار عمومی را ناراحت کرد و نشان داد که ضعف مدیریت و سیاستگذاری
در حوزه اقتصاد تا چه حد میتواند فاجعه بیافریند.
وضعیت توزیع نهادههای دامی در کشور به بدترین شکل خود وفادار مانده
است؛ چه مرغداران و چه دامداران از این وضعیت گله سر دادهاند و مشکلات بزرگی طی
روزهای گذشته ایجاد کرده است. فعالان این بخش میگویند هیچ مکانیسم درستی در این
بخش وجود ندارد و بدقولی و اقدامات عجیب دولتیها آنها را در معرض ورشکستگی قرار
داده است؛ مثلاً مرغداران، میگویند متأسفانه از سامانه بازارگاه به اندازه کافی
نهاده توزیع نمیشود و برخی از تولیدکنندگان بیش از دو ماه است که پول واریز کردهاند،
اما سهمیه دان آنها هنوز نرسیده است.
رئیس انجمن پرورشدهندگان مرغ گوشتی با اشاره به اینکه با توجه به
شرایط موجود و نوسان لحظهای قیمت نهادهها نمیتوان نرخ تمامشده تولید برای مرغ
تعیین و اعلام کرد، میگوید: قیمت مصوب مرغ زنده ۱۷ هزار تومان و قیمت مصوب مرغ گرم ۲۴ هزار و ۹۰۰
تومان است، اما فقط میادین میوه و ترهبار مرغ را به این قیمت عرضه میکنند و در
فروشگاههای سطح شهر قیمت بالاتر از این میزان و بسته به نقاط مختلف بین ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان است.
آشوبی که در توزیع نهادههای دامی رخ داده کار دامداران را به ذبح
سرمایه خود کشانده است و البته دولتیها، توجهی به این موضوع ندارند تا در صورت
تداوم این شرایط، دولت آینده با یک بحران بزرگ مواجه شود.
خدمت ندانسته
یونسی به رژیم درمانده اسرائیل
وزیر اطلاعات دولت خاتمی گفت: نفوذ موساد در بخشهای مختلف کشور به
حدی است که جا دارد همه مسئولین جمهوری اسلامی، برای جان خودشان نگران باشند.
علی یونسی در گفتوگو با جماران اظهار داشت: از نفوذ سرویسهای
اطلاعاتی و مخصوصاًًًً اسرائیل غفلت شد. ۱۰
سال اخیر متأسفانه نفوذ موساد در بخشهای مختلف کشور به حدی است که جا دارد همه
مسئولین جمهوری اسلامی برای جان خودشان نگران باشند. متأسفانه سازمانهای امنیتی و
اطلاعاتی به جای اینکه آنها را شناسایی کنند، به جان خودیها افتادهاند.
وی میافزاید: برای من بهعنوان فردی که مدتی در وزارت اطلاعات کار
کردهام بسیار دردآور هست. در زمان ما و قبل از ما چنین نفوذهایی وجود نداشت و
آنچه که میگفتند کار اسرائیل است ثابت شد که نبود. ولی بعد از ما به دلیل رقابت
سرویسهای اطلاعاتی، موازیکاری که در وزارت اطلاعات رخ داد و سازمانهای جدیدی که
در مقابل وزارت اطلاعات ایجاد شد، وزارت اطلاعات را تضعیف کردند.
یونسی گفت: آن سازمانهای جدید و موازی وزارت اطلاعات به جای اینکه
با نفوذ مبارزه کنند، مشغول کنترل و مبارزه با خودیها شدند. میدان برای نفوذ
سرویسهای جاسوسی دنیا باز شد و امروز ما حق داریم برای همه جا و هر اتفاقی که رخ
بدهد نگران باشیم.
درباره اظهارات آقای یونسی گفتنی است؛ اولا اینکه ایشان- ولو با
ادبیات مغلوط- اذهان را موضوع «نفوذ» کرده، مغتنم است. یونسی عضو طیفی است که بخشهایی
از آنها به مدت بیست سال، موضوع توطئه و نفوذ را انکار کرده یا آدرس غلط درباره آن
دادهاند.
ثانیا، طبق نظر آقای یونسی اسرائیل بایستی در موقعیت دشمن جایابی
شود. اینجا هم اغلب مدعیان اصلاحطلبی و سران آن (از جمله خاتمی و موسوی)،
کارنامه مردودی دارند.
آنها در فتنه آمریکایی- انگلیسی سال 88 تا جایی پیش رفتند که در روز
قدس، دودستگی ایجاد کردند. آن روز، شعار القاشده وزارت خارجه اسرائیل، از سوی فتنهگران
تکرار شد: «نه غزه، نه لبنان». بهنظر آقای یونسی، این خیانت بزرگ اگر نفوذ در
میان برخی مدعیان سابق انقلابیگری و خط امام نیست، پس چیست؟ ضمنا باید یادآوری کرد
آقای «ک» (از گردانندگان اتاق فکر فتنه سبز در لندن) سفری مخفیانه به سرزمینهای
اشغالی داشت. خیانت فعالان فتنه سبز به حدی بیسابقه و چشمگیر بود که بارها از سوی
سران رژیم صهیونیستی مورد تمجید واقع شدند. فتنه 88، دومین خیانت این طیف نفوذزده،
پس از خیانت سال 78 بود و جالب اینکه در همان دوره نیز روزنامه خرداد وابسته به
اولین وزیر کشور دولت اصلاحات، سنگ اسرائیل را به سینه زد و از جمله به این دلیل
محاکمه شد.
