حدادعادل در گفتوگوی تلویزیونی عملکرد بازار مکاره هفتم دوست نداشتم از بهشت فرهنگی به دنیای سیاست
هبوط کنم/، در انتخابات مجلس شرکت کردم. با روحانی رفیقم.15 تیر-92
گفته می شود گربه دستش به گوشت نمی رسد
می گوید پیف پیف چقدر بوی بد میده ؟ حال داستان غلام ِ علی حداد عادل است که فامیل وهم منقلی رهبر ولی فقیه است که سور
به سیاست با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن رفسنجانی زده است. زیرا وی با بازگویی
تاریخچه زندگی ومبارزه کردنش در زمان شاه وپس از آن تا به بهشت فرهنگی رسیده است
که حاضر نیست آن را با هبوط سیاسی عوض کند .ولی نگفته است که چرا با ابطال کردن
حوزه های انتخاباتی مجلس ششم از سوی آخوند فسیل جنتی که از ردیف نیمکت ذخیره 33 به
ردیف 27 ارتقا یافت وجای علیرضا رجایی ملی مذهبی را گرفت که راهی زندان اوین شد .
البته ورود وی به بازار مکاره ششم سرپل پرش ریاست بازار مکاره هفتم وی شد. تازه
قبل از ورود و رئیس بازار مکاره هفتم شدنش
صحبت از خانه نشینی کرده بود که با فتوای مادرش که حیف است خانه بماند چون وی
انگیزه وعلاقه ی خدمت فراوان دارد. عجیب
است که حداد عادل در بیان مبارزات سیاسی-
مذهبی خود در زمان شاه نگفته است که چگونه
ساواک بدلیل سیاسی شدن انجمن اسلامی
دانشگاه شیراز وی را از دانشگاه شیراز اخراج می شود زیرا که گفته اینجا کار بیشتر سیاسی شد و ساواک
هم مرا اخراج کرد و من به تهران آمدم و در دانشگاه بهشتی (ملی سابق) مشغول کار شدم
چون شاگرد اول دوره فوق لیسانس بودم همه جا من را میخواستند. اما وی نگفته که چرا
ساواک با استخدام وی در دانشگاه ملی تهران
مخالفت یا ممانعت نکرد؟در صورتیکه در همان زمان فارغ التحصیلانی که می
خواستند به استخدام آموزش وپرورش در آیند می بایست 6 ماه بطور آزمایشی تدریس می
کردند تا ساواک تحقیق و بررسی کند که وی دوران دانشجویی فعالیت مخالفت سیاسی علیه
نظام نداشته است تا به استخدام رسمی در آید در غیر اینصورت بدون پرداخت حقوق و دست
مزد اگر بازداشت نمی شد عذرش خواسته یا
استخدام نمی شد . همچنین حداد عادل با
فراموش کردن چندین ماه جلوتر از 24 خرداد92
یک ائتلاف 2+1 تشکیل شد که وی نیز
عضو این ائتلاف شد . ولی چون در مناظره های تلویزیونی نامزدان ریاست جمهوری وی چیزی
برای گفتن نداشت .از سوی دیگرر قابت و اختلاف میان نامزدان اصول گرایان ریاست
جمهوری که موافقت به انصراف به نفع یک نامزد نکردند بطور مفتضحانه ای شکست خوردند
. اما اکنون حداد عادل نمی گوید چرا اگر
چنانچه علاقه ای نداشت .پس برای چه خود را
نامزد ریاست جمهوری نمود ؟ ولی با صورت مسأله پاک کردن ردانه مدعی شده: علیرغم
میل خودم که دوست نداشتم از بهشت فرهنگی به دنیای جهنم سیاست هبوط کنم، در نمایش انتخابات مجلس
شرکت کردم.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، غلامعلی حدادعادل نماینده
مردم تهران در مجلس شورای اسلامی که ریاست مجلس در دوره هفتم را نیز برعهده
داشت با حضور در برنامه تلویزیونی «شناسنامه» به طرح خاطرات و ناگفتههایی از قبیل
دوران مبارزاتی خود، دوره های مختلف مجلس و نحوه تعامل با رییس جمهور و نیز
خصوصیات و ویژگیهای زندگی مقام معظم رهبری پرداخت که متن این گفتگو به شرح زیر