ثالثا در فتنه قتلهای زنجیرهای، چند منتقد نجیب نظام به قتل رسیدند
و فضای تبلیغاتی مسمومی به راه افتاد. یکی از قربانیان این جنایت مشکوک، مرحوم
دکتر مجید شریف، مترجم کتاب روشنگرانه و ضد صهیونیستی پروفسور روژه گارودی با نام
«اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل- تاریخ یک ارتداد» بود. آقای یونسی که پس از
کنارهگیری وزیر وقت، وزیر اطلاعات شد، آیا بررسی مستقلی انجام داد که چرا باید
مترجم کتاب ضد صهیونیستی در تهران ترور شود؟
نکته قابل تأمل اینکه سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، دوازده سال
بعد از این جنایت، در سال 89 نوشت: «دشمنان اسرائیل فقط روحالله خمینی و مذهبیها
نیستند حتی در میان کمونیستها و برخی ملی- مذهبیها هم میتوان چنین دشمنانی را
پیدا کرد. گارودی که از سران حزب کمونیست فرانسه بود، مسلمان و مرید خمینی شد و
نامش را از «روژه» به «رجاء» تغییر داد. او بهخاطر این کتاب، در فرانسه محکوم شد.
ترجمه مجید شریف از این کتاب، هیچگاه از سوی روشنفکران حکومتی مورد نقد و نکوهش
قرار نگرفت». این جنایت در دولت خاتمی اتفاق افتاد، اما نفوذیهای مدعی اصلاحطلبی،
فاز دوم عملیات را با حمله به نظام و انقلاب کلید زدند، بیآنکه امثال آقای یونسی
شهامت به خرج بدهد و بپرسد یا بگوید که چه کسانی مثلا از مترجم کتاب ضد صهیونیستی
گارودی کینه به دل داشتند و چرا او را کشتند و خونش را به گردن جمهوری اسلامی
انداختند؟
رابعا آقای یونسی با القای دوگانگی میان وزارت اطلاعات و اطلاعات
سپاه و دخیل دانستن آن در غفلت از نفوذ، آدرس غلط میدهد. او لابد اطلاع دارد که
اطلاعات سپاه دوشادوش سربازان گمنام امام زمان (عج) در وزارت اطلاعات، با شبکههای
نفوذ پیچیدهای برخورد کرده که متأسفانه یک سر آن در برخی مراکز حساس دولتی بود.
چند نمونه از این نفوذها، شبکه آمدنیوز، گاندوها و همچنین شبکه نفوذی بود که به
بهانه محیط زیست و با میانداری معاون فراری سازمان محیط زیست تشکیل شده بود. برخی
از این شبکه به صهیونیستها وصل بودند. متأسفانه آقای یونسی به جای مقامات میزبان
عناصر نفوذی، سازمان اطلاعاتی قدرتمند و کاربلدی را که دست سرویسهای جاسوسی را
کوتاه کرده، متهم میکند و خود این کار، شکبرانگیز است. آیا او میداند و عمدا
آدرس گمراهکننده میدهد؟ یا نمیداند و با واسطه، بازیچه عملیات روانی دشمن
شده است؟
خامسا رژیم صهیونیستی در بدترین و ضعیفترین دوره عمر نامشروع خویش
به سر میبرد و در داخل و خارج با بحرانهای عمیق دست و پنجه نرم میکند. آشوب
سیاسی و اجتماعی که موجب برکناری نتانیاهو شد، تشدید خرابکاریها و انفجار در
مراکز حیاتی این رژیم، و حملات موشکی بیسابقه مقاومت فلسطین، بخشی از این گرفتاریهاست.
به همین دلیل هم مقامات سیاسی و امنیتی اسرائیل، بنا را بر بلوف و
بزرگنمایی درباره تحرکات ضدایرانی گذاشتهاند؛ و حال آنکه آنها حداکثر، بخشی از
ناتوی اطلاعاتی (شامل سیا، امآیسیکس و برخی سرویسهای دیگر اروپایی) محسوب میشوند.
در عین حال، همین سه سال قبل بود که صهیونیستها اعلام کردند گونن سِگِو، وزیر
اسبق انرژی و امور زیربنایی در دولت اسرائیل، سالها جاسوس ایران بوده و به همین
اتهام به 11 سال زندان محکوم شد. بنابراین ضمن مبارزه قاطع با سرپنجههای نفوذ،
باید دقت داشت که اسیر عملیات روانی دشمن درمانده نشد.