است:حداد عادل در ابتدای برنامه درباره فعالیتهای قبل از انقلاب خود و اینکه از
کجا به مبارزات پیوست و چگونه با امام(ره) و انقلاب آشنا شد، اظهار داشت: من به آن معنایی که دائما زندان باشم یا دائما تحت تعقیب باشم،
در مبارزات انقلابی شرکت نکردم در حدی که مثلا مبارزان صف اول مثل آیتالله خامنهای
و دیگران بودند اما هم زندان رفتم و هم مرتب به ساواک احضار میشدم.وی
ادامه داد: ورود بنده به دانشگاه که یک طبقه اجتماعی خاصی بود، مقارن شد با
فضای اختناق و خفقانی که بعد از 15 خرداد در کشور حاکم شده بود و آن تحولی که 15
خرداد ایجاد کرده بود.حدادعادل اضافه کرد: در دوره
فوق لیسانس در دانشگاه شیراز فعالیت مذهبی من به دلیل فضای دانشگاه شیراز بیشتر شد
و من آنجا انجمن اسلامی دانشجویان را که تعطیل شده بود احیا کردم با اینکه معلم
دانشگاه بودم هم دوره فوق لیسانس درس میخواندم و هم مربی بودم و درس میدادم ولی
انجمن اسلامی دانشجویان را احیا کردم.نماینده تهران در مجلس شورای
اسلامی تصریح کرد: اینجا کار بیشتر سیاسی شد و ساواک
هم مرا اخراج کرد و من به تهران آمدم و در دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق) مشغول
کار شدم چون شاگرد اول دوره فوق لیسانس بودم همه جا من را میخواستند.مشاور
عالی مقام معظم رهبری ادامه داد: ساواک با ادامه کار من در دانشگاه ملی هم مخالفت
کرد و مدتی بیکار بودم تا اینکه دوباره سر کار برگشتم و در شهریور
50 دستگیر شدم و -2-3ماهی در قزل قلعه زندانی بودم.وی ادامه داد: وقتی
که آزاد شدم تا یک مدتی در دانشگاهها من را راه نمیدادند تا در بهمن 51 یا
بهمن 50 در دانشگاه صنعتی شریف دوباره معلم شدم و ساواک هم خیلی مراقب بود و در
کلاسهای من آدم و نیرو داشت و من تا انقلاب آنجا ماندم.* دستگیری به جرم خرابکاری. حدادعادل با بیان اینکه بنده شهریور سال 50 به جرم
خرابکاری در جشنهای 2500 ساله دستگیر شدم، گفت: آن موقع که هر کس مبارز بود
و با حکومت شاه خوب نبود اسمش را خرابکار میگذاشتند بنده و اخوی شهیدم مجید
حدادعادل و 2-3 نفر از خانواده ما همه زندانی بودیم.حدادعادل با
اشاره به مبارزات خواهر خود و دستگیری وی توسط ساواک نیز اظهار داشت: خواهرم
تنها 14 سال داشت و 4 ماه در کمیته و قصر زندانی بود که عکسش در موزه عبرت به
نام سوسن حدادعادل هست.نماینده تهران در مجلس افزود: پدرم با اینکه در کار حمل و نقل فعال بود ذوق ادبی و فکری داشت و علاوه بر
اینکه فرد متدینی بود خوش فکر و متفاوت بود از هم صنفیهای خود و خیلی علاقه داشت
که ما هم تربیت علمی و مذهبی پیدا کنیم.وی افزود: آنچه که جهت زندگی من را
مشخص کرد و شکل داد تحقیق در دبیرستان علومی بود و آن موثرترین قطعه عمر من بوده و
درجهتدهی زندگی آمیزه.* مصائب تغییر رشته از علوم
ریاضی به علوم انسانی.رییس مجلس هفتم درخصوص حوزه تحصیلاتی خود نیز
گفت: هنوز هم عشق و علاقه به فیزیک و ریاضیات در وجودم زنده است اما در
دانشگاه احساس کردم که مشکل جامعه ما مشکل ریاضیات و فیزیک نیست مشکل فکری و
اعتقادی است. هر وقت با دانشجویان هم رشته خودم یا دانشجوهای دیگر استادان دانشگاه
سر مسائل فرهنگی ورزشی و اعتقادی بحث میکردم میدیدم بحث مکتبی فلسفی و
جهان است و بحث فیزیک نیست دائم مجبور بودم فیزیک را جدا بخوانم.وی اضافه
کرد: این بود که با شهید مطهری مشورت کردم و ایشان خیلی تاکید کردند که آمدم
به رشته علوم اجتماعی و بعد داستانهایی دارد که من با
دیپلم وارد دانشگاه در این رشته شدم.حدادعادل تصریح کرد: یعنی آن فوق
لیسانسم اصلا به درد نمیخورد و آن موقعها این را دیوانگی میدانستند که کسی فوق
لیسانس فیزیک داشته باشد بعد بخواهد علوم انسانی بخواند. هیچ مقرراتی که راه را
برای تغییر رشتهها باز کند وجود نداشت چون اصلا متقاضی برای چنین کاری نبود.وی
افزود: من شاید اولین نفر در ایران بودم که به جد میخواستم بیایم و علوم انسانی
بخوانم در دانشگاه گفتند به هیچ وجه نمیشود. رفتم و کتابهای رشته ادبی
دبیرستان را گرفتم و خواندم و کنکور دادم و وارد رشته علوم اجتماعی شدم.حداد عادل
یادآور شد: سال بعد مقررات عوض شد و به من اجازه شرکت در فوق لیسانس فلسفه داده شد
من هم آمدم فلسفه و هنوز هم در همان راه هستم.* آشنایی با
شهید مطهری.وی در پاسخ به این سوال که آیا آشنایی شما با شهید مطهری که شما
جزو شاگردان سطح اول غیرروحانی ایشان بودید، به پیش از آشنایی با امام(ره) بر می
گردد یا بعد از آن گفت: این اشنایی به پیش از این موضوع بر می گردد. حدود
1336 یا 37 بود که آقای مطهری کتاب داستان راستان را منتشر کردند و وقتی من
این کتاب را خواندم متوجه تفاوت آن با بقیه شدم.وی افزود: این اسم در ذهن من نقش
بست بعد از آن هم در دبیرستان که آقای روزبه و دیگران از آقای
مطهری اسم میبردند، با آثار ایشان بیشتر آشنا شدم. در دوره دبیرستان
هم به واسطه حضور برخی شاگردان روحانی ایشان در مدرسه ما برای سخنرانی، ما در
آن فضا مرتب اسم آقای مطهری را میشنیدیم.* جزو پایهگذاران
حزب جمهوری بودم.حدادعادل در پاسخ به این سوال که به نظر میرسد
فعالیتهای سیاسی شما بعد از انقلاب برای مدتهای زیادی مغفول مانده
است، گفت: من جزو 30 نفری بودم که شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی را قبل
از انقلاب تشکیل دادند. به هر حال بنده معتقد بوده و هستم که روح این انقلاب فرهنگ
است و معتقدم که نباید از فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی غفلت شود.نماینده تهران در
مجلس خاطرنشان کرد: در خودم هم به سبب علاقهها و استعدادی که داشتم میدیدم که
باید در این جبهه کار کنم این بود که بعد از انقلاب فعالیتهای مختلفی که داشتم
همه به یک شکل، صبغه فرهنگی داشت.وی افزود: در دی ماه یا آذر ماه 57 بود که مطلع
شدم برای شورای مرکزی جمهوری انتخاب شدهام که این شورا اولین جلسهاش را در در
هفته اول بعد از پیروزی انقلاب به صورت علنی تشکیل داد که شهیدان آیتالله بهشتی و
باهنر و آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی و آیتالله اردبیلی موسسان حزب بودند
و 25 نفر دیگر که من هم جزو آن افراد بودم، آن موقع فعالیت کاملا سیاسی داشتیم ولی
فعالیت رسمی و مسئولیت کاری من در انقلاب 2-3 روز بعد از 22 بهمن شروع شد.حدادعادل
افزود: آقای مطهری به من فرمودند که به صدا و سیما برو من رفتم و باید این دستگاه
اداره میشد و ما هم از صبح تا آخر شب مطلب مینوشتیم و میخواندیم و 2-3 سرود مثل
سرود الله اکبر که آقای رویگری خوانده است پخش می شد و شرایط عجیبی بود.وی ادامه
داد: به اوضاع عادی بسنده نمیکردیم اما هیچ امکان آمادگی و تجربه نبود فقط
عشق و شور انقلابی بود و 2-3 هفته آنجا بودم تا باز آقای مطهری به من گفتند من
پیشنهاد کردم شما معاون وزارت ارشاد شوی و من در اسفند ماه 57 معاون وزیر شدم و از
آن زمان تاکنون همان طور مسئولیت داشتم.* فعالیت چندین
ساله در حوزه اصلاح کتب درسی.رییس مجلس هفتم اظهار داشت: در آن زمان
تشخیص دادم که وظیفه دارم کار مهمی را انجام دهم و آن هم اصلاح کتب درسی بود. از
اردیبهشت 59 یعنی زمان ریاست جمهوری بنیصدر به سازمان کتابهای درسی رفتم و تا
آبان 72 آنجا بودم یعنی بیش از 13 سال کاری جز اصلاح کتابهای درسی تالیف کتابها
و برنامهها آموزشی نداشتم.وی در پاسخ به اینکه چرا در اوج فعالیتهای فرهنگی به
مجلس ششم راه یافت، عنوان کرد: من فعالیت فرهنگی را در داخل منظومه انقلاب تشخیص
داده بودم و این نقش در آن نمایشنامه قرار داشت و بر عهده من قرار گرفته بود.* بعد از دوم خرداد 76 برای دفاع از اصل انقلاب وارد صحنه شدم.وی
افزود: من بعد از دوم خرداد سال 76 احساس کردم که جریان انقلابی به سمت و سوی
دیگری میرود و واجب دیدم که از اصل انقلاب دفاع کنم. در آن زمان هم گفتم اهل
فرهنگ مثل هنرمندان و نقاشانی هستند که بر روی داربستی در حال تزئین هستند. داربست
باید محکم باشد تا آنها بتوانند کار خود را انجام دهند اگر احساس کنید که داربست
در حال فروریزی است واجبترین کار این است که پایین آمده و پایه را محکم کنند.* علی رغم میلم در انتخابات مجلس شرکت کردم.حدادعادل اضافه
کرد: من علیرغم میل خودم که دوست نداشتم از بهشت فرهنگی به دنیای سیاست هبوط کنم
در انتخابات مجلس شرکت کردم.مشاور عالی مقام معظم رهبری در رابطه با فضای مجلس ششم
و ناگفتههای آن زمان اظهار داشت: تعدادی از افراد فعال مجلس ششم الان در خارج از
کشور و در کشورهای آمریکا و اروپا هستند.وی افزود: این افراد با مواضع خاص خود بر
مجلس ششم حاکم بودند و برای تشخیص فضای مجلس ششم میتوانیم مواضع این افراد را
بررسی کنیم.* مجلس ششم مجلس عجیبی بود.حدادعادل
ادامه داد: داستان مجلس ششم طولانی است به طوری که میتوان آن را مجلس عجیبی
دانست.وی گفت: ما در آن مجلس در اقلیت بودیم و با پیشنهاد دوستان و من 4 سال رئیس
فراکسیون اقلیت شدم.وی در رابطه با شرایط آزادی متفاوت در آن زمان گفت: در مناظرهها
هم گفتم که ببینید با من چه کردند. اعتبار نامه من را شورای نگهبان صادر کرد و
مشکلی هم نداشت ولی آقایان در مجلس ششم به جرم اینکه من تنها نماینده تهران خارج
از فهرست اصلاح طلبان بودم 5 ماه تمام اعتبارنامه من را تصویب نکردند.* روح حاکم بر جریان سیاسی مجلس ششم، سکولاریسم بودبه
گفته وی مجلس ششم در یک کلمه به این صورت تعریف میشود که
روح حاکم بر جریان سیاسی که مجلس ششم را شکل میداد سکولاریسم بود.این را
رو در روی خاتمی و کروبی گفتم که مشکل این مجلس با شورای نگهبان مشکل اسلام و
سکولاریسم است و هزار دلیل برای اثبات این ادعا دارم.وی اضافه کرد: وقتی مجلس ششم
تشکیل شد خانم مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت آمریکا ابراز خوشحالی کرد که مجلس به
دست اصلاح طلبان افتاده است ولی اعلام کرد که هنوز نهادهای انتصابی در ایران هستند
که جای نگرانی دارد و در مجلس نیز همین حرف تکرار میشد یعنی آن چیزی که ما از
ولایت فقیه میفهمیم آنها نمیفهمیدند و حرف دیگری میزدند.* دو دلیل رویگردانی مردم از مجلس ششم.مشاور مقام معظم
رهبری در رابطه با تشکیل مجلس هفتم گفت: عملکرد مجلس ششم 2 تا عیب اساسی داشت که
سبب شد که مردم زده شوند. یکی انحراف اعتقادی از روح انقلاب اسلامی داشت که مردم
متدین را زده کرد و دیگری اینکه تحت عنوان توسعه سیاسی کشور به میدانی آکنده از
جدال و جنجال و زد و خورد سیاسی مبدل شد که مردم خسته شدند و واکنش خود را ابتدا
در اسفند 81 در انتخابات شورای شهر دوم نشان دادند که اصلاح طلبان تعجب کردند ولی
بیدار نشدند و سال بعد در اسفند 82 در انتخابات مجلس نتیجه برخلاف اصلاح طلبان
بود.حداد عادل در پاسخ به این سؤال که آیا غیبت وی در بحثهای چالشی مجلس هفتم به
عنوان رئیس مجلس درست است یا خیر، گفت: خیر آمار اداره جلسات را اگر بگیرید مشخص
میشود که من چند در صد جلسات را اداره کردم و چند درصد نواب رئیس، گاهی مواقع
مسافرت و ماموریت بودم که نواب رئیس اداره میکردند و گاهی اوقات در بحث برنامه
بودجه باهنر به من کمک میکرد و گاهی اوقات تقسیم زمان میکردیم.مشاور عالی مقام
معظم رهبری در رابطه با نقاط ضعف و قوت خود در ریاست مجلس هفتم گفت:مجلس هفتم به
قول مقام معظم رهبری نهالی بود که از میان سنگلاخ روئیده بود و کار این مجلس را با
وجود مشکلاتش تائید کردند.* هم ما راضی بودیم هم آقای
خاتمی.وی افزود: در مجلس هفتم یک دوره یک سالهای مقارن با سال آخر ریاست
جمهوری آقای خاتمی بود و دوره سه ساله با آقای احمدینژاد داشتیم.حداد عادل تاکید
کرد: دوره یک ساله با حداقل تنش سپری شد و نگذاشتیم جنجالهای مجلس ششم در مجلس
هفتم تکرار شود زیرا اعتقاد داشتیم که کشور به آرامش نیاز دارد و در حال حاضر نیز
این عقیده را داریم.به گفته وی هم خاتمی به عنوان رئیسجمهوری ارتباط با مجلس هفتم
راضی بود و هم نمایندگان مجلس.حداد عادل در رابطه با رای اعتماد به شریف زادگان به
عنوان وزیر رفاه گفت: این کار با دخالت خود من صورت گرفت، خاتمی اسم ما را در مجلس
ششم گذاشته بود اقلیت نجیب زیرا احساس میکرد ما حتی مخالفتمان هم مخالفت نجیبانه
است و همین روند در یک سال تقارن مجلس هفتم و دولت خاتمی نیز صورت گرفت.* حفظ وحدت با وجود احمدینژاد کار حضرت فیل بودمشاور
مقام معظم رهبری اظهار داشت: با آمدن احمدینژاد فضا تغییر کرد و اصلا قابل مقایسه
نبود اکثریت ملت به احمدینژاد اقبال داشتند و وی به عنوان یک چهره انقلابی در
انتخابات پیروز شده بود و ما پیروزی وی را در آن زمان پیروزی اصولگرایی و
اصولگرایان میدانستیم و همه استقبال کردند.وی 3 سال تقارن مجلس هفتم با دولت
احمدینژاد را سالهای پرماجرایی دانست و گفت: نمیخواهم در این فرصت کم کارنامه
مجلس هفتم را بیان کنم ولی به چند نکته اشاره میکنم.وی افزود: فقط وحدت
اصولگرایان مهمترین کار من در مجلس هفتم بود حفظ وحدت در حضور احمدینژاد و با او
به قول عوام کار حضرت فیل بود یعنی کار بسیار سختی بود. زیرا احمدینژاد در هیچ
تعریفی نمیگنجید و روش خود را داشت.وی افزود: در آن زمان اصلاح طلبان خیلی علاقه
داشتند که درگیری و زاویه مجلس و دولت را زیاد کنند من نیز به نحوی عمل کردم که
اصولگرایان تجزیه نشدند یعنی خط بهینهای میان نقطههای بیشینه و کمینه تعیین
کردم.مشاور مقام معظم رهبری پیروزی اصولگرایان در مجلس هشتم را نتیجه مدارای خود
با دولت در مجلس هفتم دانست و عنوان کرد: من آینده را میدیدم وقتی در اسفند 86
مردم پای صندوقهای رای رفتند اصولگرایان 2 فهرست نداشتند و به همین دلیل در مجلس
هشتم اکثریت بارز با اصولگرایان بود.وی اضافه کرد: اگر در آن مجلس اصولگرایان رای
اکثریت نداشتند به شما میگفتم که در فتنه 88 چه اتفاقاتی
میافتاد.حداد عادل عنوان کرد: نتیجه مدارایی که
با دولت داشتیم در مجلس هشتم که رئیس آن نبودم میدیدم.* دلیل دلخوری احمدی نژاد
از حدادعادل.وی دلیل رئیس نبودن خود در مجلس هشتم و نهم را اینگونه عنوان
کرد که احمدینژاد از من دلخور بود زیرا در مواقعی که
باید در مجلس ایستادگی میکردم این کار را انجام دادم.مشاور مقام معظم رهبری گفت:
من هر جا حق خودم بود میگذشتم ولی جایی که حق نظام، مردم و رعایت قانون اساسی
بود ایستادگی میکردم اما تمام اینها با رفتاری انجام می شد که به درگیری
کشیده نشود ولی احمدینژاد این برخورد من را دوست نداشت.وی ادامه داد: دلیل دیگر
رئیس نبودن من هم بیرون مجلس بود که برخی تشکلها از من خوششان نمیآمد زیرا بنده
گرایش حزبی را در عزل و نصبها اولویت نمیدادم.* چرا
رییس مجلس هشتم نشدم؟وی گفت: برخی از اشخاص سیاسی هم از احمدینژاد خوششان
نمیآمد و از مدارای من با احمدینژاد ناراضی بودند و دوست داشتند مجلس و دولت به
جان هم بیفتند و مشی من را نمیپسندیدند که از چندین ماه قبل از مجلس هشتم برنامهریزی
کردند که من رئیس نباشم و موفق شدند و مجلس نهم نیز ادامه مجلس هشتم بود.وی در
رابطه با مهمترین فرق اصولگرایی و اصلاح طلبی گفت: بگذارید سر این زخم را باز
نکنیم تا همین جا هم بیشتر از مصلحت گفتم که به دلیل سؤالات شما بود.وی افزود: حالا که روحانی میخواهد جریان را به سمت اعتدال ببرد بهتر است
سر این زخم را باز نکنیم.حدادعادل در رابطه با نگاه اصولگرایان به انتخابات
یازدهم گفت: هنوز با بزرگان اصولگرا جلسهای نداشتیم و سروکار ما با کوچکترها بوده
است.* آفت عدم وحدت اصولگرایان در انتخابات اخیر.وی
با بیان اینکه تجزیه و تحلیل نتیجه انتخابات هنوز زود است تصریح کرد: 2 عامل را به
عنوان اقبال کم اصولگرایان در انتخابات میگویم یکی نداشتن وحدت اصولگرایان و وحدت
طرف مقابل یعنی بر عکس سال 84 و انتخابات سال 84 برای آنها تجربه شد.وی افزود:
دلیل دیگر هم شرایط اقتصادی و مشکلات ناشی از تحریمها بود که فضای تبلیغات و
انتخابات را تغییر داد.حداد عادل رفتار احمدینژاد بخصوص در دوره دوم ریاست جمهوریاش
را نیز در اقبال نداشتن اصولگرایان در انتخابات یازدهم موثر دانست.وی در رابطه با
ائتلاف اصولگرایان در انتخابات یازدهم گفت: چون این نتیجه
را پیشبینی میکردم خواستیم که ائتلاف کنیم من به عهد خودم وفادار ماندم و ائتلاف
کردم.وی در پاسخ به این سؤال که ائتلاف در مجموع رخ نداد گفت این مسئله را
باید از بقیه سؤال کنید.من بر عهدی که بستم استوار ماندم. ای کاش وحدتی که مقصود
اصلی ما از ائتلاف بود حاصل میشد.* چرا دو روز قبل از
انتخابات انصراف دادم؟وی گفت: انصراف من 2 روز پس از آخرین مناظره بود زیرا
حضور خود را در مناظرهها و تبلیغات لازم دیدم و فکر نمیکنم کسی منکر این قضیه
باشد.حداد عادل افزود: من اگر زودتر انصراف میدادم فرصت خود را از دست میدادم
ماندم تا سیاه نمایی نکرده باشم. ماندم تا برای آموزش مار به جای نوشتن آن نقاشی
نکشم -کاری که برخی انجام دادند- من ماندم تا حرف نظام و انقلاب را بزنم.وی ادامه
داد: در هر صورت ما قراری داشتیم اگر بین بنده و ولایتی و قالیباف یکی رای بیشتری
داشت ائتلاف کرده بودیم که 2 نفر دیگر کنار برود و ما نباید میماندیم. کنار رفتن
ما از انتخابات از روز اول متحمل بود و نظرسنجیها حکایت میکرد که فرد دیگری از
من جلوتر است بنابراین کار معقولی انجام دادم.وی در رابطه با دولت روحانی گفت: من از قبل انقلاب روحانی را میشناسم و اولین آشنایی من با
ایشان از طریق شنیدن نوار سخنرانی وی در مسجد ارک در چهلم شهید مصطفی خمینی بود ما
با هم رفیق هستیم.مشاور مقام معظم رهبری اظهار داشت: وقتی آقای روحانی
تبلیغات خود را شروع کرد قطعهای از آن را گذاشت که به همسرم گفتم روحانی همان فرد
است و به خود روحانی هم گفتم ما انتظار داریم شما با همان مشی آن زمان عمل کنید.* اگر روحانی اعتدال را رعایت کند هیچ مشکلی نداریموی
افزود: تقابلی که بین ما و اصلاحطلبان بوده هیچ وقت بین ما و روحانی نبوده و پس
از انتخابات نیز مواضع خوبی داشته است. اگر ایشان با همین فرمان جلو برود و اعتدال
را رعایت کند هیچ مشکلی نداریم. اگر وی افراد مومن انقلابی با تجربه را به مجلس
معرفی کند و کابینهای انقلابی و اسلامی بصیر تعیین کند مشکلی نداریم.وی اضافه
کرد: مگر ما آمدهایم که با تابلوی اصلاح طلب و اصولگرا
در سر و کله یکدیگر بزنیم.حداد عادل گفت: روحانی اگر بتواند در کشور آرامش
ایجاد کرده و از عیبهای دولتهای سهگانه گذشته پرهیز کند ما در خدمت وی هستیم.* ارتباط خانوادگی با مقام معظم رهبری.مشاور مقام معظم
رهبری در رابطه با آشنایی خود با ولایت فقیه گفت: من تا انقلاب خدمت آقا نرسیده
بودم که این مسئله قصور من بوده ولی اسم ایشان را به عنوان روحانی صاحب قلم اسلامی
مبارز زیاد شنیده بودم اولین دیدار ما در شورای مرکزی حزب حاصل شد و از همان اولین
دیدار یک دل نه صد دل عاشق ایشان شدم زیرا حرفهایشان به دل من مینشست و ایشان هم
به من محبت داشتند و رابطه ما با ایشان در این 30 سال به این صورت بوده که از
ناحیه ایشان محبت بوده و از ناحیه من ارادت.حداد عادل در
رابطه با وصلت با خانواده مقام معظم رهبری نیز گفت: شناخت ما در این وصلت
موثر بود.وی افزود: رهبر معظم انقلاب اسلامی همانطور که به مردم میگویند، زندگی
میکنند و قول و فعل ایشان یکی است.حدادعادل اظهار داشت: رهبر انقلاب
در زندگی خودشان و پسرانشان نیز از تجملگرایی پرهیز کردهاند و آنچه به مردم
توصیه میکنند خودشان ابتدا عمل میکنند و در پیوند عروسی نیز در عین حال که خوش
سلیقه و با اخلاق هستند اصول را رعایت میکنند.وی افزود: در مسائل سیاسی برخی تصور
میکنند به دلیل اینکه بنده پدر عروس مقام معظم رهبری هستم ویژگیهای خاص دارم یا
افزون طلبی دارم، البته ایشان نهایت محبت را دارند ولی سرسوزنی خلاف قانون عمل نمیکنند.حدادعادل
گفت: مقام معظم رهبری در جایی که پای حق و قانون باشد رفقای 60 ساله را هم کنار میگذارند
چه برسد به من.مشاور مقام معظم رهبری گفت: تمام ملت این را میدانند و علت دوستی
ما با ایشان نیز همین است.